عمو رضي دست هاي زخمي ، زمخت و سختي کشيده اش را نشانم مي دهد و مي گويد يک ماه است دستم زخم شده، اما خوب نمي شود.
20 سال است راننده نفتکش است؛ اما از جايگاه شغلي  و درامدش راضي نيست ، اينجا انبار نفت شمال شرق است.
روزانه 6 ميليون ليتر فرآورده در انبار نفت شمال شرق تحويل و بارگيري ميشود که بيشتر آن بنزين يورو و براي مصرف پايتختنشينان است.
 خوراک اينجا از پالايشگاه تهران و بخشي نيز از پالايشگاه اراک ميآيد؛ خط لوله اي که از پالايشگاه تهران ميآيد، از کنار جاده ورامين و جاده خاوران وارد مناطق حفاظت شده منابع طبيعي پارک سرخه حصار ميشود، از زير اتوبان ياسيني و همت عبور ميکند، جاده تلو را بالا ميآيد و از کنار اتوبان وارد انبار ميشود، سپس در مخازن ري ذخيره و تقسيم ميشود. اين خط لوله از 5 تا 6 سال پيش راهاندازي شده است و برخلاف خط قبلي از محدود شهري عبور نميکند.
ناوگان انبار نفت شمال شرق ميانگين سني خوبي دارد و خودروهاي بيش از سي سال اينجا ديده نميشود. سن نفتکشها همه زير 15 سال است و اين انبار رتبه اول را به لحاظ سن ناوگان دارد.
در سوز سرماي پاييزي دامنههاي قوچک در انبار نفت شمال شرق به سراغ کارکنان بخشهاي مختلف آن رفته ايم تا از نزديک با ماهيت و سختي کار آنان آشنا شويم و حرفهاي دل آنان را بشنويم.

تعميرات از مکانيکي تا جوشکاري و آهنگري
منــصور کــافـي، استادکار بخش مهندسي، ديپلم مکانيک دارد و کارمند پيمانکاري با 13 سال سابقه کار است. او درباره کارش در انبار نفت شمال شرق تهران ميگويد: کاري که اينجا انجام ميشود، کار تعميراتي انبار است.
 تمامي کارهاي تعميراتي انبار از مکانيکي گرفته تا جوشکاري و آهنگري اينجا انجام ميشود، موتور، ماشين، در، پنجره و تمامي ادوات شرکت مانند پمپهاي سيار، ژنراتور، ماشينآلات و... سطح تجهيزات انبار خوشبختانه خوب است و جوابگو. اگر تجهيزات سنگين به تعميراتي نياز داشته باشد، به پيمانکار داده ميشود و يا تعميرکار با دريافت مجوز از بيرون ميآيد و ما اينجا کارهايي را انجام ميدهيم که به ما ارجاع شود و از دست خودمان بربيايد.
9 نفر همکار داريم که شامل سرپرست کارگاه و دو شيفت چهارنفره شب کار و روز کار است. يک نفر همکار رسمي در واحد برق داريم، سه نفر قراردادي و بقيه همکاران پيمانکار هستند.

حقوق و مزاياي ما تامين اجتماعي است
رضا روحبخش، يکي ديگر از کارکنان بخش مهندسي و تعميرات است، با حدود 12 سال سابقه کار، فوق ديپلم و کارمند قرارداد مدت موقت است. او درباره مشکلات شغلي اش ميگويد: با وجود سختيها و متفاوت بودن کار، حقوق و مزاياي ما همان تامين اجتماعي است؛ با اين تفاوت که در پايان سال، يک عيدي دريافت ميکنيم و دريافتي ما هيچ تفاوتي با يک کارمند ستادي و اداري ندارد. چند سالي صحبت بود که طرح طبقه بندي مشاغل انجام شود، اما هنوز خبري نيست. قرارداد ما ساليانه است و بچههاي قراردادي که در شيفت هستند، در مقايسه با ما يک حق شيفت ميگيرند و يک حق تعطيل کاري، کار تاسيساتي سختيهاي خودش را دارد، گاهي ابزار لازم نيست، در همه انبارها آلودگي محيطي وجود دارد. در مجموع از کاري که انجام ميدهيم، راضي هستيم، اما متاسفانه حقوق ما با سالها تجربه و سابقه با نيرويي که همين امروز وارد کار ميشود، هيچ تفاوتي ندارد.

