موزه هاي نفت؛ دستاوردها و چشم اندازها

اکبر نعمت الهي- ثبت 104 نقطه تاريخي صنعت نفت، افتتاح يك موزه نفت و  قرار گرفتن دو موزه ديگر در آستانه افتتاح و برنامه ريزي براي راه اندازي دست كم 24 موزه نفت در نقاط مختلف كشور، ره آورد چهار ساله فعاليت مديريت موزه ها و مركز اسناد صنعت نفت ايران است. موزه هاي صنعت نفت، طرحي كه اگر چه با تاخير چند دهه اي و اما و اگرهاي فراوان پا گرفت، اما اين بار به همت تلاش جمعي نفتي ها و علاقه مندان به تاريخ اين صنعت و تاريخ كشورمان، با جديت تمام پيگيري شد و با وجود همه مخاطرات و ناملايمت ها، از جمله كمبود امكانات و فراهم نبودن شرايط مطلوب، اكنون به نقطه اي رسيده است كه بي هيچ ترديدي مي توان گفت راه بازگشتي بر آن متصور نيست. شايد اگر «موزه بنزين خانه آبادان» در محل نخستين پمپ بنزين كشور، طي يك سال و اندي كه از افتتاح آن مي گذرد با استقبال مخاطبان رو به رو نمي شد، يا «موزه كارآموزان آبادان» كه هنوز به طور رسمي گشايش نيافته در ايام نوروز، مورد توجه علاقه مندان به صنعت نفت قرار نمي گرفت، يا ده ها نقطه از تاسيسات و اماكن صنعت نفت به ثبت ميراث فرهنگي درنمي آمد، امروز نمي توانستيم با اين قطعيت در مورد دستاوردها و سرنوشت موزه هاي نفت اظهار نظر كنيم. به عبارتي، مي توان شناسايي نقاط واجد ارزش تاريخي صنعت نفت و تلاش براي حفظ آنها و در مواردي جلوگيري از وارد آمدن آسيب هاي بيشتر به آنها را از گام هاي اوليه، اما اساسي در ميان فعاليت ها و اقدام هاي انجام شده از سوي موزه هاي نفت  برشمرد. مكان هايي كه مانند تلمبه خانه هاي دارخوين و پايتاق يا به دست فراموشي سپرده شده بودند يا مانند جايگاه هاي قديمي سوخت در تهران، که خطر تخريب به بهانه هاي تجاري و ضرورت هاي توسعه شهري، آنها را تهديد مي كرد. هر چند بايد گفت كه در مواردي نيز آثاري از ميان رفته و متاسفانه امكان بازگرداندن آنها به شكل اوليه وجود ندارد، چنانچه مشابه پمپ بنزين دروازه دولت كه اكنون مرمت و بازسازي بناي آن براي تبديل به يكي از موزه هاي نفت در جريان است، جايگاه هاي ديگري با همين ويژگي ها و قدمت معماري وجود داشته اند كه متاسفانه پيش از شناسايي و ثبت در فهرست آثار ملي، تخريب شده و تغيير كاربري يافته اند. رونق گردشگري صنعتي، بويژه در شهرهايي كه صنعت نفت در آنها از پيشينه بسياري برخوردار است، مانند مسجد سليمان، آبادان، كرمانشاه و ... مي تواند از جمله اهداف و نتايج جنبي ايجاد و توسعه موزه هاي نفت باشد. هر چند طرح موزه هاي نفت در حال حاضر، حتي برخي شهرهاي به ظاهر خارج از حوزه فعاليت هاي نفتي را دربرگرفته است، مثل موزه صنعت نفت كرمان كه در محل كنسولگري سابق انگليس در اين شهر در حال آماده سازي است. چنين نقاطي عمدتا مراكزي هستند كه با حوزه گسترده پخش نفت و فرآورده هاي آن در سراسر كشور در ارتباط بوده اند، چنانچه حتي پيش از آغاز طرح راه اندازي موزه هاي نفت، در سبزوار، به عنوان يكي از مراكز پخش در شمال شرقي كشور، موزه نفت با ابتكار شخصي راه اندازي شده بود. انبار نفت مشهد نيز مثال خوب ديگري در اين زمينه است. اين مكان با انبارهاي پرچي قديمي، از ديگر نقاطي است كه براي ايجاد موزه نفت در نظر گرفته شده است. شايد در اين مجال، برشمردن همه مواردي كه به آنها اشاره شد، امكانپذير نباشد؛ چنانچه براي مثال، پرداختن به مشخصات و ويژگي هاي موزه هايي كه قرار است در مسجد سليمان، شهر نخستين هاي نفت در ايران راه اندازي شود، خود حديثي مفصل است. همين طور آبادان كه تا كنون دو موزه نفت در آن راه اندازي شده و سه موزه ديگر در دست ساخت است. با اين همه، مديريت موزه ها و مركز اسناد صنعت نفت اميدوار است با بهره گيري از نظر كارشناسان و صاحب نظران صنعت نفت و ميراث فرهنگي و استفاده از تجارب بين المللي در زمينه حفظ و حراست از ميراث صنعت نفت و ايجاد موزه هاي صنعتي، چشم اندازي روشن و اميد بخش براي تاسيس و راه اندازي موزه هاي نفت در سراسر كشور، پيش روي اهالي اين صنعت و علاقه مندان به رويدادها و تاريخ معاصر كشورمان بگشايد.

