فرصت بزرگ، درس بزرگ

به برکت ماه رمضان، براى مسلمان فرصتى پيش مى‏آيد كه بايد از آن در جهت تقويت حيات معنوي و نشاط مادى خود استفاده كند. يكى از درسهاى بزرگ ماه رمضان كه در خلال دعا و روزه و تلاوت قرآن در اين ماه بايد آن را فرا بگيريم و استفاده كنيم، اين است كه با چشيدن گرسنگى و تشنگى، به فكر گرسنگان و محرومان و فقرا بيفتيم.

 در دعاى روزهاى ماه رمضان مى‏گوييم: «الّلهم اغن كلّ فقير. الّلهم اشبع كلّ جائع. الّلهم اكس كلّ عريان».

 اين دعا فقط براى خواندن نيست؛ براى اين است كه همه خود را براى مبارزه با فقر و مجاهدت در راه ستردن غبار محروميت از چهره محرومان و مستضعفان موظف بدانند.

 

جشن ميلاد امام حسن(ع) در وزارت نفت برگزار شد

هم زمان با پانزدهم رمضان سالروز ميلاد امام حسن(ع)، جشن و مراسم ويژه اي در نمازخانه ساختمان اصلي وزارت نفت برگزار شد.

پس از اقامه نماز جماعت ظهر و عصر، جشن ميلاد امام حسن (ع) با قرائت قرآن کريم توسط حامد شاکرنژاد، قاري برجسته بين المللي آغاز شد. همچنين گروه تواشيح «الهادي» که اعضاي آن از کارکنان وزارت نفت بودند، دو اثر به نام هاي «سبحان الله» و «فاتح خيبر» را اجرا کردند. مولودي خواني و برگزاري مسابقه قرآني همراه با اعطاي جوايز، از ديگر برنامه هاي اين مراسم ويژه بود.

 

تقویم رمضان

روز بيستم

فتح مكه: در سال 8 هجري فتح مكه واقع شد. در اين فتح بزرگ تعداد مسلمانان 12 هزار نفر، و شهدا 2 نفر بودند. علت شهادت آن دو اين بود كه همراه لشكر نبودند و از آخر مكه وارد شده بودند و لذا مورد هجوم قرار گرفته شهيد شدند.

روز بيست و يکم

شهادت اميرالمؤمنين: امام علي (ع) بر اثر ضربت شمشير ابن ملجم ملعون در مسجد کوفه و در هنگام نماز صبح به شهادت رسيدند.

روز بيست و سوم

 نزول قرآن: اين شب، نزول قرآن  رخداده است و البته قولى درباره شب 24 رمضان نيز وجود دارد.

 

محكم و متشابه

در مورد آيات محكم و متشابه، دو بيان در قرآن آمده است. در يك بيان، تمام آيات قرآن محكم و در عين حال، تمام آيات آن متشابه معرفى شده است. اما در بيان ديگر، آيات محكم بخشى از قرآن و آيات متشابه بخش ديگرى از آن معرفى شده است.

در جايى كه همه قرآن محكم معرفى شده، آمده است:

 «الر كِتابٌ احْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبيرٍ»

منظور آن است‏كه همه آيات قرآن از استوارى و خلل‏ناپذيرى بهره‏مند و بطلان‏ناپذير است.

درجايى هم كه همه آيات، متشابه معرفى شده، آمده است:

 «اللَّهُ نَزَّلَ احْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِىَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ. . . »

منظور متشابه بودن تمامى قرآن از لحاظ روش و نيز بيان حقايق و هدايت مردم به حق است. ميان اين احكام و تشابه تقابلى وجود ندارد و همه آيات از يك نظر، محكم و از نظر ديگر، متشابهند. اما در تقسيم ديگر- كه ابتداى بحث به آن اشاره شد- اين دو وصف، هر كدام مربوط به جزئى از آيات است كه ديگرى قسيم آن محسوب مى‏شود.

تقسيم بندي قرآني

دراين تقسيم، آيات محكم آياتى هستندكه معناى روشنى دارند و نمى‏توان معانى ديگرى از آنها نتيجه گرفت. اين آيات «امّ الكتاب»- يعنى: آيات مادر- هستند؛ يعنى: درست همان‏گونه كه طفل به مادر رجوع مى‏كند و مادر، مرجع فرزند است يا شهرهاى بزرگ- ام القرى- مرجع شهرهاى كوچك‏تر محسوب مى‏شوند، آيات محكم نيز مرجع آيات متشابه هستند و براى درك مدلول و مفهوم درست آنها، بايد از آيات محكم كمك گرفت.

