معاون وزير نفت در بازديد از دستاوردهاي موزه نفت:

اعتبار هر ملتي به تاريخ آن است

رکن الدين جوادي، معاون وزير در امور نظارت بر منابع هيدروکربوري در بازديد از موزه پمپ بنزين دروازه دولت، مرکز اسناد و گنجينه اشياي موزه هاي صنعت نفت، بر اهميت موزه نفت در حفظ ميراث و دستاوردهاي اين صنعت تاكيد كرد.وي با تقدير از اقدام هاي انجام شده در حفظ آثار ملي در حوزه صنعت نفت، لزوم پيگيري و ادامه کار موزه هاي صنعت نفت را يادآور شد.

جوادي كه به دعوت مدير موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت از موزه در دست احداث پمپ بنزين دروازه دولت، مرکز اسناد و گنجينه اشياي صنعت نفت ديدن مي كرد، با توضيحات اكبر نعمت الهي، مدير موزه هاي نفت و ساير دست دركاران اين مجموعه، در جريان اقدام هاي انجام شده و برنامه هاي آتي مديريت موزه ها قرار گرفت.

معاون وزير در امور نظارت بر منابع هيدروکربوري که نخست در جايگاه پمپ بنزين دروازه دولت حضور يافت، با مشاهده اقدام هاي انجام شده در مرمت و بازسازي اين بناي تاريخي گفت: موزه هاي نفت، گام هاي آغازين و اميدوارکننده اي برداشته که اميدوارم با تکامل و موفقيت مستمر همراه شود.

 

تاريخ هر ملت اعتبار اوست

جوادي با ابراز خرسندي از برنامه ريزي و اجراي طرح راه اندازي موزه ها در صنعت نفت که ثمره آن احيا و حفظ ميراث ماندگار اين صنعت است، افزود: اعتبار هر ملتي به تاريخ آن است که مي تواند چراغ راه براي ادامه کارهاي نيک و اجتناب از کارها و تجربيات نامناسب و ناموفق باشد.

جوادي در ادامه از مرکز اسناد و گنجينه اشيا در منطقه ري بازديد کرد. در جريان اين بازديد، مسئولان هريک از واحدها با معرفي مجموعه هاي تحت نظارت خود، جديدترين اقدام هاي صورت گرفته و مستندات گردآوري شده را بيان کردند.

تکيه و تاکيد بر تجربيات گذشته

معاون وزير در امور نظارت بر منابع هيدروکربوري طي نشستي که بر همين منظور با حضور مسئولان واحدها در مرکز اسناد برگزارش شد، با اشاره به اسناد شناسايي و گردآوري شده از تمامي سطوح صنعت نفت در سراسر کشور، از ضرورت کشف دلايل شکل گيري مجموعه هاي تحت نظارت صنعت نفت سخن گفت و اظهار داشت: براي شکل گيري ساختار يک مجموعه، بايد اسناد مربوط به شکل گيري آن جمع آوري شود.

در صنعت نفت هم هر مجموعه متولياني دارد که با کشف اسناد مربوط به آن مي توان سريع تر به دلايل شکل گيري آن دست يافت.

جوادي با اشاره به اهميت استفاده از تجربيات گذشته افزود: مسئولان بايد ضمن همراهي و حمايت از اين مجموعه، تمرکز و توجه بيشتري را به اين مسئله معطوف دارند و تجربيات خود را در شکل گيري صنعت نفت در اختيار آنها قرار دهند.

 با تکيه بر اين تجربيات مي توانيم گذشته بزرگ صنعت نفت را تکرار کنيم. اين تجربه ها مي تواند براي نسل جوان و توسعه و اداره اين صنعت، چراغ راه باشد.

وي در پايان از دست درکاران مديريت موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت، صميمانه تشکر و قدرداني و آمادگي خود را براي هرگونه همکاري با اين مديريت و حمايت از آن اعلام کرد.

 

 

آغاز مطالعات محتوايي و آماده سازي موزه صنعت نفت كرمان

موزه صنعت نفت كرمان كه قرار است در محل كنسولگري قديم انگليس در اين شهر برپا شود، با پايان مرمت و بازسازي، وارد مرحله مطالعات محتوايي و آماده سازي شد.

موزه صنعت نفت كرمان كه به نمايش وسايل نفت سوز اختصاص خواهد داشت، اشيا و اسناد به نمايش درآمده را در بخش هاي معرفي تاريخچه بنا و محوطه، وسايل گرمايشي و حرارتي نفت سوز، وسايل روشنايي نفت سوز و وسايل نفت سوز تبديل كننده انرژي حراراتي به انرژي هاي الكتريسيته، مكانيكي يا مغناطيسي، به نمايش خواهد گذاشت.

