نگاهی تاریخی به زمین های سرخپوستان و توسعه صنعت نفت در آمریکا 

تحدید سرخ برای  طلای سیاه

 مشعل       نفت اگر چه در دنیا هنوز 150 سال نیست که راهش را آغاز کرده، اما در این مدت یک و نیم قرن تحولات بسیار زیادی را به وجود آورده است. اگر چه تاریخ نفت خاورمیانه از ایران آغاز شد، اما تاریخ نفت جهان از آمریکا آغاز شد. آمریکایی ها چالش های بسیار زیادی برای توسعه نفت داشتند و یکی از مهم ترین چالش های آنها زمین های سرخپوست ها بود. زمین های صاحبان اصلی قاره آمریکا که به هر ضرب و زوری بود برای توسعه نفت و رسیدن هر چه بیشتر به طلای سیاه بود، موجب مرگ آنها شد. البته دلایل از بین بردن سرخپوستان زیاد بود اما نفت هم بهانه ای دیگر محسوب می شد. در مطلب پیش رو نگاهی کوتاه داریم به نحوه استفاده از زمین های سرخپوستان آمریکا، برای کشف و استخراج نفت و توسعه این صنعت عظیم.

24 ژانویه سال 1859 میلادی در ایالت پنسیلوانیای آمریکا، تاریخ نفت جهان آغاز شد. دنیا به ماده ای دست یافت که به صنایع جانی دیگر داد، فناوری را گسترده تر از هر زمان دیگری و اندک اندک چهره جهان را دگرگون کرد. کم کم رقابت بر سر نفت بیشتر موجب اتخاذ سیاست های نوین، جنگ ها، صلح ها، قراردادها و سویه های جدیدی در اقتصاد شد که از آن نه به یک دگرگونی بلکه از آن به انقلابی عمیق در عصر جدید یاد می کنند. صاحبان نفت و  فعالان آن در سراسر دنیا کوشیدند تا مزاحمان دستیابی به نفت را به هر شکل و شمایلی و در هر قاب و قالبی بود، کنار بزنند و از جمله این مزاحمان برای نخستین سرزمینی که نفت در آن کشف شده بود، صاحبان اصلی آن، یعنی سرخپوستان بودند.

نزاع پنهان

سرخپوستان تا وقتی که نفت کشف شود، عموما قلع و قمع شده بودند. آنها به طور «محدودترین» در سرزمین خودشان سکونت می کردند و بعد از جنگ و جدال هایی فراوان به اندک سرزمین هایشان رضایت داده بودند. مشکل اصلی آنجا بود که نفت در همان اندک سرزمین هایشان کشف شده بود و حالا بعد از دویست سال زد و خورد با سفیدهای مهاجر، دوباره وارد یک چالش جدید شده بودند.  قبایل از هم گسیخته و خسته از تنش ها و کشتارها باید وارد یک کارزار قانونی و حقوقی می شدند که نتیجه آن کاملا از قبل مشخص و معلوم بود. برنارد مومر در کتاب «نفت و حاکمیت ملی» در این باره آورده است:«زمین ها و اراضي سرخپوستان از جنبه توليد نفت حائز اهميت بود و مثلا اكثر حوزه های عظيم نفتي اوکلاهما در اراضي سرخپوستان کشف شده اند. از آنجا که سرخپوستان تحت حمايت دولت مرکزي قرار داشتند، اداره امور اين بخش از اراضي مستقيما از طريق احكام قانوني دولت مرکزي يا معاهده ها و موافقت نامه هاي منعقده در چارچوب مفاد قوانين دولت مرکزي اداره مي شد. به اين ترتيب، اولين مورد قراردادهاي اجاره نفتي که دولت امريکا با آنها سروکار داشت، مربوط به منابع نفتي موجود در سرزمين هاي سرخپوستان بود. در سال 1891 قانوني به تصويب رسيد که به شوراهاي سرخپوستي اجازه می داد، آن بخش از اراضي مازاد بر نياز کشاورزي خود را فقط براي مدت 10 سال و براساس شرايط مشخص شده توسط نماينده مسوول منطقه حفاظت شده و با تاييد وزير کشور، براي فعالیت های معدني اجاره دهند، ولي اينگونه شوراها هميشه در دسترس نبود. مثلا زماني که شرکت هاي نفتي به زمين هاي سرخپوستان ناوايو علاقه مند شدند، گردهمايي قبيله اي اين سرخپوستان برگزار نشد. اين قبيله که در سال 1921 وجود نداشت، در سال 1923 شوراي قبيله اي ناوايو را تشکيل داد و دولت بر اولين جلسه واگذاري قراردادهاي اجاره اي نفتي در منطقه حفاظت شده مربوط به آنها نظارت کرد. بالاخره شرکت هاي نفتي موفق شدند اراده و خواست خود را بر ناوايوها تحميل کنند. در واقع، به اتفاق دولت مرکزي، آن سان قدرت بلامنازع حاکميتي را تشکيل داده بودند تا امتيازات مربوط به اين اراضي را در اختيار گيرند، درحالي که دولت مرکزي تا قبل از آن، اعمال اينگونه اختيارات را محدود ساخته بود. با اين وصف، همين شورا هسته اصلي ملت آتي ناوايو را تشکيل داد».

