نکاتی آموزشی برای پرهیز از تبعیض بین فرزندان روی ترازوی مقایسه نــرویــم

مشعل      برقراری عدالت در همه مراحل زندگی و در ارتباط با همه افرادی که در زندگی ما هستند، به عنوان اصلی اخلاقی و انسانی مورد تاکید قرار گرفته و از جمله اصل هایی است که ربطی به دین، اعتقادات، نژاد، کشور و شهر محل زندگی افراد ندارد و همه انسان ها درباره آن متفق القول هستند. رعایت عدالت، شرط اساسي در هر نوع رابطه ای است که می تواند علاوه بر حفظ حقوق افراد، روابط آنها را پایدار نگه دارد و به نظر یکی از مهمترین روابطی که باید حفظ شود، روابط بین اعضای خانواده، یعنی فرزندان و والدین است. شخصیت و ویژگی های افراد و نیازهای آنها با هم یکسان نیست و به همین ترتیب، نوع ارتباط و برخورد با هر کدام از دو جنس زن و مرد با هم تفاوت دارد، اما برخی اصول رفتاری، باید جدا از این تفاوت ها، مورد توجه قرار گیرند. مانند تفاوت های شخصیتی، شرایط رشدی و نیازهای متفاوت جسمی و روانی در دخترها و پسرها که لازم است به هر کدام از این نیازها در جای خود پرداخته شود، اما به طور کلی آنچه باید از آن پرهیز شود، آن است که اين تفاوت در رفتار، به تبعيض بين فرزندان و فرق گذاشتن بين آنها منجر شود، چون کودک در هر سنی که باشد، احساس می کند در مرتبه و سطحی پایین تر یا دورتر قرار گرفته و این احساس ممکن است باعث رنجش، حسادت و پرخاشگری او می شود. این روند معمولا یکباره رخ نمی دهد و کودک به دفعات در رفتار والدین نشانه هایی از این تفاوت را مشاهده می کند و به مرور به یقین می رسد که والدینش توجه بیشتری به برادر یا خواهر او دارند.  مطالعات نشان داده است، در جریان چنین تبعیضی بین فرزندان با هر دلیلی که باشد، هر دو فرزند طرف تبعیض از لحاظ سلامت روان آسیب خواهند دید. از یک طرف فرزندی که کمتر دوست داشته شده، دچار احساس خشم می شود و از آن طرف، فرزندی که بیشتر دوست داشته شده، به خاطر سطح بالای انتظارات پدر و مادر استرس می گیرد.

در بسیاری از تحقیقات کشورهای مختلف، والدین و فرزندان به صراحت درباره این تفاوت و تبعیض بین فرزندان اقرار کرده اند یا حتی در روابط خانوادگی، پدر و مادر در صحبت هایشان به صراحت، ویژگی های یک فرزند را با موفقیت ها و ویژگی های ظاهری و رفتاری عیان و از آن تعریف می کنند و در مقابل، فرزند دیگر را محدود و ناموفق می خوانند که همین اظهارات، از کودکی در ناخودآگاه او به عنوان یک نقص باقی می ماند و گاه ممکن است فرد از کودکی با احساساتی مثل حسادت یا کینه بزرگ شود.  توجه داشته باشید که اگر کودکان شما این رفتار را در شما دیده باشند، ممکن است در کودکی یا در هر شرایطی، درباره آن صحبت نکنند؛ اما این تبعیض برای همیشه در یادشان می ماند و در ضمیر ناخودآگاهشان این فرض را دارند که مادر یا پدر نسبت به خواهر یا برادرشان احساسی متفاوت دارد. گاه ممکن است فرد در بزرگسالی این موضوع را به خانواده و والدین خود بازگو کند و از آن موضوع سال ها بگذرد؛ اما همین که آن موضوع را به یاد دارد و حالا بیان می کند، یعنی در همه این سال ها با آن درگیری ذهنی داشته و آزارش داده است. تفاوت های رفتاری که به تبعیض منجر می شود، چه بین دختران، چه بین پسران و چه میان دختران و پسران باشد، اثرات مخربی خواهد داشت، پس بهتر است والدین مرز و دامنه این تفاوت های رفتاری را بدانند و بین فرزندان خود تبعیض قائل نشوند. در زیر به برخی موارد اشاره می کنیم: 

مقایسه ممنوع!

