ايستگاه از سال 87 تا الان اينجاست. کار در اين منطقه را يکي از مهم ترين و سخت ترين کارها مي داند و مي گويد: «عمليات توليد، خط مقدم صنعت نفت است. از نظر اهميت و خطرات، اين ايستگاه، يکي از مهمترين هاست. ما از جان و دل زحمت مي کشيم.» او توجه به بخش درمان و طب صنعتي را ضروري مي داند و معتقد است: «حقمان است که با اين شرايط سخت، امکانات هم داشته باشيم. فرق زيادي بين نيروهاي ستادي و عملياتي وجود دارد. در اين شرايط سخت، زير آفتاب با دماي 60 درجه پوست مي اندازيم. پس بايد مورد توجه قرار گيريم. نمي گويم حقوق ستادي ها کم شود، بلکه ما را بالا ببرند. توقعمان اين است که ديده شويم و فرق قائل شوند.»

سهم ما از صنعت نفت 

سيدخيرالله بهور، مهندس نرم افزار با بيش از 7 سال سابقه، نيروي ارکان ثالث هستم. شرايط کاري ام اگر سخت تر از نيروهاي رسمي و قراردادي نباشد، آسان تر از آنها نيست؛ اما کجاي صنعت نفت هستيم، نمي دانيم. اصلا جايي نيستيم که ديده شويم.  

از شرايط ادارات، ارگا ن ها و سازمان هاي دولتي ديگر مي گويد که امروز وزارت نفت از آنها حال و روز بدتري دارد. سرم پايين بود، با تغيير صدايش به صورتش نگاه کردم. اشک در چشمانش حقله زده است، با بغض مي گويد: «اميدواريم شرايطمان در آينده تغيير کند و از امکانات بهداشتي، درماني و تفريحي برخوردار شويم.»

نيروهاي ارکان ثالث با يک ميزان ساعت کار و شرح وظايف، يک سوم يا يک چهارم نيروهاي رسمي حقوق دريافت مي کنند. من يک «سايت من» هستم؛ ولي اتاق کنترل در اختيار من نيست. در محيط با لباس کار نه چندان مناسب و بدون آب خنک براي حمام کار مي کنم، پوستم در تابستان از بدنم بلند مي شود و پاهايم در کفش تاول مي زند.» 

نمايندگان مجلس يک هفته جاي شان را با ما عوض کنند

منوچهر نوروزي لرکي، رئيس بخش تزريق گاز آغاجاري، ورودي آموزشگاه حرفه اي سال 1365 هستم که از 1367 مشغول به کار شدم. شرايط کار در مقايسه با ساير تاسيسات سخت است؛ چون اولين ايستگاهي است که ساخت داخل بوده و به دست مهندسان ايراني تاسيس شده است و قدر مسلم تا وقتي که فرآيند تکميل ظرفيت طي و مشکلاتش رفع شود، زمان مي برد که خوشبختانه مشکلات رفع و الان ايستگاه کاملا آماده شده و به ظرفيت اسمي اش رسيده است. ساکن اميديه هستم. 30 سال سابقه کار دارم و 47 سال سن.»

شرايط کار را اين گونه توصيف مي کند: «وضعيت بهداشت و درمان چندان خوب نيست. سمت هاي سازماني بلوکه شده اند و سمت سازماني و شخصي برابر شده و نيروها به دليل عدم ارتقاي شغلي، انگيزه کار ندارند. به لحاظ مسکن، بسياري از همکاران مشکل دارند. در کنار اين موضوع، نبود پزشکان متخصص در بخش بهداشت و درمان منطقه، مشکلي جدي است. پزشکان معتبر بسختي اينجا مي آيند و گاه اگر سه برابر دستمزدشان را هم به آنها بدهند، حاضر نيستند بيايند؛ چون امکانات اينجا ضعيف است و شهر درآمد مکفي ندارد.

در کنار تمامي اين مشکلات، تصميمات جديد مجلسي ها، نيروها را کم انگيزه کرده است. نمايندگان بدون توجه به سختي کار توليد نفت و گاز و خطرات ناشي از آن، فشار مضاعفي به نفتي ها مي آورند. از آنها مي خواهيم که خودشان و خانواده شان را فقط براي يک هفته جاي ما بگذارند و بعد منصفانه قضاوت کنند و راي بدهند.»

