گشتی در دنیای کتاب و شعر(بخش پنجم)

دنیای خوب هنرشناسی و نظم پروری

  علي بهرامي جهان امروز ما درگير ويروسي است که همه چيز و همه کس را به خود مشغول کرده است. هر جا را که ببيني، صحبت از کروناست؛ مهمان ناخوانده جهان. در ميان اين اخباري که درباره اين ويروس مي شنويم، بد نيست کمي هم خودمان را از فضاي پرتنش و پراضطراب آن دور کنيم و دل به درياي کلمات و واژه ها بسپاريم. ما در «مشعل» فکر مي کنيم که با ورود به دنياي شعر و کتاب، مي توان حتي به اندازه اندکي هم که شده، با رعايت همه نکات بهداشتي، به کرونا فکر نکرد. ذهن را آرام کرد و در واژه ها غرق شد. پس اين بار و در دومين مطلب از سلسله مطالب «گشتي در دنياي کتاب و ادبيات» با ما همراه شويد.

خيلي وقت ها پيش آمده که همت مان را بلند و عزم مان را هم جزم کرده ايم که مطالعه را شروع کنيم؛ اما از شانس بد، به پست يک کتاب ضعيف خورده ايم و همان هم باعث شده از مطالعه دست بکشيم و دلسرد شويم. اگر کتاب هايي را که ما به شما معرفي مي کنيم، دست بگيريد و خواندن آن را شروع کنيد، مطمئن باشيد که از مطالعه آن لذت وافري خواهيد برد؛ پس امتحان کنيد. اين بار به سراغ کتاب هاي تاريخي رفته ايم. کتاب هايي بسيار جذاب که با اسلوب علمي و اطلاعات دقيق نوشته شده اند و در سطح بين المللي و دانشگاهي بسيار معتبر هستند.

تاریخ مجسمه سازی

خيلي بعيد است و شايد تقريبا بايد گفت «محال» است که در اطراف محل زندگي مان يا در شهري که در آن ساکن هستيم، چشم مان به مجسمه اي نخورده باشد. سال هاست که نام برخي مجسمه هاي معروف را شنيده ايم و در گردش ها و سفرهاي مان، گاهي آنها را مي بينيم. شايد هم يک يا چند مجسمه بسيار مشهور در همين شهر محل زندگي مان باشند. دنياي مجسمه و مجسمه سازي، دنيايي بسيار زيبا و البته پر رمز و راز است. هنر مجسمه سازي، يکي از قديمي ترين هنرهاي جهان است و در کشورمان نيز قدمت بسيار بالايي دارد. مطمئن باشيد خيلي لذت بخش خواهد بود که بدانيد مجسمه سازي در جهان چه پيشينه اي دارد و چه مجسمه سازهايي بهترين مجسمه هاي جهان را ساخته اند. براي اين منظور ما کتاب «تاريخچه مجسمه سازي مدرن» نوشته هربرت ريد، با ترجمه پروين آقايي را به شما پيشنهاد مي کنيم. کتابي بسيار دقيق، با اطلاعاتي شفاف که مي تواند کنجکاوي احتمالي شما را از هر نظر درباره هنر مجسمه سازي و سبک ها و اشکال ارائه آن برطرف کند؛ اما مجسمه سازي فقط هنري مخصوص به غيرايراني ها نيست بلکه ما ايرانيان نيز در هنر مجسمه سازي پيشينه هاي بسيار طولاني داريم و مجسمه سازان معاصرمان نيز توانايي هاي بسيار بالايي در زمينه اين هنر از خود نشان داده اند. اگر مي خواهيد از اوضاع و احوال مجسمه سازي ايراني با خبر شويد و اطلاعات ذي قيمتي به دست آوريد ما کتاب «تاريخ مجسمه سازي در ايران» نوشته پرويز تناولي را به شما معرفي مي کنيم. اين کتاب از هر نظر دقيق و علمي است. با خواندن اين کتاب شايد باز هم به بيت مشهور فردوسي بازگرديد و آن را زمزمه کنيد که: «هنر نزد ايرانيان است و بس».

