گفت وگو با همکار نفتی در بهداشت و درمان هرمزگان

من  و  دخترانم  یک تیم سه نفره هستیم

 مشعل      زهرا عبدی، متصدی خدمات رفاهی درمانگاه امام رضا(ع) شهرک مروارید بندرعباس و از کارکنان بهداشت و درمان صنعت نفت هرمزگان است. او متولد سال 1356 در گچساران بوده و بیش از 25 سال است که به عنوان پرستار اورژانس مشغول به کار است. این بانو و همکار نفتی، علاوه بر ارائه خدمات درمانی و بهداشتی در اورژانس، فعالیت های مختلف ورزشی هم انجام می دهد و تا امروز موفق به کسب مقام های استانی شده است. در ادامه گپ و گفت ما با این بانوی موفق را بخوانید.

 لطفا خودتان را  معرفی کنید و از فعالیت هایی که در بهداشت و درمان صنعت نفت انجام می دهید، برایمان بگویید.

تا سال 1393 در گچساران مشغول به کار بودم و بعد از آن درخواست انتقال به بندرعباس را دادم که موافقت شد. ابتدا رشته بهیاری را با بورسیه نفت خواندم و بعد از آن لیسانس مدیریت دولتی گرفتم، سپس مدرک کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت آموزشی دریافت کردم. در حال حاضر نیز در بندرعباس و در بخش اورژانس درمانگاه امام رضا(ع) شهرک مروارید مشغول به کار هستم. همچنین 2 دختر دارم به نام های پانیسا که در کلاس ششم درس می خواند و آنیسا نیز کلاس دوم دبستان است. همسرم هم شغل آزاد دارد.

  فعالیت در نفت را از چه زمانی آغاز کردید؟

همکاری من با این صنعت از زمانی آغاز شد که به عنوان بورسیه نفت مشغول به تحصیل شدم؛ البته پدربزرگ مادری ام پیش از انقلاب، به صورت پیمانکاری در شرکت نفت مشغول به کار بود. دیپلم بهیاری خود را در مسجد سلیمان گرفتم و در ادامه، تحصیل در رشته های مدیریت دولتی(در مقطع کارشناسی) و مدیریت آموزشی (کارشناسی ارشد) را ادامه دادم. این درحالی است که همچنان به عنوان پرستار فعالیت می کنم.

  حرفه ای که در آن مشغول به کار هستید، کاملا با رشته تحصیلی شما متفاوت است. دلیل آن چیست؟

در واقع لیسانس خود را در رشته مدیریت دولتی در یاسوج گرفتم و فوق لیسانسم را در رشته مدیریت آموزشی در بندرعباس به پایان رساندم. دلیل انتخاب این دو رشته برای تحصیلات تکمیلی این بود که ترجیح می دادم با ادامه تحصیل در رشته هایی دیگر حرفه کاری خود را تغییر دهم و تقریبا با همین هدف نیز این دو رشته را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم؛ اما در نهایت به صورت عجیبی به پرستاری در اورژانس عادت کرده و می توانم بگویم که به آن انس گرفته ام . به  همین دلیل نتوانستم این حرفه را رها کنم. همین مساله سبب شد تا رشته تحصیلی من با حرفه ای که در آن مشغول هستم، کاملا متفاوت باشد.

  از اینکه پرستاری را ادامه می دهید، پشیمان نیستید؟

شاید اوایل، کار در اورژانس برای من با توجه به داشتن بچه، سخت و طاقت فرسا بود، بخصوص روزهایی که به دلیل شیفت کاری از خانوده ام دور بودم؛ اما بعد از گذشت سال ها به این سختی ها عادت کرده ام، به طوری که امروز، این شغل را بسیار دوست دارم. زمانی که کاری را برای مراجعان انجام می دهم، وقتی از صمیم قلب برایم دعا می کنند، واقعا لذت می برم و احساس می کنم تمام خستگی ام رفع می شود.

