بچه هاي مدرسه نفت

روايت« مشعل» از حال و هواي دانش آموزان مدرسه اي که شرکت  بهره برداري نفت و گاز مارون در راستاي مسئوليت اجتماعي ساخته است

مشعل  مرجان طباطبايي  «از تماشاي آسمان پرستاره لذت مي برم؛ معمولا صاف است و ستاره ها با درخشش...» اين صدايي است که از پشت فنس هاي تنها مدرسه روستا به گوش مي رسد. دختران و پسراني که کنار هم الفباي فارسي را مشق مي کنند. با ورودمان به داخل مدرسه غافلگير مي شوند؛ اما از درس خواندن باز نمي مانند. دختري رو به دانش آموزان ديگر ايستاده و جملات کتاب درسي،  با زمزمه او از زبان همشاگردي هايش شنيده مي شود.  اينجا دبستان تازه تاسيس روستاي «ابيرش» است، در 50  کيلومتري اهواز؛ ساختمان آجرنماي مدرسه در همان ورودي روستاي 40 هکتاري در ميان خانه هاي کاه گلي و سيماني چشم نوازي مي کند. دانش آموزان پرجنب و جوشند؛ شور و شوق در ميان شان موج مي زند؛ به ميان شان که مي رويم، ديگر نظم درس خواندن به هم مي خورد. چند دانش آموز سرگرم بازي مي شوند و تعدادي هم متعجب از حضور و گپ و گفت و عکاسي ما. دبستان دو کلاسه رهبر از حدود دو ماه پيش ساخته شده و به گفته سيد احمد حسيني،دهيار روستاي ابيرش، با ساخت آن، «اميد » به درس خواندن در ميان بچه ها بيشتر شده است. ذوق حضور در اين مدرسه، در چشمان يکايک دانش آموزان پيداست. اين بچه ها تا پيش از اين در کانکس هاي بدون در و پيکر درس مي خواندند و پيشتر از آن هم در مدرسه متروکه 50 ساله با سقف هاي ناايمن. دهيار از مدرسه متروکه که حالا ديگر تخريب شده، به عنوان زندان و بازداشتگاه ابيرش نام مي برد و مي گويد: «نه در داشت و نه پنجره. به شرکت نفت براي ساخت مدرسه درخواست داديم؛ قدم بزرگي براي ما برداشتند. تا ساعت 11 شب هم اينجا مي ماندند تا کارها زودتر انجام شود.»

مارون و مسئوليت اجتماعي

کلنگ مدرسه جديد از سوي شرکت بهره برداري نفت و گاز مارون  در هفته دولت سال قبل زده شد و در دهه فجر هم به بهره برداري رسيد تا 60 دانش آموز دختر و پسر ابيرش، سرخوش از تحصيل در ساختماني که نام مدرسه دارد، شايد خاطره تلخ گردوغبار، سوز سرما و آتش گرما براي درس خواندن در مخروبه و کانکس را براي هميشه به فراموشي بسپارند. حالا ديگر در مکاني نو،  زنگ هاي فارسي، اجتماعي، رياضي و شايد بيش از همه ورزش و تفريح برايشان رنگ واقعي به خود گرفته است.

اين اقدام شرکت بهره برداري نفت و گاز مارون در مسير انجام وظايف مسئوليت اجتماعي در صنعت نفت اجرايي شده است؛ مسئوليت اجتماعي (CRS ) مخفف  Corporate social responsibility   است که در سال هاي اخير، آن را  از زبان مديران صنعت نفت از صدر تا ذيل بسيار شنيده ايم. CSR  را  در يک جمله مي توان اين گونه معنا کرد که سازمان ها در برابر مسئوليت همراه با توليد ثروت خود در اجتماع مسئول هستند، از اين رو بايد علاوه بر بهره برداري از اين ثروت ملي، مردمان آن حوالي را هم ببينند، موضوعي که در دنيا به عنوان مسئوليت اجتماعي خوانده مي شود.