مقایسه یک فرزند با فرزندان دیگر یا با فرزندان فامیل، همسایه یا همکلاسی ها به طور مستقیم منجر به ایجاد حس سرخوردگی و تنفر، تضعیف اعتماد به نفس، ترس و اضطراب در کودک می شود. فرزند شما هر استعداد و توانایی که داشته یا نداشته باشد، نتیجه تربیت و تلاش های شما برای بهبود زندگی او بوده است، به همین دلیل توجه داشته باشید که مقایسه تخریبی، موجب ایجاد فاصله بین شما و فرزند خود و در نتیجه تیره شدن روابطتان می شود و کودک دیگر علاقه ای به گفت وگو با شما درباره دوستان و همکلاسی هایش پیدا نمی کند.

مشاوره را فراموش نکنید

ممکن است با آنکه شما رفتار مقایسه ای بین فرزندان تان ندارید، اما این احساس بین آنها به وجود بیاید و از یک رفتار شما اینگونه برداشت کنند. اگرچه چنین مواردی با محبت و گفت وگو بین والدین و فرزندان حل می شود، اما کمک گرفتن از مشاور خانواده و رعایت توصیه های آنها، با توجه به شناخت کودک، مفید و موثر خواهد بود.

شما تنها قربانی تبعیض نیستید

مهم است که بدانید این اتفاق، یعنی مقایسه شدن یا مورد تبعیض قرار گرفتن در خانواده، اتفاقی معمولی است که در بیشتر خانواده ها رخ می دهد و شما تنها قربانی آن نیستید. علاوه بر شما ممکن است خواهر یا برادرتان هم همین حس را به شکل دیگری داشته باشد. پس این موضوع را برای خودتان بزرگ نکنید و جدی نگیرید و سعی کنید روابطتان با پدر و مادر و برادر و خواهر سرشار از عشق باقی بماند.

گفتن جمله «تو دختری» ممنوع!

درست یا غلط، شرایط اجتماعی که در آن زندگی می کنیم، اگر نگوییم مردسالارانه شکل گرفته، مملو از الگوهای عرفی و اجتماعی است که بدون دلیلی مشخص، دختران را از انجام بسیاری از فعالیت های اجتماعی و حتی خانوادگی نهی می کند. عمده این موارد از کودکی به دختران گوشزد و معمولا با جمله «تو دختری!» بیان می شود. این تبعیض در دختران ممکن است بسیاری از استعدادها و احساسات را حذف یا مدفون کند و آنها با کمبودهای روانی و محدودیت بزرگ شوند. معمولا خانواده هایی دست به چنین مقایسه هایی می زنند که آگاهی کمی از توانايي هاي متفاوت دو جنس دختر و پسر دارند و رفتار «پسردوستی» و «نورچشمی» را برای حفظ نام خانواده و اجداد انجام می دهند.

شرایط را برایشان توضیح دهید

آنچه شما به دلیل والد و بزرگ تر بودن سن و سالتان درباره کودکتان می دانید، فرزندتان درباره خواهر یا برادر کوچک یا بزرگتر از خود نمی داند، بنابراین لازم است درباره تفاوت نیازهای او و خواهر و برادر دیگرش با او صحبت کنید. بسیاری از کودکان در زمان به دنیا آمدن فرزند جدید خانواده، در معرض این مقایسه و تبعیض و یا حسادت متقابل قرار می گیرند. اگر فرزندتان به سنی رسیده که می تواند حرفتان را گوش دهد، بهتر است درباره نیازها وشرایط عضو جدید خانواده یا تفاوت های خواهر یا برادر فرزندتان منطقی با او صحبت کنید تا او بداند اگر کاری متفاوت را برای او انجام می دهید یا غذایی متفاوت را برای او آماده می کنید، دلیلتان چیست.

احساساتتان را متعادل کنید

  بسیاری از والدین در برخورد با دختران و پسران خود دچار احساسات لحظه ای می شوند. یعنی ممکن است همیشه عادت تبعیض و مقایسه را نداشته باشند؛ اما در برخی مواقع مهم، بخصوص در حضور دیگران یکباره رفتاری ناشی از غلیان احساسات داشته باشند و ناخودآگاه ضربه ای اساسی به فرزندشان وارد کنند. بنابراین خوب است که در جمع از کارهای فرزندتان تعریف و تمجید کنید؛ البته نه با اغراق. قربان صدقه رفتن مادران و پدران خوب است؛ اما باید همیشگی و متعادل باشد تا فرزندتان احساس نمایشی بودن از آن نگیرد و درک کند که با تمام وجودتان این حرف را می زنید.

