روايت يک نيمروز زندگي با نفتي هاي نفت شهر
از کار روي مين تا حضور در پلاسکو

مشعل   سميه راهپيما    از بزرگان و ريشسفيدان کارگر پالايشگاه نفت شهر نقل است، سال 1310 که انگليسيها کارگر استخدام ميکردند، مردم روستاها و شهرستانهاي نزديک براي کار به عنوان کارگر به سمت نفت شهر حرکت کردند. بعد از چندي در فصل بهار و نزديک چاه نفت شماره 14 که آن حوالي را کنگاوش ميگفتند، به فکر ساخت خانه افتادند. هر کس سياه چادري داشت، آن را بر ميافراشت و اگر هم نداشت، از چينکو ( در زبان انگليسي به معني ورق حلبي محکم است) استفاده ميکرد يا اينکه زمين را مثل سنگر ميکند و اطرافش را با سنگ و خاک ميچيد و براي خود و خانوادهاش سر پناهي درست ميکرد. به اين ترتيب، دومين مکان سکونت مردم که تقريباً روستا نشين بودند، در اطراف چاه شماره 14 شکل گرفت و به کنگاوش معروف شد. حفر چاه شماره 14 موفقيت چنداني نداشت و به نفت زيادي نرسيد، اما توليد آن از چاه شماره 15 که در آن نزديکي قرار داشت و به نفت نرسيد، بهتر بود. انگليسيها مجبور شدند چاه ديگري حفر كنند. تا اينکه بالاخره در سال 1314 در جايي به نام (13)، چاهي حفر کردند که به نفت رسيد؛ چاهي با توليد بسيار. در سال 1314 براي نخستين بار در تاريخ نفتي، «نفت شاه» ثبت شد. اين چاه که 3 سال بعد از قرارداد دارسي در ژانويه 1904 در استان کرمانشاه به نفت رسيد و به چاه 13 معروف شد، يک کيلومتر با چاه اول که محل سکونت مردم « طينه » بود، فاصله داشت. بعد از دو تا چهار سال مردم مجبور شدند محل سکونت خود را در  اطراف چاه شماره 14 ترک کنند و به مکاني که بعدها بهنام چاه شماره 21 مشهور شد، بروند كه البته در آنجا نيز چاهي حفر شد.جايي که چاه شماره 21 در آن قرار داشت، زميني وسيع و مسطح بود و تقريباً 6-5 کيلومتر بيشتر با نفت خانه عراق فاصله نداشت. از چاه شماره 13 چند شعله گاز در نزديکي سکونت مردم که چاه شماره 21 بود، بر پا شد. منبع گازي هم به نام گازپليت به وجود آمد كه به نفت رسيد. انگليسيها بعد از توليد نفت چاه شماره 13 و اتمام کار آن در سالهاي 1315 - 1316 به سراغ چاه شماره 21 رفتند. عمليات حفاري چاه شماره 21 باعث شد منطقه وسيعي را در نواحي 21 در بر گيرد، جا تنگتر شود و مردم در عذاب باشند. مدت اقامت مردم در اين منطقه، بيشتر از 5-4 سال نبود. بر اين اساس مي توان گفت  که«نفت شهر» برخلاف نامي که دارد، خالي از سکنه است و تنها کارکنان شرکت بهرهبرداري نفت و گاز غرب، خطوط لوله و مخابرات و ارتش در اين منطقه حضور دارند. اين مسئله باعث شده تا کساني که براي کار ميآيند، با مشکلاتي از جمله دوري از شهر و آب و هواي گرم حاکم در اين منطقه روبه رو باشند. هفته نامه «مشعل» به ميان کارکنان اين منطقه رفته و پاي صحبت آنها نشسته است که در ادامه ميخوانيد:  


