بهره مندی شرکت های  اکتشاف  وتولید از

سرمایه گذاری

محمد ايرواني*-  براساس آمارهاي آژانس بين المللي انرژي، سرمايه گذاري جهاني در حوزه بالادستي نفت و گاز از حدود 800 ميليارد دلار در سال 2014 به کمتر از 500 ميليارد دلار در سال 2016 کاهش يافته  و در سال هاي اخير با رشدي اندک در محدوده 400 تا 500 ميليارد دلار قرار داشته است. سهم شرکت هاي ملي نفت ايران از اين رقم کمتر از نصف بوده و عمده سرمايه گذاري ها ازسوي شرکت هاي خصوصي، از جمله شرکت هاي بين المللي نفتي، صورت گرفته است.

شرکت هاي اکتشاف وتوليد براي انتفاع از سرمايه گذاري هاي خود، بايد مجموعه اي از توانمندي ها را در حوزه هاي مختلف از جمله مديريت پروژه، مهندسي زيرزميني عمليات،  اچ اس اي، پژوهش وفناوري، ريسک، تامين مالي و حقوقي گرد هم آورند. تصميم گيري هاي راهبردي، مدل عمليات و در نهايت موفقيت شرکت هاي اکتشاف و توليد در سرمايه گذاري، در ارتباط با اين حوزه هاي توانمندي شکل مي گيرد. در نهايت، شرکت ها متناسب با اهداف راهبردي خود، با شاخص هايي همچون ميزان توليد هيدروکربن، حجم سرمايه گذاري، ساختار سرمايه و ذخاير نفتي، کارنامه خود را ارزيابي مي کنند.

اکنون مي توان به وضعيت ايران و ضرورت هايي پرداخت که بر مبناي آنها تغيير پارادايم در صنعت بالادستي نفت و گاز ايران آغاز شد. با در نظر گرفتن نفت، ميعانات گازي و NGL، کشورهاي روسيه، عربستان سعودي، عراق و ايران به ترتيب حدود 6، 16، 9 و 9.5 درصد مجموع ذخاير جهاني نفت وگاز را در اختيار دارند. اما در سمت توليد، اين کشورها به ترتيب 12، 13، 5 و 5.5 درصد توليد جهاني در سال 2017 را به خود اختصاص داده اند. اين آمار نشان دهنده وضعيت نسبتاً نامناسب کشورهاي ايران وعراق در بهره گيري از ظرفيت ذخاير خود است. بايد توجه داشت که عراق به سرعت در حال تغيير رويکرد خود بوده و در بيش از يک دهه اخير، توليد خود را تقريباً 100 درصد افزايش داده و اکنون در توليد نفت از ايران پيشي گرفته است.

براي اينکه تصوير بهتري از وضعيت ايران در بخش اکتشاف وتوليد داشته باشيم، نگاهي به آينده نيز بيندازيم. براساس گزارش اوپک که صرفاً نفت خام را شامل مي شود، در سال 2017 از کل توليد 32.5 ميليون بشکه اي اين سازمان، سهم ايران کمتر از 3.9 ميليون بوده است. اوپک پيش بيني کرده در سال 2040، مجموع توليد نفت خام اين سازمان به حدود 40 ميليون بشکه برسد. با يک فرض ساده، اگر ايران بخواهد سهم فعلي خود را از اوپک حفظ کند، بايد در آن سال توليد خود را به حداقل 4.7 ميليون بشکه در روز برساند. در آن سال، برخي کشورها با کاهش شديد توليد روبه رو مي شوند که در صورت سرمايه گذاري مناسب، ايران مي تواند سهمي به مراتب بيشتر در اختيار بگيرد.

اين وضعيت در کنار تکاليف اسناد بالادستي از جمله برنامه هاي توسعه و ابلاغيه اقتصاد مقاومتي، به شروع مسير تغيير پارادايم در صنعت نفت ايران انجاميد.

نخستين گام در اين مسير، معرفي مدل جديد قراردادهاي نفتي و تاييد صلاحيت شرکت هاي اکتشاف و توليد بود که در اين فرآيند شرکت انرژي دانا توانست به عنوان اولين شرکت خصوصي، گواهينامه فعاليت در حوزه اکتشاف و توليد را از وزارت نفت دريافت کند. در پي امضاي بيش از 20 توافقنامه، تاکنون سه قرارداد به امضاي رسيده که يکي از آنها قرارداد بين شرکت ملي نفت ايران و کنسرسيوم شرکت هاي انرژي دانا و زاروبژنفت است.

