از اعتدال تا تشويق

سميرا اعتمادي -  در شماره قبل به اهميت راهبردي نقش اوليا در نمازخوان شدن فرزندانشان اشاره کرديم و با توجه به مراحل سني و الگوي رشد آنها، سه دوره زماني  فرزندان را بررسي و براي هر دوره از سن آنها راهکارهايي براي دعوت به نماز مطرح کرديم. اين بار و در بخش دوم از اين مطلب به موارد ديگري چون «اعتدال و ميانه روي»، «نظارت و مراقبت»، «رعايت و تدريج» و «تشويق» اشاره خواهيم کرد. البته باز هم به اين نکته اشاره مي کنيم که براي دختران از 9 سالگي و براي پسران از  15 سالگي نماز واجب مي شود و در حقيقت فرزندان وارد سن تکليف مي شوند، از اين رو آموزش ها با توجه به اين مساله انجام شود.

***

 

هر عمل و آموزش تربيتي بايد با ميانه روي و تکيه بر آن همراه باشد، از حد اعتدال بيرون نرود و به افراط و تفريط کشيده نشود. جهت گيري تربيت اسلامي نيز بر آن است، انساني تربيت کند که در همه امور زندگي متعادل باشد. انساني که مشي و راه و رسمي متعادل داشته باشد، در قرآن از زبان لقمان حکيم به فرزندش آمده است: «وَ اقْصِدْ في مَشْيِکَ ... در رفتارت ميانه رو باش».

اعتدال و ميانه روي

والدين متعادل هيچگاه از مرزهاي اعتدال خارج نمي شوند و گام در مسير افراط و تفريط نمي گذارند. به بيان حضرت علي(ع) انسان که جز در افراط و تفريط سير نمي کند. چنانکه فرموده است: «لا تري الجاهل اما مفرطاً‎؛ جاهل را نمي بيني، مگر اينکه يا افراط مي کند يا تفريط». در واقع راه تربيتي درست راه اعتدال است. با استفاده از مقدمه بالا، والدين در امر آموزش نماز به فرزندان خود بايد توجه داشته باشند که اگر در جنبه آموزش روش تفريط را در پيش بگيرند، يعني در اين کار سهل انگاري کرده و در زمان لازم آموزش هاي لازم را ارائه ندهند، به مثابه اين است که محتوا و مفهوم سنجيده اي را درباره نماز وارد زندگي فرزندشان نکرده اند. که اين کار بي انگيزه و بي تفاوت شدن نسبت به نماز را در پي داشته و در نتيجه عدم اشتياق و رغبت به نماز و مسامحه کاري و سهل انگاري و استخفاف نماز را به دنبال دارد. افتادن در ورطه افراط در تبيين مسائل نماز و آموزش آداب و مستحبات و فلسفه نماز بدون در نظر گرفتن توانايي و ظرفيت فرزند و سهل نگرفتن در اين رابطه، باعث بدبيني و انزجار از نماز يا خو گرفتن اجباري به اعمال و اوراد خاص در مواقع معين، موجب تکراري شدن عمل و خشک و بي روح شدن آن مي شود. والدين در اين امر بايد توانايي و ظرفيت هاي روحي و رواني فرزند را در نظر گرفته و در آموزش معارف نماز و عادت دادن آنان به نماز سخت نگيرند و در سنين پايين، يادگيري و رعايت آداب و مستحبات نماز را از آنان نخواهند. اصرار و پافشاري بعضي از والدين از روي جبر و اکراه بدون توجه به توانايي و آمادگي فرزندشان در ياد دادن مسائل نماز باعث مي شودف آنان ناخودآگاه لا مذهب ها و عقده اي هاي آينده را بپرورانند. چنين فرزنداني در اولين فرصت که به قدرت و استقلالي دست پيدا کنند، دين و عبادت را ترک مي کنند و طبيعي است که مسووليت   اين وضعيت متوجه والديني است که زمينه ايجاد چنين رفتارهايي را فراهم کرده اند.

نظارت و مراقبت

تربيت فرزند مانند پرورش نهالي است که تا استحکام نيافته به نظارت و مراقبت نياز دارد. نظارت در طول جريان تربيت، لازم و ضروري است. هرچه نظارت کامل تر باشد، بهره تربيتي بيشتر خواهد بود. به کارگيري اين اصل در تثبيت رفتار نماز و دروني شدن معارف آن در فرزند از سوي والدين اجتناب ناپذير است. ممکن است فرزند ما در نحوه انجام دادن برخي اجزاي نماز دچار اشتباه يا در يادگيري و درک قسمتي از معارف نماز دچار خطا شود. با رعايت اين اصل، خطاهاي احتمالي او شناسايي و اصلاح و شرايط لازم براي استمرار پيدا کردن رفتار نماز فراهم مي شود. در اين ارتباط ائمه اطهار در مواردي که مشاهده مي کردند شخصي در اداي فريضه نماز دچار اشتباه شده، به او تذکر مي دادند و شکل صحيح آن را بيان مي کردند. به عنوان مثال در سيره امام کاظم(ع) به کسي که در رکوع کمرش را صاف نگه نمي داشت، تذکر داده و او را از آن کار نهي کرده اند. علي بن عقبه مي گويد: امام کاظم(ع) مرا در مدينه ديد در حالي که نماز مي گزاردم و در رکوع سرم را بالا گرفته و کمرم را صاف نگرفته بودم. کسي را نزد من فرستاد که اين کار را مکن.

