آیا مسیر انتقال انرژی عادلانه پیموده می شود؟

بازندگان بالقوه

بزرگ ترین گروه بازندگان بالقوه، مصرف کنندگان کم درآمد در کشورهای با درآمد بالا و متوسط در سراسر آمریکای شمالی، اروپا، خاورمیانه و آسیا خواهند بود. آنان در مقایسه با همشهریان ثروتمندتر، هزینه کمتری در مصرف سوخت و محتوای انرژی کالاها و خدمات صرف می کنند، اما این بیانگر سهمی بیشتر از درآمد پس از مالیات است. گروه های کم درآمد در نتیجه افزایش هزینه های انرژی به دلیل قیمت گذاری کربن و هزینه های اولیه سرمایه ناشی از تغییر به سیستم های مبتنی بر برق بدون کربنات برای گرمایش و حمل و نقل، بیشترین آسیب را می بینند.  در اصل، زیان برای گروه های کم درآمد می تواند با تغییر در دیگر مالیات ها و برنامه های هزینه ای دولت جبران شود؛ به همین دلیل، ممکن است مالیات انتشار کربن نسبت به دیگر اشکال قیمت گذاری کربن ارجح باشد، زیرا جریان درآمدی آن می تواند آسیب و زیان مصرف کنندگان کم درآمد را جبران کند. گروه دوم بازندگان که تعداد آنها بسیار کمتر است، مشاغل و کارگران صنایع انرژی‎ بر مانند ذوب آهن و فولاد، کارخانه های تولید مواد شیمیایی و سیمان خواهند بود. بیشتر هزینه های بالای انرژی آنها به صورت قیمت های بالاتر به مصرف کنندگان منتقل می شود، اما این شرایط تنها در حالتی رخ خواهد داد که همه تولیدکنندگان با افزایشی مشابه در هزینه های مربوط به انتقال انرژی روبه رو شوند. برای ایجاد شرایط یک رقابت برابر و جلوگیری از تعطیلی شرکت ها و انتقال فرصت های شغلی به دیگر کشورها با مالیات های کربن اندک یا صفر نیازمند قیمت های بین المللی هماهنگ برای کربن و تنظیم حاشیه های کربن (تعرفه ها) هستیم. گروه سوم بازندگان، مشاغل و کارگران مستقیم فعال در بخش های تولید، پالایش و توزیع سوخت های فسیلی - ابتدا بیشتر در بخش زغال سنگ، اما پس از آن در صنایع نفت و گاز خواهند بود. تولیدکنندگان سوخت های فسیلی کمترین گروهی هستند که تحت تاثیر انتقال انرژی قرار می گیرند، اما بیشترین تاثیر را می پذیرند. این تاثیر در زمان تمرکز تولیدکنندگان سوخت های فسیلی بر جوامع ویژه، مناطق و کشورها تشدید می شود.

محرومیت منطقه ای

 تولید زغال سنگ که در بسیاری از کشورها در حال کاهش است، در مناطق فقیرنشین کشورها متمرکز است. در چین، دوسوم کل تولید زغال سنگ این کشور در پنج استان از کل 31 استان این کشور، شهرها و بخش های زیراستانی تولید می شود. درآمدهای خانوار در بخش مغولستان داخلی چین (101 درصد)، بزرگ ترین تولیدکننده زغال سنگ این کشور آسیایی، نزدیک به میانگین کشوری است، با این حال این رقم بسیار کمتر از میانگین در شاآنشی (80 درصد)، شانشی (78 درصد)، هنان (78 درصد) و گویژو (65 درصد) است. داده های اداره ملی آمار چین حکایت از این دارد که مناطق تولیدکننده زغال سنگ چهار منطقه از 10 منطقه فقیرنشین کشور را شامل می شوند و این داده ها نشان می دهد که وابستگی به زغال سنگ آنها را از تلاش برای توسعه برحذر داشته است. درآمد سرانه ایالت های کنتاکی و ویرجینیای غربی در ایالات متحده آمریکا که تولیدکننده زغال سنگ هستند، به ترتیب تنها 78 درصد و 75 درصد از میانگین کشوری را شامل می شود؛ به طوری که  این دو ایالت را در میان 50 ایالت به ترتیب در رده های 47 و 49 رتبه بندی می کند. انتقال انرژی برنامه ریزی شده این مناطق را محروم نمی کند، زیرا اکنون خودشان در محرومیت به سر می برند، با این حال این پدیده می تواند مشکلات آنها را دوچندان بدتر کند.  مشکلات مشابه منطقه ای بسیار متمرکز احتمال دارد در دیگر کشورهای تولیدکننده زغال سنگ نیز وجود داشته باشد. برخلاف زغال سنگ، مناطق تولیدکننده نفت و گاز رونق بیشتری داشته اند، اما در صورت کاهش مصرف یا آغاز روند افت مصرف سرانجام می توانند به همان شدت نیز آسیب ببینند.