تاریخ معماری

هنر معماري، عجين شده با زندگي ماست و اساسا ما «با» و «در» هنر معماري زندگي مي کنيم. خانه ها، ساختمان ها، ادارات و در همه جا معماري ما را احاطه کرده است. بارها پيش آمده است که يک معماري خوب انگار که روحيه ما را هم بهتر مي کند و يک معماري بد ما را عذاب روحي مي دهد. خيلي ها معتقدند که هنر موسيقي يا هنر نقاشي، قديمي ترين هنرهاي تاريخ بشري هستند؛ اما بسياري ديگر «معماري» را داراي اين ويژگي مي دانند. هر چه باشد ارتباط انسان ها با هنر معماري به قدري زياد است که گاه فراموش مي کنيم اين هنر ما را احاطه کرده و شايد به نوعي در درون آن زندگي مي کنيم. هر منطقه و سرزمين و ملتي سليقه و نوع نگاه خاص خودش را در معماري دارد؛ اگر چه چند قرن است که معماري مدرن جاي خودش را در جهان کنوني حسابي باز کرده؛ اما سبک هاي بسيار متنوع معماري با زير و بم هاي منحصر به فرد زيادي در دنياي کنوني خودنمايي مي کنند. براي شناخت انواع سبک هاي معماري در جهان، يک کتاب خوب مي خواهيم به شما معرفي کنيم: کتاب «تاريخ معماري غرب: از عهد باستان تا مکتب شيکاگو» نوشته امير باني مسعود، کتابي است که مي تواند شما را در مسير شناخت هر چه بهتر معماري در جهان غير ايراني راهنمايي کند؛ البته کتاب بسيار خوب ديگري با عنوان «تاريخ معماري غرب» نوشته فرانسيس دي با ترجمه محمدرضا افضلي نيز وجود دارد که مي تواند شما را در دريافت دانش معماري حسابي بي نياز کند؛ اما چنانکه مي دانيد ايران نيز سرزميني است که قدمت معماري اش در دنيا زبانزد است. شمال و جنوب، شرق و غرب و جاي جاي ميهن مان سرشار از نمادهاي بسيار زيبايي از معماري است که روح لطيف و طبع بلند ايرانيان را به نمايش گذاشته است. در اين زمينه نيز کتاب «نگاهي به معماري ايراني در گذرگاه تاريخ از آغاز تا دوره قاجار» نوشته نسيم عسکري، اثر مناسبي است که مي تواند شما را با دنياي سبک هاي معماري در ايران و معماران شهير ايراني آشنا کند.

تاریخ فرش

اگر فيلم کمال الملک را ديده باشيد، حتما ديالوگ هاي پاياني مرحوم جمشيد مشايخي در نقش کمال الملک که به استاد فرش بافي گفت را به خاطر داريد. «يارمحمد(فرش باف) بعد ازپايان بافتن قاليچه اش: آقا! قدم رنجه بفرماييد... گرچه اين زير پايي شأن استادان هنر نيست. کمال الملک(جمشيد مشايخي) تابلويش را از روي بوم برداشته و روي زمين مي گذارد: استاد تويي؛ هنر، اين فرشه؛ شاهکار اين تابلوست. دريغ همه عمر يک نظر به زير پا نينداختم. هنر، اين ذوق گسترده است؛ شاهکار؛ کار توست يارمحمد، نه کار من». نقش فرش در هنر ايرانيان و البته در زندگي تاريخ ملت ايران، نقش بسيار بي بديلي است. فرش نشان زندگي، آرامش و پاکيزگي بوده و در خانواده هاي ايراني بالاترين جايگاه ها را دارد. ايرانيان به قدري با فرش عجين هستند و نقش و نگارهاي بسيار متنوعي از آن ديده اند که عموما چهره هنري آن را فراموش مي کنند. به هر حال به نظر مي رسد آشنايي با هنر فرش بافي و نقش و نگارهاي زيباي آن مي تواند بسيار جذاب باشد. اينکه يک فرش چه سبکي در بافت و طرح دارد و فرش بافان مشهور چه کساني هستند و رنگ ها چه تاثيري در زيبايي شناسي فرش ها دارند و... مطالبي هستند که مي توانيد آنها را در کتاب «تاريخ فرش: سير تحول و تطور فرش بافي ايران» نوشته فضل الله حشمتي رضوي دنبال کنيد. اين کتاب هم جامعيت خاصي دارد و هم اينکه خيلي خلاصه شده مي تواند شما را با فرش و فرش بافي آشنا کند. اطلاعات دقيق و علمي اين کتاب را کمتر جايي مي توانيد پيدا کنيد.

