مسير شرکت انتقال گاز از گمنامي تا خوشنامي

به شرکت ملی گاز ایران بدهکارم

مشعل- اهل اصفهان است و هنوز گوشه هايي از لهجه شيرين اصفهاني در صحبت هايش مشهود است. سعيد توکلي، 33 ماه پيش به عنوان مديرعامل شرکت انتقال گاز ايران انتخاب شد و از آن زمان تاکنون تغييراتي بنيادي در ساختار اين شرکت ايجاد کرده است. توکلي معتقد است شرکتي که سال ها آن را گمنام مي ناميدند، اين روزها ديگرگمنام نيست و خوشنام شده است.  به بهانه نوروز، گفت وگويي صميمي فارغ از مباحث عملياتي و فني با سعيد توکلي، مديرعامل شرکت انتقال گاز ايران داشته ايم که در ادامه مي خوانيم.

آيا فكر مي كرديد زماني مديرعامل شرکت انتقال گاز ايران شويد؟

نه، اصلا فكرش را هم نمي كردم. خيلي هم علاقه مند نبودم. علتش هم اين بود كه هميشه احساس مي کردم اين گونه سمت ها مسئوليتي بسيار سنگين و پراسترس است. به دليل اينکه هميشه اعتقاد داشتم كارهاي پراسترس توازن زندگي فردي، خانوادگي وشغلي را به هم مي زند و خانواده ام همواره مخالف بودند و خودم را در اين جايگاه نمي ديدم.

  پيشنهاد مديرعاملي براي نخستين بار چگونه مطرح شد؟

تيرسال 95 براي حضور در جلسه هيات مديره به تهران آمده بودم و آن زمان آقاي مهندس طاهري، مديرعامل شرکت انتقال گاز ايران بود. بعد از جلسه، آقاي مهندس طاهري از من خواست بمانم تا موضوعي را با من در ميان بگذارد و تاکيد کرد از اين موضوع تنها آقاي مهندس عراقي و حراست مطلع است. آقاي مهندس طاهري عنوان کرد از زماني كه به شرکت آمده، يك سمت معاونت چسبان قائم به فرد ايجاد كرده و اين سمت را براي من (سعيد توکلي) در نظر گرفته است و بايد در اولين فرصت به تهران بيايم.

  چه واکنشي به اين پيشنهاد داشتيد؟

در همان جلسه شديدا مخالفت و عنوان کردم به دليل شرايط کاري، در طول 5 سال گذشته خانواده ام بسيار جابه جا شده اند و همسرم تحت هيچ شرايطي حاضر نيست از اصفهان تغيير مکان دهد. پس از چندبار تغيير، آن زمان مدير منطقه 2 عمليات انتقال گاز شده بودم و خانواده ام براي حضور در اصفهان برنامه ريزي کرده بودند حتي همسرم که پزشک است، براي خودش مطب در نظر گرفته بود.

از آقاي مهندس طاهري درخواست کردم چندروزي براي مشورت به من فرصت دهد که قبول کرد ولي به شرط جواب بله و تاکيد کرد که از ابتداي مرداد95 بايد در ستاد مستقر شوم. حتي پيشنهاد دادم که به صورت مامور منتقل شوم تا شخص ديگري جايگزين شود که قبول نکردند و گفتند که براساس نتايج كانون ارزيابي،امتياز خوبي را كسب كرده ايد و تاکيد کردند که شركت انتقال گاز ايران شركتي بزرگ است و به غير از مديرعامل يك نفر ديگر راهم مي خواهد.

ناگفته نماند که علاقه مند بودم با آقاي مهندس طاهري كار كنم به دليل اينکه وصف شان را بسيار شنيده بودم و در حدود دو ماه کار کردن با ايشان به سبک کاري شان بسيارعلاقه مند شده بودم درنهايت با چالش هاي زيادي که با خانواده داشتم، پذيرفتم كه اين مسئوليت را عهده دار شوم.آمدنم به تهران با قانون بازنشستگي در صنعت نفت مصادف شد و با وجود اينکه قرار بود حداقل يک سال ديگر قرارداد آقاي مهندس طاهري تمديد شود اما موضوع محدوديت پاداش بازنشستگي اين شرايط را بر هم زد.در آن زمان بار ديگر جلسه اي با آقاي مهندس طاهري داشتم و او عنوان کرد که براي سمت مديرعاملي من را پيشنهاد کرده و با آقاي مهندس عراقي به جمع بندي رسيده اند.

