از دروازه ها تا  موزه پمپ بنزین تهران

پس از انتخاب تهران به عنوان پایتخت ایران در روزگار قاجار، ماجرای شکل گیری و توسعه حصار و برج و باروهای آن، از جمله مهم ترین دستاوردهای هنر معماری در پایتخت نوپای ایران بود. توسعه تهران در زمان ناصرالدین شاه سرعت زیادی پیدا کرده و افزون بر مهاجرت مردم شهرهای مختلف به پایتخت، خارجیان زیادی نیز به تهران آمده و ساکن شدند.

در اواسط عهد ناصری با تغییر نقشه تهران و طرح توسعه آن در سال 1284 هـ .ق (به تقلید از شهر پاریس) همگام با گسترش مساحت شهر، تعداد دروازه های تهران به 12 رسید و از آن پس ورود و خروج افراد و کاروان ها از سوی مأموران کنترل شد. این دروازه ها چهار یا شش گلدسته داشتند و با انواع کاشی کاری (هفت رنگی، معقلی و معرق) تزئین شده بودند؛ بنابراین تهران به عنوان مرکز سیاسی کشور ایران، مجموعه ای از ویژگی های فرهنگی، هنری و به خصوص معماری ایرانی را در خود جای داده بود.  دروازه های تهران در عهد ناصری که از آن با عنوان «دروازه های تهران در حصار قاجاری» یاد می کنیم، عبارت بودند از: دروازه دولت، دروازه یوسف آباد، دروازه شمیران، دروازه خراسان، دروازه دولاب، دروازه دوشان تپه، دروازه باغ شاه، دروازه قزوین، دروازه گمرک، دروازه خانی آباد، دروازه غار، دروازه شاه عبدالعظیم.

در انتهای خیابان باب همایون که نیمه شمالی محوطه ارگ را از شمال به جنوب به دو قسمت می کرد و در محل دروازه قدیمی که افغان ها در حصار ارگ تهران برای موارد اضطراری و فرار ایجاد کرده بودند، در سال ۱۲۵۰ هجری شمسی همزمان با ایجاد خیابان الماسیه دروازه بزرگی از سوی محمد رحیم خان علاءالدوله (امیرنظام) ساخته شد که به همان نام قدیم آن یعنی دروازه دولت معروف شد. این دروازه از سویی به میدان جدیدالتأسیس توپخانه باز می شد و از سوی دیگر به ارگ شاه راه داشت.

دروازه دولت قدیم بنایی سه طبقه و سه دهانه رفیع و عظیم بود که دهانه میانی آن بزرگ تر بود. بالای دهانه میانی یک مهتابی ستون دار و بالای دهانه های طرفین دو اتاق قرینه یکدیگر ساخته بودند. درهای دروازه را از چدن یکپارچه در قیرخانه دولتی ریخته بودند و ساختن اینگونه درهای بزرگ یکپارچه در تهران تا آن زمان سابقه نداشت. این مکان در تقاطع خیابان های انقلاب و سعدی واقع است. پس از انقراض سلسله قاجار و با کاسته شدن کاربرد دفاعی، دیوار حصار و خندق دور شهرها اندک اندک برچیده شدند و در نهایت این دروازه ها که مهم ترین نمادهای شهری تهران بودند، در دوره پهلوی برای همیشه تخریب و از میان رفتند.  پس از ورود نخستین اتومبیل به ایران از سوی مظفرالدین شاه در سال 1281 خورشیدی، تمایل برای استفاده از این وسیله روز به روز در بین مردم افزایش یافت. استفاده مردم از اتومبیل سبب شد تا بنزین نیز به بازار راه پیدا کند، ابتدا يك شرکت انگلیسی، بنزین را از سوی دکان های نفت فروشی، خواربارفروشی و سرایداران گاراژها در شیشه های نیزه ای (که این اواخر برای آبلیمو و آبغوره استفاده می شد و هنوز هم در بعضی خانه ها پیدا می شود) در دسترس مردم گذاشت، سپس شیشه ها به پیت های حلبی معروف به پیت بنزینی با گنجایش 15 لیتر تبدیل شد.

با افزایش مصرف بنزین، از آنجا كه خرید بنزین با ظرف به صرفه نبود، همچنين به سبب خطرهای ناشی از نگهداری بنزین در ظرف، رفته رفته نخستین پمپ های بنزین ها شکل گرفت. هرچند در مورد تاریخ احداث نخستین پمپ بنزین های ایران صحبت بسیار است.

