گزارش «مشعل» از سامانه 194 شرکت گاز استان تهران

امدادگران آبی پوش

لیلا مهداد ترمز تمام زورش را می زند. لاستیک ها جیغ زنان خودشان را روی آسفالت می کشند. در چشم برهم زدنی، مردان بالابلند با لباس های یک شکل پیاده می شوند. کلامی میانشان ردوبدل نمی شود. نیم نگاهی به هم می اندازند و جلوی خانه ای می ایستند. باکس همراه مردها پر است از آچار و لوازم کار. یکی از مردها آچار به دست می شود برای سروکله زدن با علمک. دیگری کمی دورتر، پشت بی سیم، گزارش می دهد. این بار با قدم های آهسته برمی گردند. صدای استارت در کوچه خلوت می پیچد. رفته رفته صدای ماشین امداد در میان هیاهوی خیابان های شهر گم می شود.

امدادگری کاری سخت و فنی، اما جذاب است.

نام: صابر

نام خانوادگی: سرلک

واحد: منطقه 4 گازرسانی

9سالی می شود که نامش در فهرست کارکنان شرکت گاز استان تهران ثبت شده. 6سال اول میان کوچه پس کوچه های شهر می گشت و اعداد روی کنتور را می خواند، اما همچنان رویای آچار به دستی برای شرکت گاز را درسر می پروراند. قبل از اینکه گذرش به شرکت گاز در قامت کارمند بیفتد، تصورش از شرکت و کارهایش شُل و سفت کردن پیچ ها و اتصالات بود، اما در ابتدای کار، قرعه قرائت کنتورها به نامش افتاد: کار سختی بود، اما چون فنی هم نبود، سختی اش بیشتر به چشم می آمد. امدادگری سخت است، اما فنی بودنش، جذابش کرده است.  

3سال از تحقق رویایش می گذرد. «سرلک» حالا در واحد امداد منطقه 4 گازرسانی شرکت گاز استان تهران خدمت می کند. منطقه 4 گازرسانی، دو منطقه 2 و5 شهرداری تهران را پوشش می دهد. طبق تقسیم بندی ها هر ناحیه گاز دو منطقه شهرداری را پوشش می دهد.

دو ماشین با چهار امدادگر وچهار موتور با چهار امدادگر تیم امداد منطقه 4 گازرسانی شرکت گاز استان تهران را تشکیل می دهند. دو ماشین با چهار امدادگر در دو شیفت صبح و شب آماده خدمت هستند. از چهار موتور با چهار امدادگر، دو موتور شیفت صبح را پوشش می دهند و دو موتور هم شیفت شب را.  سرلک در خانه و در میان دوستان، شهره به کار فنی است، اما از وقتی امدادگر شرکت گاز شده، پیشنهادهای عجیب وغریب کم نداشته است: می شود فشار گازمان را زیاد کنید؟!

تصورشان از امدادگر گاز، تنظیم فشار گاز شهری است. سه سال امدادگری، خاطرات بسیاری ازحوادث را در حافظه سرلک ثبت کرده، پس پای صحبت هر کسی می نشیند، توصیه هایی برای آدم ها دارد تا شاید زیر سایه این توصیه ها، جلوی حادثه ای را بگیرد: خدا را شکر آگاهی مردم نسبت به گاز بیشتر از گذشته شده و توصیه ها را جدی تر می گیرند. 

 

موتورسوار آماده به خدمت

چند خیابان و محله آن سوتر، صدای قیژ لاستیک های موتوری، خلوت خیابانی را به هم می زند.طبق گزارش ها، خانه ای بی گاز مانده و گلایه به شرکت گاز بُرده که وامصیبتا آذرماه است و خانه ام گاز ندارد. ماموریتی که رضا رنج پور برایش اعزام شده؛ موتورسوار منطقه 4 گازرسانی شرکت گاز استان تهران.

رنجبر یکی از امدادگران آبی پوش است؛ مردی چهار شانه و خوش پوش، دو سالی است در رکاب شرکت گاز خدمت می کند. همه آن چیزی که نیاز دارد،

باکسی شده سوار بر تَرک موتورش تا از آدرسی به آدرس دیگر برود و جلوی یک حادثه را بگیرد.منطقه 4 گازرسانی، منطقه ای شلوغ با ترافیک بالاست با آدرس های زیاد، شاید برای همین است که باید هر موتورسوار طی 7 تا 12 دقیقه در محل حادثه حاضر شود.

نشتی گاز، مشکل علمک، قطع گاز یا هر مشکلی که پیش بیاید، سوار بر موتور، خودش را می رساند به آدرس. در میانه راه، حق عصبانی شدن از ترافیک یا بوق های ممتد خودرویی را که عجله دارد، ندارد. حتی حق فکر کردن به بالا و پایین های زندگی خصوصی اش را هم ندارد. همه هم وغمش رسیدن به محلی است که باید مشکلش را حل کند. در میان گزارش های مختلف، نشتی گاز، آمار بیشترین گزارش ها را به خود اختصاص داده است. در چنین عملیاتی امدادگر حق ورود به ملک را ندارد: مطابق گزارش، گاز را از بیرون قطع می کنند و مساله را ارجاع می دهند به نظام مهندسی. البته قبل از آچار به دست شدن، دوره های لازم را دیده اند تا مثلا به وقت آتش سوزی چه کنند و هر حادثه ای را چطور با کمترین مخاطره از سر بگذرانند، اما کارشان همواره باتهدید و خطر گره خورده؛ خطراتی از جنس آتش که او درباره اش می گوید: در چنین ماموریت هایی هماهنگی های لازم را با آتش نشانی داریم؛ البته به کمک مسئول شیفت خط اصلی را پیدا می کنیم و بعد مهار را انجام می دهیم. استرس بخشی از کارشان است برای همین در همه این سال ها یاد گرفته اند چطور با آن دوستی کنند. به قول آقا ی«رنجبر» با هم کنار آمده اند.