نگاهی به اکران فیلم های پاییزی سینمای ایران

اجتماعی، گزنده و عبرت آموز

علي بهرامي  با پايان مراسم اربعين حسيني و ايام عزاداري دهه پاياني ماه صفر و ورود کشور به روزهاي نسبتا سرد پاييزي، سينماهاي ايران شاهد حضور رنگارنگ و پر تعداد فيلم هايي هستند که يا از تنور جشنواره فيلم فجر سال گذشته درآمده اند و يا در ميان سکوت خبري و رسانه اي، ناگهان روي پرده اکران رفته اند، اما هر طور هست، اين روزها، روزهاي پررونقي براي اکران است و اگر تصميم داريد به سينما برويد با گزينه هاي بسيار زيادي روبه رو هستيد. گزينه هايي پر بازيگر با کارگرداناني مشهور. هر چند فيلم هاي اين روزهاي سينماي ايران بيشتر از هر چيزي درون مايه هاي اجتماعي پررنگي دارند و کمي کام تماشاگران را تلخ مي کنند اما بعيد نيست عبرت آموز هم باشند. به شما پيشنهاد مي کنيم قبل از اينکه سينما برويد، اين گزارش را بخوانيد، احتمالا در انتخاب فيلمي که خواهيد ديد موثر باشد.

هزارتو

امیرحسین ترابی «هزار تو» را کارگردانی کرده است. اگر چه «هزار تو» فیلم اولش محسوب می شود، اما خوش ساخت است و بازی های خوبی دارد. «هزارتو» یک فیلم کاملا اجتماعی است و چنانچه از نامش پیداست تلاش دارد تا با عبور از سطوح اولیه و میانی روابط اجتماعی و خانوادگی شخصیت ها، به درون و عمق روابط برود و دست به آسیب شناسی بزند. با گم شدن فرزند یک خانواده سه نفره، فیلم از سکانس نخستین خود با یک بحران خانوادگی آغاز و خیلی مستقیم و بی مقدمه و سر راست، وارد دنیایی از روابطی می شوید که کم کم معلوم می شود چقدر پیچیده اند. روابطی که هزارتو دارد و مخاطب با فهم و شناخت این هزار تو است که با فیلم همراه می شود. اگر چه به این فیلم نیز به جهت تلخی و گزندگی اش انتقادهای فراوانی شده است و توصیه می شود به هیچ وجه با فرزند کودک و نوجوان خود به دیدن این فیلم نروید، اما بالاخره لازم است گاهی سری به درون های پر آشوب برخی خانواده های ایرانی بزنیم. برخی خانواده ها که با پنهان کاری، فریب و دروغ، به اساس خود، خانواده و جامعه شان تبر می کوبند. البته هنوز مانده ایم که فیلم می بینیم تا لذت ببریم یا عبرت بگیریم؟ نمی دانیم، شاید هر دو. عبارت جالبی را عوامل فیلم درباره هزارتو نوشته اند«زندگی یه هزارتوی پیچیده س، همه آدما دنبال راهی برای فرار هستن، اما فقط یه مسیر خروج وجود داره و تا موقعی که به مرکزش نَرسی، متوجه اش نمی شی». از بازیگران اصلی این فیلم می توان به شهاب حسینی، ساره بیات، غزاله نظر و پژمان جمشیدی اشاره کرد.

پیلوت

ابراهیم ابراهیمیان پیش از پیلوت، دو فیلم دیگر به نام های ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه و آدت نمی کنیم را تجربه کرده است. همین دو فیلم نشان می دهد که علاقه و دغدغه این کارگردان، مشکلات و معضلات اجتماعی است. البته «آدت نمی کنیم»، اثر موفق تری از یک آگهی تسلیت برای روزنامه بود و قطعا می توان این نظر را داد که پیلوت از آدت نمی کنیم، هم بهتر است. پیلوت داستان خاصی دارد که عوامل فیلم آن را اینطور روایت کرده اند «وحید با خبر می شود که همسرش بدون اجازه او پسر چهار ساله شان را برای جراحی قلب به تهران آورده. او بی وقت به همراه برادرش سعید خودش را به تهران می رساند و این آغاز بحران پیچیده ای بین آنهاست...». پیلوت روایت گر سردرگمی های اجتماعی است، گیج شدن در میان باید ها و نبایدها خصلت اصلی قهرمان آن است. فضای اجتماعی قوی پیلوت را به یکی از بهترین فیلم های اکران شده این روزها تبدیل کرده است. در این فیلم جواد عزتی، حمیدرضا آذرنگ، سعیدآقاخانی، بانیپال شومون، گیلدا ویشکی و پریوش نظریه از بازیگران اصلی به شمار می آیند.

