نگاهي به مسائل کارگري صنعت نفت در سال هاي جنگ جهاني اول

بیم و امیدها زیر تیغ آفتاب

   استخدام و حفظ نيروي کار در سال هاي جنگ، دشواري هاي خاص خود را داشت. از سويي دولت بريتانيا، مسئولان شرکت نفت را براي افزايش ميزان نفت استخراج شده تحت فشار قرار داده بود و از سوي ديگر، اعراب و عشاير جهادطلب گاه و بيگاه مناطق نفتي و تاسيسات آن را تهديد مي کردند، ضمن اينکه مشکل ديگري نيز وجود داشت و آن دزديده شدن کارگران فني شرکت نفت توسط قواي نظامي بريتانيا در بنادر جنوب و بين النهرين بود. ارتش بريتانيا که در محمره و ناصري نيرو پياده کرده بود، براي ساخت اسکله ها و بندرگاه ها، کشتي هاي باري و انجام تعميرات نياز به تعداد زيادي نيروي انساني فني داشت. بسياري از کارکنان اروپايي و غيراروپايي شرکت نفت به قواي نظامي بريتانيا پيوسته بودند، چراکه دستمزد پيشنهادي ارتش بسيار بيشتر از مبلغ پرداختي شرکت نفت بود. از اين رو در زماني که مديران شرکت نفت به فکر افزايش نيرو براي افزايش استخراج نفت طبق تقاضاي امپراتوري انگلستان بودند، تاسيسات نفتي آبادان تعدادي از کارگران ماهر خود را از دست داد. با اعتراض شرکت نفت از سوي ستاد ارتش بريتانيا دستور ويژه اي صادر شد که هيچ واحد نظامي يا دريايي حق استخدام کارگران شرکت نفت انگليس و ايران را ندارد. با وجود اين، تعداد زيادي از کارکنان اروپايي ترجيح مي دادند به دلايل مالي يا وطن پرستانه به ارتش در حال جنگ ملحق شوند.

مشکلات شرکت نفت به همين جا ختم نمي شد، چون کارگران غيرفني و ساده شرکت نيز توسط مقامات نظامي بريتانيا در محمره، عبادان و ناصري به استخدام درمي آمدند. آنان به انجام کارهايي چون حمل و نقل تدارکات و تجهيزات نظامي، بارگيري مواد غذايي توسط کشتي هاي انگليسي و انجام کارهاي ساده تر در کنار کارگران فني براي ساخت اسکله ها و بارج ها گماشته مي شدند. از اين رو متقاضيان کار، به اين مناطق مهاجرت کردند و به استخدام شرکت نفت و قواي نظامي بريتانيا درآمدند.