اميدوارم امکان جذب  فارغ التحصيلان نفت فراهم شود
از واحد تعميرات که بيرون ميآييم، در فضاي سرد بيروني محوطه، مجيد فضلي، بازرس اچ اس  اي انبار نفت شمال شرق، مشغول نظارت بر کار جوشکاري است. در ميان سر و صداي زياد جوشکاري، دقايقي درباره ماهيت کار خود ميگويد: کار ما نظارت بر کارهاي تعميراتي از جمله پرميتهاي گرم و سرد است. خود پرميت سرد انواع مختلف دارد، پرميت حفاري داريم و پرميت گرم، شامل پرميتهايي است که داخل آن برق باشد و يا جريان برق جرقه و آتش و جوشکاري و فلزکاري باشد. کار ما در واحد اچ اس اي صدور پرميت، نظارت بر حسن انجام کار نيروهاي ايمني، آتشنشاني، کارکنان تاسيسات در واحدهاي مختلف و در مجموع تمامي کارهاي مرتبط با حوزههاي ايمني، بهداشت و محيط زيست است. فضلي فارغالتحصيل دانشگاه صنعت نفت و کارمند پيمانکاري با سه سال سابقه است. او تاکيد ميکند نظارت بر کارهاي تعميراتي، مسئوليتي سنگين و پايان ناپذير است و ما انتظار داريم حداقل امکان جذب فارغالتحصيلان دانشگاه نفت در صنعت نفت مهيا شود، ميانگين نمرات دانشگاه صنعت نفت مانند دانشگاه شريف 14، اما در آزمون اخير شرايط طوري است که خود فارغالتحصيلان دانشگاه نفت نميتوانند در آن شرکت کنند. يکي ديگر از همکاران فضلي که نميخواهد نامش برده شود، نيز به ما ميپيوندد و از مشکلاتش ميگويد: مشکلات ما زياد است، بنويسيد حق شيفت يک کارمند رسمي با يک کارمند پيمانکار بسيار متفاوت است، من 11 سال سابقه کار در واحد ايمني و آتشنشاني دارم و اميدوارم حداقل قرارداد مستقيم با ما بسته شود و ما هم مثل کارکنان استخدامي حق شيفت 15 درصدي دريافت کنيم. 34 سال دارم، متاهل هستم و فرزند دارم، اما نه خانه دارم نه زندگي، استخداميها وام محلي و مخصوص دارند، ما آنها را هم نداريم، سختي کار داريم، شب کاري بسيار طاقت فرساست، خانه من رودهن است و من از رودهن بدون سرويس تا اينجا ميآيم، اما هيچ مزايايي حتي حق سرويس و حق بدي آب و هوا نداريم.

سوخت رساني بدون وقفه و ايمن رسالت ماست
تابلوي خطوط لوله و مخابرات در محوطه انبار نفت شمال شرق توجهم را جلب ميکند، مهدي رحمتي، سال 82 استخدام اداره شده و ليسانس مکانيک دارد. دو سال است مسئوليت تاسيسات قوچک خطوط لوله و مخابرات نفت تهران را عهده دار است، او ميگويد: تامين مداوم و بي وقفه فرآوردههاي نفتي مورد نياز شهر تهران و حومه است و تلاش ميکنيم سوخترساني حتي براي لحظه متوقف و يک پمپ بنزين نيز از مدار خارج نشود. مخازن را از پخش تحويل ميگيريم و پر ميکنيم و روزانه حدود 6 ميليون ليتر فرآورده تحويل ميدهيم و تمام تلاشمان اين است که سوخت با کيفيت مناسب به پخش تحويل داده شود، طول خطي که از منطقه تهران به اينجا ميآيد 53 کيلومتر و ظرفيت آن 4 ميليون و 800 هزار ليتر است. امنيت و حراست از اين خط نيز، به عهده ماست، همکاران ما اينجا شبانهروزي و به صورت شيفتي فشار را کنترل ميکنند، هفتهاي يکي دو بار به مسير سرکشي ميکنم تا معارضهاي احتمالي از جمله شهرداري، ارتش و سپاه شناسايي شوند. بسياري از سازمانها کارهاي عمراني که انجام ميدهند، به خط ما نزديک ميشوند، فشار خط بالاست و بايد امنيت آن تامين شود. اهميت تاسيسات اينجا بسيار بالاست، چرا که خط از منطقه شهري عبور ميکند و فشار آن بالاست و اگر يکي از پمپها از مدار خارج شود، ترافيک شهري و بحران ترافيکي ايجاد ميشود. در بحث بحرانها نيز تلاش ميکنيم با حضور هميشگي در جلسات، آمادگي خود را حفظ کنيم و علاوه بر آن ماهيانه يک مانور برگزار ميکنيم، تعداد کارکنان اينجا در اصل هشت نفر  است، اما در حال حاضر تنها شش نفر مشغول هستند و کمبود نيرو داريم.

