مقام زیارت امام حسین(ع) در بیان جابر بن عبدالله انصاری

راز  یک  راهپیمایی

یک روز «جابر بن عبدالله انصاری» با شاگردش «عطیه بن سعد» و گروهی از بنی هاشم و سادات علوی، تصمیم گرفتند مسیر طولانی حجاز تا عراق را با وجود خطرهای راه و خفقان سیاسی حاکم طی کرده و به «زیارت» امام حسین(ع) و شهدای کربلا نائل شوند. حرکت این کاروان زیارتی، آن هم با حضور صحابی کهنسال و گرانقدر پیامبر(ص) و نیز همراهی عده ای از بنی هاشم، بازتاب گوناگونی در افکار عمومی و نظام حکومتی بنی امیه داشته است. متأسفانه حوادث و واکنش های مسیر این سفر در منابع تاریخی و حدیثی به خوبی بیان نشده است؛ از این رو در مطلب پیش رو در آستانه اربعین حسینی به طور اجمالی به برخی ریشه های تاریخی و معرفتی راهپیمایی اربعین اشاره خواهیم کرد.

رژیم سفاک بنی امیه برای پیشگیری و سرکوب انقلاب های مردمی، سیاست مکتوب و برنامه همه جانبه ای داشت؛ چراکه با انتشار واقعه جانسوز شهادت و اسارت خاندان پیامبر(ص)، نخستین بازتاب مردمی اش ایجاد تنفر، تظاهرات خیابانی و هجرت شیعیان به کربلا بود. از این رو، نیروهای اطلاعاتی و نظامی یزید، ورود و خروج افراد به ویژه شخصیت ها را تحت کنترل قرار داده و در شهر مدینه «حکومت نظامی و پلیسی» را برقرار می کنند. با وجود این، نوع برخورد کارگزاران و مأموران با حرکت جابر بن عبدالله انصاری و بنی هاشم، در تواریخ و مقاتل، ثبت و ضبط نشده است. بر این اساس می توان چنین نتیجه گرفت:

الف) جابر و همسفرانش به شکل انفرادی و در زمان های مختلف، از مدینه بیرون آمده و در حوالی کربلا به هم پیوسته اند تا با آسودگی خاطر و امنیت جانی، به زیارت شهیدان مشرف شوند.

ب) احتمالاً جابر از کوفه و یا شهر دیگری عازم کربلا شده باشد.

احرام در میقات عشق

با نزدیک شدن کاروان زیارتی به منطقه کربلا، سیلاب اشک از دیدگان جاری شد و آوای مرثیه خوانی در فضای بیابان طنین افکند و دل های سوگواران در عطش زیارت قبور مطهر و تابناک شهدا بی تاب شد.  بهتر آن است که قصه ماندگار این مسافران «حریم نور» را از زبان عطیه، یکی از همراهان کارون جابر عبدالله انصاری(ع) بشنویم: «ما همراه جابر بن عبدالله انصاری به قصد زیارت قبر امام حسین(ع) حرکت کردیم؛ چون به کربلا رسیدیم، جابر نخست در کنار رودخانه فرات «غسل زیارت» کرد و پیراهن پاکیزه ای پوشید (همانند مُحْرِم، دو جامه سفید پوشید) و از کیسه ای عطرش را بیرون آورد. سپس لباس و بدنش را خوشبو ساخت و با پای برهنه به جانب قتلگاه حرکت کرد، در حالی که زبانش به نام و یاد الهی مترنم بود». آری، «زیارت» آدابی دارد و «زائر» برای رسیدن به مقام قُرب الهی، بایسته است روح و جسم خویشتن را معطر و پاکیزه سازد و با زمزمه نام معشوق آرام، آرام در مسیر وصال گام بردارد.

