دهه هشتادی ام

مشعل-  کمتر کسی تصوری از حجم تغییرات نسلی میان دهه هشتادی ها و نسل های قبل از خودشان دارد. نسلی که بسیاری از کارشناسان و جامعه شناسان حالا دیگر آنها را با سه شاخصه رسانه ای شدن، مصرفی شدن و پسامادی شدن می سنجند و معتقدند با نسلی مواجه هستیم که دیگر به راحتی نه می توان کنترلش کرد، نه به راحتی می توان قانعش کرد و نه به راحتی می توان از خواسته هایی که باب میل قدیمی ترها نیست، منصرفشان کرد. ما با نسلی رو به رو هستیم که نتیجه تربیت و نوع نگاه بسیاری از جوانان دهه 50 و 60 هستند پس بهتر است بیشتر و بیشتر درباره آنها بدانیم و وقتمان را با آنها بگذرانیم.

اگر بخواهیم با ادبیاتی که دهه هشتادی ها در متن و گفتار با هم حرف می زنند، این متن را بنویسیم حتما بخش زیادی از مخاطبان این گزارش نمی توانند آن را بخوانند یا بخش کمی از مطلب را متوجه خواهند شد و حتما در خانواده و اطرافیانتان با این ادبیات نوشتاری مواجه بوده اید. آنها عموما حروف انگلیسی را با فارسی تلفیق کرده و نوعی از «فینگلیش» ابداعی را ترتیب می دهند که البته با آن مدل از «فینگلیش» که در ذهن دارید تفاوت دارد، زیرا برخی از حروف صدادار در این میان را حذف و اضافه سلیقه ای می کنند و بسیاری از کلمات هم متناسب با کاربرد و میزان کاربرد مصطلح می شوند و دلیل منطقی و دستور زبان خاصی ندارد.

 علاوه بر اینها این نسل در بیان کتبی حرف های خود به دلیل«خستگی»، «صرف وقت کمتر» و مهمتر از همه «متمایز» بودن، عموما کلمات را خلاصه و در حد یک حرف به کار می برد. به عنوان نمونه I See را IC و Forever را 4E می نویسند. این دلایل را که عمدتا در شبکه های اجتماعی به عنوان دلایل اصلی این تفاوت در حرف زدن و نوشتن خودشان مطرح کرده اند.

   دهه هشتادی ها از کوتاه نویسی، تفکر الگوریتمی، منتقل کردن پیام های کوتاه به ویژه بیان ایده ها و مسائل از طریق تصاویر و ایماژها و کلیپ ها و انیمیشن ها و یا از پیام صوتی استفاده می کنند. دختران و پسران این نسل بیش از آن که حرف بزنند، عکس ها را رد و بدل می کنند و اگر هم بخواهند حرف بزنند، کوتاه نویسی می کنند.

  این نسل کانال و گروه و شبکه اجتماعی خودش را دارد و کمتر به تلوزیون و روزنامه و کتاب مراجعه می کند و در عوض بیشتر به کتاب صوتی و پادکست و انواع موسیقی های جدید گرایش دارد.

این نسل انقلاب اسلامی و سختی جنگ را ندیده و تحولات ساختاری بعد از جنگ را نچشیده و امروز با عبرت و شناختی که از سه نسل قبل خود گرفته، دچار رفتارهایی متفاوت از نسل های قبل از خود است. نسلی که محدودیت های مالی و راه های کسب درآمد و تحصیل نسل های قبل از خود را دیده و با توجه به آن دست به انتخابهای متفاوتی می زند.

  دهه هشتادی هایی که از همان ابتدای کودکی کنترل تلوزیون و لپ تاپ و تلفن همراه و دوربین در دسترسشان بوده، عجیب نیست که بیشتر از نسل های قبل به شبکه های اجتماعی و اینترنت علاقه و گرایش و تسلط و اشراف داشته باشند. این گرایش نوعی از سبک زندگی را برای آنها رقم زده که ممکن است آسیب هایی داشته باشد اما به نوعی هم اقتضای زمانه آنها است، پس سعی در نفی آن، محدود کردن و یا حذف نگیرید و تنها تلاش کنید تا این نیاز یا گرایش را کنترل کنید و به آنها موارد پیشنهادی خود را توصیه کنید. ضمن اینکه اگر شما خودتان بر این فضای مجازی و اینترنت تسلط داشته باشید، خیالتان راحت است که بچه ها نمی توانند شما را دور بزنند.

