محسن پاک نژاد، معاون مديرعامل شرکت ملي نفت در امور توليد مطرح کرد:
ناگفته‏‎هايي از آوردگاهِ رگ سفيد

معاون مديرعامل شرکت ملي نفت ايران در امور توليد مي‎گويد: «پس از مهار فوران چاه، دو جا عمق فشار روحي و رواني اين عمليات بيشتر نمود پيدا کرد؛ يکي در بغض آقاي عاليپور و ديگري در لبخند آقاي وزير.» وي  ناگفته‎هاي بيشتري را از عمليات مهار چاه 147 رگ سفيد روايت مي‎کند:
بارها و بارها به آتش زدند. شب‎هاي بسياري را تا صبح به طراحي عمليات پرداختند و پلک نزدند به اين اميد که صبحِ فردا کمرِ آتش را خم کنند. يک نفر بند انگشتش را ديگر در ميان آب و آتش نديد. برخي از شدت نزديکي به شعله‎ها، عمليات را با دست‎ها و صورت‎هايي ملتهب ادامه ‎دادند. برخي هم شب تا سحر را با صداي جامانده از نهيب بلند آتش در گوش پشت سر مي‎گذاشتند. اندوه ناتمام از دست دادن فرزاد ارزاني و محمد سليمي نيز در تمام اين روزها، همه آنان را که در صف مهار فوران بودند، يک لحظه تنها نگذاشت. همه اين‎ها يک طرف و اضطراب اجتناب‎ناپذير تداوم فوران يک طرف. معاون امور توليد شرکت ملي نفت ايران مي‎گويد: «پس از مهار فوران چاه، دو جا عمق فشار روحي و رواني اين عمليات بيشتر نمود پيدا کرد؛ يکي در بغض آقاي عاليپور و ديگري در لبخند آقاي وزير.» محسن پاک‎نژاد، ناگفته‎هاي بيشتري را از عمليات مهار چاه 147 رگ سفيد روايت مي‎کند:

خسته نباشيد. احتمالا طي 2 ماه گذشته، کمتر فرصت کرديد در دفتر کارتان حضور پيدا کنيد.
بله. حدود 32 روز منطقه بودم.
شما فرداي حادثه به منطقه رفتيد. هشتم آبان، اوضاع در رگ‎سفيد چگونه بود؟
در بدو ورود به منطقه، 2 موضوع توجهم را جلب کرد؛ به طور طبيعي موضوع نخست، شعله‎هاي سرکش ناشي از فوران بود و دوم، چهره مصمم، با اراده و در عين حال نگران بچه‎هايي که در منطقه مستقر شده بودند. نخستين اقدامي که بايد انجام مي‎شد، تقويت روحيه و بازسازي تخريب‎هاي روحي بود. القاي نتوانستن‎ها از همان ابتداي کار آغاز شده بود. جلسه‎اي گذاشتيم و وضع چاه و مسائل فني و راهکارهاي موجود را بررسي کرديم. در همان جلسه يادآور شدم که مهار فوران، کاري جمعي و گروهي است که بسياري از شماها پيش از اين هم تجربه‎اش را داشتهايد. کار پيچيده‎اي پيش‎رو بود. متاسفانه خيلي‎ها استنباطشان از عمليات مهار فوران چاه، اطفاي حريق است در حالي‎که اين عمليات بسيار پيچيده است و رشته‎هاي تخصصي متعددي، از مهندسي مخزن و حفاري و زمين‎شناسي گرفته تا تخصص‎هاي مکانيک و سازه و... درگير مهار فوران مي‎شوند. گردآوردن متخصصان در کنار هم و همسوسازي براي آغاز عمليات، کار سختي است.