مقررات و قوانين کار

اگرچه حجم کار، زياد و ساعت کار طولاني بود، اما براي کارگران چه فني و چه غيرفني کار بسياري براي انجام دادن وجود داشت. کارگران موظف بودند در هواي داغ و سوزان تابستان آبادان از ساعت 6 صبح تا 6 عصر مشغول کار باشند. در سال هاي جنگ جهاني اول در طي هفته، شش روز کاري وجود داشت. يک روز کاري بسته به فصل تابستان يا زمستان معمولا از 9 تا 12 ساعت در روز معنا مي شد. روز تعطيل در اين سال ها يک شنبه قرار داده شده بود. اگرچه تعطيلي مذهبي مسلمانان جمعه بود و جمعيت عمده کارگران و جمعيت شاغل در صنعت نفت ايراني و مسلمان بودند. البته کارگران اروپايي يک ساعت و نيم براي صبحانه و يک ساعت براي ناهار وقت استراحت داشتند، اما از مدت زمان تعيين شده براي غذا و استراحت کارگران ايراني اطلاعي در دست نيست. ضمن اينکه حتي روزهاي يک شنبه و تعطيل هم کارهايي براي انجام دادن وجود داشت. در سال هاي جنگ جهاني اول به دليل مشکلات حمل و جابه جايي پول از هندوستان، ديگر همچون گذشته، دستمزد کارگران به روپيه پرداخت نمي شد، بلکه حقوق کارگران به قران يا ريال که واحد پول رسمي ايران بود، پرداخت مي شد و در حالي که همانطور که پيش از اين گفته شد، سال هاي قبل و بعد از جنگ جهاني اول دستمزد کارکنان و کارگران صننعت نفت معمولا با واحد روپيه هندوستان پرداخت مي شد. معمولا بانک شاهنشاهي اصفهان مسئول تامين وجه مورد نياز شرکت نفت و ارسال آن به مناطق جنوب بود. در فوريه سال 1915 بنا به درخواست مديران شرکت نفت بانک شاهنشاهي 800 هزار قران به ميدان نفتون مسجدسليمان ارسال کرد تا حقوق کارکنان و مبالغي نيز به خوانين بختياري پرداخت شود. در سال هاي جنگ جهاني يکي از مهم ترين اقلام وارداتي، فلز نقره از هندوستان به ايران بود که توسط شرکت نفت و براي پرداخت حقوق کارگران وارد مي شد.  در اين سال ها همچون گذشته، اغلب مهندسان و متخصصان، اروپايي بودند و کارگران ماهر از ايالات مختلف هندوستان استخدام مي شدند. کارگران نيمه ماهر و کارگران ساده نيز اغلب انيانياني بودند که به اعراب قبايل جنوب يا عشاير لرستان و کردستان تعلق داشتند. اينان معمولا براي تخليه بار، محافظت از تجهيزات، حمل بار و تدارکات و کارهايي از اين دست که در عين سادگي نياز به توان جسمي داشت، استخدام مي شدند. در يک مقايسه ميان تعداد کارگران در سال 1914 و 1919 مي توان به توسعه کار و تاسيسات نفتي، پالايشگاه و افزايش استخدام – به ويژه استخدام کارگران ايراني- در شرکت نفت در سال هاي مذکور پي برد: در ماه اوت 1914  در آبادان، اروپاييان 18 و ايرانيان 722 نفر بودند و از هندي ها و اعراب 104 نفر در استخدام شرکت نفت بودند. در حالي که در سال 1919 تعداد اروپاييان به 32 و ايرانيان به 3536 نفر رسيده بود. در اهواز يا ناصري نيز 9 نفر مستخدم اروپايي و 188 کارگر ايراني در استخدام شرکت نفت بودند.