از کارخانه، راهي تلمبه خانه نفت اميديه يا همان بوستر مي شويم. مديران قبل از کارکنان در صف مصاحبه نشسته اند؛ اما بيشتر از آنکه از خود بگويند، از وضعيت کارکنان شان مي گويند. اينکه نگران ميادين عملياتي هستند و بايد هر چه زودتر چاره اي براي شان انديشيده شود، مناطق عملياتي که امروز از نيروهاي متخصص خالي مي شود و جايش با نيروهاي غيرمتخصص از بخش هاي غيرمرتبط که مازاد نيرو دارند، پر مي شود؛ نگراني که امروز دغدغه تمامي مديران و کارکنان شده است. بنابراين ضروري است که چاره اي انديشيده شود.

نيروي کار و تاسيسات در مناطق عملياتي هر دو فرسوده شده اند

افشين بهوندي، رئيس تلمبه خانه اميديه و بهره برداري و نمکزدايي مارون با 30 سال سابقه کار و مدرک فوق ليسانس مهندسي نفت مي گويد: «من از صفر شروع کردم؛ از کارگري، استادکار، اپراتور و رئيس کارخانه و رئيس بخش شدم و پله پله آمدم بالا. ما 46 سال بايد کار کنيم که به افتخار بازنشستگي نائل شويم.» از وضعيت کار مي پرسم و او بي درنگ به شرايط تلمبه خانه ها و فرسودگي تاسيسات تلمبه خانه شمار ه (يک) با توانايي ارسال نفت سبک، تلمبه خانه 2 با توانايي ارسال نفت سبک و سنگين و تلمبه خانه شماره 3 «ممزوج» با توانايي ارسال نفت سنگين از ميادين غرب کارون اشاره مي کند و مي گويد: «نيروي کار و تاسيسات در مناطق عملياتي هر دو فرسوده شده اند و به بازسازي و ترميم نياز دارند. نوبت کاري، طاقت فرساست. از 9 شب تا 8 صبح. اين يعني 11 ساعت بيداري که با توجه به کاهش نيروها و فرسودگي قطعات، مدام نيروها در حال گشت زني و چکاپ دستگاه ها هستند. تاسيسات 50 ساله شده اند و بايد بهينه شوند و تعويض قطعات، ديگر پاسخگو نيست..

هر لحظه منتظر حادثه اي هستيم

عبدالنبي دادبين پور، رئيس تلمبه خانه نفت اميديه با 30 سال سابقه، شرايط کاري در تلمبه خانه نفت شماره 2 اميديه را اينگونه توصيف مي کند: «اين تلمبه خانه، دريافت کننده نفت سبک و سنگين، فشار افزايي و پمپاژ به سمت تلمبه خانه گوره با ظرفيت 3 ميليون و 50 هزار بشکه و با 30 پرسنل نوبت کاري است. کار در تلمبه خانه با تاسيساتي که بيش از 50 سال از عمرشان مي گذرد، سختي و استرس خودش را دارد. هر لحظه بايد منتظر وقوع حادثه اي در اينجا باشيم. همکارانم 24 ساعته در آب و هواي گرم، عمليات پمپاژ را به سرانجام مي رسانند. تلمبه خانه طبق چارت سازماني با 6 نفر کمبود نيروي انساني مواجه است؛ البته تا چند ماه پيش، اين عدد 10 نفر بود که با تزريق نيرو تا حدودي جبران شد.