در ادامه اين روند، شرکت هاي اکتشاف و توليد در مسير رشد توانمندي ها قرار خواهند گرفت و پس از آن همزمان مي توانند ورود به بازارهاي بين المللي را در دستور کار قرار دهند. شرکت ها در حوزه رشد بايد تصميم هاي کليدي را بگيرند که از جمله آنها مي توان به انتخاب راهبرد و مدل عمليات اشاره کرد. الگوهاي مفهومي متنوعي براي اين تصميم گيري ها وجود دارد، از جمله الگوي گروه مشاوره بوستون براي راهبرد و الگوي مکينزي براي مدل عمليات که انتخاب و سفارشي سازي آنها مي تواند متناسب با نيازهاي شرکت ها صورت گيرد.

در حوزه راهبرد، شرکت ها بايد به پرسش هايي درباره مدل کسب وکار، ساختار پورتفوليو، هدف مشارکت، اشتهاي ريسک و رويکرد تامين مالي پاسخ دهند. مدل عمليات مواردي مثل منابع انساني، فرآيندها و ساختار سازماني را دربرمي گيرد. رويکرد ما در انرژي دانا، بهره گيري از بهترين تجارب مشاوران و متخصصان در کنار الگوبرداري از نمونه هاي موفق بوده است که در ادامه به دو نمونه از نتايج آن اشاره مي کنم.

ما به عنوان يک شرکت E&P ايراني، در فرآيند تصميم گيري راهبردي با پرسش هايي درباره ويژگي هاي دارايي نفتي مثل هيدروکربن توليدي، منطقه جغرافيايي، Brown  يا Green بودن، ريسک، نزديکي به زيرساخت ها و نياز يا عدم نياز به پروژه ازديادبرداشت روبه رو بوديم. اين معيارها در کنار هدف گذاري براي مدل Operatorship، ويژگي هاي شريک بالقوه و روش هاي تامين مالي، در چارچوبي براي تصميم گيري خلاصه شد و مبناي عمل قرار گرفت که حاصل آن شکل دهي و مديريت پنج مشارکت با شرکت هاي بين المللي بوده است.

براي پياده سازي راهبرد، همچنين تصميم گيري هايي در حوزه منابع انساني، فرآيندها و ساختار مورد نياز بود. سرانجام برنامه اي مبتني بر شايستگي ها و مهارت ها براي توسعه نيروي متخصص تدوين شد تا در محيط کاري پويا و مشارکتي، بتوان راهبرد ها را دنبال کرد. افزون بر اين، بهره گيري از بهترين راهکارهاي ERP و بهبود مستمر فرآيندهاي تصميم گيري و اجراء در دستور کار قرار گرفت و متناسباً ساختار حکمراني شرکت متناسب با بهترين دستورالعمل ها اصلاح و مرکز خدمات مشترک يا Shared Service Center در کل سازمان توسعه داده شد.

نتيجه مشخص اقدام هاي صورت گرفته در سال هاي اخير، امضاي قرارداد توسعه ميدان هاي آبان و پايدار غرب بود. قرارداد اين پروژه اسفند 1396 به امضا رسيد. اين دو ميدان که به دليل دوره عمر و همچنين سطح فعاليت هاي کشور همسايه افت توليد بالايي را تجربه مي کنند، گزينه بسيار مناسبي براي به کارگيري فناوري هاي IOR هستند. در اين دو ميدان به طور خاص از فناوري پمپ هاي درون چاهي استفاده خواهد شد. در نتيجه اين پياده سازي اين فناوري ها و ديگر فعاليت هاي برنامه ريزي شده، 67 ميليون بشکه به توليد تجمعي و با احتساب قيمت 75 دلار براي هر بشکه نفت، حدود 5 ميليارد دلار به ثروت ملي افزوده مي‎شود.

شرکت هاي اکتشاف و توليد در مسير رشد و توسعه خود با مجموعه اي از ذي نفعان کليدي در ارتباط هستند. توسعه و رشد اين شرکت ها تنها در سايه همکاري دولت، بازارهاي مالي، تامين کنندگان و اکوسيستم فناوري ميسر مي شود؛ از اين رو مشارکت اين بازيگران کليدي مي تواند رشد و توسعه E&Pهاي ايراني را با سرعت و سهولت بيشتري رقم زند.

به عنوان آخرين کلام، به برخي زمينه هاي مهم و ضروري براي مشارکت ذي نفعان اشاره مي کنم:

توسعه بيشتر چارچوب جديد قراردادي، مي تواند زمينه هاي لازم را براي جذب حداکثري سرمايه خارجي و داخلي ايجاد کند.

بازارها و نهادهاي مالي مي بايد در همکاري نزديک با شرکت هاي E&P، زيرساخت هاي لازم را براي تامين مالي پروژه ها فراهم کنند.

همه اين موارد در گرو تصميم گيري کارآمد و اثربخش نهادهاي دولتي است.

ايجاد يکپارچگي در اکوسيستم فناوري هاي حوزه انرژي، گام مهم ديگر براي توسعه فناوري و رشد توان داخل خواهد بود.

* مديرعامل شرکت انرژي دانا