محمد حسين عادلي در گفت وگو با «مشعل»  بايسته هاي ديپلماسي انرژي ايران را تشريح کرد:

وزارت نفت  فرمانده مقابله  با تحریم ها

مرجان طباطبايي «نفت» در ادبيات سياسي ما ايرانيان، دوره هاي تلخ و شيرين زيادي را پشت سر گذاشته و تورق تاريخ سياسي ايران، بيانگر آن است که همواره طلاي سياه در مسيراستفاده ابزاري کشورها و اهرم فشار عليه ايران قرار گرفته است. با اين همه اگر چه تحريم از ديرباز و در مقاطع مختلف، پيشوند نفت کشور بوده؛ اما آنچه در دوره کنوني به چشم مي آيد، در تمام ادوار تاريخ کشور بي سابقه و منحصر است؛ روندي که هدف نهايي آن صفر کردن صادرات نفت ايران است.

دونالد ترامپ، رئيس جمهور آمريکا که در سال 97 باوجود تلاش هاي گسترده و اعزام نمايندگان ويژه به پايتخت مشتريان نفتي ايران، در تحريم نفتي ايران ناکام ماند و نتوانست صادرات نفت کشورمان را به طور کامل قطع کند، بار ديگر در تلاش براي صفر کردن صادرات نفت ايران است. کارشناسان داخلي و خارجي متفق القول هستند که صادرات نفت ايران صفر نمي شود تا آرزوي محال رئيس جمهوري آمريکا براي اين دوره از فعاليت سياسي او ثبت شود. با اين حال ناگفته پيداست که لغو معافيت هاي نفتي براي خريداران نفتي ايران، شرايط متفاوت تري را براي کشورمان رقم زده که بهره گيري ازابزارهاي مناسب مي تواند اين راه را آسان تر کند و حساسيت مقطع کنوني، وظيفه تمام دست درکاران نفتي را ويژه و خاص کرده است. چگونگي و چرايي رفتار سياسي اقتصادي مشتريان نفتي، رقباي ايران و رهبران سياسي کشورها و سناريوهايي که بايد در دستور کار ايران قرار گيرد، از محورهاي گفت وگو با محمدحسين عادلي از سياستمداران حوزه انرژي و بين الملل است که سابقه دبيرکل پيشين مجمع کشورهاي صادرکننده گاز (جي اي سي اف) را هم در کارنامه خود دارد.

او در اين گفت وگو بر اتخاذ ديپلماسي انرژي به فرماندهي واحد وزارت نفت تاکيد مي کند و در اين ميان توصيه هايي به کشورهاي اوپک و غيراوپک و همچنين ايران به عنوان يکي از اعضاي اين سازمان دارد ودر توصيف رفتار برخي از اعضا مي گويد: اين، هم خيانت در همسايگي و هم خيانت در اوپک است. بايد بدانند ممكن است روزي هم نوبت آنها برسد. يكجانبه گرايي مرز نمي شناسد و در بلند مدت مي تواند گريبان همه را بگيرد.

 عادلي در بخش ديگري از گفت وگو با اشاره به اينکه ال ان جي، سوخت مهم چند دهه آينده است، اشاره دارد که با وجود آنکه اکنون هاله اي از تحريم، کشور را فرا گرفته، بايدسرمايه گذاري در اين زمينه بويژه در بخش ال ان جي هدايت شود و ايران اهتمام و نگاه جديدي به گاز طبيعي داشته باشد. متن اين گفت وگو در ادامه مي آيد:

در شرايط موجود که همه تلاش هاي تحريمي، نفت ايران را نشانه رفته است، ديپلماسي انرژي ايران در چه مسيري بايد قرار گيرد؟

فکر مي کنم خوشبختانه وزارت نفت ما با درک کامل شرايط موجود، از همه ابزارهاي در اختياراستفاده مي کند. من به عنوان يک کارشناس، اعتماد زيادي به برداشت و درک خوب وزارت نفت از وضعيت جاري حاكم بر وضع نفت دارم؛ البته به اين معنا نيست که کارشناسان در اين زمينه اظهارنظر نکنند. همه کساني که راهکار دارند، به جاي آنکه در ملاعام صحبت کنند، بايد به طور مستقيم آن را با وزارت نفت در ميان بگذارند؛ چون متاسفانه به خاطر فضاي تحريم، اجازه شفاف شدن راه حل هاي مختلف وجود ندارد و بايد به صورت مستقيم صحبت کرد. با توجه به اين مساله بايد اعلام کنم يک نکته بسيار مهم در وضع فعلي و در موضوع تحريم، اين است که بايد نوعي اتحاد و اجماع نظر با محوريت وزارت نفت به وجود بيايد. يعني اگر مقابله و چالش با تحريم با يک فرمانده واحد باشد، در آن صورت احتمال موفقيت افزايش مي يابد.