نخستین پمپ بنزین تهران در خیابان اعیان نشین امیریه، چهارراه گمرک ساخته و افتتاح شد. انتخاب اين مكان براي احداث پمپ بنزین، بیشتر به دليل سکونت رجال مملکتی در این محله بود. دومین پمپ بنزین در خيابان وصال، سومی در خیابان سعدی، دروازه دولت و به همین ترتیب تا سال 1330 تعداد 10 پمپ در تهران مشغول به کار شدند و شرکت نفت اقدام به شماره گذاری آنان کرد. (این اتولی که من می گم، تاریخچه اتومبیل در ایران، حسینی، عباس، 1389: 168)

 جایگاه پمپ بنزین دروازه دولت در تقاطع خیابان انقلاب - سعدی یکی از همان جایگاه هاست که سر کوچه فیات واقع شده (در گذشته در این کوچه نمایندگی فیات قرار داشت) بنای اصلی این جایگاه آجرنما بوده که با کاشی های هفت رنگ و معرق تزئین شده است.  کاربرد این پمپ بنزین و از همه مهم تر موقعیت آن در شهر سبب شده این مکان شاهد بسیاری از حوادث تاریخی معاصر نیز باشد که از آن جمله می توان به دوران ملی شدن صنعت نفت اشاره کرد.

در سال 1330 خورشیدی عده ای از مردم در حمایت از دکتر مصدق و قانون ملی شدن صنعت نفت، به جایگاه پمپ بنزین دروازه دولت رفتند و پرچم سه رنگ ایران را بالا بردند. آنان همچنين کلمه شرکت نفت انگلیس را از تابلو حذف و نفت ایران را باقی گذاشتند.

جايگاه سوخت شماره 6 يا همان پمپ بنزین دروازه دولت تهران در سال هاي پاياني دهه 1310 هجري شمسي مقارن با دوره پهلوي اول، از سوی شركت نفت انگليس و ايران برای توزيع فراورده هاي نفتي همچون نفت سفيد، بنزين و امشي احداث شد. قطعه اول آن در دهه 1317از شاهرخ پسر کیخسرو که ایشان نماینده زرتشتیان در مجلس، قطعه دوم از سوی مصطفی فاتح در دهه 1319 برای شركت نفت انگليس و ايران خریدار شده است.

 در دهه 1320 فعالیت این جایگاه شروع شد و تا دهه 1371-1372 ادامه داشت. با ساخته شدن متروی دروازده دولت در نزدیک آن فعالیت این جایگاه متوقف شده است. اين جايگاه كه سال ها به صورت متروكه رها شده بود، پس از شروع فعاليت مديريت مركز اسناد و موزه های  صنعت نفت در دستور كار موزه شدن قرار گرفت و در تيرماه 1398 افتتاح شد.  این جایگاه تنها جایگاهی است که بنایش دست نخورده باقی مانده و به همین دلیل است که امروزه به موزه تبدیل شده است. این موزه به 10 قسمت تقسیم شده است، سه قسمت آن در داخل ساختمان و هفت قسمت دیگر در بیرون ساختمان است که شامل اتاق 2،1 و 3 داخل ساختمان و 7 قسمت بیرونی شامل: بخش سوخت رسانی به جایگاه، بخش مخازن و گردش سوخت در جایگاه، بخش معرفی انواع دستگاه های پمپ بنزین، بخش مرکزی و سکوهای سوخت رسانی به خودروها، بخش معماری و سازه، بخش امنیت و آتش نشانی، اتاقک فروش(شعبه نفت).

 هر يك از بخش هاي اين موزه به موضوعات مختلفي اعم از تاريخچه محله دروازه دولت، نحوه شكل گيري و فعاليت جايگاه پرداخته است و همچنين عكس ها، اسناد، نقشه ها و فيلم هاي تاريخي مرتبط با اين مكان، نمونه اشياي مربوط به توزيع، حمل و تخليه سوخت و نمونه دستگاه هاي پمپ بنزین در اين موزه به نمايش درآمده اند. اين جايگاه در مرداد 1393 به شماره 31711 در فهرست آثار ملي وزارت ميراث فرهنگي، گردشگري و صنایع دستی به ثبت ملي رسيده است.

 

 

آموزشگاه فنی و حرفه ای شرکت نفت/ آبادان

 دهه 1340

 

 بخاری نفتی VALOR

بخاری نفتی VALOR ساخت کشور انگلستان است و قدمت آن به سال ۱۲۸۱ برمی گردد. در سال ۱۲۸۶ شرکت VALOR در بیرمنگام برای تولید کابینت های ذخیره سازی نفت تشکیل شد، پس از آن به کارخانه بخاری های نفتی و متعاقبا گازی تبدیل شد.

VALOR  نخستین بخاری نفتی قابل حمل را توسعه داد و حتی تولید را به دوچرخه ها و کپسول های آتش نشانی گسترش داد و بعد از تبدیل شدن به یک کارخانه هدفمند و ایفای نقشی مهم در جنگ، توجه خود را معطوف گازسوزها کرد.