در بخش وسايل گرمايشي و حرارتي، انواع خوراك پزي ها، بخاري ها، سماورها و...، در بخش وسايل روشنايي، انواع چراغ هاي زنبوري، لامپا، گردسوزها و فانوس ها و در بخش مبدل انرژى حرارتى به الكتريسيته و مكانيكى، وسايلي مانند راديو، يخچال و پنكه نفتي به نمايش گذاشته خواهد شد.

همچنين در موزه صنعت نفت كرمان، انواع پيمانه ها، كيل ها، قيف ها و ظروف نفتي به نمايش درخواهد آمد. اين موزه همچنين داراي بخشي در محوطه بيروني است كه اشياي بزرگتر، از جمله تانكرهاي نفتي و وسايل نقليه حمل نفت در آن به نمايش درخواهد آمد.

همزمان با آغاز مطالعات محتوايي موزه نفت كرمان، فعاليت هاي پژوهشي و گردآوري منابع و مستندات براي تكميل پيشينه تاريخي عمارت موسوم به باغ آقا كه محل قديمي كنسولگري انگليس در كرمان بوده و بعدها به شركت نفت و پالايش و پخش انتقال يافته، در جريان است.

كارشناسان بخش اشيا و اسناد موزه نفت، با همكاري شركت پخش كرمان و مناطق اطراف از نمايندگي ها، فروشندگي ها و جايگاه هاي قديمي نفت در مناطق كرمان و شهرستان هاي اطراف بازديد کردند و ضمن جمع آوري اطلاعات ميداني در اين زمينه، با پيشكسوتان و صاحب نظران فعال در صنعت نفت به گفت وگو نشستند.

عمارت قديمي کنسولگري انگليس در کرمان در محله زريسف از سوي سيدابوالحسن خان بيگي (حاکم کرمان در دوره زنديه) ساخته شد و در دوران پس از زنديه، سال ها مقر ماموران انگليس در شرق ايران و از جمله مقر فرماندهي پليس جنوب ايران بود.

اين عمارت مدت ها به صورت متروكه رها شده بود و در معرض تخريب قرار داشت كه هم اكنون براي تبديل به موزه صنعت نفت كرمان، مراحل تكميلي را پشت سر مي گذارد و در حال ثبت در فهرست آثار ملي سازمان ميراث فرهنگي است.

 

اهداي مستندات آباداني به موزه ها

عبدالكريم معرف، رئيس پيشين امور اداري بهداري و بهداشت شركت نفت در آبادان، اسناد و اشياي قديمي به يادگار مانده از دوران خدمت خود را به موزه نفت اهدا كرد.

از جمله اسناد اهدايي معرف، درخواست كار به زبان انگليسي، در سال 1325 خطاب به رئيس انگليسي امور كاركنان صنعت نفت در آبادان، دفترچه اداره بهداري و بهداشت شركت نفت، پاكت هاي قديمي با آرم شركت ملي نفت و تصاوير و جزوه هاي قديمي صنعت نفت است.

اين پيشكسوت نفتي كه در سال 1304 در خرمشهر به دنيا آمده و در سال 1323 در صنعت نفت مشغول به كار شده است، از خاطرات خود در دوران خلع يد انگليسي ها از نفت ايران مي گويد: خلع يد، بازتابي گسترده داشت كه سرانجام با استعداد و شايستگي ايرانيان كه مديريت را بر عهده گرفتند و اجازه ندادند آب از آب تكان بخورد، فروكش كرد.

وي مي افزايد: در آن دوران، مديريت در دست انگليسي ها بود و پست هاي مهم و كليدي را انگليسي ها يا هندي هاي مورد اعتمادشان بر عهده داشتند تا اين كه خلع يد اتفاق
 افتاد.

معرف تاكيد مي كند كه از كار در نفت، هميشه با افتخار ياد كرده و اكنون خوشحال است كه با تشكيل موزه هاي نفت مي تواند يادگارهايش از دوران خدمت را به اين موزه اهدا كند.

 

چگونه «بوت کلاب» به گل نشست؟

سيد نعمت اله امام- «بوت كلاب» اهواز در واقع يك ناو بازمانده از جنگ دوم جهاني بود كه شركت نفت انگليس و ايران آن را خريداري كرد و به باشگاهي براي كاركنان خود در ساحل كارون- نزديك منطقه خرم كوشك- تبديل كرده بود.

در دوران جنگ و پس از آن، ميزان مهاجرت کارکنان ماهر و باسواد صنعت نفت افزايش يافته بود و ادامه خدمت براي افراد خبره جاذبه اي نداشت، بويژه اين كه شرايط نامناسب و گرماي جنوب، سبب مي شد افراد غيربومي، رغبت چنداني به ادامه کار در مناطق نفت خيز نشان ندهند.