میهمان عرشیان

وقتی شیعیان زائر و سوگوار به قتلگاه رسیدند، با صحنه های دلخراشی روبه رو شدند؛ قبرهای گمنام، خیمه های سوخته، زمین خون آلود و تفتیده، نیزه ها و شمشیرهای شکسته، همگی بیانگر اوج جنایت یزیدیان و منتهای مظلومیت عاشورائیان بود. مشاهده همین تصاویر، خود روضه و مرثیه ای است که دل ها و چشم ها را با حال و هوای «کربلا و عاشورای محرم 61 هجری» پیوند می دهد و «حماسه حسینی» را برای همیشه تاریخ ماندگار می سازد. عطیه عوفی دراین باره نقل می کند: «هنگامی که نزدیک قبر مطهر سیدالشهدا(ع) رسیدیم، جابر به من گفت: دستم را روی قبر بگذار. وقتی دستش را بر تربت آرامگاه امام نهادم، یکباره از اعماق دل آهی کشیده و بی هوش شد؛ لذا بر سروصورتش آب پاشیدم. چون به هوش آمد، سه بار فریاد برآورد: یا حسین!». آنگاه خطاب به آرامگاه امام، عرضه داشت:«حَبیبٌ، لا یُجیبُ حَبیبَه؛ آیا دوست، جواب سلام دوستش را نمی دهد».

پاداش همدلی

جابر در فراز پایانی زیارتنامه اش گفته بود: «سوگند به آن خدایی که حضرت ختمی مرتبت محمد(ص) را به حق برگزیده و مبعوث کرد، ما نیز در آنچه شما شهیدان در آن وارد شده اید، شریک هستیم.» از این رو، عطیه و دیگر زائران شگفت زده شده بودند. گرچه آنها به صداقت صحابی سرشناس و عارف پیامبر(ص) باور داشتند، اما سزاوار است که پاسخی برای این ابهام و سؤال دریابند؛ لذا عطیه عوفی از جابر(ع) می پرسد: «چگونه با آنان شریک هستیم و حال آنکه نه دشتی پیموده ایم، نه از بلندی و کوهی بالا رفته ایم و نه در راه خدا شمشیری زده ایم؛ اما اینان کسانی هستند که بین سرها و پیکرشان جدایی افتاده و شهید شده اند، فرزندان آنها یتیم گشته و همسران آنان بیوه شده اند». جابر(ع) پاسخ داد: ای عطیه، من از حبیبم رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: «هرکس گروهی را دوست بدارد، با آنان محشور می شود و هرکس کار عده ای را دوست بدارد، در عمل آنها شریک خواهد بود». جابر بعد از بیان حدیث نبوی، گفت: «سوگند به خدایی که محمد را به پیامبری برگزید! نیت و انگیزه من و یارانم همان چیزی است که حسین (ع) و یارانش داشتند».

ارزش تولی و تبری

عطیه عوفی در پایان گزارش «زیارت اربعین» می گوید: جابر(ع) به من گفت: «اکنون مرا به طرف خانه های مردم کوفه ببر. بعد از پیمودن مسافتی، خطاب به من گفت: ای عطیه، آیا به تو سفارش و وصیتی بکنم؟ چراکه گمان دارم پس از این سفر، دیگر تو را نبینم و باهم دیداری نداشته باشیم. عرض کردم: بفرمایید. در این موقع، آن صحابی جلیل القدر گفت: «دوستدار آل پیامبر(ص) را دوست بدار مادامی که ایشان را دوست می دارد و دشمن خاندان پیامبر(ص)را دشمن بدار مادامی که با ایشان دشمنی می کند ولو اینکه فراوان روزه بگیرد و نماز بگزارد. با دوست محمد و اهل بیتش مدارا کن؛ چراکه اگر در اثر زیادی گناهش یک پایش بلغزد، به واسطه دوستی اش با آنان، پای دیگرش استوار بماند. بنابراین، دوستدار پیامبر و آلش به سوی بهشت می رود و بازگشت و سرانجام دشمن آنها، دوزخ خواهد بود».

 

 

نگاهی به مضامین زیارت اربعین(بخش اول)

در حدیث معروف امام حسن عسکری(ع) «زیارت اربعین»، یکی از پنج علامت مؤمن شمرده شده است؛ چه بر سر تربت و مزار سیدالشهدا(ع) خوانده شود و چه از راه دور؛ بنا بر آنچه به دست ما رسیده است. مهم، توجه به مفاهیم مطرح شده در این زیارت است. محورهای عمده این زیارتنامه را می توان چنین برشمرد:

 1- ترسیم سیمای امام حسین(ع)