بدون تعارف و اغراق، در آن زمان به دليل اينکه هنوز آمادگي نداشتم، به صورت جدي مخالفت كردم اما با توجه به شرايط، اين موضوع را قبول کردم و از آن زمان تا كنون 33 ماه گذشته است.

  اگر به عقب برگرديد، دوباره مسيري را كه در صنعت نفت پيش گرفتيد، انتخاب خواهيد كرد؟

در دبيرستان درسم خوب بود. در كنكور سال 71 بدون هيچ سهميه اي در منطقه يك كشوري رتبه 300 را به دست آوردم و همه رشته هاي خوب را قبول شدم. حتي دانشگاه صنعتي شريف هم قبول شدم. يكي از اقوامم كه استاد دانشگاه صنعتي اصفهان بود و دكتراي مكانيك، داشت زماني كه مي خواستم انتخاب رشته كنم به من توصيه كرد كه دانشگاه شريف رشته مكانيك را انتخاب كنم و تاکيد کرد که آينده خوبي دارد ولي با يك اتفاق غيرقابل پيش بيني بورسيه نفت شدم و رشته اول را الکترونيک و رشته بعد را مکانيک انتخاب کردم.

خوشبختانه در رشته الكترونيك قبول شدم و از زماني كه وارد دانشگاه نفت و سپس كه به اين صنعت وارد شدم، علاقه ام بيشتر شد و بسيار خرسندم. نکته بعد اينکه بسيار خرسندم كه در شركت ملي گاز ايران هستم به دليل اينکه اين شرکت در اين مدت، رشد و توسعه شگفت آوري ايجاد کرده و فرصت و فضا براي كار كردن بسيار است.

 چگونه وارد شرکت انتقال گاز ايران شديد؟

 بورسيه نفت و از دانشجوياني بودم كه طرح نظام پذيرفته شدم و پس از دوره آموزشي که در پادگان 01 افسريه تهران بود، دوران خدمتم را در ايستگاه پتاوه سپري کردم.

معمولا طرح نظام را نقاط عملياتي مي‎زدند و حضورم همزمان شد با نصب و راه اندازي ايستگاه تقويت فشار پتاوه 2 كه با دريافت حقوق سربازي به آن پروژه رفتم. بقيه افرادي كه در آنجا بودند و در صنعت كار مي كردند، حقوق هاي خوبي مي گرفتند ولي به قدري مطالب ايستگاه و موضوعات آنجا براي من ترغيب كننده بود که حاضر نبودم ايستگاه را تغيير دهم ومسير؛ مسير خوبي بود. جالب است كه آن ايستگاه اولين ايستگاه دي سي اس كشور بود و من هم به دليل اينکه رشته ام الكترونيك بود، به اين مباحث بسيار علاقه مند شدم و واقعا با كارم گره خوردم و آنقدر مانوس شدم؛ به گونه اي که حس كردم اين گره خوردن به رشد و پيشرفتم كمك خواهد كرد.

  آياكار كردن در صنعت گاز حس خوبي دارد؟

بله، حسش بسيار خوب و لذت بخش است. حسش اين است كه روز به روز احساس مي كنيم اين شغل تاثيرگذار است وهرروز مطالب جديد ياد مي گيريم. احساس مي كنيد كه از درون متفاوت هستيد به همين دليل يادگيري تان بسيارمي شود. اگر در حلقه مثبت احساس خوب، کار خوب و بالعکس بيفتيد، همواره رفتارتان تقويت مي شود.

