مشکلات  کار

مشکلات کارکنان شرکت نفت گاه مربوط به اقليم و جغرافياي منطقه همچون گرما، کمبود آب آشاميدني و بلاياي طبيعي مانند ملخ خوارگي و کم آبي يا سيل  و گاه نيز درگير مشکلات ديگري مي شدند که به دليل تجمع در مناطق نفتي و کاردر حوزه هاي نفت براي کارگران به وجود آمده بود، مانند بيماري هاي واگيردار و غيرواگير، استنشاق گازهاي مضر و متعفن برخاسته از چاه هاي نفت، سوختگي در اثر انفجار گاز، سقوط از بالاي دکل هاي نفت و ...

گرماي هوا

آنچه معمولا باعث آزار کارگران و کندي جريان پيشرفت کار مي شد، گرماي وحشتناک هوا در مناطق نفتي بود؛ گرمايي که حتي افراد محلي نيز به سختي آن را تحمل مي کردند و اغلب براي فرار ازآن به سرداب ها و زيرزمين ها پناه مي بردند. کارگران غيربومي نيز در زمين حفره هايي کنده، در آن منتظر گذشت ساعات روز مي شدند تا در سايه عصر به کار بپردازند. کارگران سفيد شرکت نفت، جنگيدن با طبيعت را رها کرده اند و در غارهايي که براي خود کنده اند، در وسط روز استراحت مي کنند و تا غروب مي نشينند. در اين حفره ها دما بيش از 40 درجه بالا مي رود. اين سوراخ ها صنعتگران را از گرما نجات مي دهد. همچنين ساختماني سنگي به عنوان سالن غذاخوري در نزديکي چاه شماره 3 مسجد سليمان ساخته شده بود که براي خوردن غذا يا فرار از گرما همگي آنجا جمع مي شدند.

 

کمبود آب آشاميدني

مشکل ديگر کارکنان شرکت نفت، تهيه آب آشاميدني بود. آب مصرفي اهالي محل، اغلب آلوده بود و بسيار املاح داشت و موجب بيماري مي شد. هنگامي که ملخ ها در برکه و رودخانه مي ريختند و در آب غرق مي شدند، وضع آب بدتر هم مي شد. علاوه بر آن آب رودخانه هايي همچون رودخانه تنبي شور و غيرقابل استفاده بود، اگرچه بعدها پمپ بزرگي نزديک اين رودخانه براي تصفيه آب ساخته شد اغلب آب هاي منطقه علاوه بر آلودگي، با نفت مخلوط شده بود. چنان که در سال 1909 م همه جا آغشته به نفت بود. روي آب هاي رودخانه ها و حتي حفره هاي کوه ها پر از نفت شده بود؛ از اين رو براي به دست آوردن آب پاکيزه يا بايد چاه مي کندند يا از چشمه هاي موجود همچون چشمه چمي بيد آب را به محل کار و حوزه هاي استخراج نفت انتقال مي دادند. آب آشاميدني را معمولا در پوست بز با بشکه، روي الاغ حمل مي کردند و در بسياري مواقع، کمبود منابع آب، سبب بروز درگيري ميان اهالي محل و کارکنان شرکت نفت مي شد.

مسموميت با گازهاي سمي

هواي آغشته به انواع سموم و گازهاي متعفن برخاسته از چاه ها و منابع نفت، سبب آلودگي هوا و مسموميت تعداد بي شماري از کارگران، اهالي محل و حتي حيوانات اهلي و غيراهلي منطقه مي شد. اطراف منابع نفت، اجساد جانوران بسياري به چشم مي خورد که در اثر تنفس گازها جان خود را از دست داده بودند. کارگران هنگام فوران گاز غيرقابل رويت، تضمين جاني نداشتند و فقط بايد فرار مي کردند.

 

بيماري

بيماري هايي چون وبا، طاعون، کلرا، مالاريا و بيماري هاي چشمي، از مهم ترين بيماري هاي اين منطقه بود. به علت نزديکي به مرزها و کمبود امکانات و فقر آموزش بهداشت، بيماري هاي واگيردار به سرعت انتشار مي يافت و هر بار آسيب هاي زيادي به ساکنان منطقه وارد مي کرد. حتي گاه شيوع يک بيماري سبب مي شد تا اهالي يک روستا يا طايفه محل سکونت خود را ترک گويند. افزون بر اين، سختي هاي طبيعي و جغرافيايي، مشکلات ديگري نيز در ميان کارگران وجود داشت که تحمل فضا را دشوارتر مي ساخت، از جمله ساعات کار زياد و طولاني چرا که هنوز قانون کار در ايران وجود نداشت و رفتار عموم کارفرمايان و کارگران از سوي مرجعي کنترل نمي شد.