از همان ابتدا، هر 2 راهکار مهار از سطح و مهار از عمق در برنامه قرار گرفت؟
دقيقا. طبق آنچه در کتب مرجع مربوط به مهار فوران چاه‎هاي نفت و گاز آمده و پيشتر هم به آن اشاره کردم، عمليات مهار از سطح براي مقابله با فوراني با اين فشار و شرايط توصيه نمي‎شد. بنابراين گزينه اصلي اين بود که تنها روش مهار از عمق را در دستور کار قرار دهيم و منتظر بنشينيم تا پس از حفاري چاه‎هاي امدادي، از عمق اقدام کنيم. اما گزينه دوم که به اتفاق در جمع‎بندي به آن رسيديم، اين بود که همزمان عمليات مهار از سطح را هم با وجود همه سختي‎ها و پيچيدگي‎هايش دنبال کنيم. حتي درصد کم شانس موفقيت در عمليات مهار از سطح و مهار سريعتر فوران، آنقدر ارزش داشت که نمي‎شد استفاده از اين روش را ناديده گرفت. بنابراين کارهاي مقدماتي براي اجراي هر 2 روش مانند ايجاد استخر ذخيره آب و خطوط انتقال آب، آماده‎سازي موقعيت چاه‎هاي امدادي و محوطه‎ استقرار مخازن، احداث سلر، جاده‎هاي دسترسي و... آغاز شد.

پاکسازي دهانه چاه چند روز طول کشيد؟
28 روز زمان برد. شرايط خاصي بر چاه حاکم بود که عمليات پاکسازي را دشوار مي‎کرد. تجهيزات دکل با وزني بيش از 450 تن بر دهانه چاه آوار شده بود. در اثر حرارت زياد، فولادها درهم تنيده شده بودند. با توجه به سنگيني و درهم تنيدگي آوار فروريخته از يک سو و فشار و دماي بالا در دهانه چاه از سوي ديگر، مشخص بود کار سختي در پيش است. موتورها، کانکس‎ها، مخازن گل و بخشي از تجهيزاتي که اطراف چاه بود، جمع‎آوري و به تدريج محموله‎هاي متعددي از محوطه چاه خارج شد. اما خارج کردن بخش اصلي دکل و متعلقات که روي دهانه چاه قرار داشت، به دليل درهم‎تنيدگي و وزن سنگيني که پيدا کرده بود، امکانپذير نمي‎شد تا جايي که حتي تصميم گرفتيم از ادوات نظامي مخصوص براي تجزيه تجهيزات و متعلقات آن در دهانه چاه استفاده کنيم. با متخصصان رايزني کرديم. کارشناسان سپاه خوزستان هم آمدند و روش مناسب را پيشنهاد دادند. بيست و ششمين روز پس از آغاز عمليات پاکسازي بود و تقريبا به اين جمع‎بندي رسيده بوديم که بايد از اين راهکار استفاده کنيم که خوشبختانه 48 ساعت بعد بچه‎ها موفق شدند با مشقت بسيار، تجهيزات را از دهانه چاه خارج و محوطه را به طور کامل پاکسازي کنند و شعله‎ها به صورت عمودي درآمد. پس از پاکسازي، طراحي استينگر متناسب با زاويه شير فوران‎گير (BOP)، روش راندن استينگر و چگونگي مهار استينگر با نيرويي بيش از 120 تن پس از ورود به دهانه چاه بررسي شد. بچه‎ها شب‎هاي زيادي را تا صبح مشغول طراحي بودند و صبح بر مبناي طراحي‎هاي انجام شده، عمليات را کليد مي‎‏زدند.

اگر عمليات مهار از سطح انجام نمي‎شد، باز هم نيازي به پاکسازي دهانه چاه بود؟
بله. حتي اگر عمليات مهار از سطح هم انجام نمي‏شد، ايمن‎سازي چاه پس از مهار فوران، منوط به پاکسازي بود.

چند بار عمليات مهار از سطح انجام شد؟
14 بار. در گزارش نهايي که خدمت آقاي وزير ارائه کردم، گفتم يکي از سه قولي که به شما دادم، اين بود که براي مهار فوران از سطح، همه تلاشمان را به کار گيريم و اين کار را انجام داديم. جالب است بدانيد در جريان همين عمليات، به سازوکار جديدي براي مهار فوران چاه از سطح دست يافتيم. ابزاري با کمک بخش خصوصي و با حمايت شرکت ملي مناطق نفت خيز جنوب و شرکت ملي حفاري ايران طراحي و ساخته شد که در 2 عمليات مهار از سطح از آن استفاده کرديم. مقرر شده اصلاحاتي در اين ابزار اعمال شود تا اگر صنعت نفت در آينده شاهد حوادثي از اين دست شد، در صورتي که شرايط براي مهار چاه از سطح مهيا باشد، از آن استفاده شود. در اين تجهيز، پيستون داخل محوطه‎اي مثل سيلندر قرار دارد و خروجي‎هايي اطراف آن تعبيه شده که اين امکان را مي‎دهد پيستون تحت فشار سيال در دهانه چاه قرار گيرد و فوران را از سطح مهار کند. اين تجهيز از جمله دستاوردهاي ما در رگ سفيد بود و در حين عمليات مهار فوران، موفق به ثبت رکوردهاي خوبي شديم.

