گپی کوتاه با فرزند هنرمندِ همکارِ نفتی

مدیون پدرم هستم

 

سال هاست که دختران سرزمین ایران بر بلندای افتخارات علمی، هنری، ورزشی و... می درخشند و برای کشورمان افتخار آفرینی می کنند. به سراغ یکی از این فرزندان دختر کارکنان صنعت نفت رفته ایم. یاسمین طالبی زاده، فرزند اصغر طالبی زاده، رئیس واحد مهندسی خوردگی خطوط لوله و مخابرات منطقه جنوب شرق است و سال هاست که مانند پدرش پیانو می نوازد و در جشنواره ها و مسابقات مختلف فرهنگی و هنری مقام های مختلفی کسب کرده است. این فرزندِ همکار نفتی حرف های انگیزه بخش زیادی برای گفتن دارد در ادامه گپ و گفت ما را با او می خوانید.

    به عنوان اولین سؤال خودتان را معرفی کنید و بفرمایید نواختن پیانو را از چه سنی شروع کردید و چه شد به این رشته هنری علاقه مند شدید؟

متولد سال 85 و دانش آموز پایه نهم، دوره اول دبیرستان ایران مهر شهرستان رفسنجان هستم، چشم خود را که باز کردم نغمات موسیقی در خانه ما جریان داشت. تصویری که در سال های کودکی از پدرم نقش بسته، پشت پیانو نشستن و نواختن این ساز بود، با این خاطرات بزرگ شدم و همین شرایط و فضا، علاقه من را به نواختن پیانو بیشتر کرد. پدرم ضمن راهنمایی من، هیچ اصراری نداشت راه ساز و نوع موسیقی که خودش انتخاب کرده بود را برگزینم اما من از بین انواع مختلف سازهای موسیقی، پیانو را انتخاب کردم. از 9 سالگی به صورت جدی آموختن این ساز را آغاز کردم و طی این 5 سال که آموزش های خود را زیر نظر استاد خسرویان، مدرس ساز تخصصی پیانو در شهر کرمان گذرانده ام به لطف خدا از سطح مقدماتی عبور کرده ام و اکنون به جرأت می توانم ادعا کنم که به صورت حرفه ای این ساز را می نوازم. اگر چه تا جایی که پدرم در نوازندگی قرار دارد و در راه بس طولانی در پیش دارم. در مسیر نوازندگی پیانو به لطف خداوند و کمک های پدر دل خوشم.

    حس و حالتان موقع نواختن را توصیف کنید؟

از ترکیب نت ها با یک دیگر حس قشنگی به انسان القا می شود که قابل توصیف نیست. من با نواختن آرامش می گیرم و حس آرامش عجیبی به من دست می دهد.

    از شرکت در مسابقات مختلفی که در سطح شهرستان برگزار شد و مقاماتی که کسب کردید برایمان بگویید؟

در پایه ششم برای اولین بار در مسابقات فرهنگی- هنری دانش آموزان شهرستان رفسنجان موفق به کسب مقام اول شدم. سال بعد یعنی در پایه 7 نیز توانستم در بین دانش آموزان حاضر در مسابقات برای بار دوم مقام اول را کسب کنم و در استان کرمان نیز به مقام دوم دست پیدا کردم. در پایه هشتم نیز این مقامات تکرار شد این بار علاوه بر کسب مقام اول در سطح شهرستان رفسنجان به دلیل وجود شرایط ناشی از همه گیری ویروس کرونا مقرر شد نواختن حضوری نداشته باشیم و ویدئوی نواختن ما را برای داوری به کرمان ارسال کردند که پس از رؤیت توسط داوران رأی به مقام اولی من در سطح استان دادند و به عنوان نماینده استان، جواز حضور در مسابقات کشوری را پیدا کردم. اما هنوز مسابقات کشوری برگزار نشده است. اکنون هم که در پایه نهم قرار دارم در ابتدای سال تحصیلی هستیم و اگر مسابقات برگزار شود به لطف الهی شرکت خواهم کرد.