والدين توجه داشته باشند که در توجه و مراقبت آنچه از طرف آنها انجام يا تذکر داده مي شود، به منظور پيشگيري و حفظ يا اصلاح خطاها و اشتباهات فرزند در نماز است، نه به قصد اجبار کردن و گرفتن آزادي هاي لازم يا استقلال از آنهاست. در اين صورت او، اعتماد به نفس خود را به راحتي از دست مي دهد و خود را فردي تصور مي کند که همواره به نظارت و مراقبت نياز دارد و همه به دنبال اين هستند که او اشتباه و خطايي را مرتکب نشود و به تدريج اين باور در وي شکل مي گيرد که اگر مرتکب خطايي در مسائل نماز شود، ديگران به او تذکر مي دهند و نتيجه آنکه در رابطه با انجام نماز نه تنها تدبر و فکر نمي کند، بلکه احساس وظيفه اي هم در او شکل نمي گيرد و همين طور توجه شود که فرزند نوجوان يا جوان ما از نظر عاطفي نيز، زودرنج، حساس و شکننده است؛ به گونه اي که تحمل کمترين مخالفت، سرزنش و مراقبت مستقيم دائمي و پيوسته را ندارد. از اين جهت بايد بسيار مواظب بود که علاوه بر به کارگيري شيوه هاي مراقبت غيرمستقيم در کنترل و نظارت بر او ـ در قالب گفتار و رفتار خود ـ جانب احتياط و اعتدال رعايت شود.

حساسيت و زودرنجي نوجوان و جوان به ويژه در سال هاي آغازين نوجواني که او استقلال و جدايي را تجربه مي کند، بيشتر خود را نشان مي دهد. در حديثي از امام علي(ع) آمده است: «هرگاه نوجواني را توبيخ کردي، راهي براي او در توجيه گناهش باز گذار تا موجب لجاجت و دشمني او نشود».

والدين ضمن نظارت بر رفتار عبادي فرزند خود، در کنار تذکر خطاها بايد او را مورد تشويق و محبت خود نيز قرار دهند و براي کسب شناخت بيشتر معارف نماز و ايجاد رفتار مطلوب نسبت به آن او را ياري رسانند. نکته ديگر اينکه اگر آنها به دنبال سلامت ديني و مذهبي فرزند خود هستند، بايد در انتخاب دوست و دوستي هاي فرزند خود به طور غيرمستقيم ابزارهاي نظارت و کنترل را به کار گيرند که هرگونه بي توجهي يا کم توجهي نسبت به اين مهم سلامت مذهبي و شخصيت فرزندشان را با مشکلات اساسي مواجه خواهد ساخت. نزديک ترين دوستان فرزندشان خصوصا در سنين نوجواني در صورتي که نگرش مثبت به نماز داشته باشند، در گرايش او به فريضه نماز نقش مهم و بسزايي را خواهند داشت. همچنين در صورتي که بي تفاوت و لاقيد به اين رفتار عبادي باشند، زمينه کاهش رغبت و تمايل به آن ايجاد مي شود. و ناخودآگاه او را بي ايمان و تارک نماز مي سازند.