سرخپوستان خوش اقبال

با چارچوب های سفت و سخت حقوقی که آمریکایی ها قرارداده بودند، بالاخره سرخپوستان هم اندکی منتفع شدند و مدتی را اجاره بهره مالکانه گرفتند اما با گذشت زمان و کشف نفت بیشتر هر روز و هر ماه و هر سال، زمین های سرخپوستان بیشتر آب می رفت و کوچک می شد. برنارد مومر در کتاب «نفت و حاکمیت ملی» در این باره آورده است:«سرزمين هاي سرخپوستان در ابتدا مايملک جمعي و مشترک قبايل به حساب مي آمد. اما در اواخر قرن نوزدهم، عمدتا به املاک بخش خصوصي تبديل شد که به استثنای زمين هاي برخي قبايل مانند سرخپوستان ناوايو و اوسیج، مالکیت معدنی را نیز دربر مي گرفت. در اينگونه موارد خاص، به جاي مشتي از افراد خوش اقبال، این قبایل بودند که از ثروت نفتي سرزمين هاي خود بهره مند مي شدند. خوش اقبال ترین سرخپوستان، قبیله اوسيج بود که تمام زمين هاي خود را به مساحت 1/5 ميليون جريب يا 6070 کيلومترمربع در سال 1896 در ازای بهره مالكانه 10 درصدي اجاره دادند. 10 سال بعد که زمان تمديد قرارداد فرارسید، مساحت زمين هايشان کاهش يافته و ميزان بهره مالکانه قابل پرداخت به یک هشتم افزايش يافته بود و همين نرخ بهره مالکانه در مورد قراردادهاي اجاره جدید اعمال می شد. اين نوع قراردادهاي اجاره، زمين هاي گسترده اي به مساحت 680 هزار جریب يا 2752 کيلومترمربع و 350 هزار جريب يا 1416 کيلومترمربع را دربر مي گرفت. علاوه بر اين، اراضي اول مجددا به شرکت اجاره کننده ديگري به نرخ بهره مالکانه یک ششم واگذار شد. سپس در سال 1915، شوراي قبيله اوسيج در زمينه عقد قراردادهاي اجاره سياست جديدي را تصويب کرد. بر همان اساس، قراردادهاي اجاره قبلي قابل تمديد نبود و قراردادهاي جديد به قطعه زمين هاي 4800 جريبي (4/19کيلومترمربع) تخصيص مي يافت که مستقيما و پس از تصويب وزير کشور، به شرکت هاي نفتي که در آنها مشغول به کار مي شدند، فروخته مي شد. گذشته از اين، در قراردادهاي جديد، اجاره بهاي سالانه يک دلار در هر جريب در نظر گرفته شده بود- در حالي که تا قبل از آن هيچ اجاره بهايي پرداخت نمي شد - و ميزان بهره مالکانه يک ششمي يا يک پنجمي براي زمين هايي در نظر گرفته شده که ميانگين توليد روزانه هر چاه نفت در آنجا به يکصد بشکه يا بيشتر مي رسيد. برای آنها، اين آخرين فرصتي به شمار مي آمد که مي توانستند با استفاده از فسخ يا تمديد قرارداده اجاره، رانت ها و بهره مالکانه قابل دريافت را افزايش دهند. براساس قانون 1924 اجاره نفت سرخپوستان، زمان اجاره حتی در زمين هاي سرخپوستان براي مدت نامعلوم و تا زماني که نفت و گاز در مقادير قابل توجه توليد شود، تمديد شد. سرخپوستان اوسيج که در سایه مالکیت دولتی در مقايسه با ديگر قبايل سرخپوست یک هشتمي را دريافت مي کردند، از وضع بهتري برخوردار بودند. قبیله ناوايو هم توانستند در سال 1975 زمينه را براي انعقاد مجدد قراردادهاي اجاره مربوط به خود فراهم ساخته و بهره مالکانه يک ششمي را دريافت کنند. پس از دهه 1950، بهره مالکانه يک ششم به بهره مالكانه عرفي در قراردادهاي اجاره جديد زمين هاي سرخپوستي تبديل شد، ولي نرخ بهره مالکانه با توجه به شرايط، بين يک ششم و يک سوم در تغيير بود».

نفت و تنها قبیله

در میان انبوهی از قواعد و قوانین تنها یک قبیله سرخپوستان بود که توانست تا حدودی خودش را از گزند شرکت های نفتی برهاند و به عنوان یک قبیله خوب، به اندکی سود برسد. برنارد مومر در کتاب «نفت و حاکمیت ملی» در این باره آورده است:«سرخپوستان قبيله اوسيج در زمينه قراردادهاي اجاره نفتي، از اختيارات نظارتي منحصر به فردي برخوردار بودند. وزارت کشور، خدمات ستادي و پشتيباني موردنياز را ارائه مي کند و به دليل وجود اختيارات و قدرت نظارتي قبيله اي، مشکلات سوء مديريتي موجود در قلمرو ساير قبايل، در حيطه تحت کنترل اين قبيله وجود نداشته است. در واقع می توان گفت که سرخپوستان اوسيج، نخستين انگاره موفق مديريت عمومي بر زمين هاي نفت و گازخيز امريکا را اعمال کرده اند».

منبع:

کتاب «نفت و حاکمیت ملی» نوشته برنارد مومر

 ترجمه علیرضا حمیدی یونسی.