درخونگاه

شاید بهترین اتفاق فیلم درخونگاه، بازی متفاوت امین حیایی است و درخشان ترین بخش آن، فیلمنامه اش باشد. داستان در جنوب شهر تهران و در سال های نخستین دهه هفتاد می گذرد. سال هایی که جنگ تازه به پایان رسیده است و امین حیایی فرزند یک خانواده بسیار فقیر پس از سا ل ها کار کردن در کشور ژاپن، با آمال و آرزوهای بسیار بلندی نزد خانواده اش بازگشته است. در خونگاه قطعا یکی از اجتماعی ترین فیلم هایی است که در سال 98 اکران شده فیلمی که در نمایش سال گذشته اش در جشنواره فیلم فجر توانست در سه بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد برای امین حیایی، بهترین بازیگر نقش اول زن برای ژاله صامتی و بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای پانته آپناهی ها کاندید شود. سیاوش اسعدی پیش از درخونگاه، فیلم های اجتماعی دیگری با نام های «حوالی اتوبان» و «جیب بر خیابان جنوبی»  را کارگردانی کرده است و فعلا درخونگاه، بهترین اثر او در میان این سه فیلم محسوب می شود. درخونگاه اشتباهات دو فیلم گذشته اش را ندارد و توانسته است به مدد بازی های بسیار خوب بازیگرانش به همراه فیلم نامه ای منسجم، مخاطب خود را تا پایان فیلم همراه کند. درخونگاه، فیلمی درباره آرزوهاست. آرزوهایی که یک آرمان گرایی خاصی را به وجود می آورند و این آرمان گرایی در تقابل با واقعیت های خانوادگی و اجتماعی با چالش های بسیار جدی روبه رو می شود. شاید درخونگاه هم از فیلم های تلخ این روزهای اکران به شمار بیاید، اما این تلخی، دیدنی است. امين حيايى، ژاله صامتى، مهراوه شريفى نيا، محمود جعفری، نادر فلاح و پانته آپناهى ها، بازیگران اصلی فیلم در خونگاه هستند.

سال دوم دانشکده من

اگر با کارهای رسول صدرعاملی آشنا باشید، تقریبا دستتان می آید که فیلم سال دوم دانشکده من چه فضایی دارد. صدرعاملی بیش از چند فیلم ماندگار و خاطره انگیز در سینمای ایران ساخته است. از آثار دهه شصت او، «گل های داوودی» و «پاییزان» را نمی توان از یاد برد و از میان آثار دهه هفتادش مطمئنا سمفونی تهران و دختری با کفش های کتانی اش را به یاد داریم. او دهه هشتاد را با فیلم من ترانه پانزده سال دارم آغاز کرد و در ادامه فیلم هایی چون «دیشب بابا تو دیدم آیدا»، «هر شب تنهایی»، «شب»، «زندگی با چشمان بسته » و «در انتظار معجزه » را ساخت. حالا تنها فیلمی که صدر عاملی در دهه 90 یعنی در سال 96 ساخته و سال گذشته نیز در جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد، اکران شده است. با همه این تفاسیر و مروری که بر آثار این کارگردان سینمای ایران کردیم، خیلی راحت تر می توانید حدس بزنید که از «سال دوم دانشکده من» را می خواهید ببینید یا خیر. پیشنهاد می کنیم اگر به کارهای صدرعاملی علاقه مند هستید این فیلم را از دست ندهید، چون از بسیاری جهات از فیلم های دیگرش بهتر است. عوامل این فیلم درباره آن نوشته اند «مهتاب و آوا دانشجویان سال دوم دانشکده هستند که به اتفاق تعدادی دیگر از همکلاسی هایشان برای یک سفر چند روزه دانشجویی از تهران به اصفهان می روند...». برخی بازیگران اصلی فیلم «سال دوم دانشکده من» عبارتند از: سها نیاستی، فرشته ارسطویی، علی مصفا، پدرام شریفی، بابک حمیدیان، ویشکا آسایش، شقایق فراهانی و نیلوفر خوش خلق.