 

پرده پندار

  مــردان خـدا پــرده پـنـدار دريـدنـد        يـعني هـمه جـا غـيـر خـدا يـار نديدند

هـر دست که دادند از آن دست گرفتند         هـر نکتـه که گفتند همان نکته شنيدند

جـمعـي بـه در پـير خـرابـات خـرابـند        قـومـي بـه بـر شـيخ مـناجات مـريدند

يـک جـمع نکوشيـده رسيدند به مقصد         يـک قـوم دويـدند و بـه مقصد نرسيدند

فــريـاد کــه در رهـگــذر آدم خـاکـي       بـس دانـه فـشاندند و بسي دام تـنيدنـد

هـمت طـلـب از بـاطـن پيران سحرخيز        زيـرا کـه يـکي را ز دو عـالم طلـبـيدنـد

زنـهار مــزن دسـت به دامـان گـروهـي        کـز حـق بـبريـدنـد و به باطل گرويدند

مـرغان نـظــرباز سـبک سـير فـروغـي        از دام گــه خــاک بر افــلاک پريـدنـد

 فروغی بسطامی

 

ساز و آواز خلاقانه

دگر باره بشوریدم بدان سانم به جان تو ... ضربی و آواز شهرام ناظری با شعری از مولانا و در بیات زند هنوز هم شورانگیز است. این آواز در آلبوم «شورانگیز» اجرا شد. فرم خاص قطعات و ریتم پنج ضربی تصنیف «بیا ساقی» و ریتم هفت ضربی تصنیف «بیایید بیایید» هنوز گوش و ذهن را نوازش می دهد و شورانگیز را شنیدنی می کند. شورانگیز، آلبومی است که محصول اجرای سال 68 حسین علیزاده با ترکیبی از گروه های عارف و شیدا بود. قطعات خلاقانه آن، دوران اوج موسیقی ایرانی را به یاد می آورد و ترکیب و تلفیق شعر و موسیقی و تک نوازی های نوآورانه اش را می توان بارها و بارها شنید.

 

ورود مهمانان تازه و ماجراهای عجیب

«گرگ بازی، روایت کننده داستان چند دوست قدیمی است که یک شب در خانه موروثی یکی شان جمع می شوند که با ورود مهمانان تازه وارد به جمع، ماجراهای عجیبی رخ می دهد.»این عبارت ها را عوامل فیلم برای گرگ بازی منتشر کرده اند. عباس نظام دوست در نخستین کارگردانی اش در یک فیلم بلند، گرگ بازی را ساخته است. فیلمی که با حضور بازیگران چهره اش، پیش بینی می شود فروش خوبی داشته باشد. علی مصفا بعد از فیلم «انتهای خیابان سی و چهارم»، نگار جواهریان پس از فیلم «نگار» و هانیه توسلی بعد از« سیانور » و «مادری » بازیگران اصلی «گرگ بازی» هستند. موضوع فیلم، اجتماعی است و تلاش دارد با ارائه روایتی یک دست، داستان خوبی را برای مخاطبش تعریف کند.

 