کمک های دولتی

 مناطقی که با زوال ساختاری صنعتی روبه رو می شوند، به طور معمول کمک های قابل توجهی از دولت دریافت می کنند، اما بیشتر نتایج ناامیدکننده است.صنعت زغال سنگ انگلیس طی یک قرن گذشته رو به زوال بوده است، اما جوامع متکی به این صنعت در این کشور همچنان از محروم ترین قشرها هستند.«مناطق ویژه» با سطح بالایی از بیکاری و محرومیت که برای نخستین بار در دهه 1920 میلادی در پی افول صنعت زغال سنگ شناسایی شدند، به «شهرهای فراموش شده» در دهه 2020 میلادی تبدیل شده اند.قانون مناطق ویژه (توسعه و بهبود) در سال 1934 میلادی، جزو نخستین تلاش یکپارچه برای مقابله با مشکلات ولز جنوبی، شمال شرقی و شمال غربی انگلیس و اسکاتلند جنوبی به شمار می آید.کمیسیون سلطنتی توزیع جمعیت صنعتی (کمیسیون بارلو) در سال 1940 میلادی مطالعه ای جامع درباره مشکلات آنها انجام و سرانجام راهبرد بازآفرینی را پیشنهاد داد.بازسازی منطقه ای برای بیشتر دولت ها از دهه 1950 تا 2020 میلادی اولویت بالایی داشته، اما به دلیل ریشه دار بودن مشکلات، موفقیت در این مسیر محدود بوده است.در ایالات متحده آمریکا، مشکلات ویژه منطقه آپالاچی که به شدت به استخراج زغال سنگ وابسته بود، بیش از 60 سال شناخته شده است.در سال 1965میلادی، کمیسیون منطقه ای آپالاچی برای تقویت اقتصاد منطقه و کمک به تحقق برابری اقتصادی با دیگر بخش های کشور تاسیس شد، اما این هدف هنوز چندان محقق نشده است.

چالش های انتقالی

تحولات ساختاری و کاهش فعالیت صنایع زغال سنگ و دیگر صنایع سنگین سبب افزایش خیره کننده نیروی کار مازاد و جمعیت در این مناطق شده و این پدیده بیکاری، کاهش اشتغال و درآمد را در پی داشته است.به طور کلی، سیاست های دولت یا بر انتقال افراد به خارج از مناطق وارد رکود شده به مناطق دارای بازار کار بهتر یا تشویق ورود مشاغل جدید به مناطق محروم متمرکز بوده است.در عمل، با توجه به روابط قوی جوامع محلی، ثابت شده است که روند جابه جایی مشاغل و مشاغل تازه آسان تر از روند جابه جایی افراد بوده است بنابراین سیاست دولت به طور معمول به تلاش برای ایجاد مشاغلی تازه در مناطق رو به رکود منتهی می شود.بعضی از سیاست ها بر بازآموزی کارگران متمرکز شده، بعضی دیگر هم بر تشویق ایجاد مشاغل تازه از طریق ارائه تخفیف های مالیاتی، پرداخت یارانه، تعریف برنامه های سرمایه گذاری، توسعه زیرساخت ها و ایجاد مناطق آزاد تجاری متمرکز شده است.در دهه 1990 میلادی، چین شرکت های دولتی استخراج زغال سنگ را به ایجاد مشاغلی جدید غیر از صنعت زغال سنگ و استخدام کارگران بیکار شده صنعت قدیمی یا به عبارتی دیگر راهبرد بازسازی از طریق ایجاد تنوع در شرکت های موجود، تشویق می کرد.در اسپانیا، انگلیس و دیگر کشورها، کارگران بخش معدن به بازنشستگی پیش از موعد و دریافت مزایایی مطلوب یا اعلام از کارفتادگی تشویق شدند تا از تاثیر توقف فعالیت معادن بکاهند، اما این روال موفق به ایجاد اقتصادهای بلندمدت منطقه ای نشد.برای بازآموزی، تخفیف های مالیاتی، یارانه ها و موارد آموزشی ویژه در نظر گرفته شد، اما موفقیت در این زمینه محدود بود.ایالات متحده آمریکا از دهه 1960 میلادی کمک های مربوط به تعدیل تجارت را برای کارگران و جوامعی که تحت تأثیر روند آزادسازی تجارت قرار گرفتند، در برنامه دارد اما این راهکارها تاثیر چندانی بر کاهش انتقادهای سیاسی و عمومی درباره از دست دادن مشاغل تولیدی نداشته است.در طول یک قرن گذشته، فرآیند بازآموزی کارگران و ایجاد مشاغل تازه برای به کارگیری آنان در همان مناطق به طور مداوم دشوارتر از انتظار سیاست گذاران بوده است.درست است که سیاست گذاران بر ضرورت تعدیل اختلال های اجتماعی و اقتصادی ناشی از پدیده انتقال انرژی برای مصرف کنندگان، کارگران و مشاغل تمرکز می کنند، اما آنان هیچگاه نباید ابعاد چالش را دست کم بگیرند.

 منبع: رویترز

نویسنده: جان کمپ/  مترجم: امیر دشتی