چه رکوردهايي؟
در اين عمليات، براي نخستين بار موفق به احداث موقعيت چاه در 14 روز شديم؛ اين در حالي است که احداث موقعيت چاه در نفتخيز جنوب به طور ميانگين پنج ماه زمان مي‎برد. همچنين براي نخستين بار، فرآيند حمل، برپايي و Spud دکل طي 10 روز انجام شد که در حالت عادي به 2 تا 3 برابر اين مدت زمان لازم بود. مهمتر از همه آنکه چاه C در 34 روز به نقطه مورد نظر رسيد  و به قدري طراحي بچههاي مهندسي حفاري و زمين‎شناسي عالي بود که درست در همان محل پيش‎بيني شده، چاه به نقطه هدف برخورد کرد. دکل 95 فتح که پيش از حادثه روي چاه 147 مشغول حفاري بود، براي رسيدن به همين نقطه حدود 90 روز در حال حفاري بود.

بحث‎هايي درباره درخواست ايران براي همکاري با شرکت‎هاي خارجي در مهار فوران رگ‎سفيد عنوان شد. آيا شرکت ملي نفت، از شرکت‎هاي خارجي کمک خواست؟
به هيچ عنوان. اما تعدادي از شرکت‎هاي ايراني و خارجي پيشنهادهايي براي همکاري دادند که همه اين پيشنهادها بررسي شد؛ از جمله آنکه شرکتي کانادايي موضوع را پيگيري کرد و سرانجام تنها بر روش مهار از عمق براي مقابله با فوران تاکيد داشت که چيز جديدي نبود و ما نيز از ابتداي کار، تمهيدات لازم را براي انجام اين روش به‎کار بستيم. يا برخي پيشنهاد دادند با موتور جت و با استفاده از فوم و آب، شعله‎هاي آتش را خاموش مي‎کنند. خب بديهي بود اگر با اين روش شعله‎ها خاموش شوند، گاز H۲S موجود در کسري از ثانيه همه را به کشتن مي‎دهد. در مجموع بايد بگويم هيچ درخواست کمکي از سوي شرکت ملي نفت براي مهار فوران چاه 147 رگ سفيد مطرح نشد اما پيشنهادهاي مطرح شده، بررسي شد.

در اين مدت، انتقاد هايي هم ‎شد مبني بر اينکه چرا با درخواست برخي براي کمک به مهار فوران موافقت نشد. الان وقت خوبي است در اين باره هم توضيح دهيد.
بهتر بود افرادي که مايل بودند براي مهار فوران قدمي بردارند، به جاي نامه‎نگاري، مي‎آمدند، لباس بر تن مي‎کردند و مي‎گفتند براي کمک ما هم در ميدان هستيم. متاسفم که بگويم مهار فوران چاه در رگ سفيد با همه رکوردهايي که به ثبت رساند، از حيث حجم وسيع تخريب رواني تيم عملياتي نيز رکورد زد و اين ميزان فضاسازي و راه انداختن جنگ رواني عليه آنان که بدون هيچ چشم‎داشتي، زندگي خود را گذاشته بودند و شبانه‎روز در حال تلاش بودند، در نوع خود بي‎سابقه و بسيار غيرمنصفانه بود. در نفت‎شهر بيش از 10 بار عمليات مهار از سطح شکست خورد و حتي به اذعان آقاي مکوندي، قبل از مهار چاه 24، نااميدي بر تيم عمليات سايه انداخته بود؛ اما کسي لحظه‎اي در غيرت و توان مهارگران ترديد نکرد و البته نبايد هم مي‎کرد؛ اما ديديم در مهار فوران رگ سفيد، بارها تيتر زدند عمليات مهار از سطح باز هم شکست خورد! در حادثه کنگان، پنج شاخه افقي زدند تا به هدف رسيدند و فوران چاه را از عمق مهار کردند؛ در رگ سفيد به قدري محاسبه‎ها دقيق بود که در همان بار نخست و در کوتاه‎ترين زمان ممکن به نقطه هدف رسيدند و چاه مهار شد، اما با اين وجود هجمه‎هايي که به رگ سفيد شد با حوادث پيش از آن به هيچ عنوان قابل مقايسه نبود. باور کنيد بيش از آنکه دستمان را بگيرند، پايمان را گرفتند. بچه‎هاي منطقه بعدا که فهميدند چه حرف‎هايي گاه در شبکه‎هاي مجازي گفته شده، خيلي ناراحت شدند. بدترين وجهه حادثه رگ سفيد، همين تخريب‎ها بود.