فکري به حال بچه هاي ما کنيد

محمد محمدرضايي، فوق ديپلم نيروي پيمانکاري با 14 سال سابقه، جمله اش را با اين سوال که نيروهاي پيمانکاري قرار نيست ارتقاي کاري داشته باشند؟ شروع مي کند. حرف زدن از شرايط به نظر برايش سخت است.  از نابساماني وضعيت بهداشت و درمان مي گويد: «کابوسم اين است که اگر روزي بچه ام بيمار شود، چگونه خرج درمانش را بپردازم. از مديران مي خواهم که اندکي حقوق ما را افزايش دهند تا انگيزه پيدا کنيم و فکرمان براي کار کردن آزاد شود. سکونت در منطقه محروم و بدون امکانات ورزشي و تفريحي و نداشتن شرايط سفر - حداقل هر 5 سال يکبار - زندگي را براي خانواده هاي مان سخت کرده است.» ادامه گفت وگو برايش سخت مي شود. همکار ديگر به ميان سخن مي آيد و مي گويد: «شرايط ما از ساير ارگان ها بهتر نيست. من با 20 سال سابقه کار  دريافتي مناسبي ندارم.   آيا آموزش و پرورش با سه ماه تعطيلي و تعطيلات عادي، وضعيتش مثل ماست. ما هر روز با مرگ دست و پنجه نرم مي کنيم. کوچکترين اشتباه، مساوي است با مرگ. مطمئنا با اين حجم استرس به 60 سالگي نمي رسيم. همانطور که پدرم و همکارانم 2 يا 3 سال بعد از بازنشستگي به رحمت خدا رفتند. امنيت کاري وجود ندارد. دوستم چندي پيش به دليل حادثه در کار، دچار شکستگي پا شد و مجبور است 25 تا 30 ميليون تومان براي گذاشتن پلاتين هزينه کند. نيروي پيمانکاري است و پولي هم در بساط ندارد و به دليل نقص عضو از کار بيکار شده است و مي گويد اي کاش با ماشين پسر عمويم تصادف کرده بودم؛ چون حداقل از بيمه آن مي توانستم استفاده کنم.   الان هم که هر روز مجلس و دولت، يک لايحه و طرح براي ما تصويب مي کنند. حق بازنشستگي که حاصل عمر 60 ساله مان است و از خودمان اخذ شده را کاهش مي دهند و موج بازنشستگي را در صنعت نفت راه مي اندازند، در حالي که اقتصاد ايران به نفت وابسته است و اگر توليد بخوابد، مملکت مي خوابد. توليد زماني بيشتر مي شود که کارکنان باانگيزه و متخصص وجود داشته باشد. ما عاشق کارمان هستيم. در اين منطقه به دنيا آمديم، بزرگ شديم و کار مي کنيم و در همين منطقه هم مي ميريم؛ ولي فکري به حال بچه هاي ما کنيد.» گفت وگو با کارکنان و شنيدن سختي هاي کار بچه هاي عملياتي به پايان مي رسد. سراغ ابراهيم پيرامون، مديرعامل شرکت نفت و گاز آغاجاري مي روم. آنچه را از کارکنان شنيده ام، برايش بازگو مي کنم و منتظر پاسخ مي شوم. وقتي شروع به صحبت مي کند، دغدغه هاي کارکنان را جزو اولويت ها و ضرورت هاي شرکت و خودش اعلام مي کند که در تمامي جلسات منطقه و تهران، بارها و بارها بيان و پيگيري کرده است.

از شرايط و اهميت منطقه مي گويد و اينکه سال گذشته از برنامه شرکت با همت نيروهاي عملياتي پيشي گرفته اند و توليد را از مرز تکليف شده 555 هزار بشکه به 560 هزار بشکه در روز رسانده اند و ديگر اينکه شرکت نفت و گاز آغاجاري، يکي از بزرگترين تزريق کننده هاي گاز به ميادين در کشور است و طبق برنامه، روزانه 5/3 ميليارد فوت مکعب گاز به ميادين اين منطقه تزريق مي کند.

 

کمبود نيرو و فرسودگي تاسيسات در مناطق عملياتي جدي است

يکي از تنگناهاي اصلي شرکت هاي بهره برداري، بخصوص شرکت آغاجاري، کمبود نيروهاي تخصصي بهره بردار و عملياتي است و با توجه به طول عمر و فرسودگي تاسيسات در واحدهاي عملياتي، اين مشکلات تشديد شده است که اين امر دو دليل عمده دارد؛ يکي بازنشستگي هاي پيش از موعدي است که صورت گرفته و عملا به جاي آنها جذب نيرو نداشتيم و آزموني برگزار نشده و ممنوعيتي که در سيستم قراردادي و ارکان ثالث براي جذب نيرو وجود دارد. ديگر اينکه به نسبت بخش هاي توسعه اي که به شرکت اضافه شده، جايگاه و نيروي انساني در سازمان پيش بيني نشده است. مثلا تلمبه خانه شماره 3 اميديه عملا از اواخر سال گذشته به اين شرکت اضافه و واگذار شد؛ ولي ما مجبوريم با نيروهاي قديمي آنها را راهبري کنيم، در صورتي که اين نيروها و چارت سازماني، بايد قبل از راه اندازي مشخص شود.»

