گزارشي نزديک تر به واقعيت هاي احداث يک مجتمع پتروشيمي در منطقه اي غيرصنعتي

دنــا و لردگان در یک قاب

مشعل: جاده هاي دو بانده از فرودگاه اصفهان تا شهرضا و بعد هم منطقه اي در لردگان را که به «فلارد» معروف است، درمي نورديم تا به محدوده عملياتي تنها پتروشيمي منطقه، يعني مجتمع پتروشيمي لردگان برسيم. فرودگاه ياسوج از سال گذشته که هواپيما و همه سرنشينان پرواز آسمان ياسوج به کوه دنا برخورد و آن حادثه تلخ رخ داد، هنوز تعطيل است و پروازهاي اين منطقه از اصفهان و شهرهاي اطراف انجام مي شود.

دو ساعت و نيم در راهيم و برفي که قبل از ما باريده، کناره هاي جاده را سفيد کرده است. هوا سرد و سوز برف حتي زير نور آفتاب و هواي صاف نمي گذارد زياد در هواي آزاد بمانيد، اما جنب و جوشي در ميان تاسيسات زرد و نارنجي و قهوه اي در جريان است و  نشاني از سرما نيست. کارگران که بخش عمده شان بومي همين منطقه هستند و نشانه هايي از محلي بودن را روي لباس و کلاه و دستمال دور سرشان دارند، در هر بخشي از تاسيسات مشغول کارند. تاسيساتي که در حال تکميل و نهايي کردن آنها هستند، مراحل پاياني کار پتروشيمي لردگان است و به گفته مسعود محمودي، مديرعامل  شرکت پتروشيمي لردگان از 2500 کارگري ماهري که در اين چند سال مشغول به کار در اين مجتمع شده و به واسطه آن آموزش ديده اند، قرار است در زمان بهره برداري حدود 600 نفر، باقي بمانند. مسئله مهم اين است که بسياري از اين نيروها در اين چند سال که پتروشيمي به محل زندگيشان آمد با آموزشي که ديدند، به کارگران ماهري تبديل شدند که حالا مي توانند به هر پروژه ديگري اضافه شوند.

از چند سال قبل که مجوزهايي براي احداث مجتمع هاي پتروشيمي در مناطقي غير از مناطق صنعتي همانند ماهشهر و عسلويه صادر شد، تعداد زيادي از اين پروژه ها در مناطقي که کمترين شرايط احداث مجتمع پتروشيمي را داشتند، پيش بيني شد. پتروشيمي لردگان هم از آن نمونه تصميم ها بود که در ابتدا تنها به واسطه خواسته مسؤولان و مردم منطقه مجوز گرفت و در ادامه با يک عامل در دسترس يعني آب کافي، منطقه دل به درياي بزرگ صنعت پتروشيمي زد. ده سال قبل پيگيري هاي اين پروژه شروع مي شود اما به شرايط منطقه اي، حمل و نقل و تردد و به خصوص شرايط مالي کمترين توجه نمي شود و به همين دليل پروژه در طول حدود 7 سال تنها 15 درصد رشد مي کند؛ يعني فقط محدوده کارگاهي و فنس ها و برخي تجهيزات مستقر مي شوند و بعد کار تعطيل مي شود. در اين مدت، دامداراني که بخشي از اين زمين ها مراتع شان بوده، فنس ها را باز مي کنند و دام را به داخل فنس هم مي آورند و بسياري از تجهيزات رها شده از دست مي روند و در عين حال اميد بسياري از جوانان و خانواده ها که به اين کوه آهن آلات خوش بود، نااميد مي شود. شنيدن شرايط اين منطقه و مردم آن در قبل و بعد از اين مجتمع از آنجايي خوب است که مي فهميم اين مجتمع در عين ايجاد تغييرات اقتصادي، چه تغييرات محيطي و اجتماعي را به وجود آورده است. تغييراتي از تغيير سبک زندگي و شغل هاي مردم از دامدار به تکنيسين و کارگر ماهر گرفته تا گران شدن خانه ها و ملاک شدن کشاورزان و دامداران !