از اين بحث بگذريم و به همان صحبت مهندس زنگنه اکتفا کنيم که پس از مهار فوران چاه، در رگ سفيد خطاب به بچه‎ها گفتند «برخي نمک خوردند و نمکدان شکستند. اين افراد هم بايد از شما عذرخواهي کنند و هم در پيشگاه خدا، استغفار.»
از بدترين‎ها گفتيد؛ از بهترين‎ها هم بگوييد.
بهترين و زيباترين حسي که در رگ سفيد مشاهده مي‎شد، همدلي و همراهي تيم عملياتي بود. همدلي و همراهي کارکنان نفتخيز جنوب و ملي حفاري به عنوان دو تيم اصلي که سازماندهي کار را بر عهده داشتند، عالي بود. بله؛ گاهي اوقات اختلاف‎نظرهايي هم بود. دوري از خانواده، دماي وحشتناک، شدت صدا و استرس فراوان، همه و همه به طور طبيعي تاثيرگذار بود. اما بعضا اختلاف ديدگاه‎هايي وجود داشت و حتي گاهي صداي دو نفر بلند مي‎شد و يک ساعت که مي‎گذشت، مي‎ديديم همان دو نفر با هم در حال خوش‎وبش هستند. برخي همين گفت‎وگوها را به تعارض تعبير کردند. در جلسات هم اگر اختلاف نظري بين نفتخيز و حفاري وجود داشت، آنقدر صحبت مي‎کرديم تا به جمع‎بندي نهايي مي‎رسيديم و هر تصميمي که مورد تاييد جمع قرار مي‎گرفت و نهايي مي‎شد، همه از آن تبعيت مي‎کردند. نکته‎اي که براي من بسيار جالب توجه بود، اين بود که بچه‎ها براي ارشديت فني ارزش زيادي قائل بودند. به طور مثال، وقتي آقاي مکوندي صحبتي مي‎کرد، همه همراهي مي‎کردند. نکته جالب‎تر، حضور پررنگ و تاثيرگذار مديران عامل اين دو شرکت در بطن عمليات بود. آقاي عاليپور هر روز در منطقه حاضر مي‎شد و آقاي سپهري فکر مي‎‏کنم حدود 50 روز در منطقه حضور داشت. نيروي انساني وقتي مي‎ديد مديرعامل شرکت پابهپاي نيروهاي عملياتي در صحنه است، انگيزه‎اش دوچندان مي‎شد. اين حضور مستمر از ديگر نکات مثبت و برجسته اين عمليات بود.
ادامه در صفحه15

 

