گفت وگو با همکار نفتی که دستی توانا در هنر خوشنویسی دارد

همیشه  در «خط» ام

زهره سلطانی مقدم - هنر، همواره محملي براي به تصوير كشيدن و تجلي افکار بلند انسان در طول تاريخ بوده است. پيوند هنر با فرهنگ ها و تمدن ها چنان ناگسستني و عميق مي نمايد كه بايد اذعان کرد هر فرهنگ و تمدني كه توجه بيشتري به هنر و هنرمند نشان داده، در گذر زمان، ماندگارتر، اثرگذارتر و عميق تر ظاهر شده است. در اين رهگذر، هنر خوشنويسي و خوشنويسان ايراني اگر نگوييم بيشترين سهم را در پاسداشت و پرورش فرهنگ و انديشه اسلامي داشته اند، مي توان گفت سهمی بسزا و چشمگير در اين باره ايفا کرده اند. آنچه پيش رو داريد، گفت وگو با رضا كريمي نورعيني از کارکنان خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه مركزي، خوشنویس و هنرمند بنام صنعت نفت است که محیط کارش را با لطافت هنر آميخته است.

  چه زمانی وارد صنعت نفت شدید و در چه بخش هایی از این صنعت بزرگ مشغول بودید؟

سال 1357 در شهر اراک متولد شدم. تحصیلاتم را در رشته مهندسي مكانيك به پایان رساندم و سال 1382 به استخدام شركت ملي حفاري درآمدم. سال 1387 به شركت خطوط لوله و مخابرات نفت ايران منتقل شدم و از آن سال تا كنون، در واحد مهندسي نگهداري و تعميرات خطوط لوله نفت منطقه مركزي مشغول به خدمتم. در حوزه فعالیت هنری، اکنون هنرجوي دوره فوق ممتاز خوشنويسي هستم.

   چه شد که پا به راه هنر گذاشتید و چگونه و از چه زمان خوشنويسي را دنبال کردید؟

هنر، بويژه خوشنويسي در خانواده ما به صورت موروثي وجود دارد، بنابراین این هنر را از دوران كودكي نزد پدرم كه از استادان پيشكسوت خوشنويسي كشور هستند، شروع كردم. به خاطر دارم که از كودكي، به همراه پدرم در مجامع و محافل هنري شعر، موسيقي و خوشنويسي حضور داشتم.

   به عقيده شما خوشنويسي، هنري ذاتي است يا اكتسابي؟ آموزش چقدر در خوشنويس شدن يك فرد موثر است؟

هردو، یعنی هم ذاتي است و هم اكتسابي. به يقين هنر در ذات همه كم و بيش وجود دارد؛ اما برخی ها استعداد خاصي در بعضي هنرها دارند و چقدر خوب است اين استعداد در كودكي شناخته شود و با آموزش هاي صحيح نزد استادان مجرب و خوب پرورش يابد. چه بسيار ديده ايم كه افرادي، استعداد خوشنويسي زيادي داشته اند و بدون آموزش، خط خوبي دارند؛ اما متاسفانه به علت آموزش ندیدن يا آموزش غلط، خوشنویسی را به صورت غير اصولي انجام می دهند و اصلاح اشتباهاتي كه در ذهن شخص شكل گرفته، بسيارسخت و گاهي غير ممكن است. به این صورت متاسفانه يك استعداد خوب از بين می رود. نکته دیگر اینکه برخی ها، استعدادی در هنر خوشنويسي ندارند؛ اما به خاطر علاقه زياد، با سماجت، سعي بسيار در اكتساب آن هنر می كنند، نتيجه اینکه ممكن است خط خوبي ارائه دهند؛ اما در اين هنر سرآمد نخواهند شد و شايد نتوانند آن حس هنري را بخوبي منتقل کنند. پس بهتر است در آنچه استعداد داريم، سرمايه گذاري كنيم تا تلاشمان نتيجه بخش باشد. به يقين استعداد، تمرين و پشتكار باعث بروز هنرمندي قابل و توانا خواهد شد كه جامعه سال ها از آن بهره مند می شود.

