طي بيش از دو سال مطالعه سيستماتيک در محدوده مطالعاتي حوضه خزرجنوبي، ساختارهاي ژئوفيزيکي و پتانسيل هاي محتمل هيدروکربني و نحوه توسعه آنها را مشخص و ارزيابي کردند. شيرزادي با اشاره به اينکه اين کنسرسيوم، نخست بانک اطلاعات جامعي از اطلاعات لرزه اي دو بعدي و نيز اطلاعات 73 حلقه چاه حوضه خزر را از طريق کشور هاي ترکمنستان و آذربايجان فراهم آورده و با انجام لرزه نگاري دو بعدي تکميلي، پوشش کاملي از اطلاعات لرزه اي منطقه مورد مطالعه به دست آورد، مي گويد: «انجام مطالعات ژئوفيزيک، زمين شناسي و مهندسي نفت و به موازات آن مطالعات تحليل ريسک هاي مخزني، منتج به مشخص شدن 46 ساختار ژئوفيزيکي شد که از پتانسيل هيدروکربوري قابل ملاحظه اي در بخش دريايي برخوردار است.

مطالعات ژئوشيمي انجام گرفته روي نمونه رسوبات جمع آوري شده از بستر دريا و همچنين نمونه هاي تراوشات نفت روي سطح دريا، تحليل خوبي از نوع هيدروکربن محتمل ارائه کرده است.

نتيجه اين مطالعات نشان مي دهد که بيشتر ساختارهاي هيدروکربوري اولويت دار در بخش مياني حوضه خزر جنوبي و در قسمت هاي عميق دريا (حدود 600 تا 800 متر ) قراردارند. ساختار 6.2 (که پس از حفاري موفق و رسيدن به نفت به ميدان سردار جنگل نام گذاري شد)، ساختار N1  ( چالوس)، ساختار 8.1، ساختار 7.1 و بلوک هاي 26 و 24 به عنوان پتانسيل هاي بالقوه و اولويت دار براي اقدام هاي توسعه اي نفت و گاز درياي خزر دسته بندي شده اند.

شيرزادي ادامه مي دهد : «در سال 1383، براي ترسيم دقيق و واضح تر هندسه ساختار هاي اولويت دار، لرزه نگاري 3 بعدي بلوک هاي 6، 7، 8 و 29 انجام گرفت و طي بررسي هاي زمين شناسي و ژئوفيزيک، موقعيت هاي مناسب حفاري اکتشافي در آنها با تحليل نقشه هاي تهيه شده از تفسير اطلاعات 3 بعدي و بررسي هاي زمين شناسي تعيين شد.

به گفته مدير اکتشاف شرکت نفت خزر، با مشخص شدن اين مطلب که ساختارهاي اصلي بخش ايراني خزر جنوبي در آب عميق قرار دارند، فراهم آوردن تجهيزات خاص حفاري و اکتشاف در آب هاي عميق اجتناب ناپذير بوده است، از اين رو ساخت سکوي نيمه شناور اميرکبير و شناورهاي پشتيبان با نام هاي کاسپين 2،1و3 در سال 1381 در دستور کار قرار گرفت. پس از پايان مراحل ساخت سکو در بهمن سال 1388، حفاري چاه شماره (يک) ساختار 6.2 آغاز شد که در ارديبهشت سال 1391 اين عمليات به ثمر نشست و اولين اکتشاف نفتي تاريخ در بخش عميق حوضه خزر جنوبي به دست متخصصان توانمند ايراني به وقوع پيوست و ميدان سردار جنگل، به عنوان سردار ساختار هاي درياي خزر متولد شد.

از موارد خاصي که در رابطه با حفاري آب هاي عميق، بويژه آب هاي عميق خزر جنوبي بايد مورد توجه قرار گيرد، ريسک ها و آسيب هاي خاص حفاري است. يکي از اين موارد نواحي پر فشار در بخش کم عمق زير بستر است که به عنوان SWF ( آب هاي پر فشار کم عمق ) شناخته مي شود. اين پديده باعث عدم ايستايي ديواره چاه، هنگام حفاري مي شود. از ديدگاه زمين شناسي، سرعت زياد رسوب گذاري در حوضه خزر و برخي عوامل زمين شناسي خاص آب هاي عميق، منجر به چنين پديده اي شده است. قبل از حفر چاه اصلي در ميدان سردار جنگل، چند چاه پايلوت ( چاه راهنما با قطر کم) براي مشخص کردن محل اينگونه پديده هاي مشکل ساز زير بستر حفر شد.