کارگر ساده گرفتيم، کارگر ماهر تحويل داديم

محسن محمودی که از سال 94 به عنوان مدیر سایت، استارت مجدد اين پتروشيمي را با حجم زيادي از مشکلات اجرايي و غير اجرايي و ناگفتني در قالب پروژه هاي هلدينگ خليج فارس زده است، حالا به عنوان مديرعامل، از آن روزها مي گويد؛ روزهايي که بايد با رسوم و حتي خرافات مردم محلي، نيازها و محروميتهاي ابتداييشان همراهي مي کردند. او به مشعل مي گويد: «حرف زدن درباره رکورد 18 ميليون نفر - ساعت کار بدون حادثه يک چيز است اما اينکه بدانيد با چه مجموعه از کارگران به اين رکورد رسيده ايم حرفي ديگر. ساخت اين پتروشيمي در منطقه اي غير صنعتي که نه تنها قبلا واحد پتروشيمي نداشته، بلکه بزرگترين عمليات ساختماني آن همين خانه هاي مردم بوده و کمترين ميزان زيرساخت از جمله جاده هاي دسترسي و تجهيزات در منطقه وجود دارد، بسيار سخت بود». او مي افزايد: بسياري از کارگران ماهر و تکنيسين هاي مورد نياز ما عسلويه و ماهشهر و ساير مناطق صنعتي را به اين محدوده محروم و دور افتاده که حقوق بالايي هم ندارد، ترجيح مي دادند و ما مجبور بوديم از نيروهاي بومي که در سطوح محدود مثل بنايي يک ساختمان فعال بودند، براي اين کار استفاده کنيم. مجبور بوديم از همان ابتدا آموزش هايي را شروع کنيم و با حساسيت بيشتر کار را پيش ببريم و حتي در روزهايي که بارندگي زياد بود، کار را تعطيل مي کرديم. حالا اما با نيروهاي متخصصي رو به رو هستيم که بعد از اين پروژه مي توانند در پروژه ديگري به عنوان نيروي حرفه اي فعال شوند.»

او مي گويد: «بسياري از جواناني که در اين پروژه فعالند، جوانان همين شهرستان لردگان يا شهرهاي اطراف هستند که تحصيلات مرتبط داشته اند و يا به عنوان کارگر ماهر آموزش ديده اند و ما اولويت بالاي 90 درصدي را براي جذب اين نيروها رعايت کرديم و حالا اين کارگران بعد از کارشان در فاصله کوتاهي کنار خانواده خود هستند.»

سهم نانوشته در زندگي مردم و منطقه لردگان

اما از آنجا که حضور هر جزئي از زيرمجموعه هاي صنعت نفت در هر منطقه اي با عنوان کلي انتظار از «صنعت نفت» همراه است، حضور پتروشيمي لردگان هم در اين منطقه غير صنعتي همراه با انتظارات و تعهداتي نوشته و نانوشته است. مگر مي شود در اين منطقه برف گير و سخت گذر راه بسته شود و ماشين آلات پتروشيمي لردگان به کمک نروند؟ مگر مي شود در نزديکي اين سايت حادثه اي رخ دهد و تجهيزات آتش نشاني و آمبولانس و ساير ماشين آلات پتروشيمي لردگان به کمک نرود؟ مگر مي شود ماشين آلات سنگين داشت و براي آسفالت معابر و بتن ريزي محلات کمک نکرد؟ اما آيا همه اين اقدام ها که از ابتداي پروژه بوده و خواهد بود در عملکردها ثبت مي شوند؟ واقعيت اين است که نه تنها در پتروشيمي لردگان بلکه در بسياري از زيرمجموعه هاي صنعت نفت، رفع اين نيازهاي محلي معمولا در عملکردهاي بودجه اي گزارش نمي شوند. جاده دو بانده که از کنار سايت پتروشيمي براي تردد کارکنان و ماشين آلات ساخته شده و در حال تکميل است، علاوه بر منفعت براي نفرات اين سايت، براي محلي ها و ساير مسافران عبوري کاربرد فراوان دارد. محمودي به اقدام هايي  همچون بتن ريزي براي ساختمان مدارس و مساجد و ساير مراکز دولتي، آسفالت معابر و خيابان هاي مورد درخواست در روستاهاي اطراف، کمک هاي نقدي و همکاري با ارگان هاي حمايتي مثل کميته امداد، خريد تجهيزات براي مدارس و تعميرات پاسگاه نيروي انتظامي و... اشاره مي کند و مي گويد: درخواست هاي غير فني که بودجه نمي خواهد و مي توانيم از تجهيزاتمان براي کمک به مردم استفاده کنيم. همچنين در آتش سوزي هاي مراتع و جنگل هاي اين منطقه، همراهي خوبي داشتيم و مهار نهايي را نيروهاي پتروشيمي انجام دادند و به دليل اين همراهي مورد تقدير قرار گرفتيم.

