صادرات گاز از ديروزتا امروز

آیند ه روشن در توسعه ساخت توربین های ملی

مشعل ايران به دلیل برخورداري از ذخاير عظيم گازي از جمله كشورهايی در دنيا به شمار می آيد كه بهره مندي همه اقشار مردم از اين انرژي را در سياست هاي كلان خود قرار داده و اين هدف بزرگ را با شتابي تحسين برانگيز در چند دهه اخير عملياتي كرده است. رساندن مقادير بزرگ انرژي از منابع توليد كه عمدتا در جنوب كشور واقع شده اند به مصرف كنندگاني كه در اقصا نقاط كشور پراكنده هستند، نيازمند شبكه عظيم و مويرگي انتقال گاز است كه تحقق اين مهم، شبكه خطوط لوله ايران را به يكي از وسيع ترين شبكه هاي موجود در دنيا بدل كرده است. در كنار اين شبكه عظيم خطوط لوله، نيازمند احداث تاسيسات تقويت فشار گاز در فواصل معين(به طور ميانگين 120 كيلومتر) هستيم تا گاز ارسالي براي رسيدن به مقاصد مد نظر، فشار لازم را داشته باشد. هم اكنون بيش از 80 ايستگاه تقويت فشار در گستره كشور احداث شده و تاسيسسات جديد ديگري نيز در دست ساخت قرار دارند كه با سياستگذاري دورانديشانه مديران صنعت گاز، اغلب تاسيسات جديد با تكنولوژي داخلي ساخته می شوند.  مجتمع تاسيسات تقويت فشار گاز قزوين از جمله تاسيسات راهبردي گاز كشور به شمار می آيد كه قدمت آن به سال 1349 شمسي بر می گردد. در آن سال ها خط لوله اول سراسري براي انتقال گاز از پالايشگاه بيد بلند به شوروي سابق ساخته می شد و براي اينكه گاز، فشار لازم را براي صادرات داشته باشد، 10 ايستگاه تقويت فشار در دستور كار قرار گرفت كه ايستگاه قزوين از جمله آنها بود. اين ايستگاه از سال 1349 تاكنون تحولات بسياري را به خود ديده و همچنان نقش محوري خود را در صادرات و تامين گاز به ساكنان شمال غرب كشور حفظ كرده است. براي تهيه گزارش از اين مجتمع صنعتي، به 25 كيلومتري شهر تاريخي قزوين رفتيم. اين مجتمع برخلاف بسياري از ايستگاه هاي ديگر در منطقه اي بياباني و غيرمسكوني قرار ندارد. مجتمع تاسيسات تقويت فشار گاز قزوين در منطقه اي با بافت روستايي و حاصلخيز واقع شده و فعاليت كشاورزان در مزارع اطراف و رفت و آمد مستمر ماشين هاي حمل و نقل محصولات، مردمي زحمتكش را در محيط پيراموني آن نشان می دهد كه به دنبال كسب رزق و روزي در زمين خدا هستند.

علي اكبر حيدري، رييس مجتمع تاسيسات تقويت فشار گاز قزوين 28 سال سابقه فعاليت در صنعت گاز را در كارنامه دارد كه عمده اين مسؤوليت ها در زمينه ايستگاه هاي تقويت فشار بوده و مقاطعي نيز سرپرستي تاسيسات ذخيره سازي سراجه قم را به عهده داشته است. او هم اكنون سكاندار هدايت يكي از راهبردي ترين تاسيسات گازي است كه از نقطه نظر فعاليت در اغلب فصول سال و صادراتي بودن بسيار با اهميت به شمار می رود. او و همکارانش در اين مصاحبه، علاوه بر تشريح وضعيت و اهميت اين مجتمع، چشم انداز توربين هاي ايراني را روشن توصيف كرده است.