منطقه جغرافيايي شركت بهره برداري نفت و گاز مارون  از شمال به هفتگل و نفت سفيد،از شرق و جنوب شرق به رودخانه جراحي و از غرب و جنوب غرب به 30 كيلومتري اهواز محدود مي شود و با وسعتي بالغ بر 1400 كيلومتر مربع، در برگيرنده ميادين مارون،كوپال وشادگان است.

انتظارات مردم را مي دانيم

جهانگير پورهنگ، مديرعامل اين شركت به «مشعل» مي گويد: هر شرکتي درهرجايي از دنياکه فعاليت مي کند، بايد در مسائل اجتماعي هم نقش داشته باشد؛ چرا که اين نقش، هم انتظار مردم بومي آن مناطق است و هم مي تواند در مسير پيشبرد اهداف و رسالت آن شرکت مثمرثمر باشد. ما خودمان هم در اينجا زندگي مي کنيم و با مردم درتماس هستيم؛ انتظارات آنان را بخوبي لمس مي کنيم و با آن مواجه ايم. خيلي دوست داريم درحد امکان، آن انتظارها را  برآورده کنيم.

او  کسب علم و دانش را از اولويت هاي نخست هرکشوري مي داند و خاطرنشان مي کند: «در طول دو سال اخير، هفت مدرسه احداث شده و توسعه يافته و بهسازي يك مدرسه ديگر نيز با صرف بودجه اي در مجموع نزديک به يک ميليارد تومان انجام شده و 6 مدرسه هم در ايام دهه فجرکلنگ زني شد و قبل ازسال تحصيلي آينده، نهايي مي شود که مجموع آنها به 14 مدرسه خواهد رسيد.»

برق شادي در چشمان بچه ها

سيد احمد حسيني، دهيار 29 ساله روستا مي گويد: «پس از ساخت مدرسه، شادي در چشمان بچه ها موج مي زد. يکي از دانش آموزان به من گفت که سيد احمد ما از تو ممنون هستيم. ما خيلي سختي کشيديم. او ادامه مي دهد: «تعجب مي کردم که خودش اين حرف ها را مي زند.»

سيد جعفر هم که چند فرزندش در اين مدرسه مشغول به تحصيل هستند، مي گويد: «بچه ها حالا با علاقه خاصي سر کلاس مي روند. مدرسه قبلي   مشابه زندان بود؛ مدرسه اي بازمانده از رژيم قبل که پنجره هاي آن با سيمان بلوکه شده بود و بچه ها با مشقت سر کلاس هاي آن مي رفتند. خواسته او مثل دانش آموزان، فراهم شدن آب و برق براي مدرسه است؛ اگر چه کولر در اين مدرسه به چشم مي آيد؛ اما به خاطر فشار ضعيف برق، امکان روشن شدنش نيست.»

فاطمه از دانش آموزان کلاس چهارم است و مي گويد: «اين مدرسه خوب است. الان فقط برق و آب مي خواهيم.»

اينجا بر خلاف مدارس ديگر، دانش آموزان لباس فرم ندارند. در ميان دخترها کمتر مي تواني مانتوهاي مشابه پيدا کني و پسران هم تي شرت هاي رنگي مختلف پوشيده اند. تنها وجه تشابه، مقنعه آبي رنگ برخي دانش آموزان است که آن را هم خانم جليلي، معلمشان پارچه خريده و براي شان دوخته است.

خداحافظي با خاطرات تلخ کانکس

سيده زينب حسيني، دانش آموز کلاس سوم دبستان است. مي گويد: «درس خواندن در کانکس خيلي سخت بود و در سرما و گرماي شديد خيلي سخت تر مي شد؛ اما من درس خواندن را دوست دارم.»

زينب که مي خواهد در آينده دکتر شود، مي گويد: «الان که براي ما مدرسه درست کردند، خيلي خوشحالم.»

از کتاب هاي مورد علاقه اش که مي پرسم، کتاب فارسي در دستش را نشان مي دهد و مي گويد: «ما فقط همين کتاب هاي درسي را داريم.»

يونس، همشاگردي زينب هم خاطره تلخ درس خواندن در کانکس را به ذهن دارد. مي گويد: «الان خوشحالم که مدرسه داريم. درس خواندن را دوست دارم و مي خواهم در آينده معلم شوم.»

