چهارشنبه سوری ...

آیین باستانی یا کابوس؟!

 يکي از آيين هاي زيباي مردمان ايران زمين چهارشنبه سوري است. آييني كه از ديرباز در بين ايرانيان رواج داشته و نسل به نسل هم منتقل شده، اما متاسفانه اين آيين باستاني با وجود تمام زيبايي هايش، امروزه به كابوسي دردناك تبديل شده است، كابوسي كه در آخرين سه شنبه هر سال بسياري از خانواده ها را داغدار و پريشان مي كند.

چهارشنبه سوري يا همان چارشنبه سوري رسمي كهن است كه پيشينيان ما در آخرين سه شنبه سال خورشيدي با روشن کردن  آتش و پريدن از روي آن به استقبال نوروز مي رفتند، جشني كه امروز هم به رسم گذشته برگزار مي شود، اما نه به زيبايي و کم خطري گذشته...

تاريخچه چهارشنبه سوري

چهارشنبه سوري از دو واژه چهارشنبه که نام يکي از روزهاي هفته و سور به معناي جشن و شادماني بود، گرفته شده است. طبق آيين باستان در اين روز آتش بزرگي روشن مي کردند و تا صبح زود و طلوع خورشيد آن را روشن نگه مي داشتند. از ديرباز و به باور مردمان آن روزگار، روشن کردن آتش به معناي زدودن پليدي ها، پلشتي ها و بدي هاي درون بود. اين آتش نه تنها سوزنده نبود، بلکه گرمابخش دل هاي مردمان آن روزگار بود.

اين آيين در ايران باستان مظهر آرامش، عشق ورزي و زندگي بود و مردم در اين جشن فرصت پيدا مي کردند با نمادهاي اين آن پالايش درون کنند و به تقويت پيوندهاي انساني بپردازند.

اين رسم كهن از نسلي به نسل ديگر منتقل شده و به ما هم رسيده است، رسمي كه امروزه در بيشتر شهرها و روستاهاي كشورمان بجا آورده مي شود. ايرانيان امروز هم مانند پيشينان خود در آخرين چهارشنبه سال آتش روشن مي کنند و اهل خانه؛ زن، مرد و کودک از روي اين آتش مي پرند و با گفتن «زردي من از تو، سرخي تو از من»؛ بيماري ها، ناراحتي ها و نگراني هاي سال کهنه را به آتش مي سپارند تا سالي پربار داشته باشند.

اين مراسم، اما امروز بدون هيچ دركي از آيين كهن برگزار مي شود، تا جايي كه باعث شده، اين روز باستاني به كابوسي وحشتناك براي خانواده ها تبديل شود. با اين حال هنوز در برخي شهرها و روستاهاي ايران باورها و رسم هايي از چهارشنبه سوري وجود دارد كه هنوز فراموش نشده اند و اهالي اين مناطق همچنان به رسم پيشينان خود اين آيين ها را برگزار مي كنند.

آجيل چهارشنبه سوري

رسمي  که از قديم تاكنون در ايران متداول بوده، تهيه و خوردن آجيل چهارشنبه سوري است. آجيلي كه متشكل از مغزهاي شور و شيرين است، يعني علاوه بر مواد اصلي بوداده شور و شيرين مانند آجيل، برگه هلو و زردآلو، قيسي، کشمش سبز، مويز، باسلق، پسته و بادام، فندق بو نداده، نقل، شکر، پنير و مغز گردو هم به آن اضافه مي کنند. به اعتقاد گذشتگان، خوردن اين آجيل در شب چهارشنبه سوري شگون دارد و خوش يمن است.

قاشق زني

بعد از آتش بازي، جوانان هر محله خود را مي پوشاندند و با يک ظرف و قاشق به خانه همسايه ها مي رفتند و با زدن قاشق خود به ظرفي که معمولا براي داشتن صداي بيشتر از جنس مس بود، استفاده مي كردند. صاحبخانه هم مقداري خشکبار، نقل و نبات به آنها مي داد.

فالگوش ايستادن

يكي از مراسم مربوط به چهارشنبه سوري فالگوش ايستادن است، يعني کساني که حاجت دارند، نيت مي کنند و سر چهارراه يا در معابري که رفت و آمد زياد است، فالگوش مي ايستند و به حرف نخستين عابري که از کنارشان مي گذرد، توجه مي کنند، هر کلامي را که از دهان او بيرون آيد، در استجابت مراد خود به فال بد يا خوب مي گيرند. برخي ها هم به جاي رفتن و فالگوش ايستادن در معابر و چهارراه ها، اين کار را پشت در اتاق انجام مي دهند و حرفي را که از پشت در اتاق بشوند، به فال خوب يا بد مي گيرند.

