نیم نگاهی به چهل سال بهره استعماری از نفت ایران

یک  غارتِ  انگلیسی

علی بهرامی     همه می دانیم که انگلستان با سرمایه نفت ایران چه کرد و یک بار هم که ایرانیان در نهضت ملی شدن صنعت نفت تلاش کردند تا اقتصاد و ثروت ملی شان را از دست آنها برهانند، در روزهای پایانی مرداد 1332 خورشیدی چه اتفاقی افتاد. در مطلب پیش رو مروری داریم بر چهل سال غارت نفت توسط انگلیسی ها. غارتی که تازه از آغاز کشف تا یک سال و نیم پیش از ملی شدن صنعت نفت را شامل می شود. خود شما می توانید حساب کنید که از آن زمان تا سال 1357 خورشیدی چه ثروتی از ایرانی ها به یغما رفته است. ثروتی که تاثیر بسیار پررنگی بر تاریخ معاصر ایران داشته و همه ساحت های آن را در بر گرفته است.

  پنجم خرداد ماه 1287 خورشیدی، درست در بحبوحه به توپ بستن مجلس و قلع و قمع مشروطه خواهان در تهران توسط محمدعلی قاجار، عوامل دارسی، سرمایه گذار انگلیسی، در حوالی مسجد سلیمان به ثروتی رسیدند که ایرانیان چند دهه بعد در یک تلاش ناکام و در قالب یک نهضت ملی هم نتوانستند آن را از چنگ چشم آبی های بزرگترین جزیره قاره اروپا، در آورند. مستندات درباره چپاول ثروت ایرانیان توسط کاشفان انگلیسی بسیار زیاد است. مستنداتی که نشان می دهد، استعمار پیر و کهنه کارِ جهان، در نیمه راه حضورش در صنعت نفت ایران به چه ثروتی رسید(1911 تا 1951 میلادی). به راستی چه سودی در دل نفت ایران پنهان بوده که انگلستان را چنین بی پروا و جسور در میدان تاریخ معاصر ایران پر رنگ و پرحضور می یابیم. برای دریافت چنین درکی و فهم از وضعیت صنعت نفت ایران برای انگلستان به یکی از کتب معتبر تاریخی که سند بسیار مهم امریکایی را در خود دارد، رجوع کرده ایم.

اسناد سخن می گویند 

در طول چند دهه گذشته تاریخ نگاران بسیار زیادی تلاش کردند تا نشان دهند چرا انگلستان حاضر نبود دست از سود مالی و اقتصادی صنعت نفت ایران بردارد و حاضر بود برای رسیدن آن، دست به هر کار سیاسی و نظامی بزند. اما یکی از اسناد بسیار مهمی که از لابه لای اسناد آمریکایی ها به دست آمد، گزارشی است که بانک جهانی درباره چهل سال درآمدزایی انگلیسی ها از صنعت نفت ایران در سال های 1911 تا 1951 میلادی(1290 تا 1330 خورشیدی) به دست داده است. این سند بسیار راهبردی در کتاب «رضا شاه و بریتانیا» درج شده است. درباره جایگاه و اهمیت این گزارش در کتاب «رضاشاه و بریتانیا» نوشته محمد قلی مجد چنین آمده است: «مطالب زیادی در ارتباط با تاریخچه نفت ایران نوشته شده است؛ از جمله چندین جلد کتاب درباره تاریخچه شرکت نفت انگلیس، توسط خودِ آن شرکت منتشر شده است. ولی نقص عمده این کتب تاریخی، فقر داده هاست. علاوه بر این، برخی از این مورخان عمدتاً بر اسناد و مدارک منتشره از سوی انگلیس تکیه کرده و به این ترتیب از اعتبار کار خود کاسته اند. با وجود این، گزارش محرمانه «ملی شدن صنعت نفت ایران» که ظاهراً توسط بانک جهانی تهیه شده بود و در آرشیو وزارت خزانه داری ایالات متحده پیدا شد، منبعی غنی از داده ها را درباره نفت ایران از سال 1911 تا 1951 میلادی (1290 تا 1330 خورشیدی) به دست می دهد. تاریخ این گزارش، یعنی فوریه 1952 نشان می دهد که سند فوق احتمالاً در طول بحران نفتی سال های 1951 تا 1953 برای آشنایی با وضعیت نفت ایران مورد استفاده قرار گرفته  و جزئیات مندرج در سند حکایت از توجه مفرط دولت آمریکا به نفت ایران دارد».  گزارش بانک جهانی نکات بسیار مهم و جالبی از وضعیت توسعه و اقتصاد در دوران پهلوی اول نیز دارد و نشان می دهد در ابتدای راه کشف نفت، ایران در چه وضع اقتصادی به سر می برده است. در حقیقت مشخص می شود که سود مالی نفت تا چه میزان می توانسته برای ایرانیان راهبردی و راهگشا باشد. «گزارش مذکور، مطالب زیادی نیز درباره عقب ماندگی صنعت در دوران حکومت رضا شاه در بین سال های 1921 تا 1941 نوشته است. بانک جهانی در گزارشش درباره اقتصاد ایران می نویسد: در طول 40 سال اخیر، جمعیت 13 تا 18 میلیون نفری ایران عمدتاً به کشاورزی و تجارت و تولید منسوجات اشتغال داشته اند. به رغم وفور مواد خام، نیروی کار و دسترسی به دریا، هیچگونه صنایع سنگین یا کارخانه تولید یا فراوری مواد خام به جز نفت در این کشور وجود ندارد. شاید هیچ کشور دیگری در جهان نباشد که با داشتن منابع قابل مقایسه با ایران از لحاظ توسعه اقتصادی به این اندازه عقب افتاده باشد. معهذا، این کشور بدون شک دارای بزرگترین عملیات نفتی منسجم با پایین ترین هزینه تولید در جهان است. ولی این صنعت نفت چه سهمی در اقتصاد ایران داشته است؟».