پيشرفت صنعت نفت در سال هاي جنگ

با توجه به افزايش توليدات نفتي در سال هاي جنگ، لوله هايي که براي انتقال نفت از مسجدسليمان به آبادان کشيده شده بود، کفايت نمي کرد. توليد نفت در اين سال ها با توجه به نياز ارتش بريتانيا و متفقين و حفاري چاه هاي بيشتر، تقريبا به سه برابر سال هاي قبل از 1914 رسيده بود. براي افزايش لوله هاي انتقال نفت و توسعه حفاري ها در حوزه هاي نفتي، گروه بزرگي از قاطر و اسب ها براي جابه جايي لوازم و تدارکات مورد نياز بود. چنانکه در دسامبر 1914 م شرکت نفت فقط از اصفهان بيش از 900 قاطر خريداري کرد. اگرچه تا پايان سال هاي جنگ تعداد زيادي اتومبيل نيز براي سهولت امور شرکت نفت تهيه شد، اما به دليل ناهمواري راه هاي اين مناطق، همچنان مهم ترين و مناسب ترين وسيله حمل و نقل، حيوانات بارکش بودند. اسکله هاي بزرگي نيز براي ايجاد امکان بارگيري کشتي ها در محلي به نام «بوارده» در سه کيلومتري آبادان ساخته شد که پروژه بسيار عظيمي محسوب مي شد. همچنين ساخت پمپ هايي براي ايجاد فشار بر نفت خطوط انتقالي نيز در دستور کار اين سال هاي شرکت نفت قرار داشت. توسعه کارخانه برق به عنوان يکي از ملزومات کار شرکت و ساخت مخازن نفتي به نام بارج براي حمل و جابه جايي نفت در آب هاي خليج فارس و کارون نيز از جمله کارهاي بسيار مهمي بود که در سال هاي مذکور انجام شد و براي ساختن و به آب انداختن هر يک از آنها صدها کارگر فني و غيرفني مورد نياز بود. انجام تعميرات و نگهداري موتورها و ديگ هاي بخار نيز، از ديگر کارهايي بود که بايد به مجموعه فعاليت ها و مشاغل مورد نيازشرکت نفت در اين ايام افزوده مي شد. در اين سا ل ها فشار کار زيادي بر کارکنان شرکت نفت وارد مي آمد. کمبود مسکن، نداشتن نيروي کار کافي، نبود وسايل حمل و نقل مناسب و کافي به همراه خطرات ناشي از گسترش جنگ و تهديد نيروهاي متخاصم همگي از موانعي بود که بر دشواري کار مي افزود. با اين حال در صنعت نفت شاهد پيشرفت هاي فراواني هستيم. همانطور که در گزارش دکتر «يانگ» در تاريخ مارس 1915 آمده است: «اگرچه اوضاع ناراحت کننده اي در مناطق نفتي به دليل جنگ ايجاد شده بود، اما کار صنعت نفت همچنان در حال پيشرفت بود.» اين پيشرفت ها شامل توسعه پالايشگاه ، افزايش حجم و تعداد خطول انتقالي نفت از مسجدسليمان به عبادان، ساخت بارج ها و کشتي هاي باري، ساخت اسکله ها و مسکن هاي کارکنان اروپايي و حفاري تعداد زيادي چاه هاي جديد نفت بود. حجم نفت استخراج شده در اين سال ها گاه آنقدر زياد بود که با وجود مخازن متعدد ساخته شده و افزايش لوله هاي نفت، گاه مجبور به سوزاندن مازاد آن به منظور جلوگيري از آلودگي آب رودخانه ها و محصولات کشاورزي مي شدند.

پيشرفت صنعت نفت به مرحله اي رسيد که کارکنان آن توانستند شانزده قايق سبک و چهار قايق بزرگ توپ دار براي درياداري انگلستان نصب کنند و علاوه بر نگهداري و تعمير ناوگان هاي روبه تزايد شرکت نفت، يدک کش ها و دوبه ها که مورد نياز نيروي واکنش سريع انگليس در منطقه بود و همچنين توسعه پالايشگاه و احداث يک خط لوله جديد به قطر 10 اينچ از جمله اقدامات ديگر کارکنان شرکت نفت بود. توليد نفت از چاه هاي ايران از 274 هزار تن در سال 1919م به يک ميليون و 385 هزار تن در سال 1920م رسيد. تعداد کارکنان ايراني، هندي و انگليسي با توسعه کار صننعت نفت افزايش يافت و شرکت در منطقه خوزستان شروع به ايجاد تاسيسات و ابنيه رفاهي کرد.

استخدام کارکنان اروپايي در صنعت نفت

طي اين سال ها تامين و نگهداري کارگران ماهر و متخصص کاري بس دشوار بود، زيرا نه تنها به علت وقوع جنگ جهاني، کارکنان و مهندسان کمتري مايل به مهاجرت به سرزميني دوردست و در دل ديگري هاي برخاسته از جنگ بودند، بلکه کارکنان اروپايي متخصصي هم که از پيش از اين تاريخ به استخدام شرکت نفت درآمده بودند، ترجيح مي دادند براي شرکت در جبهه هاي جنگ به ارتش بپيوندند.