  فرزندانتان با غیبت هایی که به دلیل شغلتان در خانه دارید، چگونه کنار آمده اند؟

واقعیت این است که تلاش کرده ام دخترانم را مستقل بار بیاورم تا زمانی که من در خانه و در کنارشان حضور ندارم، از پس کارهای خود بربیایند. هرچند من نیز به عنوان یک مادر برکارهای آنها نظارت دارم، اما دختر بزرگم زمانی که کنارشان نیستم، به تکالیف و خوراک و... خواهر کوچک تر خود توجه می کند. در واقع ما در بندرعباس هیچ فامیل یا آشنایی نداریم. به همین دلیل فرزندانم بخوبی در نبود من از یکدیگر مراقبت می کنند، البته در این سال ها شاید بیشترین فشار در دوره کرونا به فرزندانم آمد، چرا که به دلیل شرایط موجود مجبور بودم کمتر کنارشان باشم.

  کمی از مصائبی که در دوره کرونا با آن مواجه بودید، بگویید؟

طی دوران کرونا، طبیعتا هیچ کدام از کادر درمان در شرایط مناسبی قرار نداشتند که البته این مساله شامل پرسنل درمانگاه ها نیز می شد. در آن زمان به دلیل فشار کاری موجود، تعداد شیفت ها افزایش پیدا کرده بود و من کمتر در خانه و کنار فرزندانم حضور داشتم. زمانی هم که در خانه بودم، به دلیل ترس از انتقال ویروس، سعی می کردم زیاد با آنها در تماس نباشم. بیشتر سختی که من و خانواده ام طی این 25 سال فعالیت پشت سر گذاشتیم، مربوط به دوران شیوع ویروس کرونا بود. در آن زمان فرزندانم کم سن تر از حالا بودند و فشارزیادی را از دوری من تحمل می کردند، اما حالا نسبت به شرایط عادت کرده اند.

  طولانی ترین زمان فاصله گرفتن شما از خانواده چقدر بوده است؟

به خاطر دارم بسیار اتفاق می افتاد که همکارانم در طول شیوع ویروس کرونا، علامت دار می شدند و ما باید شیفت های آنها را پوشش می دادیم. همین مساله سبب می شد تا بیشتر از حالت طبیعی، زمان شیفت ها طول بکشد. به همین دلیل بارها اتفاق افتاده بود زمانی که به خانه باز می گشتم، دخترانم خواب بودند و صبح که از خانه خارج می شدم نیز باز خواب بودند و نمی توانستم آنها را ببینم. همین مساله سبب شده بود که حتی هنگام برگزاری کلاس های آنلاین در دوره ای که مدارس غیرحضوری بود، در خانه حضور نداشته باشم و دختر بزرگم مسؤولیت کارها را به عهده می گرفت.

 چرا از گچساران، محل تولد خود به بندرعباس منتقل شدید؟

تصمیم گرفتم تا فضای جدیدی را برای کار و زندگی تجربه کنم. به همین دلیل به همراه خانواده به بندرعباس منتقل شدم و خوشبختانه از این اتفاق بسیار راضی و خوشحال هستم.

 شما در حوزه ورزش نیز فعال هستید. کمی در این باره توضیح دهید.

در واقع از زمانی که مجرد بودم، به ورزش بسیار علاقه داشتم و آن را دنبال می کردم. بعد از ازدواج نیز همچنان ورزش را دنبال کرده و در رشته های مختلفی مانند شنا، بدنسازی و دارت فعالیتم را ادامه دادم. نکته جالب این است، زمانی که برای ورزش در نظر می گرفتم، دخترانم را با خودم به مجموعه ورزشی می بردم به همین دلیل هر دوی آنها با ورزش آشنا هستند و به آن علاقه دارند. دخترانم نیز در رشته های شنا، بسکتبال، تنیس و صخره نوردی مشغول به کار هستند. در واقع می توان گفت ما سه نفر یک تیم ورزشی هستیم و روزهای فرد از ساعت 3 تا 8 شب در کنار هم ورزش می کنیم.

 تا امروز چه مقام هایی را به دست آورده اید؟

در مسابقاتی که به مناسبت  بزرگداشت شهدای خلیج فارس برگزار می شد، مقام سوم استانی را به دست آوردم و در رشته دارت نیز در مسابقات مناطق نفت خیز که سال گذشته در محمودآباد برگزار شد، مقام دوم را کسب کردم. همچنین در رشته شنا در مسابقات داخلی پالایشگاه، مقام اول را به دست آوردم.

  دخترانتان هم مانند شما در ورزش موفق هستند؟

هر دو فرزندم در رشته شنا، صخره نوردی و در مسابقات داخلی توانستند مقام اول را کسب کنند و امیدوارم در مسابقات فرزندان که بزودی برگزار می شود نیز موفق عمل کنند.