رعايت تدريج

والدين بايد در تمام مراحل آموزش تمکن و توانايي فرزندشان را در نظر بگيرند و او را به تدريج به سوي نماز حرکت دهند. نبايد انتظار داشت که فرزند به سرعت معارف نماز را فرا گرفته و اهل عبادت و نماز شود. نماز عصاره اسلام و مظهر مسلماني است و چنان که در قرآن آمده امري عظيم است. از اين رو نمي توان انتظار داشت که يک شبه يا يک ساله کودک به تحمل آن عادت کند، بلکه بايد به تدريج آن را بياموزد، به رموز آن پي برد و خود را به آن خو دهد. شايد به اين سبب است که معصومان: حدود هشت سال را به اين امر اختصاص داده و توصيه کرده اند که آموزش نماز، از مسجد شروع شود و به تدريج به نماز کامل برسد. در اين فرايند، به موازات رشد کودک، آموزش نماز جدي تر و کامل تر مي شود تا در سن 9 و 10 سالگي به اوج خود مي رسد. در آموزش نماز آهسته آهسته و گام به گام حرکت نکردن، به منزله شتاب زدگي، افراطي و نامتعادل عمل کردن است. اغلب سير تدريجي در مراحل تربيت مورد غفلت قرار مي گيرد. شتاب زدگي، آفتي است که ميوه و شاخ و برگ درخت تنومند تعليم و تربيت را مي خشکاند و موجب دين گريزي متربي (منظور کسي است که تحت تربيت قرار گرفته است) مي شود. تربيت عبادي به بسترسازي لازم و حرکت تدريجي از سوي والدين نياز دارد. يکي از فلسفه هاي نزول تدريجي آيات قرآن رعايت همين اصل تربيتي يعني تدريج بوده، زيرا اگر قرآن يک باره بر مردم نازل مي شد، يک مرتبه زير بار نمي رفتند و پذيرش آن سخت و ناممکن بود. فرزند نبايد يک باره بار سنگيني از وظايف را در رابطه با نماز بر دوش خود احساس کند و خود را به انجام دادن آن ملزم بداند. تکاليف سنگين، زود هنگام و خارج از طاقت و توان او، ممکن است صدمه اي جبران ناپذير بر نگرش او نسبت به نماز وارد سازد. صاحب نظران تعليم و تربيت در اين باره معتقدند اگر پيام تربيتي با سرعت و تعجيل و بدون در نظر گرفتن فرصت درون سازي از جانب کودک صورت گيرد، هرچند مظاهر يک انتقال صوري انجام شده است، اثر آن پايدار و ماندني نخواهد بود.

تشويق

تشويق يکي از بهترين ابزار تربيتي است که در ايجاد و تقويت باورهاي ديني و همچنين در روند آموزش نماز و تداوم و استمرار آن بسيار موثر است. از اين ابزار تربيتي بايد به جا و به موقع استفاده شود تا ايجاد انگيزه و تقويت نسبت به رفتار نماز در فرزند کند.

والدين توجه داشته باشند که در بسياري از موارد، بي ميلي يا کم ميلي فرزندشان نسبت به نماز با تشويق برطرف مي شود، هر چند اين ابزار آگاهي لازم را در مورد حقايق و معاني نماز ايجاد نمي کند، ولي زمينه مناسبي براي ايجاد رغبت و علاقه به نماز را به وجود مي آورد تا اينکه به مرور زمان معرفت هاي لازم در مورد نماز به دست بيايد. تشويق فرزند در عين حال که بايد به عنوان يک روش تحريک کننده و جهت دهنده جزو برنامه هاي والدين قرار بگيرد، بايد به اندازه باشد، نبايد به صورت افراطي و کنترل نشده مورد استفاده قرار گيرد. در اين صورت نتيجه مطلوب خود را از دست مي دهد. علي(ع) فرموده است: «ستايش بيش از استحقاق، تملق است و کمتر از استحقاق درماندگي يا رشک بردن است».

دقت شود که ميزان و فاصله تشويق ها در صورتي که فرزند براي انجام رفتار نماز انگيزه دروني پيدا کرد، به مرور و به تدريج کاهش يابد. تشويق بايد به جا و به مورد و متناسب با ميزان و نوع عمل باشد و روحيه فرزند در انتخاب نوع و شکل آن، يعني تشويق زباني، رفتاري، مالي، معنوي و غير اينها ملاحظه شود. تشويق ابزار ايجاد انگيزه است و نبايد خود به صورت هدف درآيد. فرزند بايد خواندن نماز را مانند ديگران، وظيفه خود بداند و در واقع تشويق او به عنوان ابزار رضايت از انجام وظيفه اش باشد، يعني والدين نشان دهند که از پيشرفت و عمل او در ارتباط با نماز رضايت دارند و بعد در سنين بالاتر به او فهمانده شود که خدا هم از اين عمل او راضي است. در دوران کودکي، فرزند بايد احساس کند که به نقطه محکمي متکي است و محبت والدين در تشويق او دروغين نيست، ولي نبايد فکر کند که اين محبت خلل ناپذير است. همچنين بايد توجه داشت که انسان در هيچ دوره اي، از تشويق بي نياز نيست، يعني تشويق خاص دوران کودکي نيست، بلکه نوجوان و جوان نيز نيازمند تأييد و تحسين هستند و آنچه تفاوت مي کند، نوع تشويق در رابطه با آنهاست که بايد متنوع و متناسب با شرايط سني و نيازهاي رواني آنها باشد.

 

تجليل مقام معظم رهبري، از خدمات ديني و تبليغي مرحوم حجت الاسلام مهدي مجيدي

به گزارش پايگاه اطلاع رساني شوراي فرهنگي و ستاد اقامه نماز وزارت نفت، در آستانه چهلمين روز ارتحال معلم اخلاق، حجت الاسلام مهدي مجيدي، حضرت آيت الله خامنه اي ضمن ارسال پيام تسليت به خانواده آن مرحوم، از زحمات و خدمات ديني و تبليغي ايشان تجليل کردند.