 از مشخصات ايستگاه قزوين (1) بگوييد؟

ايستگاه قزوين(1) اكنون وارد 50 سالگي خود شده و از قديمي ترين ايستگاه ها در سطح صنعت گاز كشور محسوب می شود. اين ايستگاه، با هدف تقويت فشار گاز و بر روي خط صادراتي ايران به شوروي استفاده می شد. با اينكه تجهيزات اين ايستگاه 50 سال پيش و با فناوري آن زمان نصب شده اند؛ اما اين تجهيزات روسي هنوز از استحكام خوبي برخوردارند و با بهره مندي از مدارات برقي، رله و سيستم هاي هيدروليكي، قابليت اطميناني در حد بالا دارند. اين تجهيزات زود صدمه نمي بينند، خراب نمي شوند و از قدرت بدنه بالايي برخوردارند؛ اما واقعيت آن است كه با ورود فناوري هاي نوين توجيه كمتري براي به كارگيري این توربین ها وجود دارند؛ اما تا قبل از افتتاح ايستگاه شماره (2) قزوين، همچنان همان توربين هاي روسي كار می كردند. اين ايستگاه قديمي از توانايي كار روي هر سه خط (1)، (2) و (3) برخوردار است و در صورت نياز ديسپچينگ، می تواند بلافاصله بر هر كدام از خطوط ياد شده، آغاز به كار كند. اين ايستگاه توان كار به صورت سري و موازي را دارد. ظرفيت كمپرسور براي عبور گاز در صورت كار به شکل موازي 46 ميليون متر مكعب و در صورت كار در حالت سري 23 ميليون متر مكعب در روز است. فرماندهي و مديريت اين سيستم ها بر عهده ديسپچينگ ملي گاز است و بنابر شرايط هر دستوري كه از سوي اين مديريت صادر شود، اجرا خواهد شد. سياست فعلي بر اين مبناست كه تا حد ممكن از تجهيزات نو(ايستگاه قزوين 2) استفاده شود. اما ممكن است در صورت افت شديد فشار در زمستان ها و يا ديگر شرايط بحراني از ايستگاه قزوين( 1) استفاده شود كه آمادگي هاي لازم براي ورود اين تاسيسات به مدار وجود دارد.

  ايستگاه قزوين (2) چه زماني نصب و وارد مدار شد؟

در سال هاي 84 و 85 نصب توربين هاي آلماني زيمنس شروع شد و در سال 87 ايستگاه (2) قزوين روي خط صادراتي به بهره برداري رسيد.

ماموريت اصلي ايستگاه قزوين (2)، برداشت گاز از انتهاي خط دوم سراسري و تزريق آن به خط 48 اينچ صادراتي است. اين ايستگاه تقريبا در بيشترين فصول سال فعال است و به طور دائم كار می كند. طی چند سال گذشته در فصل زمستان در حال كار بوده و روزانه بيش از 60 ميليون متر مكعب گاز از آن عبور می كند. اين ايستگاه از سه توربوكمپرسور برخوردار است كه دو كمپرسور آن كار می كند و يكي در حالت آماده كار(standby ) است. همچنين اين ايستگاه از توانايي كار روي خط سوم سراسري نيز برخوردار است كه در صورت صلاحديد ديسپچينگ و اقتضاي شرايط، اين عملكرد نيز بلافاصله در دسترس خواهد بود. ايستگاه قزوين (2) در سال 98، بيش از 12 هزار ساعت كار كرده است.

  با توجه به اهميت تاسيسات و عبور خطوط صادراتي از آن، تا چه حد آمادگي هاي لازم كسب شده است؟

در سال 98، قابليت اطمينان به كارگيري و دسترسي در اين مجتمع 100 در صد بوده و هيچ موردي كه منجر به توقف اضطراري بلند مدت يا خرابي و اختلال در كاركرد شود را نداشتيم. طبيعي است كه ايستگاه براي كار مداوم به تعميرات و نگهداري نياز دارد. بهره برداران به صورت شيفتي و 24 ساعته در اتاق كنترل حضور دارند تا از تجهيزات مراقبت كنند. هم اكنون همه تدابير براي بررسي هاي روزانه، هفتگي، ماهانه، شش ماهه و سالانه انديشيده شده و براي فصل زمستان و شرايط بحراني آمادگي همه جانبه وجود دارد.