این بخاری نفتی هم اکنون در موزه بنزین خانه آبادان نگهداری می شود. در موزه بنزين خانه آبادان كليه اسناد، مدارك و اشيا مرتبط با پمپ بنزین مانند تلمبه ها، پيمانه ها، ظروف حلبي و ابزار و تجهيزات مرتبط و همچنين روزنامه ها، مكتوبات، تصاوير و اسناد قديمي و اسكانس هاي منقش به تصاوير پالايشگاهي و تأسيسات نفتي وجود دارد، پمپ بنزین آبادان در سال 1306 از سوي شركت بريتيش پتروليوم در آبادان بنا شد.

 

  هیئت ایرانی با عکس شهید تندگویان در نشست اوپک

 

قسمت14

شاید در تاریخ اوپک، برگزاری این جلسه مشکل ترین کار به شمار می رفت و گمان نمی کنم مشابه این جلسه در تاریخ اوپک جلسه دیگری برگزار شده باشد. در جلسات اوپک، درباره اینکه قیمت نفت چقدر بالا و پایین برود و اینکه سهمیه های نفت چقدر باشد، امری معمولی و طبیعی است، اما داستان رفتن هیئت ایرانی به آنجا و نطق و بیانیه ای که دوستان بر اساس اساسنامه اوپک تهیه کردند تا در آنجا قرائت شود، در این جلسه اوپک حائز کمال اهمیت بود. با توجه به تردیدهای موجود در مورد حضور و یا حضور نداشتن هیئت ایرانی (به عنوان اعتراض) با مشورت مهندس معین فر (رئیس وقت کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی) سرانجام تصمیم نهایی برای شرکت در اجلاس اوپک گرفته و مقرر شد به اجلاس اوپک در اندونزی برویم. یک روز قبل از سفر به اوپک با شهید رجایی به مشهد و سرخس و پالایشگاه خانگیران رفته بودم و از مرحوم مدرسی، رئیس دفتر شهید تندگویان نیز خواسته بودم عکسی از وزیر نفت تهیه کند. از سفر خراسان که به تهران مراجعت کردم عکس را از او گرفتم. شب که به خانه رفتم، قاب را در چمدان خود قرار دادم و اطمینان داشتم کسی چمدانم را تا اندونزی بازرسی نمی کند و عکس سالم به آنجا منتقل می شود.

فردای آن روز با هواپیمای کوچک و اختصاصی شرکت نفت رهسپار اندونزی شدیم. اعضای هیئت ما در این سفر عبارت بودند از رضا عظیمی حسینی (مدیر امور بین الملل وزارت نفت)، گشتاسب فیروزان (رئیس امور اوپک)، اسدالله میرعمادی (او توانست قاب عکس را با خود به داخل سالن اجلاس ببرد)، محمد بخارایی، بهنام قهرمانلو و مرحوم امیرحسن سپهبان (شاگرد اول دانشکده فنی و از همکاران مدیریت امور بین الملل) که به لحاظ سن و سال از همه ما بزرگ تر بود و در آن زمان پیش بینی افزایش قیمت نفت را به 100 دلار مطرح می کرد. اعضای هیئت ایرانی 7 نفر بودند. در طول سفر در هواپیما اطلاعات لازم را در زمینه کنفرانس اوپک از دوستان همراه به ویژه عظیمی حسینی و فیروزان کسب کردم. بالاخره وقتی که نشست اصلی اوپک آغاز شد، ما به جایگاه خود رفته و نشستیم. برای هر هیئت، تعداد 9 صندلی اختصاص داده بودند. من در صندلی وسط و دو طرف من، عظیمی حسینی و فیروزان نشستند.  میرعمادی هم که پشت صندلی من نشسته بود، با ترفندی توانسته بود قاب عکس شهید تندگویان را به جلسه بیاورد. مسئولان برگزاری از روی عمد جایگاه ما و مسئولان عراقی را در دو قسمت سالن قرار داده بودند تا کنار هم نباشیم و اتفاق غیرمنتظره ای رخ ندهد، زیرا مطابق ترتیب حروف الفبای انگلیسی دو هیئت ایرانی و عراقی در کنار یکدیگر قرار می گرفتند. نخستین سخنران بالقاسم نبی، وزیر نفت الجزایر بود. او که تا این نشست، رئیس اوپک بود، از برگزاری نشست از سوی اندونزی تشکر کرد و در حقیقت، ریاست کنفرانس را به دکتر سوبراتو واگذار کرد. شاید در آن جلسه، خیلی ها انتظار داشتند نمایندگان ایران بی نظمی ایجاد کنند، درحالی که آنان ساکت و محجوب سر جای خود نشسته بودند. بعد از پایان سخنرانی ها یکی از درهای سالن را باز کردند تا خبرنگاران و عکاسان به داخل سالن بیایند. هنگامی که...

تاریخ شفاهی وزرای نفت ایران؛ سیدحسن سادات