  30 ماه است مديرعامل شرکت انتقال گاز ايران هستيد؛ آيا برنامه هايي كه درسر داشتيد، محقق شده است؟

در اين مدت درصد بسياري از موضوعاتي كه مدنظرم بود، محقق شد علتش هم اين است كه نسبت به شركت انتقال گاز تعصب دارم. باوجود اينكه تعصب در برخي موارد شايد خوب نباشد ولي اين تعصب و تعلق خاطر و گره خوردن به شركت انتقال خوب است. مانندفرزندم دوستش دارم و اين باعث شده از اصولم نگذرم. به همين دليل هم بعضي از راهبردهايم را مدون کردم و برخي ديگر كه طي اين 30 ماه مدون شد، پيگيري کردم. روزي كه به شركت انتقال گاز ايران آمدم، آن را يك شركت گمنام مي دانستم اما هم اکنون اين شركت را يك شركت خوشنام مي دانم و دوستاني كه در بيرون از سازمان هستند، اين موضوع را تاكيد دارند.حركت ها، روند ها همگي بيانگر اين موضوع است و پشت سر گذاشتن 3 زمستان سخت همگي نشانه اي از اين موضوع است.

سعي کرده ام مسير بازديدها را تغيير دهم وبازديد از يك حالت تشريفاتي به بازديدي عملياتي، تعاملي و دوطرفه تبديل شود. به عنوان مديرعامل به مناطق عملياتي مي روم وبه افرادي كه در كف سازمان حضور دارند، مراجعه مي كنم چون معتقدم همكاران مناطق عملياتي گردانندگان اصلي سازمان هستند. بازديد از مناطق عملياتي كاملا عملياتي و ارتباطي دوسويه است كه همكاران اين مناطق نظر مي دهند و تبادل اطلاعات مي كنيم. اگر بگويم همه برنامه هايم عملياتي شده، درست نيست ولي عمليات و برنامه هايي كه به آنها اعتقاد داشتم و جزء اولويت هاي راهبردي بوده، محقق شده است. از جمله بحث ساختار سازماني؛ تعداد بسياري از سمت‎هاي سازماني كف سازمان با توجه به موانعي كه در اين خصوص وجود داشت، اتفاق افتاد. اخيرا براي اولين بار در شركت انتقال گاز ايران، 13 سمت B به بالا اصلاح شد. چندين سال بود كه پيگير اين موضوع بودند و با پيگيري،ارائه دلايل و دفاعي كه صورت گرفت اين مورد انجام شد. هنوز هم اعتقاد دارم كه برخي سمت ها در مناطق و ستاد جاي كار كردن دارد اما همين موضوع در اين فضاي سخت و محدود کنوني جاي موفقيت دارد.

موضوع ديگر بحث ساختمان شرکت بود.شايد بحث ساختمان براي من در درجه اول چندان مهم نبود اما اتفاقي كه رخ داد من را به اين موضوع حساس كرد. در هفته اول ورودم به اين شركت يك مورد آتش سوزي در واحد بازرسي فني پيش آمد و من اعتقاد داشتم كه اين موضوع بايد ريشه يابي شود.پس از آن علت آتش سوزي خود اشتعالي به علت نقص سيستم برق اعلام وهمين باعث شد كه واحد اچ اس اي اين موضوع را پيگيري كند. پس از پيگيري، با توجه به قدمت بيش از 50 سال ساختمان، گزارش هاي متعددي مبني بر ناايمن بودن اين ساختمان از سال هاي قبل ارائه شد. ناگفته نماند که در دوران مديرعامل اول شرکت (آقاي مهندس كشكولي) اتفاقاتي نيز رخ داده بود و مديرعامل وقت در همان دوران تقاضاي مقاوم سازي كرده بودند.

كارشناس و مشاوري كه براي اين موضوع آمده بود، هزينه مقاوم سازي را توجيه پذير نديده و به مرور اتفاقات متعددي رخ داده بود تا زماني كه موضوع پلاسكو اتفاق افتاد و از مراجع بالاتر هم نامه هاي متعددي ارسال شده بود كه اگر ساختماني ناايمن است حتما به فكر چاره اي در اين زمينه باشيد. همزمان با اين موضوع در دو اتاق شاهد ريزش سقف بوديم که خوشبختانه اين اتفاق در زماني رخ داد که کسي در واحد نبود در غير اين صورت باعث صدمات جبران ناپذيري مي شد. هيچ شركتي هم حاضر نبود كه آسانسورها را اصلاح و گارانتي کند و موارد بي شماري نيز در سيستم آب و تركيدگي لوله رخ داد.