يونس عباسي لرکي، يکي از مديران عمليات مهار چاه 147 رگ سفيد
 در گپي کوتاه با «مشعل»:
کمي انتظار انصاف داشتيم، فقط کمي!
مشعل   سميه راهپيما    35 سال سابقه در صنعت نفت، کم نيست. يک عمر است؛ آن هم گل يک عمر. اين سابقه «يونس عباسي لرکي» است؛يک «کمپاني من» چيره دست و متخصص. آن روز که در رگ سفيد ديدمش، 47 روز بود که خانه نرفته بود. بالاي سر دکلهاي 93 و 94 مانده بود تا عمليات حفاري براي مهار چاه سرکش 147 از عمق به سرانجام برسد. عباسي لرکي، رئيس عمليات حفاري منطقه 2 در مناطق نفتخيز جنوب است و در حال حاضر 9 دکل را تحت مديريت دارد. او عمليات مهار از عمق را آنچنان دقيق توضيح ميداد که جاي هيچ حرف و حديثي باقي نميماند. با اين اوصاف، اما باز هم خودش و همه اعضاي تيم مهار را همه چيزدان نميدانست. برايم يک دوبيتي خواند که بگويد راه رگ سفيد تا روز آخر براي همه باز است؛هرکس تجربه اي اگر دارد و دانشي در چنته اش هست بيايد؛
فهم سخن چون نکند مستمع / قوت طبع از متکلم مجوي
فسحت ميدان ارادت بيار / تا بزند مرد سخنگوي، گوي
ميگفت ما فقط کمي انتظار انصاف داشتيم، چون ميدانيم کسي اگر ايراني است و عرق ملي دارد، هيچ چيز را به منافع ملي ترجيح نميدهد. وقتي در رگ سفيد، يک چاه سرکش دچار حريق شده، حتي يک دقيقه زودتر خاموش شدنش هم به سود ماست. وقتي از او خواستم پلان حفاري چاه امدادي را شرح دهد، خيلي دقيق شروع کرد به توضيح دادن:
«دکل ساعت صفر بامداد مورخه اول آذر 1396 آماده به کار شد. با مته 26 اينچ تا عمق 61 متري را حفاري کرديم و جداري هجده و پنج هشتم را تا عمق 59 متري رانديم و سيمان کاري با وضعيت مطلوب.  در مرحله بعدي با مته هفده و يک دوم حفاري کرديم و جداري سيزده و سه هشتم را تا عمق 1670 متري رانديم و مجددا عمليات سيمان کاري موفقيت آميز بود و پس از آن با مته دوازده و يک چهارم و تغيير گل سنگين تا 137 PCF - چون بايد سازند گچساران را حفاري ميکرديم- ادامه داديم تا عمق1870 و بعد از آن رشته آرايش ساقه مته جهت دار را برداشتيم، چون بايد خودمان را با چاه اورژينال 147 در حال حريق، اَجِست ميکرديم. از 1870 شروع کرديم به حفاري جهت دار و الان در 2225 هستيم و از برنامه چهار روز و از چاههايي که در اين منطقه حفاري شده، اگر قياس کنيم حدود 40 تا 45 روز جلو هستيم. پيشبيني ما 2307 متري است که نقطه جداري گذاري 9 و5 هشتم است که بعد از آن حدود 17 متر باقي مانده از کپ راک و 30 متر هم سازند آسماري است يعني حدود 45 متر مانده که بتوانيم در نقطه ورود يا اينترپوينت چاه قرار بگيريم. همه چيز اينجا بر اساس برنامه زماني پرفکت پيش ميرود.  حالا و بعد از گذشت بيشتر از ده روز از پايان عمليات مهارچاه147 رگ سفيد، مي توان به خوبي فهميد که وقتي عباسي لرکي ميگفت همه چيز دارد به خوبي و حتي جلوتر از برنامه پيش ميرود، حقيقت را ميگفت. مهارگران در غروب پنجاه و هشتم، رگ بريده رگ سفيد را هم آوردند و آن هيولاي سرکش را آرام و رام کردند. عباسي لرکي وقتي از ضرورت انصاف در قضاوتها حرف ميزد، گفتههايش را با فاکتها و دلايل علمي و منطقي پشتيباني ميکرد، ميگفت: «بايد ساختار ميدان را تجزيه و تحليل و نوع فوران را بررسي کنيم، رفتارنفت، نوع نفت و فشار موجود و خيلي فاکتورهاي ديگر؛ همه اينها از حفاري گرفته تا فوران احتمالي، مهم است.»او در ميان گفتههايش جملهاي جالب توجه ميگويد: «فورانها، جزيي از کار نفت و کساني که سر و کارشان با چاههاي نفت و گاز است، بايد مدام آماده وقوع چنين پديدهاي باشند، اما همين موضوع هم ضرورت افزايش استانداردهاي ايمني را در بخش بالادستي که ما در آن کار ميکنيم، بيش از پيش نمايان ميکند.