آيات متشابه نيز، آياتى هستند كه بر چند معنا قابل حمل اند. آيات متشابه بيشتر درباره امور معنوى است. اين امور با الفاظ قابل بيان نيستند، اما چون زبان قرآن همين زبان بشرى است، از اين رو، آن موضوعات لطيف و معنوى با عباراتى بيان شده‏اند كه بشر براى موضوعات مادى وضع كرده است و همين امر سبب شده كه برخى در فهم آنها اشتباه كنند. براى جلوگيرى از فهم نادرست اين آيات، بايد از آيات محكم كمك گرفته شود؛ در غير اين صورت، احتمال گمراهى وجود خواهد داشت. به‏عنوان مثال، قرآن مى‏خواهد از حقيقتى كه واقعيت آن درك محضر الهى است، نام ببرد. به‏همين جهت، اين معنا را در قالب الفاظ ذيل ريخته و فرموده است:

 «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ الى‏ رَبِّها ناظِرَةٌ»

قرآن براى بيان مطلب مورد نظر، لفظ «نظر» را به كار برده است؛ زيرا لفظ مناسب‏ترى براى اداى مقصود، وجود ندارد. اما اين لفظ نبايد ما را به اشتباه بيندازد؛ زيرا در آيات ديگر، كه از آيات محكم قرآن مجيد است، نظر به خداوند به شكل نظر كردن به اجسام مادى نفى شده؛ مانند:  «لا تُدْرِكُهُ الْابْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْابْصارَ» به ترتيب، آيه «وجوهٌ يومئذٍ ناظرةٌ» آيه‏اى متشابه و آيه «لا تُدركه الابصارُ. . . » از آيات محكم محسوب مى‏شود. مطلب قابل توجه در نحوه برخورد با آيات قرآن مجيد، به‏ويژه آيات متشابه، آن است كه خداوند در اين آيات، با تشريح برخورد دو گروه اولوالالباب (صاحبان خرد) و «الّذينَ في قُلوبِهم زَيغٌ» (مريض دلان) راه صحيح برخورد با آيات الهى را به ما نشان مى‏دهد. در اين آيات آمده است؛ كسانى كه در دلشان ميل به انحراف و كژى وجود دارد، به‏سوى آيات متشابه رفته و به‏دنبال تأويل‏يابى براى اين آيات هستند. اينان به دليل اين‏كه مى‏خواهند به فكر خود اعتماد کنند و از آيات روشن ديگر بهره نگيرند، خواسته يا ناخواسته، به دام انحراف افتاده، معانى ديگرى را بر قرآن حمل مى‏كنند تا شايد توجيهى براى افكار غلط خودشان باشد. اما نحوه عمل صاحبان خرد، كه قرآن از آنان با عنوان «الرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْم»- يعنى: فرورفتگان در دانش- ياد مى‏كند، چيز ديگرى است. آنان در برخورد با آيات متشابه و محكم، ابتدا از در تسليم و ايمان درآمده، مى‏گويند: به آن ايمان آورديم كه همه از جانب پروردگار ماست. سپس با تضرع و زارى، از خدا مى‏خواهند كه دل‏هاى آنان را گرفتار انحراف نکند. همچنين از خداوند طلب رحمت مى‏کنند كه با توجه به مقام، همان درخواست عالم شدن به تأويل صحيح و درست آيات متشابه است و البته هرگز دعاى چنين گروهى كه از سر اخلاص و بندگى به درگاه الهى روى آورده‏اند، رد نمى‏شود؛ زيرا خداوند خود استجابت دعاى بندگانش را تضمين کرده است. خلاصه آن‏كه در برخورد با آيات الهى، نبايد همچون مغروران از سر غرور و كبر، با آن‏ها برخورد كرد، بلكه بايد برخوردى داشت كه شايسته مؤمنان متواضع است و از خداوند خواست كه در اين موارد، دستگيرى کند و انسان را از انحراف ها مصون بدارد.