فارغ از اينکه انگيزه اين عمل کارکنان، مالي و اقتصادي بود يا غناي حس وطن دوستي و مشارکت در جنگ، شرکت نفت دچار مشکلي جدي شده بود. از اين رو مديران شرکت نفت از کارکنان خواستند به رغم ميل باطني بر سر کار و پست خود بمانند و از ارتش درخواست کردند تا کارکنان اين شرکت را – به دليل اهميت استخراج و تصفيه نفت برا ي دولت و قواي نظامي بريتانيا- استخدام نکنند. همچنين شرکت نفت تلاش کرد با ايجاد جذابيت هاي مالي و امکانات رفاهي، تعداد بيشتري از کارگران متخصص اروپايي را استخدام کند، زيرا توسعه و پيشرفت صنعنت نفت مستلزم برخورداري نيروي کار متخصص و فني و غيرفني بيشتر بود. کارکنان اروپايي تا هندوستان با کشتي مي آمدند و سپس با کشتي ديگري به بنادر جنوبي و محمره منتقل مي شدند. به افتخار ورود آنان سوت نواخته مي شد و پس از گذراندن دوره اجباري قرنطينه، در مهماني خاصي که به مناسبت ورود آنان ترتيب شده مي شد، شرکت مي کردند و پس از ارائه گزارشي از نوع کار و تخصص خود به يکي از مديران شرکت نفت، محل کار و پست آنان تعيين مي شد و در شغل جديد شروع به کار مي کردند. ساعات کار طولاني و گرماي هوا طاقت فرسا بود اما آنچه بيش از اينها تحمل فضاي کار را سخت مي کرد. فشار عصبي ناشي از جنگ بود. پيروزي يا شکست نيروهاي بريتانيا در برابر ترکان عثماني و متحدان شان در بين النهرين، تاثير زيادي بر روحيه آنان داشت. همچنين حادثه قطع لوله هاي انتقال نفت در فوريه 1915 توسط قبايل عرب مخالف بريتانيا و به تحريک ماموران آلمان، آنان را به شدت نگران ساخت بود. هنگامي که اهواز در ژانويه 1915 مورد تهديد نيروهاي متخاصم بريتانيا قرار گرفت، کنسولگري انگليس تصميم گرفت تمام نيروهاي اروپايي مستقر در آن شهر را با کشتي به مخمره منتقل کند زيرا شرکت نفت همواره در طول جنگ نگران حملات احتمالي به تاسيسات نفتي يا آسيب ديدن کارکنان اروپايي خود بود. بسياري از کارکنان اروپايي شرکت نفت کساني بودند که پيش از اين نيز در شرکت نفت برمه کار کرده بودند و معمولا در رده سني 40 سال و کمتر از آن قرار داشتند.

