نگاهي به پيشينه نخستين پالايشگاه گاز خاورميانه

تاریخ بلند بید بلند

خوزستان همــيشه ديـــار نخستين هاي سرزمين بزرگ ايران بوده و آغاز به کار صنعت نفت در سال 1287 نيز یکی دیگر از اولین ها  را به این کلکسيون پر طمطراق اضافه کرد. کمتر از 100 سال پس از درک ارزش نفت، گاز هم به ميدان انرژي ها پا گذاشت. حالا گاز بود که در کنار نفت، براي تمدن بشر جديد خودنمايي می کرد و ميدان دار عرصه انرژي می شد؛ اما مهار و بهره مندي از گاز، تنها به دست پالايشگاه ميسر بود؛ ولي اين بار، پالايشگاه گاز. اين يعني خوزستان، نه تنها در داشتن نخستين پالايشگاه نفت خاورميانه (پالايشگاه آبادان)، اولين محسوب می شد؛ بلکه در داشتن پالايشگاه گاز هم، دوباره نخستين شد و در سال 1350 اولين پالايشگاه گاز خاورميانه به نام پالايشگاه گاز بيدبلند، به بهره برداري رسمي رسيد.

استفاده محدود گاز در ایران تا تاريخ 1908 ميلادي که نخستين چاه ايران در مسجدسليمان به نفت رسيد، ادامه داشت. پس از استخراج نفت، گاز همراه به ناچار در محل سوزانده می شد و شرکت نفت همواره در انديشه چاره جويي و استفاده از گاز طبيعي به جاي سوزانده شدن آن بود؛ اما به دلايلي مانند فاصله زياد منابع توليد و نقاط مصرف، نياز به سرمايه گذاري سنگين و همچنین کمبود بازار مصرف داخلي، گازهاي همراه نفت همچنان سوزانده می شد و به هدر می رفت. به اين ترتيب در طول 60 سال، بيش از 130 ميليارد مترمکعب گاز با ارزش حرارتي حدود 130 ميليون تن نفت خام سوزانده شد و از ميان رفت. با گذشت زمان، واحدهاي صنايع نفت، يکي پس از ديگري احداث شدند و به بهره برداري رسيدند که به موازات آن، استفاده از گاز طبيعي براي تامين سوخت محرک هاي کمپرسورها و مولدهاي برق و مصارف داخلي خانه هاي سازماني نيز افزايش يافت. به اين ترتيب، در کنار فعاليت هاي اصلي توليد، انتقال و پالايش نفت خام در مناطق جنوبي کشور، فعاليت هاي محدودي براي به عمل آوردن گاز طبيعي از سوی شرکت هاي عامل انجام شد.

يک تاريخ رسمی

وب سايت رسمي پالايشگاه بيد بلند، تاريخچه آن را اينگونه معرفي می کند: «پالايشگاه گاز بيدبلند به عنوان اولين پالايشگاه گاز خاورميانه در 18کيلومتري شمال آغاجاري، 32کيلومتري غرب بهبهان و 35کيلومتري شرق ميانکوه در استان خوزستان واقع شده است. طراحي این پالايشگاه از ابتدا با هدف تصفيه گازهاي ترش همراه منطقه آغاجاري وصدور به خارج از کشور انجام و ساخت اوليه آن شامل 5واحد تصفيه گاز با ظرفيت mmscfd240براي هر واحدوقابل توسعه تا9واحد در سال1347آغاز شد که در آذر 1350مورد بهره برداري قرارگرفت. طراحي پالايشگاه از سوی شرکت Pritchard و ساختمان آن به وسيله شرکت costain&pressوبا نظارت IMEGايران انجام شد. با پيدايش حوزه هاي نفتي مارون واهواز وارسال گازهاي شيرين اين مناطق برای انتقال به خط سراسري از طريق ايستگاه تقويت فشار گاز بيدبلند (شهيد کاوه پيشه)، حجم صادرات افزايش يافت ونصب واحدهاي بعدي منتفي شد.»