يکي ديگر از اين پديده ها، گِلفشان يا شيل هاي روان است. پديده گِلفشان ها در کل سطح حوضه قابل مشاهده است و گزارش آنها در بسياري از حفاري هاي کشورهاي حاشيه خزر، بويژه آذربايجان ذکر شده است. اين گِلفشان ها غير قابل حفاري بوده و لازم است تا حد ممکن موقعيت آنها مشخص و در عمليات حفاري از آنها اجتناب شود که البته به دليل نفوذ اين شيل هاي روان در لايه هاي نفوذ پذير و گسترش جانبي، اجتناب از آنها در بخش هاي عميق زير بستر بسيار پيچيده است؛ البته پديده هاي ديگري مانند هيدرات هاي گازي، بسته هاي گازي و... هم هستند که با شدت يا ضعف در موقعيت هاي مختلف باعث مشکلات حفاري مي شوند.

شيرزادي با اعلام جزيياتي ازاين فعاليت ها مي گويد: «عمليات حفاري چاه SRJ-X1 در عمق 700متري آب، با موفقيت همه جانبه همراه بود. نخست اينکه انتظار مي رفت نوع هيدروکربن در اين ميدان، گاز باشد که خوشبختانه نفت سبک مرغوب در اولين لايه مخزني کشف شد. عمليات نمودار گيري پتروفيزيکي، يک لايه مخزني به ضخامت 30 متر را در محل چاه نشان داد. تفسير نمودارهاي پتروفيزيکي درجه خلوص سنگ مخزن را 87 درصد، با تخلخل متوسط 27درصد و تراوايي متوسط 50 ميلي دارسي تخمين زده که خصوصيات بسيار خوبي براي يک مخزن است.»

براساس اين اطلاعات پتروفيزيکي، لايه مخزني به منظور انجام آزمايش تمام حفره چاه مشبک کاري و سيستم هاي خاص آزمايش تمام حفره چاه براي يک توليد کوتاه مدت برپا شد تا اولا نفت مورد ادعا به عينه مشاهده و ميزان آن مشخص شود، ثانيا اطلاعات فشار و دبي حاصل از اين فعاليت براي تعيين مشخصات مخزن و قابليت بهره وري آن مورد استفاده قرار گيرد که در اين آزمايش مشخص شد، نفت استحصال شده از ميدان سردار جنگل، نفت سبک با درجه مرغوبيت 38 A.P.I است. از نگاه مهندسي مخزن نوع اين مخزن، مخزن زير اشباع است، به اين معني که فشار مخزن بسيار بالاتر از فشار نقطه حباب نفت موجود در مخزن است.

يکي از خصوصيات نفت ميدان سردار جنگل، داشتن مولفه هاي واکس است که نياز است در هنگام بهره برداري از ميدان، تمهيدات مورد نياز براي جلوگيري از تشکيل آن فراهم شود؛ البته بايد توجه کردکه نفت استحصال شده بسياري از ميادين آب عميق در جهان، داراي چنين خصوصيتي هستند.

حفاري چاه دوم در سردار جنگل

مدير اکتشاف شرکت نفت خزر در ادامه با اشاره به حفاري چاه دوم در ميدان نفتي سردار جنگل مي گويد: «پس از عمليات حفاري چاه اول، با مطالعات ژئوفيزيکي و زمين شناسي، موقعيتي در 1400 متري غرب موقعيت چاه اول براي انجام حفاري دوم مشخص شد. علت حفاري چاه دوم، نخست ارزيابي ميزان گسترش لايه مخزني کشف شده در چاه اول، همچنين حفاري لايه هاي عميق تر براي کشف زون هاي مخزني اصلي در سري توليدي سازند چلکن بوده است؛ چون براساس مطالعات کارگروه خزر، 6 زون مخزني (که با پديده هاي ژئوفيزيکي مشخص شده اند) قابل ارزيابي است که در چاه نخست، ما يک زون مخزني را کشف کرديم و براي رسيدن به زون هاي عميق تر لازم است حفاري عميق تر داشته باشيم. عمليات حفاري چاه شماره 2 نيز سال 1393 با موفقيت انجام و امتداد و گسترش لايه مخزني در فاصله 1400 متري مشاهده شد. انجام عمليات نمودارگيري پتروفيزيکي و نيز عمليات آزمايش سازند و فشار سنجي نقطه اي با تجهيزات خاص ( تجهيزات MDT)، وجود نفت سبک در محل واقعي حضور نفت در مخزن را تاييد کرد.