موقعيت شركت در ميدان هفت تير بسيارمناسب بود وبراي كاركنان مسير دسترسي بسيار خوبي داشت به همين دليل من اصرار داشتم كه اين ساختمان مقاوم سازي شود اما با توجه به بحث كارشناسي كه صورت گرفت، اعلام شد اين ساختمان به هيچ عنوان ساختمان مناسبي براي شركت انتقال نيست و پس از آن مراجع ذي صلاح در شركت ملي گاز ايران را متقاعد كرديم و با وجود محدوديت هايي كه وجود داشت مجوز جابه جايي ساختمان را دريافت كرديم.

  درجابه جايي ها هميشه مقاومتي از سوي كاركنان صورت مي گيرد، در اين زمينه كاركنان چه واکنشي داشتند؟

كاركنان چندين واکنش داشتند؛ كاركناني كه از نظر اقتصادي شرايط مناسبي را ندارند بسيار ناراحت هستند و واقعا هم حق دارند اما اين موضوع هزينه انتخاب بين ايمن بودن يا ناايمن بودن است. اشكال ديگر اين بود كه ساختماني متناسب با اين تعداد از پرسنل در تهران موجود نبود. 25 ساختمان را بازديد و معيارهاي مختلفي را بررسي كرديم. در اين زمينه با توجه به نظركارشناس رسمي دادگستري به ساختمان خيابان اسفنديار رسيديم.

به هرحال شركت انتقال گاز ايران مي خواهدسال 1404 سرآمد باشد و بايد يك ساختمان ايمن در نقطه اي مشخص داشته باشد.

  چه موضوعي شما را دركارتان خوشحال يا ناراحتتان مي كند؟

زماني که اتفاق خوبي براي شركت انتقال مي افتد حال من خوب مي شود. به زبان ساده حال شركت كه خوب مي شود حال من هم خوب مي شود. زماني که پايداري سيستم بيشتر مي شود و افراد مناسب و خوبي در شركت جذب مي شوند، حال نيروي انساني و خانواده هايشان خوب مي شود، حال من هم خوب است. حال من به حال همه ابعاد شركت انتقال بستگي دارد. ناراحتي هم همين طور؛ زماني که احساس مي كنم شركت انتقال تنهاست و من به عنوان مديرعامل تمام تلاشم را كرده ام ولي به‎دليل محدوديت ها يا عدم درک مراقبت ها هنوز تصميم گيران متقاعد نشده اند اين موضوعات من را ناراحت مي كند. همين كه سيستم به من اعتماد كرده بزرگ ترين لطف در حق من است. اينکه سيستم، مجموعه اي بسيار مهم را به من سپرده است هميشه خودم را مسئول و مديون شركت ملي گاز ايران مي دانم و هيچگاه خودم را طلبكار نمي دانم و هميشه بدهكارم.

  اهل مسافرت هستيد؟ آخرين مسافرتي که همراه خانواده تان رفته ايد کجا بوده است؟

بله. اگر زمان داشته باشم اهل مسافرت هستم. آخرين مسافرت هم با خانواده به اصفهان رفتيم.

  اهل خريد با خانواده هستيد؟

بسيار زياد ولي در مسافرت خريد مي کنم و به کفش و ادکلن علاقه بسياري دارم.

  در پايان اگر نکته اي باقيمانده بگوييد.

يکي از برنامه‎هاي کاري ما در سال 97 برگزاري المپياد بهره برداران بود. با برگزاري المپياد بحث توانمندسازي نيروها خيلي خوب ديده شد و براي آن تيم راهبري تعريف شد. نکته جالب توجه اينکه 2نفر از افراد در مراسم تقدير المپياد و هنگام دريافت لوح به من گفتند كه زمستان جبران مي كنيم. اين موضوع نشان از شرافت و مردانگي پرسنلي دارد كه كمترين توجه سيستم را اين گونه جواب مي دهند و اين موضوع بسيار ارزشمند است. به طور دقيق اين موضوع اتفاق افتاد؛ به گونه اي كه زمستان امسال قابليت اطمينان ما 24 درصد افزايش پيدا كرد.براي اولين بار در دي ماه قابليت اطمينان 100 درصد داشتيم كه اين يك ركورد محسوب مي شود و با وجود آنکه كار سختي بود، حجم گازي كه انتقال داديم در همان ماه ركورد زد.