کار در دماي 55 درجه
وقتي از کرمانشاه به سمت منطقه نفت شهر که در فاصله 72 کيلومتري جنوب شهرستان قصرشيرين و در فاصله 29 کيلومتري غرب بخش «سومار» واقع شده، ميرويم، جادههاي پر پيچ و خم زيادي ديده ميشود که قدمت احداث آن به دوران جنگ تحميلي باز ميگردد، به طوري که آسفالتهايي که سطح جاده اين منطقه را پوشانده، مربوط به آن دوران است. در دوران جنگ اين منطقه به تصرف عراق درآمد، به همين دليل چاههاي نفت شهر با سيمان پر شده بود که بعد از جنگ، چاههاي جديدي در اين منطقه ايجاد شد. به گفته مدير عمليات شرکت بهره برداري نفت و گاز غرب، در برداشت نفت و گاز کشور بيشتر از تعهد تکليفي خود عمل کرديم. در اين ميان فرسودگيهايي در تاسيسات داريم که با انجام تعميرات دقيق و برنامهريزي شده، کمتر توقف توليد داشتيم وتوانستيم به تعهد تکليفي خود بعد از برجام دست پيدا کنيم. مير حسين کاظمي در ادامه به سختي کار در حال حاضر اشاره ميکند و ميگويد: با توجه به شرايط اقليمي حاکم بر نفت شهر وتنگ بيجار گاهي در تابستان گرماي 55 درجه را تجربه ميکنيم و کار کردن در اين شرايط بسيار سخت است. همچنين اين مناطق دور از شهر واقع شدهاند و امکانات کمي دارند. در اسکان کارکنان نيز چالشهايي داريم؛ زيرا ساختمانهاي موجود براي اين تعداد کافي نيست؛ به همين دليل شرح نيازي تهيه کردهايم تا اين افراد در کانکس زندگي نکنند و ساختمانهاي جديد ساخته شود. به گفته او، مينهاي به جا مانده از دوران جنگ، با هر بارندگي جابهجا ميشود و بايد هر چند وقت يک بار مين روبي صورت گيرد. بر اين اساس وقتي پيمانکاري بخواهد کارش را داخل رودخانه و... انجام دهد، ابتدا بايد با ما هماهنگ کند تا از امنيت آنجا مطمئن شود، علاوه بر آن مشکلات ديگري مانند نداشتن ورزشگاه مناسب براي کارکنان، مشکلات  کار اقماري و شرايط بدي آب و هوا نيز کار در اين منطقه را سخت ميکند.

حفظ محيطزيست با چاه شماره 27
آلودگيهاي نفتي همواره محيط زيست را تهديد ميکند،از همين روست که براي رفع اين مشکل دستور عملهايي نوشته شده و به شرکتهاي مختلف نفتي ارائه شده است تا همسو با آن حرکت کنند. يکي از اين اقدامها حفر چاه شماره 27 در منطقه عملياتي نفت شهر است که براي پيشگيري از آلودگيهاي نفتي، آبهاي جداسازي شده همراه با نفت در آن تزريق ميشود. به گفته رئيس نوبت کاري واحد نمک زدايي منطقه عملياتي نفت شهر، در گذشته اين منطقه واحد بهرهبرداري داشت؛ اما از زماني که چاهها همراه با آب شده، واحدي به نام نمکزدايي نيز ايجاد شده تا پس از تصفيه و فيلتراسيون از طريق پمپهاي تزريق به چاه 27 تزريق شود.محمد امامي، دوري از خانواده و کار اقماري را از سختيهاي کارش بيان ميکند و ميگويد: منطقه نفت شهر، هم مرز با عراق است و وسيله نقليه براي رفت و آمد کم است و خدمات رفاهي کمي داريم كه خوشبختانه به تازگي امكانات لازم براي اسكان کارکنان از سوي مديريت نفت و گاز غرب در حال فراهم شدن است. سختي كار در شيفت شب، وجود H2S و گازهاي آلاينده در محيط ،سرما در زمستان و گرماي طاقت فرسا در تابستان از ديگر مشکلاتي است که با آن روبه رو هستيم. او ادامه ميدهد: گرماي تابستان در اين منطقه طاقت فرساست، به گونهاي که طبق دما سنجي که سال گذشته در محيط بيرون گذاشته بوديم، دماي 56 تا 58 درجه را در فصل تابستان نشان ميداد. تنها تسهيلات رفاهي اين منطقه، باشگاه ورزشي و استخر است که متاسفانه نزديک به 2 سال تعطيل شده بود و حالا با همت مديران و همكاران دوباره راهاندازي شده است. امامي به مرور تجربههاي کاري خود در دوران خدمت ميپردازد و ميگويد: هر روز که ميگذرد، يک تجربه کاري به دست ميآوريم و با پيشرفته شدن تجهيزات، بايد علم خود را نيز به روز کنيم. همچنين صبور بودن و تعامل با همکاران را نيز به مرور زمان به دست آوردهايم.