بچه ها ذوق زده شدند

فاطمه مرادي چهرازي، از معلمان اين مدرسه از حال و هواي متفاوت دانش آموزان با ساخت مدرسه مي گويد: «داخل کلاس  که آمديم، خيلي ذوق زده شدند، حتي نحوه تدريس هم خيلي راحت تر شده. درس خواندن شان هم بهتر شده است.»

او پايه ششم و چهارم را تدريس مي کند و 11 شاگرد دارد؛ 4 دختر و مابقي پسر. توضيح مي دهد: « مدرسه يک ماه قبل از عيد ساخته شد و به کلاس آمديم. شرايط سختي داشتيم؛ بچه ها يا مرتب سردشان بود يا خاک داخل کانکس مي شد و بچه ها آسيب مي ديدند. با همه اين شرايط سخت، با عشق و انگيزه براي درس خواندن مي آمدند و الان اين انگيزه بيشتر شده است.

فقط توپ و طناب داريم

مرتضي هم از سرماخوردن در زمستان مي گويد و خواسته اش داشتن وسيله بازي است. مي گويد: «براي بازي فقط توپ و طناب داريم. همين!»

اگر چه اين دو کلاس براي دانش آموزان کفايت نمي کند؛ اما قرار است کلاس ديگري هم به آن اضافه شود تا برخي از آنها مجبور به تشکيل کلاس در حياط مدرسه نباشند. به همين دليل مقابل مدرسه هنوز کانکس ها يا کلاس هاي درس سابق بچه ها ديده مي شود که شايد تا زمان ساخت کلاس هاي جديد به کار آيد. بخشدار غيزانيه مي گويد: «در آماري که از دانش آموزان ارائه کردند، پيش دبستاني را اعلام نکرده بودند.» آمار دقيق تري از مدرسه و دانش آموزان را  مسعود آقاجري، مدير دبستان روايت مي کند: «الحمدلله با مساعدت شرکت نفت شرايطي مهيا شد تا مدرسه خوبي ايجاد شود. اينجا تعداد دختران و پسران تقريبا نصف به نصف و مقاطع تحصيلي شان هم  از پيش دبستاني تا ششم است. شرکت نفت قول داده دو کلاس ديگر در بخشي از حياط مدرسه ايجاد کند تا دانش آموزان مجبور نباشند به نوبت در حياط مدرسه و روي زمين تحصيل کنند که اميدوارم عملي شود.»

پري جليلي، ساکن اهواز، معلم پايه سوم و پنجم اين مدرسه است که هر روز از اهواز به اينجا مي آيد  مي گويد: «در دوره اي که بچه ها در کانکس هاي بدون دروپنجره و در هواي سرد درس مي خواندند، شرايط سختي داشتيم. نيمکت و صندلي هم وجود نداشت. هيچ امکانات رفاهي نبود. يک تابلو با ميخ و سيم به ديوار آويزان شده بود که هر لحظه امکان داشت روي سر بچه ها بيفتد. در گرما هم که وسايل سرمايشي وجود نداشت.»او ادامه مي دهد: «بچه ها به خاطر ذوق و شوقي که دارند، در هر شرايطي درس را دنبال مي کنند؛ اما اذيت مي شوند.»

درخواست او ايجاد امکانات آموزشي و ورزشي در مدرسه است و در اين باره توضيح مي دهد: «براي دروس جغرافيا، رياضي، مطالعات اجتماعي و.. هيچ امکانات آموزشي نداريم.  مثلا اگر بخواهم کره زمين را براي بچه ها توضيح دهم، يک کره زمين در مدرسه نيست. يا در زنگ هاي ورزش،  بچه ها فقط  يک توپ با چند طناب دارند.»  معلم ديگر هم مي گويد: «مثلا نقشه ايران را بايد بچه ها بشناسند که نداريم.»

در پيگيري «مشعل»  از هاشمي، بخشدار غيزانيه او اشاره مي کند که آموزش و پرورش، هنوز امکانات آموزشي در اختيار ما نگذاشته است.