 دنیای امروز دنیای اخبار و تصاویر لحظه ای است و دیگر کسی نمی تواند فرزند خود را سال ها از این فضا دور نگه دارد، بهتر است به جای نگرانی درباره حریم خصوصی و مسائل امنیتی یا اخلاقی، بایدها و نبایدهایی که فکر می کنید تاکنون به فرزندانتان یاد داده اید و در تربیت آنها به کار برده اید را یادآوری و مرز بندی مجدد کنید و باقی را به عهده تشخیص آنها بگذارید و تنها از دور بر آنها نظارت کنید . چرا که در هر صورت اگر آنها بخواهند کاری را که شما درست نمی دانید، انجام می دهند و ممکن است شما متوجه نشوید.

 خودتان به عنوان والدین چه میزان روی رفتار و اخلاق فردی و اجتماعی خود تسلط دارید و این رفتار را درست می دانید ؟ آیا فرزند شما الگوی مناسبی دارد؟ چقدر در شبانه روز در شبکه های اجتماعی هستید یا پای تلوزیون و برنامه های آن می مانید؟ چقدر در خانه کتاب خوانده اید و چقدر از وقت خود را برای خانواده اختصاص می دهید؟ رفتارهای شما در همه این سال ها اصلی ترین الگو برای فرزندانتان بوده است، پس سعی نکنید حالا که فرزندتان به حدی از انتخاب و قدرت تشخیص رسیده است، آنچه را تا به حال به او یاد داده اید، نفی کنید و اگر اشتباهی وجود دارد، برخورد سلبی نداشته باشید.

  دختران و پسران نوجوان دهه هشتادی ملاک ها و رفتارهایی متفاوت از نسل های دیگر دارد و در بسیاری از موارد نظیر پوشش و مدل مو یا انتخاب دوستان، ملاک ها و سلیقه ها و ارزش هایی را که والدین و جامعه می خواهد، رعایت نمی کنند. اگرچه این موضوع هم ارتباط زیادی با نوع تربیت آنها از کودکی دارد اما معمولا نوجوانان تاثیر پذیری بالایی از گروه همسالان دارند و دوستان و همکلاسی های آنها الگوهای رفتاری شان می شوند. در این موارد هم بهتر است به جای برخوردهای سلبی، اصول اخلاقی و ارزشی را یادآوری کنید و از آنها بخواهید تا جایی که می توانند با شما همراه شوند و چه بسا برای این کار، تشویق هایی بگذارید.

 اگر در خانه یا خانواده خود مواردی از دهه هشتادی ها را داشته باشید، می دانید که برخی از آنها رفتارهایی پرخاش جویانه دارند و این موضوع در لحن صحبت کردن بیشتر خود را نشان می دهد.   معمولا صحبت سازنده با نوجوانان این نسل سخت است و قانع کردن آنها به این راحتی ها نیست؛ به همین دلیل باید تاکید کرد که اگرچه حرف زدن با آنها سختی های خاص خودش را دارد، اما این بهترین راه است و باید زبان ارتباط با آنها را پیدا کنید.

  تربیت کودکان در خانواده و جامعه به شکلی مشترک صورت می گیرد، پس برای آنکه فرزندتان با کمترین آسیب از این دوران بگذرد، دوستی و ارتباط خود را با فرزندانتان بیشتر کنید. زمان بیشتری را در موضوعات مورد علاقه فرزندتان با او بگذارید و بگذارید تجربه های شاد و هیجان انگیز و جدید را با شما و یا در کنار شما داشته باشد و تا جایی که امکان دارد در جمع های دوستانه با آنها همراهی کنید؛ به عبارتی نه منعشان کنید نه رهایشان کنید.

 خوب گوش دادن به خواسته ها و حرف دل فرزند، عدم رویارویی و برخورد شدید با خواسته ها و پرسش های غیر متداول و احترام به خواسته های آنان را حتی اگر برآورده نمی شوند، فراموش نکنیم. 17 ساله های امروز، بزرگترین دهه هشتادی های امروز جامعه ما هستند. پس عمده این دختران و پسران ما در سن حساس بلوغ هستند و لازم است چالش های دوران بلوغ را قبل از هر چیز مد نظر داشته باشیم و مسائل مهمی مثل احترام به شخصیت، استقلال و حق انتخاب را جدی بگیریم.

  در ارتباط با نوجوانتان متناسب با نیازها و رفتارهایش، موارد تشویقی در نظر بگیرید. از سینما و فیلمی که دوست دارد یا جایی که دوست دارد برود. حتی اگر پاسختان به خواسته ها یا حرف هایش منفی است، همان ابتدا پاسخ منفی ندهید: یک «بسیار خوب» بگویید و بگذارید درباره آن موضوع بیشتر حرف بزند. در ارتباط با آنها در ازای هر عمل یا وظیفه ای که انجام می دهند، محترمانه تشکر کنید تا احساس مفید بودن داشته باشند. آنها را برای ورود به کارها و برنامه های هنری و ورزشی و تحصیلی جدید تشویق کنید و در هر کار جدید و متفاوت دخالتشان دهید و از آنها در پایان کار تشکر کنید.