گزارش مشعل از خط مقدم صنعت نفت  در سکوي نفتي سلمان

مرزبانان بی سلاح صنعت نفت در خلیج فارس

مرجان طباطبايي - هوا در ميانه خليج فارس- نقطه صفر مرزي ميان ايران و امارات- مثل اخبار اين روزهاي همين حوالي داغ داغ است. تاب آوردن آسمان بالاي سر و شرجي دريا هر دو سخت و جانفرساست. اينجا روي بزرگترين سازه دريايي خليج فارس- سکوي نفتي سلمان- هستيم. ميدان مشترک نفت و گاز که به فاصله کمي از آن (پنج کيلومتري) سکوي ابوالبوخوش ابوظبي قد علم کرده که بدون چشم مسلح قابل رويت است.

سکوي سلمان که روزگاري اکتشاف نفت را با حضور خارجي ها تجربه کرده بود، در ايامي ديگر رد تهاجم هواپيماهاي عراقي و انهدام کامل از سوي آمريکايي را به خود ديد، اما بار ديگر با نوسازي قد علم کرد و حالا در برهه اي متفاوت و تاريخي که جدال آمريکايي در خليج فارس، طوفاني ترين ايام را تجربه مي کند؛ روي همين سکوي دريايي، کارکنان صنعت نفت در ميانه تهديدها و خطرها، به ارتقاي فناوري سيستم هاي توربين سولار آمريکايي دست يافته اند. سرپرست سکو مي گويد: «متخصصان ما به توربين هاي آمريکايي نفوذ کرده اند، اين حاصل جمع تلاش و تعصب آنهاست.»

با هلکوپتر جديدي که به ناوگان هوايي منطقه عملياتي لاوان اضافه شده است، عازم سکوهاي نفتي در خليج فارس مي شويم. توقف اول سکوي رشادت و مقصد اصلي مان سکوي سلمان است. در فاصله رسيدن، هر کشتي و نفتکش دريايي و هر جنبنده آسماني از پنجره بسته، نظرها را جلب مي کند که متاثر از وضعيت اين روزهاي خليج فارس است، تا جايي که ديگر از داخل هلکوپتر، مشعل و سازه کوچک دريايي  زردرنگ به چشم مي آيد و آرام آرام عظمت سازه آهني که توليد نفت و گاز در آن جريان دارد، از همان بالا خودنمايي مي کند و با کاهش ارتفاع، پازل سکوي سلمان کامل مي شود.

 تصور کنيد که اگر زمان رسيدن به اين نقطه از خليج فارس شب هنگام باشد، يک نگين درخشان در دل تاريکي شب مقابل چشمانتان ظهور مي کند. شهري روشن وسط آب. موقعيت دقيق سکوي سلمان 140 کيلومتري جنوب لاوان و 180 کيلومتري از خشکي نوارساحلي ايران است که با کشف نفت در سال 1965 توليد آن از 1968 آغاز شد. کارکنان مي گويند اينجا که آمديد، ديگر آخر دنياست.

با استقبال گرم اهالي شهر نفتي سلمان، پد هلکوپتر را که در بالاترين نقطه سکو قرار دارد، به سمت بخش هاي پايين تر طي مي کنيم. طبق روال حضور در سکوهاي نفتي، نکات ايمني و تجهيزات آن مقدمه بازديد است که ساجد نوروزي، رئيس اچ اس اي  سکوي سلمان برايم يادآوري مي کند. با وجود تجهيز به گوشي هاي صداگير که استفاده از آن اجباري است، زور سروصداي آکنده از عمليات نفت و گاز قوي تر از آن است که صدايي نشنويم. چاره آن عادت کردن به چنين محيطي است.

 از همان ارتفاع بالا در يک نگاه گذرا،  10 سکوي نفت و گاز به چشم مي آيد که مجموعه اين مجتمع دريايي را تشکيل مي دهند و با پل هاي آهني به هم متصل شده اند. 28 جکت اقماري که داراي 54 چاه نفتي و 11 چاه تزريق آب  به مخزن است. وقتي از سکوي سلمان بازديد کنيد، متوجه مي شويد که هر آنچه در صنعت نفت متصور است، اينجا وجود دارد؛ تزريق آب به مخزن، گس ليفت يا برداشت از مخزن با استفاده از روش فرازآوري با گاز، فرآورش نفت شامل تفکيک کننده هاي سه فازي و مخازن آبزدا، واحد گلايکول  و  انواع و اقسام تجهيزات مکانيکي توربو ژنراتور، توربو کمپرسور، موتورهاي ديزلي، کمپرسورهاي هوا و هرچه در يک تاسيسات نفت متصور هستيم. کامل ترين مجموعه در صنعت نفت که خودشان آن را يک دانشگاه و آموزشگاه مي دانند و براي برخي هم حضور چند ساله در اينجا تجربه مناسبي براي فعاليت در ديگر بخش هاي صنعت نفت است . مي گويند اينجا هم محيط زندگي و هم کار است. در همه چيز خودکفا هستيم. حتي آب شيرين مصرفي را از دريا توليد مي کنيم. برق را خودمان توليد مي کنيم.