ايرانيان با شعر و شاعري عجين هستند و هيچ چيز نزد آنها، زيباتر از شعر نيست. اين روزها بد نيست سري به ديوان شعر شاعران معاصر بزنيم. در اين وضعيت که برخي ها دچار خستگي روحي شده اند، شايد خواندن اشعار بتواند آنها را متحول کند. در ادامه نگاهي داريم به آثار چند شاعر و سعي مي کنيم نمايي کلي از شعر آنها ارائه کنيم؛ شاعراني که معجزه کلماتشان، جهاني از معنا را خلق کرده است.

عبدالجبار کاکایی

عبدالجبار کاکايي سال 1342 خورشيدي در ايلام متولد شده است. او سال هاست که شعر مي سرايد و ترانه مي گويد و اگر بگوييم محال است حداقل يک بيت از ترانه هايش را نشنيده باشيد، حرف بي راهي نزده ايم. کاکايي بيش از هر قالب ديگري، در عزل و مثنوي شعر گفته و عمده اشعارش داراي محتوايي عاشقانه و پندآموز است. سبک شعري او اگر چه بسيار صاف و ساده است؛ اما مخاطب با خواندن دوباره شعر او به لايه هاي عميق تري از شاعرانگي اش پي مي برد. برخي از مهمترين آثار کاکايي عبارتند از: «آوازهاي واپسين»، «مرثيه روح»، «حتي اگر آينه باشي»، «فرصت ناياب»، «زنبيلي از ترانه»، «سال هاي تاکنون» و... . بيشتر اشعار و مجموعه شعرهاي کاکايي از سوي خوانندگان مطرحي چون حسام الدين سراج، سالار عقيلي، رضا صادقي، فريدون آسرايي، محمد اصفهاني و ... اجرا شده اند.

چه در دل من، چه در سر تو                                               من از تو رسيدم، به باور تو

تو بودي و من، به گريه نشستم برابر تو                             به خاطر تو، به گريه نشستم، بگو چه کنم؟

منوچهر آتشی

منوچهر آتشي سال 1310 خورشيدي در دشتستان استان بوشهر به دنيا آمده است. او شاعري توانا بود که ذوق خودش را در قالب شعر نو آزمود و بسيار موفق بود. عموم منتقدان ادبي شعر آتشي را شعري غريزي، با لحني حماسي دانسته اند که از اين نظر در ميان شاعران معاصر ايراني متمايز شده است. دوران شاعري آتشي از دهه 30 خورشيدي شروع شد و کم کم کارش در دهه هاي 40 و 50 اوج گرفت. ذوق شاعري آتشي تقريبا در ادبيات معاصر ايران تکرار نشده و البته بدليلي نيز نداشته است. از مجموعه اشعار او مي توان به «آهنگ ديگر»، «آواز خاک»، «گندم و گيلاس»، «بر انتهاي آغاز»، «ديدار در فلق»، «حادثه در بامداد» و ... اشاره کرد. منوچهر آتشي سال 1384 به عنوان چهره ماندگار ادبيات ايران انتخاب شد و در همان سال نيز دار فاني را وداع گفت.

کنون رؤياي ما باغي است

بن هر جاده اش ميعادگاهي خرم و خوشبو

سر هر شاخه اش گلبرگ هاي نازک لبخند

به ساق هر درختش يادگاري ها

و با هر يادگاري نقش يک سوگند

سید حسن حسینی

سيد حسن حسيني سال 1335 خورشيدي در تهران به دنيا آمد و در سال 1383 نيز در همين شهر از دنيا رفت. او شعر و شاعري را از سال 1352 و در مجله مشهور فردوسي شروع کرد. اگر چه حسيني در هر دو قالب کلاسيک و نو شعر مي سرود؛ اما تخصص اصلي اش، شعر کلاسيک، بخصوص سبک هندي بود. او در زمينه سبک هندي کارهاي بسيار زيادي کرد و تحقيقات مفصل او در شعر بيدل دهلوي به عنوان يکي از سرآمدان شعر سبک هندي يکي از بهترين تحقيقات ادبي معاصر محسوب مي شود. سيد حسن حسيني در سال 1383 به عنوان چهره ماندگار حوزه ادبيات مورد تجليل قرار گرفت. از جمله آثار اين شاعر معاصر که عموما درون مايه هاي عاشقانه، اجتماعي و مذهبي دارند، مي توان به «براده ها»، «در ملکوت سکوت»، «گنجشک و جبرئيل»، «طلسم سنگ» و ... اشاره کرد.

گزيري ندارم که شعري بگويم

دل نازکت را به نحوي بجويم

بگويم که پشتم به خورشيد گرم است

زماني که گل مي کني روبه رويم