گزارش «مشعل»  از يک روز کاري کارکنان اتاق کنترل  پالايشگاه امام خميني (ره)شازند

قلب پالایشگاه هستیم

سميه راهپيما  در يک سالن کنار هم نشسته اند و نمودارهايي را که روي مانيتورهايشان رسم مي شود، به صورت 24 ساعته در سه نوبت کاري کنترل مي کنند، حال اگر يک لحظه غفلت کنند، شايد شرايطي جبران ناپذير براي خود و همکارانشان به وجود آيد. ازاين رو هوشياري کامل در اين قسمت اهميت بسياري دارد. صحبت از اتاق کنترل فاز 2 پالايشگاه امام خميني (ره) شازند است. براي دستيابي به اطلاعات بيشتر به ميان آنها مي روم و پاي صحبتشان مي نشينم، آنها مي گويند کنترل فرايندها، بررسي کيفيت محصول، ورودي و خروجي خوراک واحدها از طريق اتاق کنترل پايش مي شود، اين کار به صورت زنجيره وار است و فعاليت يک بخش، زمينه کار بخش ديگر است، از اين رو اگر مشکلي دريک قسمت پيش بيايد، سلسه وار بخش هاي ديگر را دچار مشکل مي کند.

وارد اتاق کنترل فاز 2 مي شوم. کارکنان اين بخش ابتدا فکر مي کنند بازرس هستم و از سوي شرکت ملي پالايش و پخش آمده ام. وقتي خودم را به عنوان خبرنگار معرفي مي کنم، لبخندي به لبشان مي آيد و مي گويند، چه عجب کارمان نيز مورد توجه قرار گرفته و به جاي اينکه با مديران مجموعه صحبت کنيد، به اين واحد آمده ايد. زماني که مي خواهم گفت وگوي خود را با آنها آغاز کنم، برخي به دليل کم رويي، و ... از مصاحبه شانه خالي مي کنند و ديگران خود را براي اين کار مناسب نمي دانند. با کمي صحبت با آنها سر دل و دلشان باز مي شود مي گويند با وجود اينکه سال جديد را پيش رو داريم، ممکن است همانند ديگر همکاران خود در بخش هاي عملياتي ايام نوروز را کنار خانواده خود نباشيم، از چيدن هفت سين در محل کارشان سوال مي کنم که مي گويند؛ هر کس هر آنچه دارد را پاي سفره مي گذارد و دعاي سال تحويل را کنار يک ديگر مي خوانيم و براي کشورمان و خانواده خود دعا مي کنيم تا هميشه سر افراز و سلامت باشند.  تمام آنها جوان هستند و سنشان کمتر از 40 سال است، اما کوله بار تجربه هستند و از کساني که قديمي بوده و بازنشسته شده اند، به يادگار گرفته اند، آنها واحد خود را قلب تپنده پالايشگاه تعبير مي کنند، زيرا تمام مبادي ورودي و خروجي خوراک را از طريق مانتيورهايي که روي ميزشان قرار دارد، پايش مي کنند تا اگر نکته قابل توجهي نظرشان را جلب کرد، در کوتاه ترين زمان ممکن اعلام و اقدام هاي لازم را انجام دهند. امير مومني، يکي از آنهاست که سال 1390 همزمان با احداث فاز 2 پالايشگاه از پشت ميز دانشگاه وارد کار عملياتي شده و توانسته آنچه را خوانده است، در کارش پياده کند. او مي گويد: «در اين اتاق سه نوبت کار هستيم که بسته به واحدها از دو تا چهار نفر حضور دارند. اکنون 2 نفر در واحد 14 و 15، سه نفر در واحد 12 و 13 فعاليت مي کنند و مابقي واحدها نيز دو نفره هستند. کنترل فرايندها، کيفيت محصول و ورودي و خروجي واحدها خودش را دارد که تمامي پارامترهاي دمايي، فشاري و ... که بايد روي يک ورودي اعمال شود تا محصولي با استوک مورد نظر داشته باشند را کنترل مي کنند.» با توجه به اينکه شرايط دائم در حال تغيير است، واحدهاي فاز دو به هم مرتبط هستند و خروجي يک واحد ممکن است ورودي واحد ديگر باشد، اگر يک حلقه از اين زنجيره مشکل داشته باشد روي تمام فعاليت هاي سيستم تاثير مي گذارد؛ از اين رو کارکنان اتاق کنترل بايد هم شرايط واحد خودشان را کنترل کنند و با واحدهاي ديگر نيز در تعامل باشند.

کاوه صدري به ميان صحبت مي آيد و مي گويد: «گذشته از حفظ شرايط استاندارد کاري خود بايد شرايط را به گونه اي مهيا کنيم تا واحدهاي پايين دستي نيز مشکل ساز نشوند.» او همانند مومني سال 1390 وارد پالايشگاه شده است و در اتاق کنترل، پايش واحد 31 را به عهده دارد

با دل و جان کار مي کنيم

کارشان تقويم ندارد و بر اساس روزهايي که نوبت کار و تعطيل هستند، برنامه هاي خود را چينش مي کنند، آنها در هر شرايطي مانند نوروز، سرما، گرما، آلودگي و ... سرکار خود حاضر هستند. از اين رو خانواده هايشان نيز بايد با شرايط کار همسرشان کنار بيايند. مومني مي گويد: «بارها پيش آمده که سال تحويل و تعطيلات رسمي سرکار بوده ايم و خانواده به اين شرايط عادت کرده اند.»