رد خون

همه چیز برای مهدویان از آخرین روزهای زمستان شروع شد. سریالی تلویزیونی درباره شهید باقری. انگار روح همه شهدای دفاع مقدس جمع شده بودند و به مهدویان کمک کردند تا سبک جدیدش را در سینمای ایران در عین جوانی و کم تجربگی اش پایه گذاری کند. حالا دیگر کارهای مهدویان امضای خاص خودش را دارد. بعد از ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز و لاتاری، ماجرای نیم روز دو با نام رد خون، در حال اکران است. رد خون، ادامه ماجرای نیمروز است و تقریبا با همان بازیگران راه خود را دنبال می کند. باز هم جواد عزتی طلایه دار بازیگران فیلم شده و این بار همه داستان از خرداد 1360 به مرداد 1367 منتقل شده است. منافقین که در سال 60 با اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی و ترورهای فاجعه بارشان به سوژه اصلی نیروهای اطلاعاتی درآمده بودند، حالا و در سال 67 با لشکری به دنبال فتح تهران هستند. ماجرای رد خون از چند روز پیش از عملیات مرصاد که منافقین از آن به عملیات فروغ جاویدان تعبیر می کردند، شروع می شود. داستان به قدری جذاب است که نمی توان یک خط دیگر از آن را بیان کرد، اما می توان گفت که رد خون در حد ماجرای نیمروز گیرایی دارد. بازی ها درخشان اند و فضای دهه شصت با توانمندی و حرفه ای گری مهدویان و عوامل فیلم به بهترین نحو   شکل گرفته است. البته اگر خواستید فیلم رد خون را ببینید، یک پیشنهاد راهبردی برای شما داریم. حتما و حتما باید پیش از رد خون، ماجرای نیمروز را دیده باشید و گر نه رد خون هیچ لذتی به شما نمی دهد. از بازیگران اصلی فیلم رد خون می توان به جواد عزتی، هادی حجازی فرد، هستی مهدوی، محسن کیایی و بهنوش طباطبایی اشاره کرد.

مردی بدون سایه

روان کاوی و روان شناسی، عموما دغدغه اصلی علیرضا رئیسیان، کارگردان فیلم مردی بدون سایه بوده است. او پیش از این فیلم هایی چون ریحانه، سفر، ایستگاه متروک، پرونده هاوانا، چهل سالگی و دوران عاشقی را کارگردانی کرده است و تم اکثر این آثار بررسی ها و تحولات روانی، شخصیت های فیلم است. رئیسیان این بار سراغ خشونت ورزی رفته و نوع خانوادگی آن را دستمایه ساخت فیلم اش کرده است. اگر چه مردی بدون سایه می کوشد تا با فضاسازی و خط های داستانی، بار روانی تصاویر را بالاتر ببرد، اما در نهایت در میان آثار این کارگردان فیلم موفقی از آب در نمی آید چون رئیسیان در میان آثارش، فیلم های بهتری دارد. البته این را باید گفت که مردی بدون سایه، علاوه بر خط داستانی خوب از بازیگران کار بلدی بهره برده است و همین دو فاکتور می تواند فیلم را دیدنی کند. برخی بازیگران اصلی فیلم مردی بدون سایه عبارتند از: لیلا حاتمی، امیر آقایی، فرهاد اصلانی، علی مصفا، نادر فلاح، گوهر خیراندیش و نسیم ادبی.