    علاوه بر حوزه هنر و موسیقی در چه زمینه های دیگری فعالیت دارید؟

از همان کودکی به صورت فراگیر آموختن زبان انگلیسی را دنبال کردم تا دیپلم زبان گرفتن تنها یک مرحله مانده است، در کنار آن از ورزش نیز غافل نشدم و به ورزش فوتبال می پردازم و ورزش تخصصی من نیز بدمینتون است و توانسته ام در این رشته هم در سطح شهرستان در بخش انفرادی سال گذشته اول شوم و در بخش تیمی نیز در سطح شهرستان موفق به کسب مقام سوم شدیم.

    برای آینده خود چه برنامه ای دارید؟

به لطف خدا پیانو و بقیه رشته های ورزشی و هنری مورد علاقه ام را ادامه می دهم و اکنون هم که در رشته تجربی هستم سخت درس می خوانم تا بتوانم در رشته دل خواهم یعنی پزشکی قبول شوم.

 سخن آخر؟

می خواهم همین جا فرصت را غنیمت بشمرم و از همکاری و همراهی والدینم به خصوص زحمات پدر عزیزم و استاد گرانقدرم تشکر کنم. ایشان 5 سال مداوم فاصله رفسنجان تا کرمان را طی می کردند تا من بتوانم در کلاس های آموزش پیانو در شهر کرمان حاضر شوم.

 

نگاهی به تاریخ ورود پیانو به ایران و نوازندگان مشهور آن

شاید باورش کمی سخت باشد اما ساز پیانو را نخستین بار ناپلئون بناپارت به فتحعلی شاه، دومین شاه قاجار هدیه داد. آن پیانو در دربار ماند و چون روزهای و سال های پر تلاطم جنگ ایران و روس را می گذراندیم، دل و دماغی برای نشستن پشت آن نبود. ضمن اینکه کسی بلد نبود پیانو بنوازد، آنچه ایرانیان می نواختند ساز سنتور بود که از نظر ساختمان شباهت زیادی به پیانو داشت. قریب به چهل سال گذشت، دوران فتحعلی شاه سپری شد و محمد شاه هم سلطنت خود را به پایان رساند تا اینکه نوبت به ناصرالدین شاه رسید. او که در اثنای سفرهای پر خرج اش به فرانسه هم رفته بود با دیدن یک پیانو، یادش آمد که در دربار یک پیانو قدیمی دارد خاک می خورد. ناصرالدین شاه چهارتای دیگر هم سفارش داد و به ایران برگشت. حالا دربار بود و پنج پیانو. بالاخره سرورالملک رئیس موسیقی دربار و نوازنده سنتور ایرانی، تصمیم گرفت کار با پیانو را آغاز کند و از همان اول به دلیل شباهت ساختمان این ساز با ساز تخصصی اش یعنی سنتور، پیانو را به صورت ایرانی کوک کرده و کم کم شروع به نواختن کرد.

علی بهرامی: سرورالملک حسابی دست به کار شده بود که ناصرالدین شاه، موسیو لومِر فرانسوی را برای تاسیس دسته موزیک نظامی به ایران آورد. حالا یک موسیقی دان فرانسوی، پنج پیانو فرانسوی داشت. لومر دست به کار شد و موسیقی های ایرانی را با پیانو نواخت. بدین ترتیب می توان گفت بعد از سرورالملک، او نخستین کسی بود که پیانو را به شکلی ایرانی نواخت و سه شاگرد مهم او یعنی معتمدالدوله یحیائیان، محمود مفخم پایان و غلام رضا مین باشیان، پیانونوازی را در ایران رونق بخشیدند. سالار معزز هم به لومر اضافه شد و کم کم مشیرهمایون شهردار یکی از برجسته ترین نوازندگان پیانو ایرانی متولد شد. بعد از رونق پیانو، دو نفر از بزرگترین و برجسته ترین نوازندگان پیانو ایرانی یک پس از دیگری ظهور کردند. آنها بنیان گذاران سبک های مختلفی در نوازندگی این ساز در شیوه ایرانی اش شدند.