يک تاريخ شفاهی

پالايشگاه گاز بيدبلند اگر چه در صنعت گاز کشور تاريخی طولانی دارد؛ اما يکي از حساس ترين برش هاي تاريخي حيات آن، به دوران هشت سال جنگ تحميلي بازمي گردد؛ سال هايي که دشمنان ايران اسلامي با درک موقعيت و وضعيت راهبردي و ويژه اين پالايشگاه، به آن يورش بردند و آسيب هایي جدي را برايش ايجاد کردند. در ميان روايت هاي بسيار شنيدني و خواندني بيدبلندي ها، روايت محمود صراف پور از مديران اين پالايشگاه در دوران جنگ جالب توجه است. او در مصاحبه اي که در سال 94 انجام داده، می گويد «هنوز مدت زيادي از ورود من به پالايشگاه نگذشته بود كه با اولين بمباران هوايي از سوی نيروهاي بعث عراق، هشت تن از همکارانم شهيد شدند و يك واحد تصفيه گاز كاملا منهدم و پالايشگاه از سرويس خارج شد، در حالي كه بيدبلند، تنها پالايشگاهي بود كه گاز شيرين كشور را تامين می كرد.

 بنابراين عمليات بازسازي را هر چه زودتر بايد شروع می كرديم، آن هم در شرايطي كه امكانات بسيار ناچيز بود. هفت ماه زمان صرف شد تا كار نخستين بازسازي انجام و پالايشگاه براي راه اندازي آماده شود؛ اما به محض فشارگيري واحدهاي عملياتي، دوباره پالايشگاه مورد حمله قرار گرفت. در واقع پس از هر بار بازسازي، دشمن سعي می كرد با اطلاعات و اخباري كه از نفوذي هاي خود به دست می آورد، پالايشگاه را هدف قرار دهد.»

 او در ادامه صحبت هايش به آمار جالب توجهي اشاره می کند که حکایت از موقعيت راهبردي و تاريخي ويژه پالايشگاه بيدبلند دارد: «در دوران جنگ تحميلي، پالايشگاه بيدبلند چهار بار مورد حمله واقع شد؛ حجم حملات بسيار وسيع بود و خسارات زيادي وارد می آمد؛ به طوری که بيش از 1500 مورد تعمير و تعويض تجهيزات پالايشگاهي انجام شد. اين حملات تا سال 1367 ادامه داشت و در هر مورد كار بازسازي از سوی تيم ما صورت می گرفت  و به این ترتیب اجازه نمی دادیم که دشمن به هدف خود كه همانا قطع جريان گاز و اخلال در امور جاري كشور بود، برسد.»

اميديه میزبان بیدبلند

شايد بد نباشد سري به اميديه بزنيم و آن را بيشتر بشناسيم. شهري که نام بلند پالايشگاه بيدبلند را به عنوان نخستين پالايشگاه خاورميانه بر دوش می کشد. اميديه، يكي از شهرستان هاي استان خوزستان در جنوب غربي ايران است؛ اگر چه آن را شهري صنعتي می نامند؛ اما بايد گفت كه اين شهر بيشتر شرکتي است تا صنعتي. مساحت اين شهرستان 2309 كيلومتر مربع است. فاصله آن تا شهر اهواز_ مرکز استان خوزستان_ تقريباَ 125 كيلومتر است. آب و هواي آن، گرم و در فصل تابستان به عنوان يکي از گرم ترين نقاط كشور محسوب می شود. اين شهر از جنوب غربي به ماهشهر و هنديجان، از شمال و مغرب به رامهرمز و اهواز و از مشرق و جنوب شرقي به آغاجاري و بهبهان محدود است. اميديه به همراه بهبهان و هنديجان، ديگر شهرهاي استان خوزستان را به استان هايي چون بوشهر و كهگيلويه و بويراحمد پيوند می دهد. اميديه كنوني، آخرين قطعه اي است كه در روزگاران گذشته آباد شده بود؛ زيرا تا دو هزار سال پيش همچون هور ماهشهر پوشيده از مرداب ها و درياچه ها؛ هر چند در بخش هاي تابع اين شهرستان همچون آسياب (شهر تاريخي آسك) به آثار تاريخي با قدمتي بيش از 1500 سال برمي خوريم كه با داشتن آتشكده اي طبيعي (كوه سوخته)، از رونق شهرنشيني در روزگاران گذشته حكايت می كند؛ اما سنگ بناي شهرستان كنوني با نخستين كوشش ها براي اكتشاف نفت در دوره قاجار در سال 1279 هجري شمسي آغاز شد و در ابتدا به آن سي برنچ (C- branch) يعني (شاخه C) می گفتند و پس از آنكه شركت نفت اقدام به ساخت منازل مسكوني سازماني برای كاركنان خود کرد، در نهایت در میان ساکنان،  به شهر امیدیه شهرت یافت.