 

استقبال پژوهشگران و علاقه مندان تاريخ از سايت موزه ها و مركزاسناد صنعت نفت

سايت مديريت موزه ها و مركز اسناد صنعت نفت، طي سه سال فعاليت خود، با استقبال علاقه مندان به تاريخ نفت و تاريخ معاصر كشورمان و پژوهشگران اين عرصه رو به رو شده است. به گزارش روابط عمومي مديريت موزه ها و مركز اسناد صنعت نفت، سايت اين مديريت كه در ابتدا براي پوشش خبرهاي مربوط به پيشرفت طرح ها و پروژه هاي موزه هاي نفت ايران راه اندازي شده بود، اكنون به مرجعي در مورد تاريخ نفت و درج خاطرات و حكايت هاي مرتبط با اين صنعت کليدي و تاثيرگذار در عرصه سياسي و اجتماعي يك صد سال اخير کشورمان تبديل شده است. پايگاه اطلاع رساني موزه ها و مركز اسناد صنعت نفت، علاوه بر بخش هايي چون رويدادها، گفت وگو، معرفي موزه هاي نفت ايران و جهان و بخش هاي تصويري اختصاصي همچون معرفي مكان ها و ابنيه هاي تاريخي و ديدني صنعت نفت، مقالات و تحليل هاي ارزشمندي را با موضوع تاريخ نفت ارائه مي كند. از جمله اين بخش ها مي توان به «كاوش در تاريخ نفت» شامل مقالات تحليلي در مورد تاريخ اين صنعت، «روزي روزگاري نفت» شامل حكايت ها و خاطرات اهالي اين صنعت، «اولين ها و نفت» شامل نخستين پديده هايي كه با نفت به ايران آمدند و گفت وگو با پيشکسوتان نفتي اشاره كرد. لازم به يادآوري است، سايت موزه هاي نفت، طي سه سال فعاليت خود، بيش از 700 درصد رشد داشته و طبق آخرين آمار، در حال حاضر بازديد روزانه آن بالغ بر 1200 مورد است كه علاوه بر ايران، كشورهايي چون آمريكا، انگلستان، ايتاليا، هلند، هند، پاكستان، چين و ... نيز از آن بازديد مي کنند. بيشترين شهرهاي بازديد كننده نيز تهران، شيراز، اصفهان، اهواز، تبريز و مشهد هستند. بخش انگليسي اين سايت از سال گذشته فعاليت خود را آغاز كرده و مطالب آن در رسانه هاي بين المللي انعكاس يافته كه از آن جمله مي توان به گزارش روزنامه «آرت نيوزپيپر» در مورد موزه هاي نفت و ثبت بناهاي نفتي ايران در فهرست آثار ميراث فرهنگي اشاره كرد.

 