   از میان قالب هاي خوشنويسي (قطعه نويسي، چليپا، سياه مشق و...) به كدام يك علاقه بیشتری دارید؟

واقعا انتخاب سخت است، مثل اين است كه بخواهيم در يك سبد ميوه متنوع و خوشمزه (سيب، هلو، گيلاس، گلابي و...) يكي را انتخاب كنيم. همه قالب ها زيبا هستند وحس و حال خودشان را دارند. نكته اينجاست كه با توجه به شرايط زمان و مكان و اینکه كدام قالب نياز باشد، هر قالبي براي موضوعي خاص در نظر گرفته شده و دو جنبه دارد؛ يكي حسي و حالي كه به بيننده اثر می دهد و ديگر حس و حالي كه به خالق اثر می بخشد. در شرايط روحي آشفته، ممكن است يك سياه مشق براي خوشنويس، بهترين قالب براي تخليه تشويش هاي ذهني اش باشد؛ البته بعضي خوشنويس ها ممكن است در قالب خاصي تبحر و خلاقيت خاصي پيدا كنند.

   رشد و پيشرفت روز افزون گرافيك و صنایع رایانه ای، چه نقشي در رشد يا عدم رشد هنر خوشنويسي داشته است؟

به طور كلي اگر از علم و تكنولوژي شناخت داشته باشيم، می توانيم آن را در خدمت هنر قرارداده و باعث ارتقای سطح كيفي و كمي آن شويم. آشنايي با اصول گرافيك به يقين در طراحي يك اثر خوشنويسي تاثير بسزايي دارد و رایانه نيز به میزان قابل توجهی می تواند به امر آموزش و ارائه آثار خوشنويسي كمك كند؛ اما بايد مواظب باشيم که رایانه و نرم افزارهای آن، جاي هنرمند را نگيرد؛ بلکه در خدمت هنرمند باشد. به عنوان مثال، خط رایانه ای نستعليق براي مكاتبات اداره و رسمي بسيار كارآمد و زيباست؛ اما نبايد از آن براي خلق يك اثر هنري استفاده كرد؛ چون آن اثر هيچ وقت داراي روح و لطافت لازم كه ناشي از رياضت ها و روح لطيف هنرمند است، نخواهد بود و تاثير خوبي نيز بر ذهن بيننده نخواهد گذاشت، ضمن اینکه استفاده از خط رایانه ای بايد از سوی شخصي كه اشراف كامل به هنر خوشنويسي دارد، انجام شود كه متاسفانه در موارد بسیار زیادی خلاف این مهم ديده مي شود.

   توصيه شما به هنرجويان جوانی كه تازه وارد عرصه هنر خوشنویسی شده اند، چيست؟

اول اینکه با تاريخچه هنر آشنا شوند و پيشكسوتان هنرخوشنویسی را بشناسند و هميشه احترام استادان و بزرگان هنر و خوشنويسي را حفظ كنند. دوم اینکه سعي شان بر این باشد که بيشتر تمركزشان را در فراگرفتن هنر بگذارند و از حواشي موجود در فضای هنري دوري كنند و مواظب باشند پس ازفراگرفتن اصول و تكنيك هاي خوشنويسي و كسب مدارج بالا (و گاهي برتر از استادن خودشان)، زبان به نقادی بی مبنا و سرزنش بزرگان اين هنر باز نكنند و هميشه احترام آنها را حفظ کرده و بدانند که رسیدن آنها به این جايگاه، حاصل تلاش و زحمت استادن پيشكسوت اين هنر است.

   به یاد دارید که نخستین سرمشقتان چه بود؟

«دانا ادب دارد» نخستین سرمشق خوشنويسي ام بود كه پدرم با كلام و قلمش به من آموخت.

   از خاطرات خوب خوشنويسي تان بگوييد؟

 خاطرات زيادي دارم، اما آنچه به ذهن دارم، خاطره اي از مرحوم استاد واشقاني فراهاني است. معمولا وقتي استاد واشقاني به اراك می آمدند، شاگردان قديمي ايشان كه خود از استادان استان بودند، در منزل يكي از آنها جمع می شدند و در يك محفل صميمي، استاد خطشان را می ديدند و به تبادل آرا می پرداختند. در يكي از اين مجالس كه در منزل پدرم بود، پدرم به من و برادرم گفت که خط هايتان را بياوريد تا استاد ببينند و غلط گيري كنند. ما هم با ذوق و شوقي همراه با اضطراب، خط ها را آورديم خدمت استاد. استاد واشقاني وقتي خط من را ملاحظه کردند، رو به حضار گفتند: به به، بياييد ببينيد اين پسر چقدر خوب نوشته، حتي از من هم بهتر نوشته ... (ما هنوز هم نمي توانيم مثل استاد بنويسيم)؛ اما ایشان با اين تشويق، چنان حس خوبي به من دادند كه هنوز هم آن حس برايم انرژي بخش است. خدا رحمتشان كند.