آنها بخشي از مشکلات کاري مانند سرويس هاي رفت و آمد، دماي هوا، نور و ... را قبول کرده اند، در هر شرايطي فعاليت خود را ادامه مي دهند، مثلا ممکن است به دليل سرماي شديد «ترنس ميتر» يخ بزند و زمان هاي نوبت کاري را بهم بريزد و طولاني تر شود. اما آنچه بيش از همه باعث ناراحتي آنها مي شود، به برخي کمبودهاي سازماني باز مي گردد، در اين زمينه مومني مي گويد: «طي سال هاي گذشته حمايت هاي خوبي از کارکنان عملياتي صورت گرفت، اما مسکوت مانده و وارد فاز اجرايي نشد. ما توقع زيادي نداريم، فقط مي خواهيم تمايزي ميان کارکنان عملياتي با غير عملياتي باشد، زيرا هر کدام وظيفه خود را انجام مي دهند. اما اين تمايز بايد جايي ديده شود.»

ساعت 12 و 30 دقيقه شب به بعد، اوج فشار عصبي است که به يک فرد وارد مي شود، ضمن آنکه در شرايط حساس با استرس بالا از خواب بيدار مي شوند. به گفته صدري، «شرايط کاري سخت و کمبودها باعث نمي شود در کارمان کم بگذاريم، حاضريم شرايط سخت را تحمل کنيم تا کشورمان سرافراز باشد. برخي ايام مانند عيد نوروز و ... که ديگران استراحت مي کنند، اوج کارمان است، شرايط کاري را قبول کرده ايم، اما تبعيض کاري ميان همکاران ما با ديگر بخش هاي پالايشگاه نيز وجود دارد، خط مقدم هستيم اما زماني که پاداش و... پيش مي آيد، همکاران عمليات در آخر قرار دارند.» او با بيان اينکه کار اتاق کنترل به گونه اي است که ريسک در آن وجود ندارد و کوچکترين اشتباه مي تواند بزرگترين حادثه را رقم بزند. مي گويد: «زماني که راه اندازي فاز 2 را داشتيم، همکاران با جان و دل کار مي کردند. ما مستقيم از پشت صندلي هاي دانشگاه به پالايشگاه آمديم و هيچ کدام تجربه کاري نداشتيم و در راه اندازي فاز انرژي و زمان گذاشتيم و از تجربه ديگران نيز استفاده کرديم، متاسفانه بعد از راه اندازي اين فاز با ديدن تبعيض هايي در کارمان آن شور و شوق اوليه کاهش يافته است، با وجود اين براي آباداني کشورمان از کارمان کم نمي گذاريم و با دل و جان کارمان را دنبال مي کنيم.»

نشت بخار و خاموشي سراسري

وقتي به سمت دفتر روابط عمومي حرکت مي کنم، برف زيبايي شروع به بارش کرده بود و رقص کنان روي زمين مي نشست و آن را سپيد پوش مي کرد؛ به گونه اي که وقتي روي برف ها راه مي رفتيم و به پشت سرمان نگاه مي کرديم، رد پاي خود و ديگران را مي ديديم که برف آنها را مجدد پر مي کرد تا ديگر اثري از آن نباشد، از مدير روابط عمومي مي خواهم تا فردي ديگر را براي گفت و گو معرفي کند، با مجتبي مهدوي فر، مدير انرژي پالايشگاه تماس مي گيرد و از او مي خواهد تا به دفتر روابط عمومي براي مصاحبه بيايد. مهدوي فر در واحد يوتي ليتي بخش کنترل بخار مشغول به کار است، اين واحد مسئوليت توليد برق و بخار پالايشگاه را به عهده دارد. بخش بخار، مصارف مختلفي دارد که از جمله آنها مي توان به توليد برقي مصرفي پالايشگاه اشاره کرد.

به گفته او، «يوتي ليتي واحدي خدماتي و پشتيباني و بسيار حساس است، زيرا اگر يک نشتي با فشار و دماي بالا داشته باشيم، شاهد افت فشار قوي خواهيم بود که توربين را از سرويس خارج مي کند و پالايشگاه ديگر برق ندارد و خاموشي سراسري رخ مي دهد.»

او در ادامه به برخي مشکلات اشاره مي کند و مي گويد: «برخي همکاران در شهرک مهاجران سکونت دارند و برخي ديگر نيز در اراک هستند. مشکلات اراکي ها بيشتر از شهرکي هاست، زيرا تمام امکانات ورزشي، آب، برق و ... در شهرک به صورت رايگان است. اما در اراک اين گونه نيست و براي دريافت خدمات هزينه مي دهيم. بهتر است پالايشگاه براي دسترسي بيشتر کساني که در اراک ساکن هستند، قراردادهاي خود را با سالن هاي ورزشي، خدماتي و ... بيشتر کنند.»

گام آخر

گزارش يک روزه خود را با کارکنان پالايشگاه امام خميني (ره) شازند به اتمام مي رسانم و به سمت تهران حرکت مي کنم. در جاده بارش برف شدت بيشتري به خود گرفته است. به گونه اي که برخي رانندگان به دليل لغزندگي ماشين خود را کنار زده اند تا زنجير چرخ به لاستيک هاي شان بزنند. اين شرايط من را به فکر صحبت کارکنان پالايشگاه انداخت که در شرايط سخت و حتي زماني که يخبندان است، کارمان را ادامه مي دهيم تا مبادا چرخ صنعت نفت کشور از حرکت بايستد. بايد به آنها دست مريزاد گفت؛ زيرا در سرما، گرما، عيد، عاشورا، تاسوعا و مناسبت هاي ديگري که همه کنار خانواده هايشان هستند، سر کار خود حاضرند . بهتر است همان طور که آنها با جان و دل در حال خدمات رساني هستند، شرايطي برايشان فراهم شود تا با انگيزه بيشتر کار خود را ادامه دهند.