حضور بانوان متخصص بومي

نيروهاي عملياتي و تاسيساتي در حال تکميل آخرين بخش هاي تاسيسات هستند و سرت را هر طرف برگرداني، مي بيني يک کارگر مشغول کار است. هوا سرد است و روي لباس هاي کار چند لايه لباس پوشيده اند و زير کلاه ايمني کلاهي پشمي دارند يا دستمالي دور سر و گردن پيچيده اند. کارگراني که بومي همين منطقه بودنشان را مي توان از خصوصيات چهره و ظاهرشان متوجه شد، اما وقتي از آنها مي پرسي اهل کجايي و نام يکي از روستاها و شهرهاي اطراف را به زبان مي آورند، مطمئن مي شوم واقعا بومي هستند و قول هاي داده شده براي جذب بالاي نيروهاي بومي محقق شده است. طبق گزارش هاي مديرعامل پتروشيمي لردگان، همه نيروهاي اين مجموعه از اداره کار معرفي شده اند و از حدود 2 هزار و 500 نفر نيروي مشغول فعاليت در اين مجتمع 1800 نفر براي همين منطقه لردگان، حدود 300 نفر براي استان چهارمحال و بختياري و حدود 300 نفر هم غير بومي هستند که تخصص آنها در استان نبوده است. بسياري از اين کارگران قبلا براي کار به عسلويه و ماهشهر مي رفتند و ماه ها نمي توانستند به خانه برگردند و حالا در چند سال اجراي اين پروژه اينجا و در نزديکي خانواده بوده اند.  اين مجتمع در جريان جذب نيروهاي متخصص خود آزموني برگزار کرد و در ميان افراد مختلف، تعدادي از نيروهاي زن هم جذب کرد و حالا زهرا صالحي به عنوان يکي از اين نيروها از روستاي ميشان با فاصله 10 دقيقه مي تواند به سر کار خود برود و برگردد. او مهندسي شيمي خوانده و از طريق آزمون و مصاحبه وارد اين پروژه شده است.

خط آهن، چاره بازار محصولات لردگان

شايد يکي از مهمترين موارد درباره مجتمع پتروشيمي اوره و آمونياک لردگان که در ميان چهار استان چهارمحال و بختياري، خوزستان، اصفهان و کهگيلويه و بويراحمد واقع شده مسيرهاي دسترسي به آن و مسيرهاي انتقال محصولات به بازار است. جاده هاي تک بانده و دوبانده فعلي جوابگوي تردد تعداد بالاي کاميون و تريلرهاي توليدات اين مجتمع نيست و آخرين مسير خط آهن تا اين پتروشيمي در نزديکي «شهرضا» و لازم است هر چه زودتر براي اين مسأله مهم تدبيري جدي اتخاذ شود. محمودي مي گويد مذاکراتي با استاندار و اداره راه و شهرسازي استان در اين مورد داشته اند، اما به نظر مي رسد علاوه بر ارتقا و افزايش وضعيت جاده هاي اين منطقه لازم است ريل راه آهن تا نزديک پتروشيمي بيايد تا وضعيت فروش و انتقال فرآورده براي صادرات بهبود يابد. اين روند مي تواند بسياري از کارگران بيکار شده پس از تکميل پروژه را هم دوباره مشغول به کار کند و زمينه تبادلات استاني را بالا ببرد.

لردگان در قاب دنا

پتروشيمي لردگان نماي زيبايي دارد؛ وقتي در سايت مجتمع تردد کنيد، از بالا به پايين به صورت پلکاني تنظيم شده و از هر طرف با تپه ها و ارتفاعات زيبايي عجين است. آفتاب از دل دنا بيرون مي آيد و کمي آن طرف تر پشت نماي خانه هاي ريزدانه و نونوار شده منطقه بختياري نشين فلارد و مال خليفه غروب مي کند. اين منطقه پاييز و زمستان سختي دارد بهار و تابستاني خنک و دلنشين را نويد مي دهد. محمودي هم مي گويد پتروشيمي لردگان بالاترين فناوري روز مجتمع هاي اوره و آمونياک را دارد و آلايندگي آن در حد صفر است. او تاکيد مي کند که پساب هاي اين مجتمع تماما تصفيه و به چرخه مصرف در مجتمع برمي گردد و نگراني از جهت برهم خوردن اين تصوير زيباي مشترک طبيعت دنا و پتروشيمي لردگان وجود ندارد.