آشنايي با سازهاي ايراني (بخش پاياني)

پنجه بر دو تار کف بر دف

مشعل   همان طور که در بخش قبل وعده داده بوديم، اين بار به معرفي سازهاي موسيقي مقامي که گاهي از آن به« نواحي »و گاهي نيز به «محلي» تعبير مي شود، مي پردازيم؛ البته پيش از آغاز اين معرفي بايد به اين نکته اشاره کرد که تنوع سازهاي موسيقي مقامي و نواحي سرزمين مان ايران بيش از اينهايي است که خواهيد ديد. اين معرفي صرفا به بخش اندکي از اين سازها مي پردازد. براي مثال در بخش سازهاي کوبه اي مناطق مختلف ايران بيش از يک مجله کامل نياز است تا بتوان حق مطلب را ادا کرد يا براي مثال ديگر فقط در بخش ساز دوتار، در ايران بيش از 20 نوع از اين نوع ساز وجود دارد. آنچه  مي خوانيد، صرفا بخشي کوچک از انواع سازهاي موسيقي در مناطق مختلف ايران است.

دوتار

دوتار انواع بسيار زيادي در ايران دارد، اما از مهمترين و مشهورترين دوتارهاي ايران به دو تار جنوب خراسان است که گاهي از آن به دوتار تربت جام نيز ياد مي شود و دو تار شمال خراسان که از آن به دو تار قوچان نيز تعبير مي شود، مي توان نام برد. البته در ميان انواع دوتار نمي توان از دوتار ترکمن و دو تار مازندران چشم پوشيد. دوتار جنوب خراسان 9 پرده دارد و پس از تربت جام، در شهرهاي خواف و تايباد، نيز نوازندگان بزرگي دارد. ريتم هاي لنگ، اشعار بسيار معنوي و زنگ خاص صداي دوتار از جمله ويژگي هاي موسيقي جنوب خراسان است. از جمله نوازندگان شهير ساز دوتار جنوب خراسان مي توان به نظرمحمد سليماني و عبدالله سروراحمدي اشاره کرد. دوتار شمال خراسان نيز در شهرهاي قوچان و بجنورد و مناطق اطراف آن بسيار پر رونق است. اين دو تار 14 پرده دارد. حالت ترکيبي، ريتم هاي ادواري خاص و همراهي ساز و آواز به طور همزمان توسط خواننده از ويژگي هاي بارز موسيقي شمال خراسان است. از جمله نوازندگان بزرگ اين نوع از دوتار مي توان به حاج قربان سليماني و حاج حسين يگانه اشاره کرد. همچنين دوتار ترکمني، در استان گلستان نواخته مي شود. موسيقي خاص و سبک آواز به همراه ريتم هاي منحصربه فرد، موسيقي ترکمني را بسيار جالب توجه مي کند. از جمله نوازندگان شهير اين نوع از دوتار مي توان به خليفه نظرلي محجوبي اشاره کرد. دوتار مازندراني هم خاصيت هاي منحصر به فرد خود را دارد. شايد سريال پايتخت، بهترين گواه براي قوت و توانايي دوتار مازندراني باشد. اجراي همزمان نغمات محزون و فرح بخش از ويژگي هاي بارز موسيقي دوتار مازندران است. از جمله نوازندگان بسيار تواناي اين ساز مي توان به محمدرضا اسحاقي اشاره کرد.

کمانچه

ساز کمانچه اگر چه در موسيقي رديف دستگاهي ايران نيز از سازهاي اصلي و به نوعي تنها ساز زهي آرشه اي اين موسيقي است، اما در نواحي و مناطق ايران از رونق و گستردگي بسيار زيادي برخوردار است. تقريبا هيچ منطقه اي در ايران نيست که کمانچه مخصوص به خود را نداشته باشد، اما از اصلي ترين مناطقي که ساز کمانچه در آن رونق خاصي دارد، مي توان به آذربايجان، لرستان و شمال خراسان اشاره کرد. کمانچه آذربايجاني همانند کمانچه استفاده شده در موسيقي رديف دستگاهي، پشت بسته است و از آن در موسيقي مقامي استفاده مي شود. توانايي بسيار بالاي سازکمانچه در اجراي همه فواصل موسيقي دستگاهي و مقامي تنوع اين ساز را در اجراي انواع موسيقي ها بالا برده است. نغمات بسيار متنوع، لحن ويژه آذري و دلنشيني در اجرا از ويژگي هاي اصلي موسيقي کمانچه آذربايجاني است. اما کمانچه موسيقي لرستان پشت باز است. صدادهي بالا، چابکي نوازندگان در اجراي قطعات بسيار تند و قابليت اجراي نغمه هاي محزون و شاد، از جمله ويژگي هاي اصلي کمانچه لرستاني است. از نوازندگان مشهور کمانچه لرستاني مي توان به علي اکبر شکارچي و فرج عليپور اشاره کرد. کمانچه شمال خراسان نيز بيشتر به همراه سازهاي ديگر چون دوتار اجرا مي شود. اگر در موسيقي لرستاني، کمانچه پشت باز تکنواز است، در موسيقي شمال خراسان و آذربايجان معمولا کمانچه همنواز مي شود. کمانچه شمال خراسان به موسيقي دوتار و نوع اجراي آن بسيار نزديک است، از جمله نوازندگان مشهور کمانچه شمال خراسان مي توان به خليل يوسفي اشاره کرد.