کارگزاران انگليسي تصميم گرفتند براي رفاه حال خود و کارگران، دست به ساختن خانههاي سازماني يا به قول مردم منطقه « بنگله» بزنند. براي ساخت خانههاي سازماني، تعداد زيادي کارگر از گوشه و کنار استخدام شدند. کار کارگري در نفت شاه، زبانزد خاص و عام شد. مردم از نقاط دور و نزديک براي کار به اين مکان صنعتي روي آوردند. انگليسيها علاوه بر ساختن خانههاي سازماني به فکر تاسيس شهرباني، باشگاه ورزشي، سالن غذا خوري، سينما و تامين آب آشاميدني افتادند.نام کنگاوش سپس به «نفت شاه» تغيير يافت و در جريان انقلاب اسلامي هم به « نفت شهر » تغيير نام پيدا کرد. در آن زمان، براساس قرارداد دارسي پالايشگاه نفت شهر عنوان «شرکت نفت ايران و انگليس » را به خود گرفت؛ ولي پس از ملي شدن صنعت نفت در سال 1327 اين شرکت به «شرکت ملي نفت ايران» تغيير نام يافت. در تاريخ 31 شهريور 1359 مزدوران بعثي با هجوم ناجوانمردانه خود نفت شهر را به تصرف در آوردند که با همت و از جان گذشتگي هموطنان گرانقدر باز پس گرفته شد، اما متأسفانه جز تل خاکي از آن همه هياهو و شور و حال چيزي باقي نمانده و حاصل دسترنج چند ساله مردم اين ديار به يغما رفتهاست و اکنون تنها شماري از افراد نيروي نظامي و شرکت نفت در آن سکونت دارند.قبل از جنگ تحميلي روزانه حدود 10 تا 12 هزار بشکه نفت خام سنگين از طريق تلمبه خانه شماره (يک) خطوط لوله و مخابرات به پالايشگاه کرمانشاه انتقال داده ميشد.

شهري خالي از سکنه
محمد محبي، تکنسين ارشد واحد نمک زدايي نفت شهر يکي ديگر از همکاران است که 27 سال سابقه کار دارد و از دوران نوجواني، کارش را شروع کرده است. او ميگويد: تعدادي چاه در مدار توليد است و به عنوان يک مرکز تفکيک نمکزدايي در منطقه شناخته ميشود. نفتي که از چاههاي نفت به سمت واحد ميآيد، به صورت سه فازي گاز، نفت و آب را جدا ميکند. خوراک اصلي اين واحد، نفت خام است که نمک و H2S آن را به حد مطلوب ميرسانيم، از اين رو خروجي نفت ما به حد مطلوب شرايط پالايشگاهي ميرسد و به تلمبه خانهاي که در جوار نفت شهر قرار دارد، ارسال مي شود. او ادامه ميدهد: در کنار حساسيتي که کارمان دارد، شرايط کاري ما به صورت اقماري و نوبت کار 12 ساعته است. در ضمن از تمام امکانات شهري به دور هستيم. اين درست است که اين منطقه عنوان «نفت شهر» را دارد، اما در واقع شهري وجود ندارد.محبي خاطرهاي از دوران خدمت خود نقل ميکند: زماني داعش تهديد کرده بود که منطقه نفت شهر را تصرف خواهد کرد، ما مدتي با استرس سر کار خود حاضر ميشديم که با حضور ارتش در منطقه، امنيت ايجاد شد. به گفته او، اين واحد جزو مناطقي است که در زمان جنگ به دست عراق افتاده بود و پشت جبهه به شمار ميرفت و اولين جايي بود که از عراق پس گرفته و تحويل واحد بهرهبرداري دراين نقطه شد. محبي ميگويد: يکي از خاطرات تلخي که هميشه در ذهنم باقي ميماند، انفجار چاه 24 نفت شهر در خرداد 1389 است که چند نفر از همکاران حفاري به شهادت رسيدند و بعد از 40 تا 50 روز آتش خاموش شد.

دشواري کار اقماري
به گفته همکارانش از قديميهاي «نفت شهر» است که بيش از 33 سال سابقه کار دارد. او علي حاتمي، اپراتور ارشد واحد نمکزدايي و بزرگ شده نفت شهر است. به گفته او، اولين چاهي که در نفت شهر احداث کردند، به نفت نرسيد، بنابراين به مسجد سليمان رفتند. اين چيزي است که از پدر بزرگم که شرکتي بوده، شنيدهام و بعد از آن نيز دوباره به اين منطقه آمدند و چاههاي نفت شهر را احداث کردند.او ادامه ميدهد: زمان جنگ اين منطقه به تصرف عراق درآمد. 9 آذر 69 دوباره چاههاي نفت بازسازي شد و سال 70 توليد نفت داشتيم که محصول آن به سمت پالايشگاه کرمانشاه ارسال ميشد. در دوران جنگ، عراق چاههاي اين منطقه را  پر از سيمان کرده بود که بعد از جنگ، دوباره حفاري شدند. حاتمي ميگويد: زماني که براي چاههاي جديد نفت شهر آمديم، نميتوانستيم به راحتي جابهجا شويم، زيرا کل منطقه مين گذاري شده بود و با هر بارندگي مينها در زمين جا به جا ميشدند.او ادامه ميدهد: در خانگيران، کنگان ، عسلويه و.. حضور داشتهام و اسم اقماري را يک زنداني گذاشتهام که با پاي خود به خانه ميرود و دوباره به سر کار باز ميگردد؛ زيرا دور از خانواده و اجتماع بوده و همسران آنها مانند يک مرد بالاي سر بچههاي خود هستند.