امکانات رفاهي و تفريحي کارگران

شرکت نفت سعي داشت خوراک مناسب،  مسکن در خور و شايسته و تفريحات مفرحي براي خشنودي و رضايت کارکنان فراهم کند. مواد غذايي در حد امکان اغلب به صورت کنسرو در جعبه هاي وارداتي در فروشگاه هاي مختلف شهرهاي مسجدسليمان، آبادان و اهواز ارائه مي شد که البته مقدار و تنوع آن قطعا محدود بود و به همين دليل از مواد غذايي محلي و بومي نيز استفاده مي شد. قبل از آغاز جنگ، ميوه و سبزيجات از اطراف توسط شرکت نفت تهيه مي شد اما با شروع جنگ متوقف شد و تنها موادغذايي و ميوه از هندوستان توسط کشتي وارد مي شد. چون باغچه ها و باغ هاي احداثي شرکت نفت هنوز به ثمر نرسيده بود و ميوه اي غير از خرما در سال هاي جنگ در اين منطقه يافت نمي شد.  اگر چه کتابخانه اي در آبادان و ديگر شهرهاي نفتي وجود نداشت اما مجلات و کتاب هايي که معمولا از هند مي رسيد، دست به دست مي شد و مورد استفاده قرار مي گرفت و همان طور که انتظار مي رفت مديران شرکت نفت مکان هايي به عنوان باشگاه يا کلوپ براي تفريح و سرگرمي و ورزش اين کارکنان در نظر گرفته بودند. در ايام جنگ جهاني اول، با وجود مشکلات عديده اي که در کنترل امنيت منطقه نفتي و کنار آمدن با خوانين جوان عشاير و مهار نمودن اقدامات نيروهاي آلماني و عثماني وجود داشت، شرکت نفت به لحاظ پيشرفت و توسعه کار صنعت نفت، روزهاي موفقيت آميزي را مي گذراند، در اين سال ها که سوخت و منبع انرژي انگليس از زغال سنگ به نفت تغيير يافته بود. فرصت مناسبي براي شرکت نفت ايجاد شد تا با افزودن بر ميزان توليد و پالايش نفت از منابع و ذخاير نفتي ايران، تبديل به يک شرکت بسيار بزرگ و موفق نفتي شده و ميزان سوددهي و ارزش سهامش را به حداکثر برساند. براي گسترش فعاليت هاي صنعت نفت لازم بود تعداد کارکنان متخصص و غيرمتخصص افزايش يابد و براي کارهاي خدماتي نيروهاي نظامي متفقين در جنوب کشور نيز به تعداد زيادي کارگر ساده و نيمه فني نياز بود؛ بنابراين در اين گيرودار براي فرودستان ايراني که از نتايج جنگ جهاني آسيب ديده بودند، فرصتي مهيا شد تا به جاي مهاجرت هاي پردردسر و هزينه بر به کشورهاي همسايه به جنوب ايران و در پي يافتن کار در صنعت نفت برآيند. اگر چه احتمالا وضع حقوق و مواجب چندان مناسب نبوده و مسکن و سرپناهي نيز براي آنان اختصاص داده نشده بود اما همان اندازه که جايي براي کار کردن و ناني براي سير شدن وجود داشت، مغتنم بود. طي اين سال ها در ميان اسناد و مدارک داخلي و خارجي، هيچ نشانه اي از ريزش نيرو و اخراج هاي دسته جمعي و يا تحصن و اعتصاب کارگران صنعت نفت به چشم نمي خورد.

کارگران ايراني اگر چه از امکانات رفاهي کارکنان خارجي بهره اي نداشتند اما آنچه مسلم است اينکه فشار بحران هاي اقتصادي و مالي که در سراسر کشور شايع بود، در اين منطقه کمتر آزاردهنده بوده است.

 چنان که ازميان اسناد آرشيوهاي ايران و عرايض کارگران و ديگر مدارک مربوط به قحطي اين روزگاران در ايران هيچ گزارشي حاکي از وجود قحطي در مناطق نفتي ديده نمي شود و اگر چه نبود گزارش، دليلي قطعي بر نبودن قحطي در اين سرزمين نيست اما مي تواند تا حدودي ثابت کند که در مناطق نفتي گرسنگي و قحطي در حد ديگر ولايات ايران نبوده است.

بيماري هاي شايع در ايام جنگ

با وقوع جنگ جهاني اول، کار ارائه خدمات درماني و بهداشتي سخت تر از قبل شده بود. زيرا ناآرامي هاي دوران جنگ با مشکلاتي نظير کمبود محصول، ايجاد قحطي، بيکاري و فقر همراه بود. وبا، تيفوس وطاعون بيماري هايي بود که در اين ايام به صورت فراگير در سراسر دنيا گسترش يافته و قربانيان بسيار مي گرفت. آنفلونزا که اروپا را در نورديده بود، به شرق نيز سرايت کرد و صدها نفر در ايران را به کام مرگ فرستاد. تيفوس نيز همه جا را گرفته و رقم مرگ و مير ناشي از بيماري و گرسنگي بسيار بالا بود.

گزارش هاي فراواني از شيوع امراض واگير در همه جاي ايران در اين دوره وجود دارد. قحطي، حضور سربازاني از مليت هاي مختلف در نزديکي يکديگر، جابه جايي و مهاجرت جمعيت، فقر و فراواني اجساد بر روي زمين، همگي سبب ايجاد و انتشار بيماري هاي مختلفي شد که در کنار کمبود بهداشت و دارو و گرسنگي، تلفات زيادي داشت.

برگرفته از کتاب نفت و زندگي نوشته ربابه معتقدي