ابراهيم پاکسيما، سرپرست سکوي سلمان مي گويد: «اينجا يک جنگ مداوم است با سکوي ابوالبوخوش رو به رو.» منظورش سکوي اماراتي هاست که پيش از ورود به اينجا از بالاي هلکوپترعرض اندام مي کند تا مشترک بودن مخزن نفتي سلمان ميان دو کشور يادآوري شود. او مي گويد: «در گرم ترين فصل سال در تلاش هستيم تا در اين رقابت عقب نمانيم و پاپس نکشيم. در رقابت توليدي جلوترهستيم شرايط سخت کار در دريا را تحمل مي کنيم. به خاطرمردم، به خاطر ايران. توليد بدون وقفه ادامه دارد. کارمندان با وجود شرايط سخت توليد را حفظ کردند. يک لحظه هم توليد قطع نشده است.»اين تنها حرف او نيست و ديگر کارکنان نفتي روي سکو هم صحبت هايشان از همين جنس است. مرداني که رد سرخي و داغي هوا در چهره هايشان عيان است که در ميان لباس هاي آبي ونارنجي رنگ خودنمايي مي کند. ترکيب کارکنان 170 نفري سکو را نيروهاي جوان و قديمي تشکيل مي دهند که برخي در حرف هايشان هنوز خاطرات دوران حمله عراق به اين سکو را ورق مي زنند، همچون هادي پاکدل و ابراهيم محامدي کارکنان قديمي سکوي سلمان که در زمان حمله عراق به سکو حضور داشته و همچنان باتعصب و حفاظت از اين صنعت سخن مي گويند. اينجا 85 نفر هر 14 روز مقابل هم کار مي کنند. ظرفيت پذيرش نفر در سکوي سلمان حدود 120 نفر است. سرپرست سکو مي گويد: «من هميشه مي گويم اينجا مثل محله قديمي است، ريشه دار و سابقه دار است. در مقاطع مختلف که شرکت ها و پيمانکاران براي کار به اينجا مي آيند، بين 90 تا 100 نفر پرسنل حضور دارند که ميانگين سني آنها از جوانان 25، 26ساله تا 60 ساله داريم. اينجا يک سکوي قديمي است. برخي استخدامي هاي دهه هاي 50 و 60 هستنند که به زودي بازنشسته مي شوند و نسل جوان کنار اينها کار مي کنند و راه آنها را ادامه مي دهند.»راستش را بخواهيد، در اين سکو برخلاف ديگر بخش هاي اقماري صنعت نفت کمتر سخن از سختي کار به ميان مي آيد؛ جز يکي، دو نفر که از محدوديت هاي ايجاد شده در سيستم سقف حقوق و حذف  برخي مزاياي کارکنان قديمي يا وضعيت پيمانکاران و قراردادي صحبت مي کنند، ساير آنان دغدغه شان برداشت بيشتر از مخزن مشترک و حفظ و تداوم توليد بيشتر است. اگرچه اذعان دارند زندگي اقماري يکي از سخت ترين زندگي هاي دنياست، اما مي گويند: «تا جاني هست اين پرچم و مشعل را روشن نگه مي داريم.» سکويي که با تقديم سه شهيد، روزهاي پرفرازونشيبي را در طول حيات خود تجربه کرده است و همچنان در خليج فارس مي درخشد که با حال و هواي فعاليت و شرايط کار آنان در روزهاي گرم سال و ايام پرهياهوي خليج فارس همراه شديم. تعبيري که بسياري از کارکنان براي اين نقطه به کار مي برند؛ خط مقدم صنعت نفت است؛ هر وقفه در اينجا باعث مي شود پشتيباني لاوان وتهران از بين برود. مي گويند اينجا ساعت کاري براي ما بي معناست؛  چون در  خط مقدم صنعت نفت هستيم.