برگرفته از کتاب: تاثير صنعت نفت بر تحولات اجتماعي مناطق نفت خيز (1304-1287 شمسي)، ربابه معتقدي

قرارداد هوتز

نخستين حرکت نفوذي که در سفره هاي زيرزميني ايران جريان يافت و سرآغاز پيشينه تاريخي استعمار در جغرافياي نفت ايران به شمار رفت، به سال 1263 بازمي گردد، اقدامي که امتياز «هوتز» نام گرفت.

شرکت انگليسي هوتز متعلق به «آلبرت هوتسن» تبعه هلند، يک شرکت تجاري بود که در زمينه صادرات و واردات در خليج فارس فعاليت مي کرد و مرکز آن در بوشهر قرار داشت. اين شرکت با کسب امتياز استخراج نفت از دولت ايران به عمليات حفاري در «دالکي» و «جزيره قشم» اقدام کرد.

اما ديري نپاييد که با ناکامي مواجه شد و دست از کار کشيد. چندي بعد، امتياز خود را به «شرکت حقوق معدني بانک ايران» واگذار کرد که به منظور فعاليت در زمينه ذخاير معدني تاسيس شده بود. اين شرکت نيز، مدت 3 سال ماموريت شرکت هوتز را دنبال کرد. منطقه حفاري به تلاش حفاران اقبال نکرد و حاضربه همکاري با کاوش گران نفتي نشد؛ در نتيجه شرکت حقوق معدني بانک ايراني نيز به همان سرنوشت دچار شد.

با الغاي امتيازهاي معادن از سوي دولت ايران امتياز مورد بحث ملغي و شرکت حقوق معدني بانک ايرن نيز، با اعلام انحلال از صحنه فعاليت هاي حفاري خارج شد.

برگرفته از کتاب: موج نفت، تاريخ نفت ايران، از امتياز تا قرارداد، احمد راسخي لنگرودي

 

نمايشنامه نويسي در دانشکده نفت

در ايام تحصيل در دانشکده نفت، به توصيه يکي از اساتيد درس ادبيات فارسي با کتاب «خيمه شب بازي» اثر صادق چوبک آشنا مي شود. با مطالعه اين کتاب، سير مطالعاتي وي، رفته رفته تغيير يافته و در جهت داستان هاي هنري ميل مي کند. صفدر تقي زاده پس از پايان رسانيدن آموزشگاه نفت آبادان براي ادامه تحصيل راهي تهران مي شود و از دانشگاه تهران به اخذ مدرک فوق ليسانس در رشته زبان و ادبيات انگليسي نائل مي آيد. دو سال نيز از طرف شرکت نفت به کشور انگلستان رفته و دوره هاي آموزش و مديريت را مي گذراند.

ارتباط شغلي تقي زاده با شرکت نفت، نخست در اداره حسابداري رقم مي خورد پس از آن به اداره انتشارات، انتقال يافته و با بزرگاني چون عزت الله فولادوند، حميد نطقي، طاهر صفارزاده و ... همکار مي شود. پرداختن به امور فرهنگي و هنري از جمله دلمشغولي هاي او پس از پايان کار روزانه محسوب مي شد؛ «شب ها را در باشگاه ايران مي گذرانديم. باشگاه ايران محيطي تقريبا فرهنگي بود و برنامه هاي گوناگوني داشت، به خصوص اجراي موسيقي کلاسيک با استفاده از گرامافون و توضيحات مربوط به آنها و برنامه سخنراني در باب موضوع هاي گوناگون ادبي و هنري.»

وي اوايل دهه چهل به پيشنهاد حسن کامشاد، نويسنده و يکي از همکاران وي آبادان را به قصد تهران ترک مي کند و در اداره کنسرسيوم نفت مشغول به کار مي شود.

اين مترجم پيشکسوت نفت، کار نوشتاري خود را نخستين بار در دانشکده نفت آبادان با ترجمه يک نمايشنامه که مشترکا با دوست و همکلاسي خود محمدعلي صفريان به مناسبت برگزاري مراسم جشن تجليل از دانشجويان ممتاز انجام شد، شروع کرد. در ميان استادان ما در آن ايام يک استاد انگليسي بود که به ادبيات و به ويژه تئاتر علاقه زيادي داشت. در دانشکده هر ساله براي تجليل از دانشجويان برگزيده جشن مفصلي برپا مي کردند و ضمن برنامه هاي متنوع، اغلب يک نمايشنامه کوتاه هم به زبان انگليسي به اجرا درمي آمد. در آن سال من نيز در اين نمايشنامه نقشي داشتم. نمايش با استقبال روبه رو شد و پدر و مادر دانشجويان از مسئولان خواستند تا نمايش به زبان فارسي هم اجرا شود. من و يکي از همکلاسي ها کار را ترجمه کرديم و نمايش اجرا و با استقبال مواجه شد و اين طور شد که من نخستين کار خود را شروع کردم.