متن پيام رهبر فرزانه انقلاب به اين شرح است:

بسم الله الرحمن الرحيم

درگذشت مرحوم حجت الاسلام آقاي حاج شيخ مهدي مجيدي رحمه الله عليه  را به خانواده گرامي و ديگر بازماندگان تسليت عرض مي کنم. حقير از وفات ايشان دير مطلع شدم. از خداوند متعال پاداش الهي را براي ايشان بخاطر زحمات و خدمات ديني و تبليغي مسألت مي کنم.

سيد علي خامنه اي

 

دوستان و دشمنان

امام حسن عسکري(ع) فرمود:

با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشيد، اما با دوستان مؤمن به عنوان يک وظيفه که بايد هميشه نسبت به يکديگر با چهره اي شاداب برخورد کنند، اما نسبت به مخالفان به جهت مدارا و جذب به اسلام و احکام آن.

منبع: مستدرک الوسائل، جلد دوازدهم، صفحه 261

 

ناتوان ترين افراد

امام علي(ع) فرمود:

ناتوان ترين مردم كسى است كه در دوست يابى ناتوان است و از او ناتوان تر آنكه دوستان خود را از دست بدهد.

منبع: نهج البلاغه، حکمت دوازدهم

 

وظايف دوستي

پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمودند:

لِلمُؤمِنِ عَلَى المُؤمِنِ سَبعَةُ حُقُوقٍ واجِبَةٍ مِنَ‏ اللّه‏ عَزَّ وَ جَلَّ: ألإجلالُ لَهُ فى غَيبَتِهِ وَ الوَدُّ لَهُ فى صَدرِهِ، وَ المُواساةُ لَهُ فى مالِهِ، وَ أنْ يَحرُمَ غَيبَتَهُ، وَ أنْ يَعُودُهُ فى مَرَضِهِ وَ أنْ يُشَيِّعَ جَنازَتَهُ، وَ أنْ لايَقُولَ فيهِ بَعدَ مَوتِهِ إلاّ خَيراً؛ هر مؤمن بر برادر مؤمنش هفت حق دارد که از طرف خدا اداي اين حقوق بر او واجب شده است. احترام او هنگامى كه حضور ندارد، دوستى قلبى با او، شريك ساختن او در ثروتش، غيبت او را حرام بداند، در بيمارى او را عيادت كند، جنازه او را تشييع كند، بعد از مرگ درباره او جز به نيكى سخن نگويد.

الْإِجْلَالُ لَهُ فِي عَيْنِهِ (زبان متن محاوره اي و شفاهي است و عينا از سايت رهبري برداشته شده است)

وجوب اين حقوق را بايد جدي گرفت. يکي [از اين حقوق] اين [است]. معنايش اين است که براي اين برادر مؤمن، جلالتي در دل خود در نظر بگير که طبعا در چشم تو جلالت پيدا مي کند.

جلالت از چه جهت؟ از جهت ايمانش؛ يعني لازمه اين بيان، لزوم تکريم برادران مؤمن از يکديگر است؛ نگاه تجليل آميز به برادر مؤمن. يعني با نگاه سبک به برادر مؤمن نگاه نکند. اين [حق] اول.

وَ الْوُدُّ لَهُ فِي صَدْرِهِ

دوم اينکه محبت او را در دل خودت داشته باشي.

وَ الْمُوَاسَاةُ لَهُ فِي مَالِهِ

با او در مال خود همراهي کني. يک وقت شما داري، او در نهايت احتياج است، بايد به او کمک کني.

وَ أَنْ يُحَرِّمَ غِيبَتَهُ

پشت سر او بدگويي را ممنوع کني؛ نه خودت [غيبت او را] بکني نه بگذاري ديگران بکنند.

وَ أَنْ يَعُودَهُ فِي مَرَضِهِ

وقتي مريض شد از او عيادت کني.

وَ أَنْ يُشَيِّعَ جَنَازَتَهُ

بعد از مرگ هم دست از او برنداريم. اگر برادر مؤمنمان از دنيا رفت، جنازه او را هم تشييع کنيم، يعني با او تا بعد از مرگ باشيم.

وَ أَنْ لَا يَقُولَ فِيهِ بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَّا خَيْراً

بعد از مرگش هم نيکي او را بگوييم، حتي اگر بدي هم دارد، آن را نگوييم که در روايت آمده است: اُذْکُروُا مَحاسِنَ مَوتاکُم (2). آنهايي که مردند و رفتند و قدرت دفاع از خودشان را ندارند خوبي هايشان را بگو؛ بالاخره هر کس يک خوبي دارد.