 فکر مي کنم اين پيشنهاد شما ناظر بر رفع موازي کاري ها با ديپلماسي انرژي واحد از سوي وزارت نفت باشد؟

اگر در موضوع تحريم، اجماع نظر با محوريت وزارت نفت ايجاد شود و اين وزارتخانه، فرماندهي اين کار را در اختيار داشته باشد، بايد حمايت هاي همه ارکان در زمينه نفت، انرژي، سياست داخلي و خارجي، چه به شکل مستقيم يا غيرمستقيم، حول فرماندهي واحد وزارت نفت باشد. در شرايط حساس موجود نبايد اقدام هاي وزارت نفت با برخي موازي کاري ها تحت شعاع قرار بگيرد و يا اقدام هاي برخي اشخاص و نهادها به سمتي باشد که سياست فرماندهي نفت را خنثي کند. معتقدم که وحدت رويه با محوريت وزارت نفت، حرکت مناسبي است که بايد آن را محقق کنيم.

 آمريکا هميشه نفت ايران را سلاح سياسي دانسته و بار ديگر در انديشه صفر کردن صادرات نفت ايران است، در اين شرايط چگونه بايد عمل کرد؟ آيا اين هدفگذاري آمريکا محقق مي شود؟

من فکر مي کنم در اين باره دو نکته وجود دارد: اول آنکه ما بايد دريابيم كه در برابر يک چالش سياسي بين المللي قرار داريم، نه چالش بازاريابي براي فروش نفت. بنابراين براي مقابله با اين چالش بايد از سياست هاي بين المللي و ديپلماتيک خودمان استفاده کنيم که اين يک ابزار بسيار موثر براي مواجهه باچالش نفتي تحريم و ساير تحريم ها خواهد بود؛ چرا كه ماهيت اين تحريم، سياسي – بين المللي است.

 نکته دوم آنکه، اين يک واقعيت است که نفت کالايي استراتژيک براي رشد اقتصادي جهان به شمار مي رود و بسادگي نمي تواند هر روز بازار آن متزلزل باشد. چه آنکه اين مساله افزون بر کشورها، به بازار جهاني هم آسيب مي زند و اقتصاد جهاني را متزلزل مي كند.

 به هر رو در پاسخ به سوال شما بايد بگويم که ادعاي آمريکا براي صفر کردن صادرات نفت ايران بسادگي قابل تحقق نيست، آمريکا از يکسو ونزوئلا را تحت فشار قرار داده و از ديگر سو در ليبي و الجزاير ماجراجويي مي کند و با فشار بر روسيه و ديگر کشورها مي خواهد که نفت شل خود را بفروشد. با توجه به بالا بودن هزينه نفت شل در عين حال علاقه  مند است هم مقدار توليد را بالا ببرد و هم با قيمت مناسب بفروشد.

 با در نظر گرفتن همه اين موارد، حذف نفت ايران از بازار جهاني از نظر عملياتي هم امکانپذير نيست. نکته ديگر که بايد در نظر داشته باشيم، اين است که با فرض آنکه برخي کشورها حتي کشورهاي بزرگ، از ترس آمريکا خريد نفت از ايران را کاهش دهند، در بازار نفت و گاز جهاني هميشه يکسري معامله گران نفتي وجود دارند که در حال انجام معاملات مختلف هستند و ممكن است از اين طريق استفاده شود. بنابراين فکر مي کنم اين ادعاي آمريکا بسيار سنگين است و احتمال تحقق آن به نظر من بسيار مشكل و نزديك به صفر است و اتفاق نمي افتد.

يعني در اين زمينه مشکلي نخواهيم داشت؟

خير؛ البته به اين معنا هم نيست که ما با چالش فروش نفت مواجه نيستيم، بلکه حتي بايد مکانيزم هاي جديدي را تعريف کنيم. مثل سابق شايد نتوانيم قراردادهاي بلند ساده داشته باشيم. بايد شيوه هاي جديد بازاريابي، بازار هدف و مشتريان هدف جديد، سياست فروش و حتي قراردادهاي فروش، از نو و مطابق با شرايط حاضر تعريف شوند.

با توجه به بروز پديده بابک زنجاني ها در تحريم هاي گذشته، آقاي زنگنه نيز از ظهور دوباره آن ابراز نگراني کرده و اعلام کردند هم کار خودمان را براي فروش نفت انجام مي دهيم و هم جلوي ظهور بابک زنجاني ها را مي گيريم. نظر شما در اين باره چيست؟

اين نگراني وزير نفت مهم و موضوعي کليدي است، بنابراين بايد مکانيزم هاي قابل قبول را در زمينه فروش نفت به کار ببنديم. آنچه قبلا اتفاق افتاد، در واقع فروش نفت به برخي اشخاص بود. آن كار نه تنها موفق نبود؛ بلكه با فساد توام شد. ما نهايتا مي خواهيم نفت را به مصرف کننده ها بفروشيم و پول آن به جيب مردم برود. بايد مکانيزمي را عملياتي کنيم که اطمينان دهد از اين طرف، نفت فروش مي رود و از ديگر سو درآمد آن عايد کشور مي شود.