ویژگی های تطبیقی و جزءنگرانه

 جالب اینجاست که گزارش تاریخی بانک جهانی رویکرد مقایسه ای و تطبیقی هم دارد. نگاه دقیق و تیز بینانه آنها به وضعیت نفتی و اقتصادی ایران جالب توجه است. استعمار چقدر حساب شده عمل می کرده و می دانسته منابعش را در کجا جست وجو کند.«این گزارش فقدان پیشرفت در ایران را با پیشرفت اقتصادی سریع «سی سال اخیر در ترکیه- که به اندازه ایران از موهبت منابع طبیعی برخوردار نیست» مقایسه می کند. متأسفانه، اقتصاد ایران هیچ سودی از نفت نبرده بود. تولید نفت در ایران در سال 1911 میلادی شروع شد. از سال 1911 تا 1920 درآمدی بالغ بر 325 هزار لیره (معادل 6/1 میلیون دلار) از محل دریافت حق الامتیاز نفت نصیب ایران شد. از سال 1921 تا 1931 این مبلغ به 60 میلیون دلار رسید؛ از سال 1931 تا 1941 به 125 میلیون دلار، و از سال 1941 تا 1951 به 250 میلیون دلار رسید. در دوره حکومت رضا شاه (1921-1941) درآمد ایران از محل دریافت حق الامتیاز نفت بالغ بر 185 میلیون دلار بود. اما انعکاس این درآمد در توسعه ایران مشهود نیست».  محمدقلی مجد نویسنده کتاب، در تحلیل اش از این بخش از گزارش بانک جهانی می نویسد: «درآمد حاصله از محل دریافت حق الامتیاز در طول کل دوره 40 ساله (1911 تا 1951) بالغ بر 113 میلیون لیره یا 435 میلیون دلار می شد. کل سود اعلام شده شرکت نفت انگلیس و ایران، منهای سود شرکت های تابعه، در طول این دوره پنج میلیارد دلار بوده است. به عبارت دیگر، فقط نزدیک به هشت درصد از کل سود محاسبه شده از سوی شرکت نفت عاید ایران شد».

همه گزارش بانک جهانی یک طرف و بند آخر آن طرف دیگر. بند آخر همه چیز را معین می کند و مشخص می شود که چرا انگلستان دست از سر ایران برنمی داشت. چرا نهضت ملی شدن صنعت نفت با خشونت هر چه تمام تر و بی سابقه ای سرکوب شد و چرا انگلستان با تمام قوا هفتاد و اندی سال در صنعت نفت ایران جا خوش کرده بود.«بر اساس این برآوردها، شرکت [نفت انگلیس و ایران] با عدم اجرای درست و توأم با حسن نیت تعهداتش در چارچوب امتیاز دارسی و با مهندسی کردن نحوه تعویض امتیاز دارسی با قرارداد نامطلوب سال 1933، ایران را از درآمدی بالغ بر 1200 میلیون دلار [معادل 2/1 میلیارد دلار] محروم ساخت».

تحلیل نهایی

  محمد قلی مجد با در نظر گرفتن تمامی جوانب و اسناد در پایان کتاب خود یک تحلیل جامع ارائه می دهد. تحلیلی که مستند است، آمار دارد و می تواند دید ما را به تاریخ معاصر و صنعت نفت روشن تر و وسیع تر کند. او در این باره می نویسد: «با معیارهای سال های 1911 تا 1951 و برای کشور فقیری مثل ایران، 2/1 میلیارد دلار درآمدی غیرقابل تصور بود. مثلاً در سال 1925، کل مخارج دولت ایران فقط 20 میلیون دلار بوده است. این گزارش می افزاید که میزان واقعی چپاول ثروت نفتی ایران به دست انگلیس به مراتب بیشتر از 2/1 میلیارد دلاری است که بر اساس آمار و ارقام منتشره از سوی خود شرکت برآورد شده است. در طول سال های 1921 تا 1941 رضا شاه بخش عمده ای از 185 میلیون دلاری را که انگلیسی ها به ایران پرداخته بودند، سرقت کرد و آنها را به حساب های بانکی خود در لندن، سوییس و نیویورک ریخت. تاریخ سی ساله نفت ایران از سال 1911 تا 1941 را به درستی می توان سی سال غارت و چپاول نامید».

منابع:

1- کتاب «رضاشاه و بریتانیا»، نوشته محمد قلی مجد.