 

اهميت شب قدر در آيات و روايات

شب هاي قدر اوج معنويت رمضان است، شب هايي است که زندگي مومن در آن سراسر رنگ خدا مي گيرد، پهنه اي است که روزه دار، بر آن مي ايستد و بر همه ما سواي حق پشت مي کند و در خلوت پر راز شب با عبوديت محض در پيشگاه خدا همه چيز و حتي خود را به فراموشي مي سپارد، از هر چه زميني است مي برد و با آسمان پيوند مي خورد، مجرد مي شود و به عبادت خداي يکتا مي ايستد، پرده اسباب و قوانين و نواميس جهان يکسو مي رود و مومن تنها خدا را مي بيند که کارگزار همه هستي است و با گوش جان کلام خدا را مي شنود و با دل در مي يابد که کائنات چون گويي با چوگان امر الهي متحرکند و اين امر او و اراده اوست که سيطره خويش بر همه چيز گسترده است.

قدر ميعاد انسان با خداست، شب رنگ باختن جسم و حکومت روح است، شب حقارت ماده و عظمت معناست، شب تجلي معنويت دين و آسماني شدن زمين است، شب همگامي سراسر وجود مومن با ژرفاي فطرت الهي است. شب همسايگي انسان با فرشتگان است. شب فراموشي خود و استغراق در خداست. شب باران مهر و رحمت حق بر روزه داران خداجوست. شب تقدير الهي است. آري شب قدر از هزار ماه بهتر است. در شب هاي قدر هم چنانکه پيشوايان ما فرموده اند، با خداي جهان به راز و نياز و دعا و نيايش بپردازيم. سراسر شب بايد بيدار ماند و در نماز و عبادت کوشيد و نيازها را به پيشگاه خداوند عرضه داشت و مهر و رحمت وآمرزش را از او خواست.

در اين شب پس از گذشتن نيمي از ايام روزه و ليالي ماه مبارک رمضان، بنده از قابليت ها و شايستگي هاي مطلوبي برخوردار شده که اگر خواسته هايش را با خالق خودش در ميان بگذارد هيچ بُعدي ندارد که به آن درخواست هايش مي رسد.

امام باقر (ع) فرمود: هر کسي شب قدر را احيا بگيرد گناهش آمرزيده مي شود اگر چه گناهانش به تعداد ستارگان آسمان و سنگيني کوهها و پيمانه هاي دريا باشد.

امام صادق (ع) بيماري سختي گرفت وقتي شب 23 شد، به غلامانش دستور داد که او را به مسجد ببرند. غلامان حضرت چنين کردند وحضرت تا صبح در آن شب در مسجد ماند.

براي احيا شب قدر و اهميت دادن به دعا و راز و نياز با معبود در اين سه شب، امام باقر (ع) مي فرمايد: هر کسي شب 23 ماه رمضان را احيا بگيرد و صد رکعت نماز در آن شب بخواند، به اين برکات نائل مي شود:

· از غرق شدن نابود شدن زير ديوارها و تصادفات و سرقت و از شر درندگان او را پناه مي دهيم.

· ترس از سوال منکر و نکير در عالم قبر از او برداشته مي شود و در حالي از قبرش بيرون مي آيد و سوي محشر مي رود که اطراف او را نور احاطه کرده باشد.

· در آن روز، نامه اعمالشان به دست راستشان مي دهند.

· آزادي از جهنم برايش نوشته مي شود.

· عبور از صراط و امنيت از عذاب جهنم برايش ثبت مي شود.

· بدون حساب وارد بهشت مي شود.

· در کنار پيامبران و راستگويان و شهدا و درستکاران قرار مي گيرد و اينان خوب رفيقي برايش هستند.

 پس شب قدر از فرصت هاي بسيار ارزنده و مغتنم است و بايد ما اين شب را براي تفکر در اوضاع اسلامي و توجه بيشتر به تعاليم قرآن مجيد غنيمت بدانيم و به مقدار ارتباط خود با قرآن و احکام قرآن کاملا رسيدگي کنيم.

بايد از ليالي متبرکه احيا که در فضيلت آن و شب زنده داري و عبادت در آن، در کتب دعا و حديث اخبار بسيار وارد شده است، استفاده کنيم.