  در سال هاي اخير، شركت هاي سازنده داخلي توانسته اند توربين هاي مطرح اروپايي را داخلي سازي كنند. آيا در این مجتمع نيز از توربين هاي ايراني استفاده می شود؟

توربين هاي A وB در واحد اول زيمنس هستند؛ اما توربين C، توربين ملي است كه بسيار خوب كار می كند و بيشتر قطعات اصلي و موتور آن ساخت كارخانه هاي داخلي است. اين توربين تاكنون نزديك به 7 هزار ساعت كار كرده و عملكردي همپاي توربين مشابه آلماني دارد. با توجه به اين پيشرفت ها می توان ادعا كرد كه در آينده، ايران به يك توربين ساز مطرح بدل شود و ديگر نيازي به واردات توربين نداشته باشد. بیشتر ايستگاه هاي تازه ساخت، با توربين هاي داخلي راه اندازي می شوند كه اين موضوع چشم اندازي روشن را ترسيم می كند.

  كدام سال، سخت ترين شرايط را در مجتمع تجربه كرديد؟

در زمستان سال 86 جبهه هواي بسيار سردي، وارد كشور شد و برف بسيار شديدي كل محوطه مجتمع را پوشاند. خاطرم هست كه براي يك ماه محوطه مجتمع يخ بسته بود و حتي تردد عادي بسختي انجام می شد. يك ماه طول كشيد تا يخ ها آب شود و در تمام اين مدت تلاش كرديم تا توربين ها متوقف نشوند. با آب جوش، شيرها را باز می كرديم تا عملكردشان تحت تاثير قرار نگيرد و توربين ها و به دنبال آن، تاسيسات دچار مشكل نشود. درآن سال ها توربين هاي روسي در مدار بودند و تاسيسات قزوين (2) بازگشايي نشده بود. فشردگي كار به گونه اي بود كه هفته اي يك بار به منزل می رفتيم و شبانه روز در محل كار حضور د اشتیم تا مجتمع دچار مشكل نشود. عملكرد همه قطعات به طور مستمر بررسي می شد و به لطف اين تلاش ها، تاسيسات در زمستان بدون وقفه كار كردند. آن سال، سالي سخت؛ اما پربار بود و تجربياتش در سال هاي آينده به كار آمد.

  سال 89 نيز چالش هاي مشابهي را تجربه كرديم. در آن سال قزوين (2) به مدار آمده بود. از آنجا كه اين مناطق مه خيز است و مه می توانست به بسته شدن دريچه هواي توربين منجر شود، اپراتورها با سركشي دائمي مانع از بروز اين مشكل شدند و با پارو كردن مستمر برف هايی كه روي دريچه هوا را پوشانده بود، كاري كردند كه توربين صدمه نبيند؟

لطفا از موقعیت جغرافیایی منطقه صحبت کنید. در پيرامون مجتمع، كشاورزي رونق دارد و مزارع پربار زيادي به چشم می خورد.

اين منطقه در بافتي روستايي واقع شده و اطرافش پوشانده از زمين هاي زراعي است. بر خلاف اغلب تاسيسات گازي كه عمدتا به دور از مناطق مسكوني واقع شده اند، اينجا تردد اهالي و كشاورزان دائما در جريان است كه گاهي اوقات سبب بروز مشكل می شود. زمين منطقه، بسيار حاصلخيز است و پس از بارندگي ها، باعث رويش علف هرز در مقياس وسيع در محوطه می شود. پروسه علف چيني نیز خود فرايندی زمانبر است كه با توجه به پتانسيل وقوع آتش سوزي، با جديت انجام می شود.