نگاهي به تاريخ تحولات يکي از قديمي ترين سکوهاي نفتي ايران

میراث بهرگان

مورخان از لابه لای اسناد آرشيوي، نشريات، تصاوير و مصاحبه با پيشکسوتان می توانند به بازسازي صحنه هایی از تاريخ معاصر ايران اقدام کنند. آرشيو موزه های صنعت نفت ايران در چند سال اخير، کمک های بی دریغی به اهل تاريخ کرده است. آنان به زحمت توانسته اند اسناد قديمي را از کانکس ها، گونی های خاک گرفته و فایل های درون انبارها و سوله ها جمع آوری کنند و در اختيار اهل پژوهش قرار دهند.

سودای مبارزه با کارتل های نفتی

باني قرارداد سيريپ، انريکو ماتئي بود که بيش از سه فيلم سينمايي و دو سريال تلويزيوني از او ساخته شد. هواپيماي شخصي انريکو ماتئي در سال 1962 ميلادي، هنگامي که براي انعقاد قرارداد جديدي عازم آفريقا بود، به طور مشکوکي سقوط کرد و ماتئي کشته شد. او در فرهنگ سياسي ايتاليا به يک اسطوره نفتي بدل شد که سوداي مبارزه با کارتل هاي نفتي را داشت. اينک، از سيريپ و روستاي امام حسن(ع) و آن همه جوانان و ميانسالاني که بهرگانسر را به سرانجامي خوش بدل کردند، معدود افرادي باقي مانده اند. اگر از آنها پرسش کني، با آه و افسوس شروع می کنند و در پايان با شعف و شادي شما را سرخوش می گردانند. خانم شیرین زهاب (شيرينو)، بانويي است که همه خاطرات ایتالیایی ها را از ابتدا تا انتها همچون دوربين فيلمبرداري کاشته شده در بهرگان، براي مخاطب مرور می کند. او براستي ميراثي زنده از رخدادهاي 60 سال گذشته است. در کنار او، جوانان قديمي ديگري هستند که می توانند توصیف کننده اسناد آرشيوي باشند؛ افرادي چون بهروز بهبهاني، احمد سالمي و اميرحسين حيات داودي.

توسعه بهرگان بعد از انقلاب

ایتالیایی ها در دهه های 40 و 50 در زاهدان، چابهار، بندرعباس، جزيره سيري و برخي بندرهاي ساحلي به توسعه چند بنگاه اقتصادي مانند شيلات و صيادي اقدام کردند. البته بهرگان پس از انقلاب اسلامي توسعه يافت. جمعيت بتدريج رو به فزوني رفت و روستاي کوچک امام حسن(ع) به يک شهر تبديل  و در دهه 70 صاحب چند مدرسه، مرکز بهداشت، باشگاه ورزشي و خيابان آسفالته شد. از همه مهم تر، دو پديده بيکاري و اتکا به شرکت نفت فلات قاره ايران از دهه 80 بيشتر به چشم آمد.

بهرگان، در 40 کيلومتري شمال غربي گناوه، از مناطق قديمي سرزمين مادري است که با نام های مختلفي در متون تاريخ ميانه توصيف شده است. يکي از آن نام ها، «سينيز» است که بخشي از آن اکنون روستاي امام حسن(ع) ناميده می شود. سينيز از دوران باستان مرکز صادرات پارچه های خوش نقش، روغن چراغ و موم (گرفته شده از نفت) بوده است. نام و واژه سينيز در منابع تاريخي همچون مسالک و ممالک اثر استخري، صوره الارض اثر ابن حوقل و نزهه القلوب اثر حمدالله مستوفي بارها آمده است. احتمالا چشمه های نفت اطراف سينيز تا دالکي، از سوي صنعتگران براي عايقکاري کشتي، سيستم فاضلاب و ساختمان های مجاور دريا و همچنين روشنايي کوچه ها و خیابان های سيراف، هرمز، گمبرون، بوشهر و پس کرانه های آنجا مورد استفاده قرار می گرفته است. دوران بسيار طولاني گذشت تا گاز و نفت مناطق ساحلي خليج فارس در فرايند تکنولوژي جديد به توليد صنعتي برسد. اولين فعاليت براي کشف نفت در سال 1914 ميلادي (1293 شمسي) در جزيره قشم انجام شد که به نتيجه نرسيد .سال ها گذشت تا اينکه در سال 1336 شمسي دولت ايران عزم کرد از دريا و کرانه ها نفت استخراج کند. بهرگان، اولين نقطه در درياي خليج فارس بود که توسعه يافت و در رقابتي چشمگير با عربستان، ميزان قابل توجهي نفت از آن استخراج شد. از همه وقايع سال های 1336 تا 1343 تنها چند عکس و سند، چاه شماره يک و سکوي بهرگانسر باقي مانده که اداره کل موزه ها و آرشيو در سال 1396 عزم کرد تا آن را به يک موزه دريايي تبديل کند. اين سکو به همت مديريت موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت به ثبت ملي رسيد و از گزند تخريب و بی اعتنایی در امان ماند. در کنار تجهيزات باقيمانده و اسناد آرشيوي و نشريه نامه صنعت نفت، ميراثي گرانبهاتر وجود دارد که همانا جوانان قديمي هستند که گاه وبیگاه در این سو و آن سو به پرسش ها پاسخ می دهند و ما را با خود به آن سال ها می برند. توليد اوليه بهرگانسر از سال 1341 آغاز شد که حدود 6 هزار و 290 بشکه در روز بود. قبل از توليد، محمدرضا پهلوی در سفري به بهرگان، از تجهيزات شرکت سيريپ بازديد و تأسيسات، دستگاه جداکننده گاز از نفت و امکانات تفريحي و اقامتي را از نزديک مشاهده کرد.