دف

دف را نه تنها قديمي ترين ساز در ايران بلکه يکي از قديمي ترين سازها در جهان دانسته اند. البته دف در جهان و ايران انواع بسيار متنوعي دارد اما يکي از اصلي ترين خاستگاه هايش در ايران، سنندج است. استان کردستان را مي توان مهد دف و دف نوازان ايران برشمرد. سازي که بعد از تنبور، بالاترين مشتاقان و علاقه مندان را در ميان سازهاي نواحي در سراسري ايران دارد. البته بايد به اين مسئله اشاره کرد که هر چند دف يکي از سازهاي موسيقي نواحي ايران محسوب مي شود، اما نزديک به 45 سال است که توسط محمدرضا لطفي آهنگساز و نوازنده برجسته موسيقي ايراني، وارد موسيقي رديف دستگاهي شده است. امروز تقريبا اندک هستند کساني که بدانند، دف خاستگاهي در موسيقي نواحي ايران دارد. ريتم هاي بسيار متنوع همراه با مداحي براي اولياي دين، صداي پرحجم و شورانگيز از برجستگي هاي ساز دف است. البته امروز در موسيقي ايراني ساز دف به شيوه هاي مختلفي نواخته مي شود که به تبع خاستگاهي، نواحي آن تا شيوه هاي موسيقي رديف دستگاهي طيف بندي مي شود. ساختمان ساده دف در بين همه سازهاي ايراني و کوبه اي بودن آن توانسته است جوانان و علاقه مندان زيادي را به خوب جلب کند. اساسا نام ساز دف در بسياري از اشعار ايراني آمده است و در بسياري از نقاشي هاي قديمي ايران و نگارگري هاي دوره ميانه هنر ايراني، جايگاه ويژه اي دارد از جمله نوازندگان برجسته ساز دف مي توان به، خليفه غوثي، بيژن کامکار، مسعود حبيبي اشاره کرد.

تنبور

تنبور در ايران قدمتي چندين هزار ساله دارد. هر چند که سازهاي ديگر موسيقي نواحي ايران هر کدام داراي قدمت هاي بسيار بالايي هستند اما تنبور را مي توان يکي از قديمي ترين سازهاي ملودي محور در حوزه تمدني ايران دانست. مقام هاي متنوع و پرده بندي بالا در ساز تنبور توانايي هايي را به وجود آورده است که علاوه بر اجراي موسيقي منطقه خود يعني استان کرمانشاه و بخش هايي از غرب کشور، وارد موسيقي رديف دستگاهي نيز شده است. تنبور در کنار دف دوساز موسيقي نواحي ايران هستند که نه تنها از شناخته شده ترين سازهاي ايراني در مناطق مختلف ايران اند بلکه بالاترين حضور را در انواع موسيقي ايراني دارند. ساز تنبور در دو سبک اصلي صحنه اي(از شهرهاي استان کرمان شاه) و گوراني( از مناطق استان کرمانشاه) نواخته مي شود. صداي اسطوره اي و باستاني، همراهي با اشعار عرفاني و معنوي و قابليت اجرا با دو شعر فارسي و کردي، از ويژگي هاي بارز موسيقي ساز تنبور است. از نوازندگان شاخص اين ساز مي توان به سيد خليل عالي نژاد، علي اکبر مرادي، طاهر يارويسي، سيد آرش شهرياري، امير حياتي، فيض بشي پور اشاره کرد.