زیارت اربعین، همچون بسیاری از زیارتنامه های دیگر با «سلام» آغاز می شود که نشانه تولای شیعی نسبت به اولیای دین است و مخاطب این سلام، با اوصاف و القابی یاد می شود که هر کدام، بُعدی از ابعاد شخصیت سیدالشهدا را نشان می دهد. از آن حضرت، با عناوینی همچون ولی خدا، حبیب خدا، خلیل خدا، برگزیده خدا، شهید مظلوم، گرفتار رنج ها و مصیبت ها و کشته اشک ها یاد می شود: «السلام علی اسیر الکُرُبات و قتیل العَبَرات: سلام بر آن اسیر غم و اندوه و مصایب سخت عالم و کشته آب چشمان». پس از بیان این اوصاف و مقامات، زائر در پیشگاه خدا شهادت می دهد که آن امام شهید، ولی خدا و فرزند ولی خدا و صفی پروردگار و فرزند صفی خداست تا این گواهی، عمق ایمان و باور زائر را نشان دهد و این اعتقادات را در جان او بنشاند.

 2- ویژگی های امام حسین(ع)

در فراز بعد، به برخی اوصاف ویژه و کرامت ها و ارجمندی های آن امام شهید اشاره شده است. از جمله اینکه:

آن حضرت، به کرامت الهی در سایه شهادت، نائل آمده است.

آن حضرت، از سعادت ویژه ای که عنایت الهی است، برخوردار است.

طینت و سرشت او و ولادتش، پاک و پاکیزه و دور از هر آلودگی است.

او یکی از سروران و یکی از رهبران و یکی از مدافعان حق و دین است.

او، میراث دار خط انبیا و حجت الهی بر همه بندگان خداست.

3- فلسفه قیام عاشورا

درباره نهضت عاشورا تحلیل های گوناگونی ارائه می شود و اهداف مختلفی برای آن قیام خونین بیان شده است. آنچه در این زیارتنامه مطرح است، «هدف هدایت و نجات و بیداری امت» است. آن حضرت در دعوت مردم به راه خدا و سنت پیامبر و احکام قرآن چنان عمل کرد که راه عذر و بهانه را بر همه بست و اتمام حجت کرد: «فَاَعْذَرَ فی الدُّعآءِ، وَمَنَحَ النُّصْحَ: و اندرز و نصیحت امت را با عطوفت و مهربانى انجام داده».

 4-شناخت چهره مخالفان

چه کسانی، با چه ویژگی هایی و با چه اهدافی به جنگ با امام حسین(ع) آمدند و دست به آن جنایت عظیم زدند؟ هدفشان چه بود که جز با کشتن ثارالله به آن نمی رسیدند؟ زیارت اربعین در فراز بعدی، ویژگی های گروه های ائتلافی بر ضد ولی خدا را که در حقیقت بروز بغض و کینه های دیرینشان از صدر اسلام بود، ترسیم می کند:

*فریب خوردگان دنیا: «غَرَّتْهُ الدُّنْیا»

* فروختن آخرت به بهای ناچیز دنیا: «وَشَری آخِرَتَهُ»

* واپرستی: «وَتَرَدّی فی هَواهُ»

* به خشم آوردن خدا و پیامبر و امام

* پیروی از منافقان و تفرقه افکنان و گناهکاران

 5-جهاد تا شهادت

جهاد در راه خدا، همراه با صبر بر ادای تکلیف و اخلاص در مبارزه و ادامه جهاد تا مرز شهادت و حتی پس از شهادت، یعنی اسارتِ آزادی بخش آل الله، تضمین کننده حیات و بقای دین و خنثی کننده توطئه امویان ضد اسلام بود که در فراز دیگر زیارت اربعین ذکر شده است.: «فَجاهَدَهُمْ فیک صابِراً مُحْتَسِباً، حَتّی سُفِک فی طاعَتِک دَمُهُ، وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ: پس این امام بزرگوار با آن ستمکاران در راه تو جهاد کرد و به اخلاص کامل صبر و تحمل کرد و مشقت بسیار کشید تا آنجا که در راه طاعتت خون پاکش به خاک ریخت و حریم مطهر و هتک حرمت خاندان پاکش را مباح شمردند».

 6- لعن و تبری از دشمنان

در بسیاری از زیارتنامه ها، در کنار سلام به عنوان موالات و همسویی، «لعن» دشمنان هم دیده می شود که نشانه تبری از ظالمان و دشمنان اهل بیت(ع) است. هم لعن زائر بر قاتلان و کافران و هم درخواست لعن الهی بر آنان که نمونه اش در این زیارت وارد شده است: «اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً: پروردگارا تو آن قوم ستمکار ظالم را لعن شدید کن».