مدير مدرسه هم اشاره مي کند که ما بودجه و سرانه اي نداريم. مردم روستا هم که خودتان شاهد هستيد، فقيرند و خشکسالي در روستا وجود دارد. شغل بيشتر مردم، کشاورزي و دامداري است که اوضاع خوبي ندارند. امسال گوسفندها را به بيابان مي برند، چون همه جا خاک است. رد خشکسالي را مي توان همه جا ديد. اهالي مي خواهند دام هاي خود را بار بزنند و يا بفروشند يا به رامهرمز و ايذه ببرند. دهيار هم درباره وضعيت 80 خانوار روستاي ابيرش که زماني اين روستا محل تجمع آهوان مايل به سفيد بوده و نام اين روستا هم از آن برگرفته شده، مي گويد: «کشاورزي به صفر رسيده و دامداري هم در حال از بين رفتن است. » او ادامه مي دهد: «گام اول، ساخت مدرسه بود و گام بعدي هم اميدواريم تاسيس کتابخانه باشد.» او از شرکت نفت و گاز مارون به خاطر اين اقدام تشکر مي کند.

 از داخل حياط مدرسه، مشعل هاي نفتي، فاصله زيادي با ما و دانش آموزان ندارد. از بچه ها درباره نفت مي پرسم. پاسخ درستي نمي شنوم؛ اما بعد جواب در دفتر مشق يکي از بچه ها برايم ارسال مي شود که نوشته است: «ما نفت داريم؛ اما آب و برق نداريم. » مديرعامل شرکت نفت و گاز مارون مي گويد: «مردم از اينکه مي بينند اطرافشان شعله هاي نفت و آلودگي آن است و چيزي عايدشان نمي شود، حس خوبي ندارند. بيکاري هم زياد است. اولويت بندي کرديم تا مواردي كه بيشتر مورد نياز مردم است، در چارچوب مقدورات شركت، اول انجام شود.»

او با اشاره به محروميت منطقه اطراف شرکت نفت و گاز مارون مي گويد: «مثلا در يک روستا مي بينيم که بچه ها در حسينيه در حال تحصيل هستند. ميز و نيمکت درستي ندارند يا در کانکس درس مي خوانند. در گرماي ارديبهشت و نيمه خرداد دماي هوا به بالاي 50 درجه مي رسد و يا در زمستان درس خواندن  در کانکس فلزي ، مشکلات خاص خود را دارد.»

هزينه 140 ميلياردي براي مسئوليت اجتماعي

به گفته پور هنگ،  شرکت نفت و گاز مارون، در سال 96 حدود 140 ميليارد ريال براي مسئوليت اجتماعي پيش بيني کرده بود که حدود 100 ميليارد ريال آن هزينه شده و باقي آن مربوط به اقدام مشترک با شرکت نفت و گاز کارون براي آبرساني به 80 روستاست که محقق مي شود.

 بدون شک   آب رساني که با مشارکت دو شرکت انجام خواهد شد، بسيار مورد استقبال اهالي اين روستاها قرار خواهد گرفت، چرا که مسئله آب نيز از خواسته اصلي مردم اينجاست. به هر رو توسعه اجتماعي اصل انکارناپذير نفت است. با نگاه ويژه وزارت نفت دولت حسن روحاني به حجم زيادي از پروژه هاي عمراني، آموزشي، بهداشتي و درماني، محيط زيستي، اشتغال زايي و... در نقاط مختلف کشور، بويژه مناطق عملياتي صنعت نفت، به سمتي مي رويم که رنج ثروت نفت براي ساکنان آن کمرنگ تر شود؛ هر چند اکنون نيز صنعت نفت در زمره پيشگامـان توجـه به مسئوليت اجتمـاعي قرار دارد و مي توان گفت نمايي تازه از اجراي برنامه هاي مسئوليت اجتماعي در اين صنعت رونمايي شده است. در همين زمينه، محسن اميريان، مدير نظارت بر طرح هاي عمراني مناطق نفت خيز از برنامه‎ريزي براي انجام فعاليت‎هاي اجرايي بيش از 300 پروژه مهم عمراني و عام‎المنفعه با اختصاص بيش از 500 ميليارد تومان اعتبار در سال 97 خبر داده است؛ پروژه‎هايي که در قالب پروژه‎هاي 2هزار و 500 ميليارد توماني برنامه هاي پنج ساله اجرايي خواهند شد.