قرآن شب قدر را «ليله مبارکه» خوانده و در شأن آن يک سوره نازل شده و شرافتش از هزار ماه بيشتر است. شب قدر، شب نزول فرشتگان بر زمين و شب نور و سعادت و قرب به خدا و سلام و رحمت است.

برخي مفسران مي گويند:

شب قدر، به اين جهت قدر ناميده شده که جميع مقدرات بندگان در تمام سال، در آن شب تعيين مي شود. در آن شب، مقدرات يک سال انسان ها تعيين و ارزاق و سرآمد عمرها و امور ديگر در آن ليله مبارکه تفريق و تبيين مي شود.

مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايد: ظاهر آن است که مراد از قدر، تقدير و اندازه گيري است. خداوند در آن شب، حوادث يک سال را مقدر مي کند، از قبيل حيات، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت. هر چند در تعيين شب قدر اختلاف است ولي قول معتمد و محقق که از روايات معتبره گرفته شده اين است که از شب نوزدهم و بيست و يکم و بيست و سوم ماه رمضان، بيرون نيست. به هر حال اگر شب قدر معلوم نشود، نهان بودن آن متضمن حکمت و مصلحتي است و ممکن است آن مصلحت اين باشد که مسلمانان تمام شب هاي اين ماه را يا لا اقل اين سه شب را در عبادت و پرستش خداي تعالي و تلاوت قرآن و. . . اهتمام و در شب نوزدهم و بيست و يکم و بيست و سوم در توبه و استغفار و اصلاح و دعا و تلاوت جهد و جد بليغ کنند و تا صبح بيدار باشند.

از جمله وظايف مهم در اين شب ها:

1- دعا و راز و نياز با پروردگار و توبه و استغفار

2- تجديد عهد با ولي امر حضرت بقيه الله (عج) و خواندن دعاي فرج، زيرا شب قدر به آن حضرت تعلق دارد و در آن ملائکه بر ان بزرگوار نازل مي شوند.

علي بن اب حمزه از امام موسي کاظم (ع) نقل مي کند: شنيدم که آن حضرت فرمود: هيچ فرشته اي را خداوند در امري نازل نمي کند مگر بر امام نازل مي شود و خود را و با آنچه از طرف حق آورده به امام عرضه مي دارد و به راستي فرشتگان نزد پروردگار بزرگ به سوي صاحب الامر ولي عصر(عج) مشرف مي شوند.

3- احيا و شب زنده داري، احيا و ليالي قدر از مستحبات موکده است. بر شب هاي 21 و 23 احتمال زيادتر است  و قرائن و شواهدي براي شب 23 بيشتر است.

 در روايت آمده که پيامبر (ع) بر چهره هاي خاندانش آب مي پاشيد و نمي گذاشت شب 23 ماه رمضان را بخوابند همين طور حضرت زهرا (س) هيچ يک از اهل خانه خود را نمي گذاشت، در آن شب بخوابند و براي اينکه خوابشان نبرد، غذاي کمتري به آنان مي داد و از روز، خود را براي شب زنده داري آماده مي کرد و مي فرمود: محروم است کسي که از خير اين شب بي بهره بماند.

اين عمل معصومين (عليهم السلام) دليل عظمت احيا بوده و اينکه بيداري در اين شب با بيداري ساير شب ها متفاوت است در اين شب اگر مومني احيا بگيرد، مورد توجه خداي متعال و تقرب به او مي شود، به اندازه اي که يک شب هزار شب محسوب مي شود، اما احيا در شب هاي ديگر از همان سال، يک شب حساب مي شود نه هزار شب.

امام صادق (ع) مي فرمايد: زيارت خانه خدا نوشته مي شود در شب قدر و پيش آمدها و بلايا و ارزاق و آنچه نظير آن است تا شب قدر سال آينده تقدير و تثبيت مي شود.  امام باقر (ع) مي فرمايد: ليله القدر از ما ائمه پوشيده نيست و به تحقيق ملائکه در شب قدر به ما نازل مي شوند و در محور ما خانواده طواف مي کنند.

امام صادق (ع) مي فرمايد: برآورد اعمال در شب نوزدهم؛ تصويب آن در شب بيست و يکم و تنفيذ آن در شب بيست و سوم انجام مي شود.