برگرفته ازکتاب:  نام آوران عرصه قلم در صنعت نفت ايران، نفت و قلم، احمد راسخي لنگرودي

 

جابه جايي مداوم در سازمان

چيز ديگري که در دنياي کسب و کار مرتب تغيير مي کند، افرادي هستند که در اين حوزه کار مي کنند. در واقع آن چيزي که از دست مي رود، زمان طولاني است که هر يک از کارکنان، سوابق شغلي خود را در سازمان مي گذرانند، در مقابل کارکناني نيز هستند که مرتب از يک سازمان به سازمان ديگر مي روند و به دنبال فرصتي هستند تا خود را مطرح کنند. اگر شما آمادگي چنين جابه جايي هايي را نداشته باشيد، بدون ترديد اين افراد با ترک سازمان، بخشي از دانش و مهارت هايي را که در سازمان آموخته اند، با خود به همراه خواهند برد و سازمان را با مشکل روبه رو خواهند ساخت. در حالي که همواره افرادي به استخدام سازمان درمي آيند و افرادي سازمان را ترک مي کنند. يک طرح راهبردي کمک مي کند تا وظايف مربوط به يک سمت سازماني، صرف نظر از اينکه چه کسي در اين سمت قرار دارد، بي وقفه انجام شود. وقتي با تکيه بر طرح راهبردي، وظايف تمامي بخش هاي سازمان و ارتباط آنها با يکديگر مشخص شده باشد، ديگر نبايد نگران ترک کارکنان بود، زيرا شرح وظايف سمت هاي سازماني مي تواند از سوي افراد جديد انجام شود. در چنين وضعيتي، افراد جديد از وظايف خود آگاه مي شوند و مي دانند که چگونه وظايف خود را انجام دهند. در اين باره، يک طرح راهبردي نوعي روش و طراحي وراثتي و تسلسلي تلقي مي شود که طي آن واحدهاي سازماني بدون توجه به اينکه چه کسي مسئوليت آن را به عهده دارد، به انجام وظايف خود ادامه مي دهند.

برگرفته از کتاب: تفکر استراتژيکي، سيدشهرام الدين توکلي

نگهداشت و نگهداري

توجه به هزينه ها و سودي که از راهبردهاي نگهداشت ذخاير و نگهداري و محافظت از تجهيزات حاصل مي شود، در مقايسه با سرمايه گذاري ها مهم تر است، زيرا بسياري از اين تجهيزات و تاسيسات در معرض شرايط محيطي، گوناگون يا مواد مختلف و در نهايت استفاده مستمر قرار دارند. در يک مديريت کامل و جامع دارايي ها، مسئله نگهداري و حفاظت ازتجهيزات، در تصميم گيري نهايي تاثير عمده اي خواهد داشت. از ديدگاه کلي، نگهداري و حفاظت، به مجموعه فعاليت هايي گفته مي شود که يک شرکت در جهت نگهداري و اطمينان از بادوام بودن محصولات خود انجام مي دهد. اين فعاليت ها شامل بازسازي، نوسازي، نگهداشت و حفاظت مي شود. هدف از نگهداشت و نگهداري، ارتقاي کارآيي تجهيزات به صورت اقتصادي و بهينه است  که با اين کار، توليدي مطمئن و بهينه خواهيم داشت. نگهداشت به دنبال کاهش آهنگ استهلاک منابع و تجهيزات است. روش محافظت پيشگيرانه معمولا نسبت به روش هاي سنتي کمتر هزينه بر و بيشتر وقت گير است. اگر چه تدوين راهبرد پيشگيري ممکن است سخت تر توجيه شود، زيرا به طور معمول در عمليات، اين انتظار مي رود که بدترين تجهيزات و کارخانه ها توجه سريع تري را مي طلبند. انجام دادن برنامه هاي پيشگيرانه و حفاظتي هنگامي که مزاياي اقتصادي و نرخ بازگشت سرمايه آن نسبت به روش هاي سنتي درک شود، تاثيرگذار خواهد بود. استفاده از ابزارهايي همانند تحليل اقتصادي چرخه طول عمر، يکي از اين راه هاست. آنچه از اين تحليل ها به دست مي آيد، قابليت آن را دارد تا راهبردي را در روش هاي محافظت ارائه دهد که بسيار کم هزينه تر از روش هاي ستني باشد که فقط هنگام بروز مشکل به دنبال راه حل هستند.