پيرامون مي گويد: «فرسودگي تاسيسات، يکي از مسائل و مشکلات شرکت نفت و گاز آغاجاري است؛ البته اين مشکل تقريبا تمامي شرکت هاي مناطق نفت خيز است. اين شرکت به دليل قدمتي که دارد، تاسيسات و خطوط لوله آن بسيار فرسوده است که در اين زمينه با انجام يکسري اقدام هاي فوري، مشکلات را برطرف مي کنيم. مثلا اگر يک خط لوله به جايي برسد که نشتي پيدا کند يا ضخامتش خيلي کم شود، به هر نحوي به صورت موقت آن را تعويض مي کنيم؛ ولي طرح هاي بزرگ بازسازي و نوسازي تاسيسات فرسوده در کل مناطق نفت خيز و شرکت ملي نفت در دست پيگيري است که اميدواريم هر چه زودتر به نتيجه برسد تا بتوانيم به شکلي اساسي، تاسيسات فرسوده را نوسازي کنيم. در کنار توجه به نوسازي تجهيزات، شرکت نفت و گاز آغاجاري براي رفاه حال کارکنان،  بازسازي و تعميرات کلي بيش از 300 دستگاه منازل سازماني را در دستور قرار داده که با تغييرات در نقشه اين منازل سازماني و بازسازي کامل آنها، مکان مناسبي براي زندگي کارکنان ايجاد خواهد شد. همچنين براي تامين آب مصرفي، با اجراي پروژه آبرساني مناطق شرکتي از بخش جايزان به اميديه، با احداث خط لوله 16 اينچ و حفر چاه هاي آبي، اقدام هاي قابل توجهي صورت گرفته که اميدواريم تا چندماه آينده، شاهد بهره برداري از اين طرح باشيم. اقدام موثر ديگر، اجراي پروژه احداث شبکه گازرساني شهري در تمامي منازل و مناطق شرکتي و تعويض شبکه داخلي گاز منازل سازماني است که با اجراي اين پروژه، کارکنان از گاز مصرفي تصفيه شده شهري به نحو مطلوب بهره مند خواهند شد.» وي همچنين تاکيد مي کند که رفع معضل نيروهاي ارکان ثالث، مختص شرکت نفت و گاز آغاجاري نيست، تصميمي است که بايد در سطح کلان گرفته شود. مشکلات مختلف از جمله بهداشت و درمان، تامين معيشت و حقوق هاي پايين، مشکلاتي جدي هستند که براي مسئولان نفت و وزير نفت روشن است و بارها در جلسات پيگيري شده و وزير نفت، جزو برنامه هاي کاري اش قرار داده و بنا شده در سال جديد، يکسري گشايش ها صورت گيرد. بدي آب و هوا هم مسئله اي است که در شرکت ملي نفت، هنوز مصوبه اي ندارد؛ ولي در شرکت ملي گاز مصوب شده و حق بدي آب و هوا به کارکنان پرداخت مي شود.» پيرامون در پايان درباره وضعيت بهداشت و درمان مي گويد: «سيستم بهداشت و درمان شرکت ملي نفت، سازماني مجزاست و امکان تغييرات از سوي ما به عنوان بهره بردار وجود ندارد؛ اما با توجه به مشکلات عديده نيروهاي عملياتي، بايد نوع و ميزان ارائه خدمات به نيروهاي ارکان ثالث مورد بازبيني قرار گيرد.» بازديدم از منطقه عملياتي آغاجاري با قولم به کارکنان براي حضورمان در تابستان و در دماي 60 درجه سانتي گراد به پايان مي رسد. مي گويند روايت کار در تابستان در منطقه، با روايت فروردين ماه بسيار متفاوت است.