به نظر مي رسد در شرايط موجود، کشورهاي صادرکننده نفت اوپک و غيراوپک نقش ويژه اي خواهند داشت. اين نقش آفريني بايد به چه سمتي باشد؟

 در مورد كشورهاي اوپك و غير اوپك چند نكته را مي توان مد نظر قرار داد. اول اينكه طرح كاهش توليد در حدي كه وجود دارد بايد ادامه پيدا كند. قيمت نفت در سايه همين طرح محدوديت توليد توانسته در سطح 75-65 قرار گيرد. هم عربستان و هم روسيه از اين بابت بايد بسيار خوشحال باشند؛ زيرا مخصوصا در مورد عربستان با كسري بودجه اي كه دارد، نيازمند قيمت بالاي نفت است. بنابراين به نفع اوپک و غير اوپك است كه به طرح محدوديت توليد ادامه دهند. نكته دوم اين است كه متاسفانه عربستان و امارات اعلام كرده اند كه بنا به دستور آمريكا آماده اند كه نفت ايران را جبران كنند. اين كار هم خيانت به همسايگي است وهم خيانت در اوپك است. در اوپك كشورهاي عضو دور هم گرد آمده اند تا با تشريك مساعي به توسعه كشور خود كمك كنند. اگر قرار باشد كشورهاي عضو اينگونه با هم تعامل كنند آن وقت چه چيزي اين گروه را نگه مي دارد. سوم اينكه اگر قرار باشد كشورهايي مثل عربستان به عنوان يک عضو مهم در اوپك با يكجانبه گرايي آمريكا عليه ايران كه همسايه و  عضو مهم ديگر اوپك است، با دستورات و سياست هاي آمريكا را همراهي کنند بايد بدانند ممكن است روزي هم نوبت آنها برسد. يكجانبه گرايي مرز نمي شناسد و در بلند مدت مي تواند گريبان همه را بگيرد.

آخرين نكته اينكه به هم ريختن بازار نفت در نهايت موجب اختلال در اقتصاد جهاني مي شود و مانع رشد اقتصادي جهان است و اقتصاد آمريكا هم از آن تاثير منفي خواهد گرفت.

ايران به عنوان يک عضو سازمان اوپک چه نقشي مي تواند در اين باره داشته باشد؟

ايران طي سال هاي اخير نقش بسيار خوب و موثري ايفا كرده است. در ابتدا و بعد از برجام توانست با درايت و تدبير سهم خود را احيا كند و اجازه نداد تا سهم ايران را برخي كشورها بگيرند. اكنون اوپك با چالش روبه رو است. اولين آن چالش هويتي است. اوپك و بزرگان آن كه از سال 1960 يعني حدود 60 سال با هم بودند بايد راه هاي تصميمات دسته جمعي را تقويت كنند و البته چالش بعدي نشان دادن اراده اي در برابر دستورات خارجي براي اخلال در بازار نفت است. اوپك بايد راه هايي براي مقابله با آن پيدا كند. وضع موجود وضع پايداري نخواهد بود و بايد چاره اي براي بلند مدت يافت. ايران به عنوان يك عضو مهم و متين بايد آسيب ها و خطرات موجود را گوشزد كند.

با توجه به سابقه فعاليت شما در جايگاه دبيرکل مجمع کشورهاي صادرکننده گاز (جي اي سي اف)، چه ميزان در شرايط موجود مي توان به گسترده شدن فعاليت و نقش آفريني در حوزه گاز اميدوار بود؟

سازمان کشورهاي صادرکننده گاز براي سومين سال، چشم انداز جهاني گاز را منتشر کرده که براساس آن پيش بيني هاي سازنده اي براي گاز دارد و نشان مي دهد که کشور ما به عنوان دارنده منابع گازي چشم انداز خوبي در آينده دارد ومي تواند در اين زمينه سرمايه گذاري کند. گاز، سوخت مهم چند دهه آينده است. بايد از اين فرصت استفاده كرد. بنابراين با وجود آنکه اکنون هاله اي از تحريم، کشور را فرا گرفته، بايدسرمايه گذاري در اين زمينه بويژه در بخش ال ان جي هدايت شود؛ چون بازار جهاني گاز در حال حرکت به سمت سهم بيشتر ال ان جي است و قيمت گاز هم قابل رقابت با زغال سنگ شده و مي تواند سهم بازار خوبي از زغال سنگ بگيرد.ال ان جي يک سوخت اساسي و اوليه و به عنوان سوخت پاک براي رشد اقتصادي کشورها تبديل شده که معتقدم ايران هم بايد اهتمام و نگاه جديدي به گاز طبيعي داشته باشد.