 

اميرمؤمنان(ع) از ضربت تا شهادت

در 19 ماه رمضان سال 40 هـ در نماز صبح در مسجد كوفه با شمشيرى مسموم به دست ناپاك ابن ملجم منافق بر فرق مبارك اميرالمؤمنين(ع) ضربت وارد شد.

در 13 ماه رمضان سال 40 هـ حضرت مولى الموحدين على بن ابى طالب اميرالمؤمنين(ع) بعد از فارغ شدن از جنگ نهروان از شهادت خود خبر دادند. در آن روز حضرت بر فراز منبر بعد از بيان كلماتى درربار در حقايق اسلام، در آخر بيانات شريف خود، به فرزندشان امام حسن مجتبى(ع) فرمودند: تا امروز چند روز از ماه مبارك رمضان مى گذرد؟ امام مجتبى(ع) فرمود: 13 روز گذشته است. از امام حسين(ع)پرسيدند: چند روز باقى مانده است؟ امام حسين(ع) فرمود: 17 روز باقى مانده است. در اين هنگام اميرالمؤمنين(ع) دست به محاسن مبارك گرفتند و فرمودند: نزديك است اين موى من به خون سرم خضاب شود.

در شب 16 ماه رمضان سال 40 هـ اميرالمؤمنين(ع)در خواب پيامبر(ص) را ديدند و آن حضرت از نزديك شدن ملاقاتشان در بهشت به اميرالمؤمنين(ع) بشارت دادند و اميرالمؤمنين(ع) به دخترشان ام كلثوم(ع) خبر دادند. در شب نوزدهم اميرالمؤمنين(ع)روزه را در منزل ام كلثوم(ع) افطار کردند.

در سال چهلم گروهى از خوارج در مكه جمع شدند و بر كشتگان نهروان گريستند. سه نفر از آنان با هم پيمان بستند كه در يك شب اميرالمؤمنين(ع) و عمروعاص و معاويه را بكشند.

ابن ملجم كشتن اميرالمؤمنين(ع) را به عهده گرفت و وارد كوفه شد و با كمك قطام بنت اخضر كه ابن ملجم قصد ازدواج با او را داشت و با همدستى شبيب بن بجره و وردان بن مجاله تصميم خود را عملى كرد.

در صبح روز نوزدهم بعد از اذان صبح، اميرالمؤمنين(ع) وارد مسجد شد و صداى نازنين ايشان به «يا ايها الناس، الصلاة» بلند شد.

سپس آن حضرت مشغول نماز شد. هنگامى كه در ركعت اول سر از سجده برداشت، شبيب بر آن حضرت حمله ور شد، اما شمشيرش خطا كرد. بلافاصله ابن ملجم لعنه الله حمله كرد و شمشير او فرق مبارك آن حضرت را شكافت و محاسن شريفش به خون فرق مباركش خضاب شد و صداى مباركش بلند شد: «بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ عَلى مِلَّةِ رَسولِ اللهِ، فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ».

 در شب بيست و يکم اثر زهر بر بدن مبارک اميرالمومنين(ع) بسيار شد و ايشان به شهادت رسيدند. امام علي (ع) پيش از شهادتشان به امام مجتبى(ع) فرمود: تو را به برادرت حسين(ع) وصيت مى كنم. به فرزندان ديگر كه از فاطمه زهرا(س) نبودند، فرمود: شما راوصيت مى كنم به اطاعت از حسن و حسين. سپس فرمودند: «خداوند شما را صبر نيكو كرامت فرمايد. امشب از ميان شما مى روم و به حبيب خود محمد مصطفى(ص) ملحق مى شوم چنانچه مرا وعده داده است».  آنگاه دستوراتى در مورد غسل، كفن، نماز و محل دفن به امام مجتبى(ع) فرمودند و با امام حسين(ع) و حضرت زينب(س) كلماتى از كربلا فرمودند. بعد از نماز بر آن حضرت از سوي امام مجتبى(ع)، مقدارى از زير تابوت را كندند و قبرى آماده يافتند كه داخل آن لوحى مسى يا سفالى بود و بر آن نوشته شده بود: «بسم الله الرحمن الرحيم، اين قبرى است كه نوح پيامبر براى بنده صالح خدا على بن ابى طالب حفر کرده است». بدن مطهر آن حضرت را دفن و حسب وصيت آن حضرت، قبر مطهرش را مخفى کردند تا در زمان هارون بر همگان معلوم شد.