واکاوی مناسبات راهبردی تهران -مسکو  در گفت و گو با شعیب بهمن ، پژوهشگر ارشد مسائل اوراسیا

همگرایی   ایران و روسیه  از رهگذر وفاق ملی

مشعل        عملیاتی شدن قرارداد 25 ساله با چین و متعاقب آن مذاکره با روس ها که در هفته های اخیر ازسوی مقام های بلندپایه دو کشور ایران و روسیه به سرتیتر رسانه ها بدل شد، این گونه می نماید که دو کشور فضا را برای تعامل با ایران در دولت سیزدهم، منعطف تر ارزیابی می کنند. این موضوع قابل کتمان نیست که باید ضعف ها و کاستی ها را درباره بهره مندی از فرصت های منطقه ای درسال های اخیر پذیرفت.

به واقع کوبیدن مدام بر طبل تحریم ها و نسبت دادن ناکارآمدی ها به سنگ اندازی آمریکا و متحدان غربی اش، نبود نگرشی جامع به ظرفیت های منطقه ای و از همه مهم تر نوع نگاه و رویکرد استیلایافته دولت به غربی ها طی سال های اخیر، نمود عینی یک نوع فرافکنی در روابط میان کشورهای همسایه است.

این روزها در بسیاری از محافل کارشناسی و رسانه ای گاه دیدگاه های ضدونقیضی ازسوی تحلیگران و کارشناسان در خصوص مذاکره اخیر تهران و مسکو شنیده و واکاوی می شود. جنبه های مختلف بیشماری مطرح است که قابل اغماض نیست، اما پرسش محوری این است؛ چرا اثربخشی همکاری ها در داخل کشور آنگونه که باید و شاید مشهود نیست و گره اصلی کارکجاست؟

گفت و گوی پیش رو سعی دارد ضمن بررسی و ارزیابی زمینه های همکاری مشترک میان ایران و روسیه، به موشکافی اثربخشی این دست از مذاکرات در داخل کشور بپردازد.

بی شک در طول سال های گذشته انعقاد قراردادها و معاهدات متنوع ازسوی دولتمردان در سطح منطقه ای و بین المللی کم نبوده، اما نکته حائز اهمیت آن است که دستاوردهای ملموسی از قبل این نوع قراردادها حاصل نمی شود. 

 

    دیدگاه مغرضانه به منطقه

شعیب بهمن، پژوهشگر ارشد مسائل اوراسیا در گفت و گو با "مشعل"، تمام جوانب احیای روابط ایران با روس ها را در قالب این پرسش که"آیا اساسا تعارض منافعی میان دو کشور حاکم است یا خیر؟" مطرح می کند و آن را منوط به نوع نگرش، رویکرد و گرایش های سیاسی و مدیریتی دولتمردان می داند.

وی معتقد است: پرسش هایی از این دست که هفته های اخیر بسیار زیاد شاهد آن بودیم، فقط این موضوع را به ذهن متبادر می سازد که دیدگاه مغرضانه و گاه افراطی نسبت به کشورهای منطقه بدون داشتن حتی نگاه و پشتوانه ای فنی، موجبات فرو رفتن در لاک انزوا و چیرگی تحریم های آمریکا بر ایران را رقم زده است که در این کارزار جهانی بدون اتکا به سیاست های کلان و راهبردی مشخص و کارآمد، بازنده اول و آخر خودمان خواهیم بود.

این کارشناس مسائل بین الملل می افزاید: اشاره شد به سیاست های کلان و راهبردی. به یقین وجه اشتراک ایران و روسیه، حوزه انرژی است و می تواند زمینه ساز اقدام های کاربردی و اثربخش در دیگر حوزه ها باشد

. تبیین، تدوین و تعریف طرح ها و سیاست های کلان دولت سیزدهم الزامی است و اجرای آن نیازمند نگاهی موشکافانه توام با تدابیر اصولی و کارآمد است.

 

    فرصت های بی مجال

در دوره پس از برجام انتظار می رفت تا بارقه های امید بار دیگر بر پیکره بی جان اقتصاد کشور گسترده شود و شاهد رونق اقتصادی در همه زمینه ها باشیم که متاسفانه دولت دوازدهم این کورسوی امید را از میان برد و با درپیش گرفتن یک سیاست انفعالی و واگذار کردن فرصت های سرمایه گذاری به کشورهای غربی، مجالی برای ظهور و بروز کشورهای همسایه و منطقه باقی نگذاشت. این کارشناس مسائل بین الملل از این رهگذر به فرصت هایی اشاره داشت که در سال های گذشته مورد غفلت واقع شد و در این مسیر تنها به بی عملی دولت ها بسنده کرد و مدعی بود که فرصت ها را خودمان نتوانستیم به بهترین نحو ممکن جامه عمل بپوشانیم. بهمن می افزاید: هر چند روس ها پس از اجرای برجام تمایل زیادی به سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز ایران داشتند، اما این فرصت برای آنان فراهم نشد و چینی ها هم در این مسیر ناکام ماندند. بعدها از تریبون های مختلف شنیدیم که مقام های روسی و چینی اذعان داشتند تمایل و تمرکز ایران تنها منوط به کشورهای اروپایی است و همراه قابل اطمینان و اعتنایی نخواهد بود. خوب این اظهارات به واقع درست است و نباید از آن به راحتی عبور کرد.