چهارشنبه سوري در برخي شهرها

در برخي شهرهاي آذربايجان چون اروميه، تبريز، اردبيل و زنجان، تمام چهارشنبه هاي اسفند ماه يک نقش و نام معين دارند که از آن جمله مي توان به مراسمي که در زنجان برگزار مي شود، اشاره کرد. به اين شكل كه آنها نخستين چهارشنبه اسفند را موله مي گويند، روزي كه به شستن و تميز کردن فرش هاي خانه اختصاص دارد. سوله دومين چهارشنبه است كه در اين روز به خريد وسايل و نيازمندي هاي عيد مي روند. سومين چهارشنبه گوله است كه به خيس کردن و کاشتن گندم و عدس و غيره براي سبزه هاي نوروزي اختصاص دارد. چهارمين و آخرين چهارشنبه سال (چهارشنبه سوري) را کوله مي نامند ( کوله در ترکي به معني کهنه و فرسوده است). در برخي از شهرهاي ايران، از جمله ايلام، تويسرکان، کاشان و زاهدان مراسم چهارشنبه سوري را آخرين چهارشنبه ماه صفر برگزار مي کنند. بوشهري ها هم به رسم ديرينه، پس از روشن کردن آتش و پريدن از روي آن، با قايق از روي آب مي گذرند، چون معتقدند اين کار نحسي اين شب را از بين مي برد.

مردم استان سيستان گوني، پتو و نمد کهنه را به صورت گلوله درمي آورند و در غروب آخرين چهارشنبه سال آن را درون آتش مي اندازند. آنها بر اين باورند که با اين کار نحسي ها از بين مي رود.

در استان لرستان نيز مردم هيزم را به هفت دسته تقسيم مي کنند و با فاصله هاي معيني در يک رديف مي چينند و آتش مي زنند و...

آييني که زير سايه حوادث ناگوار رنگ باخته است

چهارشنبه سوري، آييني باستاني است که از گذشته تاكنون ادامه داشته، اما اين آيين زيبا، سال هاست که از حالت عادي خارجي شده و جايش را به كابوسي وحشتناك داده، كابوسي با طعم ترس و وحشت که در برخي مواقع به غم و اندوه منجر شده است. در سال هاي اخير استفاده از مواد محترقه و غيرمجاز نگراني هاي زيادي را به وجود آورده، نگراني هايي كه هر ساله باعث نقص عضو يا مرگ جوانان و نوجوانان و البته رهگذران مي شود كه بسيار دردناك است. اين اتفاقات ناگوار در حالي رخ مي دهد که در اين آيين باستاني خبري از مرگ و اتفاقات ناخوشايند نبود. مردمان در روزگاران قديم بدون هيچ مشکل و دغدغه اي آتش روشن مي کردند، از روي آن مي پريدند و «سرخي تو از من و زردي من از تو» را مي گفتند و محفلي و شاد و بي خطر داشتند. اما حالا اين شادي سال هاست كه در گوشه و کنار کشورمان به ناراحتي و در برخي مواقع عزاداري تبديل شده است و بسياري از حوادث و قربانيان اين جشن باستاني کام مردم و خانواده ها را تلخ کرده اند، به طوري كه گويي سادگي چهارشنبه سوري در دنياي مدرن امروز رنگ باخته تا شاهد اتفاقات دلخراش در دنياي مدرن باشيم. پيشينيان در حالي اين مراسم سنتي را برگزار مي كردند كه آتشي کوچک برمي افروختند و با پرش از روي آن، اين آيين بي خطر را جشن مي گرفتند، جشني كه آسيبي در پي نداشت، اما امروز برگزاري اين جشن به سرگرمي خطرناكي تبديل شده كه باعث مرگ افراد مي شود و در هفته پاياني سال صدها نفر را راهي بيمارستان مي کند.

کوزه اندازي

در گذشته يکي از مراسم مخصوص چهارشنبه سوري اين بود که کوزه اي کهنه برمي داشتند و در آن مقداري نمک و زغال و سکه مي انداختند و هر يک از افراد خانواده يک بار کوزه را دور سر مي چرخاند و نفر آخر هم آن کوزه را از پشت بام به کوچه مي انداخت، به اين اميد که کهنگي برود و تازگي بيايد.