اينجا شير توزيع نميشود
حشمت اله احمدي، استادکاربخش کنترل کيفيت انبار است، 35 سال سابقه کار دارد و کارگر رسمي محسوب ميشود. او درباره ماهيت شغل خود ميگويد: آزمايش فرآوردهها، نمونهگيري و تقطير فرآوردههايي که از انبار بيرون ميآيد، کار ماست. نفتکشها را در ورود و خروج بازديد و نمونهگيري و آزمايش ميکنيم تا فرآورده سالم به دست مصرف کننده برسد. در هر شيفت کاري بيش از 100 نفتکش را بازديد ميکنيم. 2 همکار دارم که کار آنها نمونهگيري و گرفتن نمونهها از بارگيري است، در انبار نفت ري شير توزيع ميشود، اما اينجا شير توزيع نميشود، پيگيري کرديم گفتند آنجا همجوار با پالايشگاه است، در حالي که آلودگي اينجا چند برابر شهر تهران است. يکي ديگر از مشکلات ما اين است که در زمان بازنشستگي به دليل اين که کارگر رسمي هستيم، نميتوانيم از رفاهيات و بهداري و بهداشت استفاده کنيم و ما را به تامين اجتماعي ميدهند، اگر چه در حال حاضر از حقوق و مزايا راضي هستيم، اما در کهولت سن که احتياج به دارو و درمان داريم، نميتوانيم از امکانات نفت استفاده کنيم. البسه ما نيز به موقع نميرسد و البسه امسال نيز به دستمان نرسيده است.

وقتي همه با خانواده هستند، ما مشغول سوخت رساني
مهدي رفيعي، راننده نفتکش 15 سال است که در شرکت نفت راننده است. او نماينده رانندههاست و براي طرح اين مشکلات به ما ميپيوندد. سختي کار ما طبيعي است، اما با توجه به حمل مواد خطرناک، بايد تعرفه کرايههاي وزارت راه براي ما افزون بر 30 درصد بيشتر باشد، اما متاسفانه کمتر است. در گذشته روال شرکت نفت طوري بود که هر سال در برج 4 با توجه به تورم، کرايهها اضافه ميشد، اما از سال 93 کرايه ما اضافه نشده است و حتي در سال اخير کرايهها 18 تا 20 درصد نيز کم شده است. اين در شرايطي است که براي يک سري جايگاههاي شهري بارنامه پليس راه را نيز اجباري کردهاند که آن هم هزينه دارد. کم کم هزينههاي نفتکش طوري ميشود که از پس هزينههاي آن بر نميآييم و نميدانيم اعتراضمان را به چه کسي بگوييم. اين در شرايطي است که همه مردم در ايام تعطيل عيد، عاشورا، تاسوعا و... با خانواده هستند و ما مشغول سوخت رساني، اما در روزهاي تعطيل هم که سرکار هستيم، دريافتي بيشتري نداريم و اعتراضي هم نداريم. در هر سفر 33 هزار ليتر بنزين ميبرم که سوخت هزار سواري است و از اين بابت خوشحالم، اعتقاد ما اين است که بعد از پرستش خدا بزرگترين عبادت خدمت به خلق است، اما ما هم بايد از پس هزينهها بر بيائيم.

با راننده عادي هيچ تفاوتي نداريم
اکبر شکري، راننده پايه يک ايمني و آتش نشاني انبار است، به شکل پيمانکاري کار ميکند و ميگويد: مسئوليت خودروي آتش نشاني از نگهداري و خدمات فني و بررسي موارد ايمني به عهده ماست، اما با توجه به اين که کار ما فني - تخصصي است، جزو گروه شغلي کارگر ساده قرار گرفته ايم و هيچ گونه حق و مزايايي بابت نگهداري و مسئوليت به ما پرداخت نميشود و ما عملا با يک راننده عادي هيچ تفاوتي نداريم و سابقه نيز هيچ نقشي در دريافتي ما ندارد. اين در شرايطي است که طبق قوانين وزارت کار، دريافتي راننده آتشنشاني با يک راننده معمولي تفاوت دارد و بايد آيتم پايه يک به ما پرداخت شود. زمستان، تابستان و تعطيلات دور از خانواده هستيم و جنبه حيثيتي انبار به عهده ماست، اميدواريم مسئولان به اين مسائل توجه کنند و در نظر داشته باشند و حداقلها را براي ما در نظر بگيرند، چرا که همه همکاران ما پا به سن گذاشته اند، اما در عمل هيچ تفاوتي با فردي که تازه شروع به کار کرده است، نداريم.