   هنر خوشنويسي را چگونه می توان با زندگي ماشيني امروزي و مشغله هاي زندگي متنوع تر كرد و در هم آميخت؟

استفاده از هنر در زندگي پر مشغله و پر استرس و اضطراب امروزي واقعا لازم است و نحوه استفاده از آن به خلاقيت و ابتكار نیاز دارد. برای مثال، بتازگی از خط نستعليق در طراحي نرده هاي راه پله ها و تراس ها با استفاده از برش سي ان سي استفاده می شود كه بسيار چشم نواز است. چقدر خوب است كه همه ما دركنار تخصص هاي خود حداقل با يك هنر كامل عجين باشيم. مسلما يك شخص هنرمند در محيط زندگي و كارش هنرش را بروز خواهد داد و كار و هنرش را تلفيق خواهد كرد. يك رفتگري را ديدم كه كوچه را به نحوي جارو زده بود كه از سر كوچه تا ته كوچه شبيه يك درخت و برگ هايش شده بود و چقدر حسي خوبي براي خودش و اهالي كوچه آفريده بود. در محيط هاي كار (ادارات، سازمان ها و...) به امر آموزش بسيار اهميت می دهند، بخصوص در سيستم ايزو، اما متاسفانه هيچ گونه جايگاهي براي آموزش هنر به كاركنان نمي بينيم. مسلما استفاده از هنر در محيط كار، محيط را بسيار تلطيف خواهد كرد و نتايج خوبی به دنبال خواهد داشت.

   در كنار كار خطاطي به عنوان رئيس واحد تعميرات شركت خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه مركزي هم كار می كنيد. هنر در كارتان چقدر تاثير داشته است؟

خط با زندگي و كار ما عجين شده، در محیط کار با خطوط نفت خام و فراورده ها و در خارج از كار هم با خطوط نستعليق، شكسته، ثلث، نسخ و...،كلا ما در «خط» هستيم. تاثير هنر، بخصوص خوشنويسي، دركار من بسيار زياد بوده و باعث شده در كنار محيط سخت و خشن صنعتي و تعميرات خطوط، سختي ها قابل تحمل تر باشند و با لطافت هنر آميخته شوند تا چهره اي آرام و لطيف نيز داشته باشيم و مورد توجه و محبت همكاران قرار بگيريم و اين تضاد بسيار جالب توجه است و بعضي انتظار يك چنين تضادي رادر ما ندارند.

  آیا خوشنویسی را آموزش هم می دهید؟

به صورت رسمي خير، اما هميشه براي دوستان و همكاران صنعت نفت، آموزش خوشنويسي با قلم و خط تحريري داشته ام و گاهي نيز در انجمن خوشنويسان اراك دركنار پدرم شاگردان ايشان را راهنمايي كرده ام. درحال حاضر نيز برنامه جامعي برای راه اندازي يك آموزشگاه هنري با محوريت خوشنويسي داريم كه در كنار آن، هنرهاي مرتبط با خوشنويسي مثل تذهيب، نقاشي، خط و.... به روش هاي نوين آموزش داده می شود.

   غیر از پرداختن به هنر خوشنویسی، فعالیت های دیگری هم دارید؟

در موسيقي با چند ساز بخصوص سنتور آشنا هستم و اين هنر را نزد استاد مرحوم ناصر شهرپسند فرا گرفتم و مدتي را نيز نزد استاد گرانقدر جناب صفاتي بوده ام. به ورزش دوچرخه سواري و پرتاب دارت علاقه زيادي دارم و در اين دو ورزش فعاليت می كنم و افتخاراتي هم داشته ام؛ البته بسكتبال را به صورت حرفه اي از نوجواني انجام می دادم و به مسابقات كشوري نيز در دوران مدرسه اعزام شده ام. در شركت خطوط لوله نيز سرپرست بسكتبال منطقه مركزي هستم و چند بار براي مسابقات پالايش و پخش و مسابقات وزارت نفت انتخاب و اعزام شده ام.

   در پایان صحبتمان يكي از زيباترين اشعاري را كه نوشته ايد، براي مخاطبان «مشعل» بخوانيد؟

 

صد سال ره مسجد و ميخانه بگیری  

عمرت به هدر رفته اگر دست نگيري

بشنو سخني نغز تو از پير خرابات

    هر دست كه دادي به همان دست بگيري