قیچک

استان سيستان و بلوچستان ايران، مهد قيچک نوازان است. سازي با شمايل بسيار خاص و صدايي اسطوره اي که به عنوان يکي ديگر از معدود سازهاي زهي- آرشه اي ايران شناخته مي شود. قيچک در دو بخش از استان تفاوت هاي اندکي دارد و به دو قيچک سيستاني که بيشتر در نواحي زابل نواخته مي شود و قيچک بلوچستان که در مرکز و جنوب استان هنرمندان بسياري دارد، تقسيم مي شود. حدود دو دهه است که ساز قيچک در شکل و شمايلي تغيير يافته در موسيقي رديف دستگاهي نيز استفاده مي شود. سازندگان سازهاي ايراني کوشيده اند با بهره گيري از ساختمان اين ساز و هماهنگي صدادهي آن با موسيقي رديف دستگاهي بتوانند يک ساز کششي ديگر به مجموعه سازهاي ارکستر موسيقي ايراني اضافه کنند و آهنگسازان در کنار کمانچه، از ساز قيچک بازسازي شده نيز در ارکسترها بهره ببرند. البته پيش از اين در دهه هاي 40 و 50 شمسي، فرامرز پايور در گروه نوازي ها از قيچک استفاده کرده بود، اما رواج بيشتر اين ساز کششي در کنار کمانچه در دو دهه گذشته بسيار بيشتر شده و جاي پاي قيچک در ارکسترهاي ايراني محکم تر شده است. اين ساز به غژک نيز مشهور است و از نوازندگان برجسته آن در ايران مي توان از محمدعلي بلوچ و خانواده زنگشاهي نام برد.

قپوز

نغمه ها و نواهاي عاشيق هاي آذربايجاني را کمتر کسي در ايران است که نشنيده باشد. صداهاي رساي آنها را ساز قپوز همراهي مي کند. عاشيق در سنت موسيقي آذربايجاني، جايگاهي مانند بخشي در سنت موسيقي شمال خراسان دارد. او به همراه نواختن مي خواند و در نغمه هاي طرب انگيز و فرح بخش از طبيعت، مدح افراد و روزگار سخن مي گويد. عاشيق ها در آذربايجان با ساز قوپوز موسيقي را ياد مي گيرند و حنجره هاي خود را با پستي و بلندي هاي اين ساز هماهنگ مي کنند. به قپوز، ساز يا ساز عاشيقي نيز گفته مي شود. عاشيق ها حاملان فرهنگ هاي اصيل آذري هستند و در مراسم هاي مختلف با اجراهاي خود اين فرهنگ را منتقل مي کنند. عاشيق ها اغلب در بداهه خواني مهارت دارند و شعر و آهنگ تصنيف هاي خودشان را هم گاهي خود مي سازند. تنوع بسيار زياد نغمه ها، پرده بندي هاي وسيع اين ساز و توانايي اجراي انواع الحان، خصوصا الحان و نغمه هاي فرح انگيز از ويژگي هاي ساز قوپوز است. از نوازندگان شاخص اين ساز مي توان از چنگيز مهدي پور، حسن اسکندري نام برد.

نی انبان

بي شک صداي اين ساز را شنيده ايد، يکي از عمومي ترين سازهاي موسيقي نواحي که چندسالي است به لطف جناب خان در برنامه خندوانه به تلويزيون آمده و البته پيش از اين نيز کمتر ايراني است که صداي آن را نشنيده باشد. ني انبان از سازهاي بادي موسيقي مناطق و نواحي ايران محسوب مي شود. ني انبان مخصوص نواحي حاشيه اي خليج فارس ايران است و در مناطقي از آبان در استان خوزستان تا قشم در استان هرمزگان نوازندگان و هنرمندان خاصي دارد. اجراي همزمان موسيقي حزين  شاد و فرح انگيز از ويژگي هاي بارز اين ساز است. محسن شريفيان از نوازندگان برجسته اين ساز در کارگاه آموزشي درباره اين ساز گفته است: ني انبان ساز اصلي و شناخته شده موسيقي محلي بوشهر است. سازي که در استان خوزستان  هرمزگان و کرمان نيز، از جايگاه خاصي برخوردار است و علاوه بر اين دامنه نواختن اين ساز به کشورهاي حاشيه خليج فارس هم مي رسد. تاريخ ني انبان و خاستگاه آن نه تنها در ايران بلکه در سراسر جهان به طور دقيق مشخص نيست. در اين خصوص ما با فرضيه هاي مختلفي روبه رو هستيم، از جمله اينکه ني انبان در اصل مربوط به خاورميانه بوده و بعدها به اروپا رفته و تکامل يافته است. تا اين تاريخ، قديمي ترين نقاشى هاى مربوط به رواج ساز ني انبان در کشورهاى حاشيه خليج فارس مربوط به ايران و بندر بوشهر است. يکى از اين نقاشى ها به 205 سال پيش بر مى گردد که در سفرنامه سر ويليام اوسلى به چاپ رسيده است. اين نقاشى در «سفرنامه ممالک مختلف مشرق زمين به ويژه ايران» که مربوط به مشاهدات ويليام اوسلى در سال هاى 1810 تا 1812 است به چاپ رسيده و هنوز به فارسى ترجمه نشده است. پيش از اين نيز، نقاشى ديگرى از نواختن اين ساز در بوشهر منتشر شده بود که مربوط به دوره فتحعلي شاه قاجار بود. از نوازندگان برجسته اين ساز مي توان به محسن شريفيان، کريم ادريس پور، محمد جنجال و خماس اشاره کرد.