از اين رو شرکت سابق نفت براي جذب نيروهاي کارآمد و نگهداري افراد موجود، تغييراتي در مقررات اداري و استخدامي داد و جاذبه هاي بيشتري فراهم کرد تا کارکنان خارجي و ايراني به خدمت در جنوب ترغيب شده و ميزان پايبندي آنان به نفت افزايش يابد؛ البته بعضي مديران ارشد ايراني، مانند مصطفي فاتح نيز تلاش زيادي کردند که از خدمات ارزنده آنها نبايد غافل شد.

به هر روي، احداث باشگاه هاي متعدد براي پر کردن اوقات فراغت کارکنان، ايجاد فروشگاه هاي کارمندي در هر منطقه، ارائه تمامي مايحتاج زندگي اعم از پوشاک، مواد غذايي، کفش و حتي دوچرخه و خودرو كه بيشتر از انگلستان وارد و به صورت اقساطي داده مي شد، از جمله اين تسهيلات بود.

در اهواز، علاوه بر تاسيس باشگاه هاي نفت، گلف، بيس بال و..... يک فروند ناو انگليسي متعلق به ارتش انگلستان از سوي شركت نفت خريداري شد. اين ناو حين جنگ آسيب ديده و احتمالا فروش آن به شركت نفت، باصرفه تر از انتقال آن به انگلستان، انجام تعميرات يا اسقاط آن بود.

شركت نفت نيز پس از خريداري، ناو را به سرعت به باشگاهي در ساحل کارون تبديل كرد كه آماده پذيرايي و ارائه خدمات به کارمندان رتبه 12 به بالا (از سيستم 20 رتبه اي) يا اصطلاح  «سينيور» بود.موتورخانه اين ناو به آشپزخانه تبديل شده، عرشه و طبقه همکف سالن پذيرايي و غذاخوري و طبقه دوم کتابخانه و قرائت خانه بود. بعدها با توجه به افزايش اعضا، يک فروند بارج نيز در کنار آن مستقرشد که به وسيله راهرويي چوبي به ناو متصل مي شد.

از اين بارج به عنوان غذاخوري روباز تابستانه استفاده مي شد. گاه نيز افرادي که قايق شخصي داشتند يا قايق هاي شرکتي، در کنار اين بارج لنگر انداخته و قايق هاي خود را به آن مي بستند.

اما با گذشت يكي دو دهه، به دليل بي توجهي و انجام نشدن تعميرات ضروري، بدنه ناو دچار پوسيدگي شد و اندك اندك آب به داخل آن نفوذ کرد. مسئولان شركت نفت به فكر چاره افتادند و براي جلوگيري از نفوذ آب، راه حل هاي مختلفي پيشنهاد كردند؛ اما ظاهرا هيچ كدام از اينها موثر واقع نشد و كشتي روز به روز بيشتر در آب فرو رفت.بالاخره پيشنهاد اندودکاري بخش زيرين ناو به وسيله بتن مطرح شد، بنابراين از کف تا بخشي از بدنه، با حجم زيادي از بتن پوشيده شد، با اين تصور كه بتن جلوي نفوذ بيشتر آب را بگيرد؛ اما در نتيجه اين پيشنهاد غيركارشناسانه، نه تنها از نفوذ آب جلوگيري نشد؛ بلكه به دليل سنگيني بتن و افزايش وزن ناو، بر سرعت فرو رفتن آن در آب افزوده شد!

اين اتفاق اواخر سال 1340 رخ داد و به دنبال افزايش نگراني ها و به نتيجه نرسيدن هيچ كدام از راه حل ها، يك روز مسئولان شركت نفت در ساحل حاضر شدند تا راهي براي جلوگيري از غرق شدن «بوت كلاب» پيدا كنند. در همين حين، فرزند رئيس منطقه اهواز كه پسري بسيار شلوغ و بازيگوش بود، به سمت پدرش دويد و در حالي كه دستش را به علامت ميکروفن جلوي صورت او گرفته بود، پرسيد: نظر شما در مورد غرق شدن باشگاه چيست؟

در حالي كه نگراني و سكوت عميقي همه را فراگرفته بود، حركت اين پسربچه موجب خنده حاضران شد.سرانجام اين ناو غرق شد و از آنجا كه در محل عميق کارون قرار داشت، فقط دودکش آن بيرون ماند. بعدها به جاي آن در کنار رودخانه کارون و نزديک تر به محوطه خرم کوشک، «باشگاه ساحل» احداث شد که هم اکنون نيز از آن استفاده مي شود.