در اين چاه نيز به دليل مشکلات حفاري، حفر لايه هاي عميق تر ميسر نشد که علت آن نرسيدن به لايه هاي عميق تر در چاه هاي ميدان سردار جنگل، وجود گلفشان هاي گسترده در بخش هاي زيرين سازند توليدي بوده است که کنترل ايستايي چاه و نيز ممانعت از نفوذ فشاري شيل هاي روان پرفشار را مشکل ساز کرده و مانع از تداوم حفاري شد.

آزمايش تمام حفره چاه SRJ-X2 نيز بسيار موفقيت آميز بود و با تمهيداتي که براي جلوگيري از رسوب واکس پيش بيني شد، ميزان دبي 4800 بشکه نفت در روز ثبت و در نهايت نمونه هاي نفت براي تجزيه و تحليل و تشخيص نوع، به پژوهشگاه صنعت نفت و نيز يک آزمايشگاه معتبر خارجي ارسال شد.

شيرزادي اشاره مي کند: «با اثبات وجود نفت در ميدان سردار جنگل با حفاري اولين و دومين چاه در آب هاي عميق، يک اتفاق خوب، جهش و رشد اساسي در صنعت نفت ايران صورت گرفت. دانش حفاري آب هاي عميق که در دست معدودي از شرکت هاي بين المللي بود، اکنون تا حد زيادي بومي شده است؛ البته بايد توجه کرد که رشد دانش و تکنولوژي آب هاي عميق در دنيا با سرعت در حال تغيير و تحول بوده و به اين دانش و فناوري ها بسيار نياز است. »

مدير اکتشاف نفت خزر معتقد است، در ادامه تلاش هاي اکتشاف و توليد در حوضه خزر جنوبي، دو مسير اصلي براي فعاليت ها ترسيم شده است؛ توسعه و توليد ميدان سردار جنگل، که به حفر چاه هاي ارزيابي و توسعه اي و تمهيد تجهيزات توليد از ميدان نياز دارد و مسير دوم، ادامه فعاليت هاي اکتشاف ساختار هاي اولويت دار است.

او ادامه مي دهد: «به عنوان مقدمه و پيش نياز توسعه ميدان سردار جنگل، برنامه اي براي آزمايش طولاني مدت چاه هاي اين ميدان در دست تدارک است.»

به گفته او، با بررسي روند توسعه ميادين آب هاي عميق در دنيا و با توجه به فعاليت هاي توسعه اي ساير کشور هاي حاشيه درياي خزر موارد زير قابل تامل است:

1- به دليل هزينه هاي سرمايه اي بسيار بالا، براي حفاري و توسعه ميادين آب هاي عميق، لازم است که برنامه هاي کلان به شکلي پايدار و همه جانبه ديده شود.

2- به دلايل ريسک هاي فني و اقتصادي توسعه ميادين آب هاي عميق، تشکيل کنسرسيوم با شرکت هاي سرمايه گذار بين المللي ضروري است.

3- وجود 46 ساختار ژئوفيزيکي در حوضه خزر جنوبي، که در يک مورد آنها (ميدان سردار جنگل) نفت کشف شده است، بايد جدي گرفته شود؛ زيرا ساير کشور هاي حوضه خزر بيکار نخواهند نشست و در بهره برداري حداکثري از اين حوضه، از تمامي توانمندي هاي بين المللي استفاده مي کنند.

4-  ارتقاي دانش آب هاي عميق از طريق آموزش هاي موثر و مراودات بين المللي ضرورتي اجتناب ناپذير است.شيرزادي در پايان اظهار اميدواري مي کند که بهره برداري از منابع عظيم هيدروکربني حوضه خزر جنوبي به منظور بهره مندي بيشتر اقتصادي ملت شريف ايران، با يک برنامه ريزي منسجم و پايدار و نيز با بهتر شدن شرايط بين المللي حاصل شود و روزي شاهد باشيم که حوزه نفتي شمال کشور همپاي جنوب، پيشرفت داشته است.