برخي تجهيزات آزمايشگاه از رده خارج است
سعيد سازگار، مسئول کنترل کيفيت انبار، کارمند رسمي است و 31 سال سابقه کار دارد که در در آستانه بازنشستگي قرار گرفته است، او درباره مسئوليتهاي شغلش ميگويد: مسئوليت کنترل کيفي انبار مسئوليت خطيري است، کيفيت فرآورده، کنترل نفتکشها و سالم بودن محموله به عهده ماست و بايد از صحت و سلامت فرآوردهها از جهت کيفي مراقبت کنيم؛ اين کار خطير را لحظه به لحظه و با دقت پيگيري ميکنيم؛ کار ما به صورت شبانهروزي در سه شيفتکاري انجام ميشود که در هر شيفت دو نفر از همکاران ما فعاليت دارند و در نهايت 10 نفر در زيرمجموعه ما فعاليت ميکنند. مشکل اصلي کار ما نبود تجهيزات مدرن و به روز است، وسايل آزمايشگاهي ما قديمي و از رده خارج است و تقريبا از اين نوع دستگاهها در آزمايشگاهها متداول نيست؛ اگر تجهيزات ما به روز و مدرن شود، سرعت، کيفيت و دقت کار بالا ميرود. در شهرستانها انبارها تجهيزات آزمايشگاهي به روزتري دارند و سالنها وضعيت بهتري دارد، اين در شرايطي است که حساسيت کار اينجا بيشتر است، اما به دليل اين که آزمايشگاه مرکزي در تاسيسات ري را به عنوان مرجع داريم که آزمايشگاه مرجع است؛ به همين دليل در سايه قرار گرفته ايم و خواسته من اين است که به دليل خطير بودن کنترل کيفي، به نوسازي تجهيزات آزمايشگاههاي کنترل کيفي شهر تهران توجه شود.آقاي سازگار يکي از تجهيزات آزمايشگاه را که ساخت شرکت کهلر آلمان است، به ما نشان ميدهد و ميگويد، اين شرکت در حال حاضر در زمينه ساخت آسانسور فعاليت ميکند، اما ما همچنان در آزمايشگاه از آن استفاده ميکنيم.

تجهيزات ايمني به روز نيست
سعيدنصيري، اندازهگير انبار نفت شمال شرق تهران 34 ساله و 6 سال است که به صورت پيمانکاري در انبار نفت شمال شرق کار ميکند. درباره کارش ميگويد: اندازه گيري ماشينها کار ماست که کار حساسي است که در ارتفاع بالاي سکوها انجام ميشود و نياز به دقت بالايي دارد، چرا که ما در صورت زياد يا کم بودن بار  مردم به گردن مردم دين دارند  و اين مسئوليت بزرگي بر دوش ماست. در ارتباط مستقيم با مواد نفتي و قابل اشتعال هستيم، اما وسايل ايمني ما راضي کننده نيست، عمر واقعي ماسکي که اينجا استفاده ميکنيم 8 ساعت است، اما يکسال استفاده ميکنيم، هزينه هر ماسک 35 هزار تومان است. ما انتظار داريم حداقل هفتهاي 2 فيلتر ماسک به ما بدهند که هزينه آن 25 تومن است. کارمان در ارتفاع است و هر لحظه در معرض حادثه هستيم که اين آيتم پرداخت نميشود و پائين ترين حق و حقوق پيمانکاري به ما پرداخت ميشود، لباس گرم دو سال در ميان به ما ميدهند، اما سياهي زمستان که تمام ميشود، لباس گرم به دست ما ميرسد. کفش کار که يکي از واجبات است و کف آن به دليل حضور در محوطه لغزنده بارگيري به دليل برف و يخ و مواد سوختي، نبايد سائيده شود، اما دو سال يک بار به ما داده ميشود؛ دستکش ابزار کار ما است، اما سه ماه درميان داده ميشود درحالي که عمر دستکش در کار ما که يدي است، يک ماه است و بارها پيش آمده که بيشتر همکاران از خودشان هزينه ميکنند تا صدمه نبينند. بيشتر همکارانم در اين بخش به دليل ارتباط مستقيم با فرآورده و قرار گرفتن در معرض بخارات آن، ناراحتي پوستي و ريوي دارند و دارو مصرف ميکنند، اينجا بارگيري دستي است و ما آن بالا به هيچ چيز وصل نيستيم و خدا ما را آن بالا نگه ميدارد، زمستان ده درجه اختلاف دما وجود دارد و روي تانکرها برفي و يخ زده است. بوران ميشود، چشم چشم را نميبيند، اما ما کار ميکنيم، و انتظار داريم به اين مشکلات توجه بيشتري شود.
ادامه در صفحه 29