غيزانيه ديگر کانکس ندارد

ساخت مدرسه، تنها به اين روستا محدود نمي شود و با اقدام صنعت نفت و خيرين، به گفته بخشدار غيزانيه، ديگر هيچ کانکسي در 80 روستاي اين منطقه وجود نخواهد داشت. برخي دختران مدرسه رهبر ابيرش هم بعد از کلاس ششم، آرزوي رفتن به مدارس غيزانيه را دارند؛ چه در غير اين صورت بايد قيد تحصيل را بزنند. 3 دختر با اقدام يک خير که براي شان سرويس گرفته، ادامه تحصيل دادند. برخي ها هم که امکان درس خواندن براي شان مهيا نيست، گريه مي کنند.

فهرست متنوع فعاليت هاي مسئوليت اجتماعي

  اقدام مجموعه هاي نفت در زمينه مسئوليت اجتماعي قابل توجه است و اين را مي شود با نگاهي گذرا به آمار و ارقام متوجه شد. از جمله در گزارش عملکرد شرکت نفت و گاز مارون، فهرست متنوعي از نوسازي و احداث مدرسه، تامين تانکر آبرسان، کمک به ساخت مساجد، تامين بسته هاي اهدايي لوازم التحرير و کمک آموزشي دانش آموزان ، تسطيح و تعمير جاده ها، همكاري هاي فرهنگي و ورزشي، تامين ماشين آلات راهسازي، بهسازي جاده هاي داخلي و... در حوزه هاي بخش غيزانيه از شهرستان اهواز و ديگر شهرستان هاي رامشير، رامهرمز و شادگان به چشم مي خورد.

  بخشدار غيزانيه مي گويد: «در هيچ دوره اي اين مسئله در منطقه ما مورد توجه نبوده و در چند دهه گذشته براي مدرسه سازي و حل ساير مسائل غيزانيه هيچ اقدامي نشده بود؛ اما در دو سال اخير شاهد انجام اين فعاليت ها هستيم.»  او در اين زمينه، احداث7 مدرسه و توسعه و بهسازي يك مدرسه در روستاهاي غيزانيه در سال 96-95 از سوي شرکت بهره برداري نفت و گاز مارون، 2 مدرسه در حال ساخت در 2 روستا از سوي شرکت نفت و گاز کارون و همچنين ساخت 3 مدرسه از محل اعتبارات وزارت نفت در 3 روستاي غيزانيه را مورد اشاره قرار مي دهد و مي گويد: «در مجموع 12 مدرسه ساخته شده است. » به گفته او، ساخت و بازسازي مدارس، انگيزه تحصيل و آموزش را افزايش مي دهد و تاثير اين مسئله را شاهد هستيم. با اين حال لازم است که شرکت نفت در اين زمينه نگاه ويژه اي داشته باشد.  با ساخت 20 باب مدرسه در غيزانيه که  12 باب آن را شرکت نفت ساخته است، ديگر هيچ دانش آموزي در کانکس درس نمي خواند. اين را هاشمي مي گويد و يادآور مي شود که به 6 تا 7 مدرسه ديگر نياز داريم.

تکرار خواسته هاي دانش آموزان ابيرش

خداحافظي با دانش آموزان مدرسه روستاي ابيرش با اجراي «يَزله» از سوي پسرها همراه مي شود؛ از سنت هاي موسيقي  جنوبي هاي عرب نشين است.  موقع رفتن ما، برخي پشت فنس ها آمده و دست تکان مي دهند و برخي صورت را به مشبک هاي ديوار مدرسه چسبانده و با سکوت بدرقه مان مي کنند. برق چشمان بچه هاي ابيرش هنوز در نگاهم باقي است. خاطرم مي ماند که خواسته هايشان حتما تکرار شود: کتاب، آب، برق، وسايل آموزشي و...