رفتار دوستانه ايتاليايی ها

شیرین زهاب (شيرينو)، از تلاش و فعالیت های ایرانی ها و ایتالیایی ها براي برپايي تأسيسات خشکي و حفاري چاه ها و تأسيسات دريايي حرف ها و سخن ها دارد: «رفتار ایتالیایی ها و بوميان منطقه با همديگر دوستانه بود. برخي مردم به کار کشاورزي مشغول بودند؛ اما برخي ديگر می رفتند جلوي در شرکت و منتظر می ماندند تا هر وقت به نيروي کارگر نياز بود، در آنجا مشغول کار شوند. حقوقشان بين 3 تا 4 تومان بود. من و مادرم تنها زنان روستا بوديم که براي آنها کار می کردیم. از حراست شرکت برايم هيزم می آوردند و من در تنوري که در خانه داشتم، برايشان نان می پختم. شب ها معمولاً بيدار می ماندم تا نان صبحانه را آماده کنم. براي ناهار و شام هم بايد نان می پختم؛ چون روستا نانوايي نداشت. در ازاي اين کارها 3 تومان به ما حقوق می دادند. اگرچه پول زيادي نبود؛ اما زندگی مان با آن می چرخید. بتدريج زندگي مردم روستا رونق گرفت و اوضاع بهتر شد.»

طولي نکشيد که توليد نفت در سيريپ افزايش يافت و در سال 1345 به حدود 25 هزار بشکه در روز و در سال 1350 به حدود 60 هزار بشکه در روز رسيد.

مردم بهرگان

نه شرکت نفت فلات قاره علاقه دارد شاهد بيکاري در امام حسن(ع) باشد و نه سازمان اداري گنجايش استخدام همه آنها را دارد. همچون زندگي انسان که هنگام تولد، شيرين و جذاب است و به هنگام پيري مشکلات گريبانگير انسان می شود، بهرگان هم به نقطه ای از تاريخ رسيده که بايد در حد و اندازه جديد آن تصمیم گیری شود. تصويري که می توانیم از سينيز گذشته بسازيم، تصويري پرتلاش و خلاق است که مردمان اين منطقه از عصر ساساني تا قرن چهارم هجري قمري توانايي يافته بودند، تخم کتان از مصر آورده، در دشت بزرگ سينيز کاشته و از محصول آن در کارگاه های نساجي، مشهورترين پارچه های ايراني را توليد کنند. در سمرقند، بخارا، هند، چاچ، ري، اردبيل و تبريز پارچه های سينيزي شهره آفاق بود. اين تصوير در سده های بعد کمرنگ و بتدريج محو شد. خشکسالي، جنگ های محلي و از همه نفرين بارتر، تغيير سلسله ها بود که به مهاجرت مردم دامن زد. در دوره افشاريه، زنديه و قاجار سينيز به روستايي کوچک با اقتصاد صيادي بدل شد. وقتي ایتالیایی ها آمدند، جمعيت روستاي امام حسن(ع) نزديک به 100 نفر بود. پس از شروع به کار شرکت ايران ـ ايتاليا (سيريپ) در سال 1336 تمدن نفتي بتدريج شکل گرفت و جمعيت روستا به حدود 500 نفر رسيد.

منابع:

استخری، ابواسحاق ابراهیم، المسالک و الممالک، به کوشش ایرج افشار، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۰.

ابن حوقل، محمد بن علی، صوره الارض، ترجمه جعفر شعار، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۶.

مستوفی، حمدالله بن ابی بکر، نزهه القلوب، تصحیح و تحشیه گای لسترنج، تهران: اساطیر، ۱۳۸۹.

تاریخ نفت ایران، تالیف مسعود فروزنده.

اداره کل آرشیو اسناد و موزه های صنعت نفت ایران.

نشریه نامه صنعت نفت در سال های ۱۳۴۳ و ۱۳۴۴.