فواره چون بلند شود، سرنگون شود

گفته اند که خاندان برمک، خاندانی ایرانی بودند که در دربار عباسیان نفوذ فراوان داشتند و تعدادی از آنها وزرای خلفای عباسی بودند. جعفر برمکی، حتی با هارون الرشید دوستی فوق العاده نزدیک داشت…روزی که به باغی رفته بودند، هارون هوس سیب کرد…و به جعفر گفت که برایم سیب بچین… جعفر دور و بر خود را نگاه کرد و چیزی که بتواند زیر پاش بگذارد و بالا برود، پیدا نکرد... هارون گفت بیا پا روی شانه من بگذار و بالـا برو…جعفر این کار را کرد و سیبی چید و با هارون خوردند و خوششان آمد…هارون به باغبان گفت که برای پرورش این باغ قشنگ از من چیزی بخواه…باغبان که از برمکیان بود، گفت: قربان می خواهم که دست خطی به من بدهید که من از خاندان برمک نیستم…همه تعجب کردند؛ اما به هر حال هارون این دستخط را به باغبان داد…بعدها که هارون از نفوذ برمکیان در حکومتش خیلی ترسیده بود و بر اثر بدگویی بعضی از آدم های حسود، دستور قلع و قمع برمکیان را صادر کرد و همه آنها را کشتند، زمانی که برای کشتن باغبان رفتند، باغبان دستخط خلیفه را نشان داد و گفت: من برمکی نیستم… این مسئله به گوش هارون رسید و از باغبان پرسید، چطور آن روز چنین چیزی را پیش بینی کردی و این دستخط را از من گرفتی؟ باغبان گفت: من در این باغ چیزهای مفیدی یاد گرفته ام. از جمله این که می بینم وقتی آبفشان را باز می کنم، قطرات آب رو به بالـا می روند و وقتی به اوج خودشان می رسند، سقوط می کنند و به زمین می افتند…بنابراین وقتی دیدم جعفر پا روی شانه شما گذاشت، متوجه شدم که به نقطه  اوجش رسیده و دیر نیست که سقوط کند و وقتی هم چیزی سقوط می کند، هر چه بزرگتر باشد، خسارت بیشتری وارد می آورد و فهمیدم که اگر جعفر سقوط کند، ما را هم با خودش به نابودی می کشاند … بنابراین دستخط گرفتم که برمکی نیستم.

 

سفر به گرای ۲۷۰ درجه

احمد دهقان، یکی از پدیده های ادبیات داستانی ایران و ادبیات دفاع مقدس به شمار می رود. نویسنده ای که در داستان پردازی، مرزهای کلیشه و احساسات را در نگارش آثار برای این گونه ادبی کنار گذاشته و با ایجاد گونه داستانی منحصر به فرد خود، از پایه گذاران یک سبک ادبی و داستان نویسی خاص در ایران دهه ۷۰ به بعد بوده است؛ سبکی که در آن داستان هایی بر پایه مستندات نویسنده نگارش می یابد، بدون اینکه بتوان ردی از او به عنوان نویسنده در داستان پیدا کرد.

رمان «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» در میان آثار داستانی احمد دهقان، یک نماینده تام و تمام است. داستانی که از زمان انتشار آن تاکنون، منشا تاثیرگذاری زیادی در جریان ادبی ایران به شمار می رفته و برای نویسنده و مخاطبانش اتفاقات و دریچه های تازه ای را باز کرده است.این رمان، داستان یک سفر حیرت انگیز و حتی اشراقی یک نوجوان به عمق جبهه های جنگ تحمیلی و بازگشت دوباره به نقطه ابتدایی داستان، یعنی زندگی او را روایت می کند.

 دهقان در این داستان، مخاطب خود را از ابتدایی ترین بخش های جنگ در هر خانواده که شامل تمنای حضور یک جوان و مخالفت خانواده اوست و در ادامه رفاقت ها و دوستی های شکل گرفته در بستر چنین رویدادی تا عمق خطر و روبه رو شدن با مرگ و صحنه های کشتار در نبرد پیش می برد و در نهایت نیز مانند یک قطعه موسیقایی، بار دیگر مخاطب اثر را به فرود در نقطه ابتدایی هدایت می کند.

راوی این کتاب، ناصر، رزمنده جوانی است که بارها سابقه شرکت در جبهه را داشته است و در بین امتحانات مدرسه، درس را رها کرده و به همراه دوستش علی، راهی منطقه جنگی جنوب می شود. در آنجا ضمن دیدار مجدد با دوستان سابقش، از قریب الوقوع بودن عملیاتی مهم اطلاع می یابد که در ادامه و در حین آن، بسیاری از دوستانش شهید و مجروح می شوند.  ناصر در ادامه ماجرا مجروح شده و پشت خط می آید و بعد از چند روز به شهر خود بازمی گردد و زندگی عادی را از سر می گیرد، تا اینکه پس از مدت کوتاهی با دریافت نامه ای از یکی از دوستانش، خود را آماده بازگشت به منطقه می کند.این کتاب تاکنون جایزه های ۲۰ سال داستان نویسی، کتاب سال دفاع مقدس و ۲۰ سال ادبیات پایداری را به دست آورده و همچنین به زبان های انگلیسی و ایتالیایی نیز ترجمه شده است.