مرتضی محجوبی(1344- 1278 خورشیدی): شاید در تاریخ موسیقی ایرانی، هیچ پنجه ای به اندازه پنجه محجوبی روی پیانو، جنسی ایرانی نداشته است. وقتی محجوبی پیانو می زند به هیچ وجه نمی توانید حدس بزنید که با یک ساز بین المللی موسیقی ایرانی می شنوید. محجوبی با پیانو، تمام زیر و بم ها و ظرافت های موسیقی ایرانی را اجرا کرده است. او از کودکی به موسیقی علاقمند بود و از همان دوران طفولیت برای یادگیری موسیقی به حسین هنگ آفرین سپرده شد. یک ماجرای عجیب استعداد خارق العاده محجوبی را عمومی کرد. او زمانی که فقط ده سالش بود در کنسرتی به همراه عارف قزوینی نواخت و صدای او را همراهی کرد. او در آهنگسازی و تصنیف سرایی هم ذوق و سلیقه بسیار ویژه ای داشت و اکثر تصنیف ها و ترانه های خود را برای خواندن به غلامحسین بنان سپرد. برخی از این ترانه ها و تصنیف ها عبارتند از: من از روز ازل، اشک و آه، کاروان، نوای نی، چه شب ها، عشق سوزان، من بیدل ساقی و... فریدون مشیری شاعر معاصر ایرانی درباره زیبایی های همکاری میان بنان، محجوبی و شعری چون رهی معیری این بیت را سروده است:

یاد باد آن همدلی، آن همدمی، آن همرهی

ساز محجوبی و آواز بنان، شعر رهی

جواد معروفی(1372-1291 خورشیدی): اگر صدای کلاویه های مرتضی محجوبی سنتی تر و به ذات موسیقی قدیمی تر ایرانی نزدیک تر است، در عوض از این نظر، ساز جواد معروفی فاصله زیادی با محجوبی دارد. صدای ساز معروفی هم اگر چه دارای لحن ایرانی است اما به فضای اروپایی پیانو نزدیک تر شده است. موسی معروفی که از موسیقی دانان برجسته ایرانی که از اصلی ترین شاگردان درویش خان بود، پدر جواد معروفی است. همین سابقه خانوادگی در موسیقی باعث شد که جواد معروفی از کودکی به نواختن ساز مشغول باشد و نزد بهترین معلم های موسیقی زمانه خویش آموزش ببینید. او خیلی زود جذب مکتب موسیقی وزیری که مکتبی نوگرا و تا حدودی حاصل تلفیق مبانی نظری و شیوه اجرا میان موسیقی ایرانی و اروپایی بود، جذب شد و سلیقه و ذوق هنری را همین مکتب هنری، شکل داد. دوران عمر هنری او بیشتر از محجوبی با رادیو و برنامه گلها همراه شد و از این بابت صدای پیانوی معروفی بیشتر از محجوبی به گوش عموم مردم رسید. آثاری که به صورت تک نوازی از جواد معروفی باقی مانده اند بسیار زیاد اند که از جمله مشهورترین آنها می توان به: خواب های طلایی، انتظار، راز غروب، راز گلها، پرستوها، مرغ حق و ... اشاره کرد. جواد معروفی با عموم خوانندگان دهه های 30، 40 و 50 رادیو ساز نواخته است. او سال های سال رهبر ارکسترهای مختلف رادیو بوده و توانست سلیقه هنری خود را در سازبندی و صدا دهی تا حد بسیار زیادی در موسیقی ایرانی، خصوصا از نوع ارکسترال آن، دنبال کند. یکی از بهترین و زیباترین همراهی های جواد معروفی با خوانندگان معاصر ایرانی، همراهی او در آلبوم «گنبدمینا» با صدای استاد محمدرضا شجریان است. ساز و آوازی که در مایه دشتی و با شعری از حافظ با مطلع ذیل ضبط شده است:

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

 چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد