هر غرفه، یک داستان

در این مهمانی هر غرفه دریچه ای است به روی دنیایی جدید؛ غرفه های بزرگ و کوچک، از شرکت های معتبر تا استارت آپ های نوپا که هریک داستانی برای گفتن دارند. یکی فناوری های نوین استخراج نفت را به نمایش گذاشته و دیگری متخصصانش با اشتیاق از فناوری های جدید و مزایایش حرف می زنند. یکی از شرکت ها تجهیزات پیشرفته حفاری را به نمایش گذاشته؛ تجهیزاتی که در نوع خود جذاب و دیدنی است. کمی آن طرف تر کارشناسان یکی دیگر از شرکت ها از ویژگی های منحصربه فرد دستگاه هایشان می گوید. یک جایی میان هیاهوی نمایشگاه یکی از غرفه ها روش های نوین پالایش نفت را معرفی می کند؛ شیوه آنها جالب توجه است، زیرا بازدیدکنندگان می توانند با بهره بردن از واقعیت مجازی، فرایند پالایش را از نزدیک ببینند.

آمیزه ای از بوی روغن ماشین آلات نو و عطر چرم کیف ها

غرفه های کوچک با نورپردازی های خلاقانه توجه را می دزدند. جوانی با حرکات نمایشی درباره نانوکاتالیست ها توضیح می دهد. روی میز شیشه شان، نمونه هایی در ظروف آزمایشگاهی می درخشد که گویی گوی های کریستالی از آینده آمده اند. غرش دستگاه های شبیه ساز حفاری با ریتمی خاص، هماهنگ با زمزمه توضیحات کارشناسان پیش می رود. گاه به گاه صدای به هم خوردن شیشه های آزمایشگاهی همچون زنگوله ای در فضای نمایشگاه می پیچد. حتی بوی خاصی در فضا هست؛ آمیزه ای از بوی روغن ماشین آلات نو، عطر چرم کیف های اسناد و رایحه ملایم قهوه ای که از گوشه ای می آید.

خلق صحنه هایی از آینده

نبش خیابان تهران را که می پیچی، ناگهان با دیواری از نور قرمز بمباران می شوی. دستگاه های لیزر با بدنه های مشکی براق، همچون پلنگانی خوابیده در قفس چراغ های نئون می درخشند. کمی آن سوتر، آزمایشگاه نیکان تک ایرانیان با ویترینی از کوارتز مذاب به نظر می رسد. دستگاه های غول پیکر که با لوله کشی های پیچ درپیچ تزیین شده، یادآور اندام واره های یک موجود سیلیکونی است.

توربواکسپندر گاز با رنگ طلایی فضایی، زیر نورپردازی سه بعدی می چرخد،گویی قلب تپنده ای از جنس تیتانیوم که خون صنعت را در رگ های نمایشگاه به جریان می اندازد. رادوکس با دو غرفه به هم پیوسته، صحنه ای از آینده را خلق کرده است. لیزرهای پلاسمایی آبی-بنفش واترجت های رباتیک همراهی می کنند.

هر شعار سوگندی است بر سنگ خارای صنعت

در نبش خیابان خلیج فارس، کمپرسورهای زاگرس با بدنه های طوسی متالیک، همچون فیل های مسلح آرام گرفته اند. خطوط آبی برجسته روی بدنه ها، یادآور رگه های یخ در قطب شمال است. موتور 2500 اسب بخاری درونش با لرزشی نامحسوس، حضورش را همانند قلبی غول آسا اعلام می کند. تابلوی «فرهنگ ما کیفیت است» نه شعار که سوگندی است بر سنگ خارای صنعت. روی دیوار غرفه شماره 40، سایه غول پیکر توربین ها بر پرچم ایران می افتد. نورپردازی سه بعدی، نقشه ایران را با مدارهای الکترونیکی درهم می تند. حتی هوا هم طعم خاصی دارد، آمیزه ای از بوی روغن صنعتی تازه، عطر چرم کاتالوگ ها  شیرینی زیرزبانی غرور ملی.