اهداي يادگارهاي شهيد به موزه نفت

همسر شهيد جعفر شانكي، از كارمندان سابق پالايشگاه اصفهان، اسناد پرسنلي و يادگارهاي دوران خدمت همسرش را به مديريت موزه ها و مركز اسناد صنعت نفت اهدا كرد. اكرم سمايي، با يادآوري شهادت همسرش در 21 آبان ماه 1365 مي گويد: «ساعت هفت صبح كه بچه ها به مدرسه رفتند، آژير قرمز به صدا درآمد و به دنبال آن صداي انفجار از حوالي پالايشگاه به گوش رسيد. خانه ما به پالايشگاه نزديك بود. رفتم سر خيابان و سعي كردم از تلفن عمومي با پالايشگاه تماس بگيرم، اما موفق نشدم. تلفن ها قطع شده بود.» وي با اشاره به اينكه در زمان جنگ تحميلي، به سبب از مدار خارج شدن پالايشگاه آبادان، پالايشگاه اصفهان نقش مهمي در تامين سوخت كشور به عهده داشت، مي افزايد: «پيشتر نيز بارها پالايشگاه اصفهان مورد حمله قرار گرفته بود، اما كاركنان، پالايشگاه را ترك نمي کردند؛ چون مي دانستند كه تعطيلي آن به كشور صدمه خواهد زد.» وي مي گويد: «هنگام بمباران، همسرم مسئول شيفت برق و بخار پالايشگاه بود. حدود ساعت دو بعد از ظهر همكارانش به ما خبر دادند که مجروح شده است؛ اما من همان موقع حدس زدم كه چه اتفاقي افتاده است.» خانم سمايي در آن زمان داراي سه فرزند دختر 9، 6 و 4 ساله بود. يك ماه بعد از شهات همسرش، فرزند چهارم آنها كه پسر بود، به دنيا آمد. وي مي گويد: «آن سال را تا پايان مدرسه بچه ها به كمك خانواده خودم و همسرم در اصفهان مانديم و بعد به تهران نقل مكان كرديم.» او كه دبير آموزش و پرورش بوده و در سال 1367 بازنشسته شده است، در مورد شروع به كار همسرش مي گويد: «همسرم در زمان شهادت 41 ساله بود. او در سال 52 وارد صنعت نفت شد و پيش از كار در پالايشگاه اصفهان، چهار سال در پالايشگاه شيراز فعاليت مي كرد.» مدارك و كارت هاي پرسنلي، نامه هاي اداري، ساعت مچي و لباس كاري كه در لحظه شهادت به تن شهيد بوده، از جمله يادگارهايي است كه خانم سمايي از همسر شهيدش، به موزه نفت اهدا كرده است.

روزي روزگاري نفت

 

کار بِتُون دادُم، پيل هم بِدُم؟!

 نعمت الله امام

با شروع به کار کنسرسيوم نفت، به موجب قرارداد منعقده، امور مربوط به اکتشاف، استخراج، توليد، پالايش و فروش نفت، به شرکت هاي عامل نفت ايران (کنسرسيوم) واگذار شد و امور خدماتي و جانبي از قبيل حراست اماکن غيرصنعتي، احداث ساختمان، جاده سازي، ايجاد و نگهداري فضاي سبز، ارائه خدمات شهري و ساير امور غيرصنعتي را شرکت ملي نفت انجام مي داد. به همين دليل در مناطق نفت خيز جنوب و آبادان، مديريت هاي جداگانه اي تشکيل شد. شرکت ملي نفت مناطق نفت خيز (عمليات غيرصنعتي) براي انجام امور مربوط، تعدادي پيمانکار گرفت و بعضي افراد با نفوذ، با گرفتن کارت صلاحيت در امور پيمانکاري، در مناقصه ها شرکت كردند و بخشي از کار را برعهده گرفتند که اين پيمانکاران با دريافت وجوه قراردادها، خود نسبت به استخدام کارگر، تهيه تجهيزات، پرداخت حقوق و مسائل کارگري اقدام مي كردند. از جمله اين پيمانكاران، يكي از خوانين بختياري بود که نظافت و نگهداري بخشي از خيابان هاي منطقه مسجدسليمان را برعهده گرفته و با گماشتن مباشري در منطقه، انجام تعهدات را پيش مي برد. به اين ترتيب، كساني كه خود يا اطرافيان شان بيكار بودند، به خان مراجعه كرده و درخواست كار مي كردند.  خان نيز با نوشتن يادداشتي به مباشر، نزديکان و آشنايان را به وي حواله مي داد. مباشر نيز در صورت مراجعه افراد جوياي کار، با دادن جارو يا بيل، محلي را براي انجام کار به آنها نشان مي داد. به اين ترتيب خان عده اي از هم طايفه اي ها و آشنايانش را به خدمت مي گمارد. اما با گذشت چند ماه، كارگران متوجه شدند كه از حقوق خبري نيست. به همين دليل چند باري به مباشر مراجعه كرده و بابت عدم دريافت حقوق و مزدشان به گلايه و شكايت پرداختند؛ اما مباشر با گفتن اين كه «خان هنوز پولي به من نداده که حقوق شما را بدهم. » آنها را از سر خود باز مي كرد. بالاخره پس از مدت ها کارگران قرار گذاشتند که در هنگام سفر خان به مسجدسليمان، مستقيم با وي صحبت کنند. از اين رو در موعد مقرر، عده اي از آنها در مقابل محل اقامت خان جمع شده و خاضعانه درخواست كردند كه مزد و مزاياي عقب افتاده به آنها پرداخت شود؛ اما خان كه گويا انتظار چنين اعتراضي را نداشت، در حالي كه به نظر مي رسيد از درخواست كارگران خشمگين و رنجيده خاطر شده، در پاسخ گفت: «کار بِتُون دادُم، پيل هم بِدُم؟!!»