نوایی باستانی از زبان توربین ها

تنام سپاهان با برج های خنک کننده ای که گویی از دل اساطیر صنعتی سر برآورده اند، جایگاهی برای بزرگان مکانیک ساخته است. خطوط مورب بدنه های استیل، زیر نور اسپات لایت های طلایی همچون رودخانه های مذاب می درخشند. صدای هوم پایدار دستگاه ها، ارتعاشاتی ایجاد می کند که بر پوست بازدیدکنندگان می خزد – نوایی باستانی از زبان توربین ها. لیفتراک های غول پیکر بشکه های نفتی را در هوا می چرخانند. قرمزی خیره کننده بشکه ها روی بازوهای هیدرولیک نقره ای، تضادی خشن و زیبا خلق می کند. پرسنل با کت های سبززمردی، با حرکاتی حساب شده رهبری این ارکستر فلزی را برعهده دارند؛هر چرخش بشکه نوتی است در سمفونی گرانش.شبکه های فلزی کاسپین، فراز آذین زیر نور آبی سرد، سایه هایی می اندازند که نقشه های رمزآلود اهرام مصر را تداعی می کنند. اتصالات پیچیده به قدری دقیق است که گویی توسط ساعت سازان سوئیسی قرن هجدهم ساخته شده اند. وقتی نور از زاویه45درجه می تابد، کل ساختار تبدیل به کریستالی غول پیکر می شود که اسرار مهندسی را در خود محبوس کرده است.

دوگانگی زیبایی شناختی قرن بیست و یکمی

غرفه ملی نفت با دیوارهای شیشه ای، کاخ کریستالی انرژی است. تصاویر میادین نفتی که روی شیشه ها پروجکشن می شوند، گویی روح زمین را به نمایش می گذارند. بوی خاص این غرفه – ترکیب تلخی روغن صنعتی با شیرینی اسانس گل یاس – حسی پارادوکسیکال ایجاد می کند؛ در تقابلی حماسی، صفحه نمایشگر لمسی ۸K ایرانول که داده ها را با انیمیشن های سینمایی نمایش می دهد، در برابر دستگاه 30 تنی بهران با پیچ ومهره های برجسته قد علم کرده است. نور آبی فسفری صفحه نمایش با زنگارهای طلایی روی دستگاه قدیمی، نبرد نور و ماده را تداعی می کند. صدای کلیک تاچ اسکرین با غرش موتور دیزل، دوگانگی زیبایی شناختی قرن بیست و یکمی را کامل می کند.

محکم تر شدن گره های نامرئی همکاری

سالن کنفرانس ها با نورپردازی کهربایی، همچون آتشدانی از اندیشه می درخشد. صندلی های چرمی قهوه ای در حلقه هایی متحد چیده شده اند، گویی حلقه های درخت تنومندی که حلقه های دانش را در خود ثبت کرده است. اسلایدهای پروجکشن شده روی دیوارهای شیشه ای، سایه های متحرک فناوری را با خطوط لوله پیچ درپیچ درهم می تنند. در گوشه شرقی سالن، دیالوگ محیط زیستی به نمایشی سورئال تبدیل شده است. نمودارهای میله ای که با نور سبز فسفری می درخشند، روی ماکت میدان نفتی کوچکی سایه می اندازند. بوی کاغذهای سفید تحقیقاتی تازه پرینت شده، با عطر قهوه اسپرسو در هوا می پیچد. دستانی که با حلقه های ازدواج بر انگشتان، مدادهای لیزری را میان جدول های آماری می رقصانند؛ پیوندی ناگسستنی می آفریند میان خانواده بشری و مادر زمین. راهروی مرکزی نمایشگاه به تجلی گاه ایده ها تبدیل شده است. کارت های ویزیت با لبه های طلایی براق، زیر نور چلچراغ های کریستالی همچون فلس ماهی در آب می درخشند. لهجه شیرین جنوبی تا تکیه کلام های تهرانی – نغمه ای از وحدت در کثرت می سازد. دستانی که هنگام معارفه به گرمی فشرده می شوند، گره های نامرئی همکاری را محکم تر می کنند.

کارگاه های دانش

در اتاق VIP شیشه ای، سایه های مدیران ارشد بر پرده کرکره ای طرح دار می افتد. نور مهتابی ملایم، خطوط چهره های تجربه دیده را مثل نقشه میادین نفتی حکاکی می کند. صدای جرینگ قاشق های نقره ای در فنجان های چای کریستالی، ضرب آهنگ مذاکرات را تنظیم می کند. برگه های قرارداد که زیر نور زرد چراغ مطالعه ورق می خورند، بوی امید را در فضا می افشانند.  غرفه استارتاپ ها با میزهای ایستاده بارانداز مانند، خوراک فکری ارائه می دهد. مانیتورهای تاچ اسکرین غول پیکر، اعداد و ارقام را با انیمیشن های مایعی شبیه نفت خام نمایش می دهند و جوانان با کت های خوش دوخت مشکی، با حرکات نمایشی دست، ایده هایشان را همچون جواهرات قیمتی به نمایش می گذارند؛ جوانانی که آمده اند تا آینده کشورشان را به بهترین نحو ممکن رقم بزنند و صنعت نفت نیز به آنها که چنین باوری دارند، امیدوار است.