نگاهی تاریخی به بافت شهری آبادان در دهه های ابتدایی تبدیل شدن به یک شهر نفتی

از چادرآباد تا بریم و بوارده

مشعل: آبادان در دهه های ابتدایی پیدایش نفت، جزو مهم ترین شهرهای نفتی بود؛ شهری که در پی حضور خارجی ها، آخرین امکانات روز دنیا در آن وجود داشت؛ اما نه برای همه مردم شهر! شهر آبادان تقسیم بندی چند تکه و بالانشین و پایین نشین داشت و بخش عمده شهر که غیرشرکت نفتی بود، محله هایی زاغه نشین بودند. شهر آبادان، هم یک بخش با معماری و شهرسازی پیشرفته داشت که به بریم و بوارده معروف بود و هم چادر آباد، حصیر آباد و کاغذ آباد داشت که به شکلی خودرو شکل گرفته بودند. در نگاه مو شکافانه به سیر تحول گسترش بافت شهری آبادان، عمده تغییرات کالبدی در بافت قدیم آبادان رقم خورد.

در اولین مرحله از مداخلات کالبدی در بافت قدیم آبادان، حصار شهر به همراه بافت فرسوده آن تخریب شد. در عکس هوایی سال ۱۳۳۰، خیابان احمدآباد در جنوب رودخانه بهمنشیر قرار گرفته است. خیابان امام خمینی(ره) و امیرکبیر، از بناهای قدیمی باقیمانده شهر هستند و مناطق غیرشرکت نفتی، برعکس دیگر مناطق آبادان، از ابتدایی ترین تأسیسات اقتصادی و اجتماعی محروم بودند. در این تقسیم بندی، گونه مسکونی با شیوه الگوی توزیع گوناگون و بیشتر بدون هویت تاریخی بودند که شامل ساختمان های یک تا 2 طبقه می شدند. آنچه جالب است، اینکه توجه چندانی به این مناطق نمی شد، درحالی که بسیاری از کارکنان شرکت نفت به علت کمبود مسکن، در این مناطق زندگی می کردند.

بنابراین می توان گفت که بخش های زیادی از مناطق غیرشرکتی شهر آبادان، رشد خودرو و بدون برنامه داشته است. معماری بومی بافت محله های مسکونی، تجاری و غیر رسمی، کپرها و زاغه ها و محله هایی به وجود آوردند که به مرکز انواع ناهنجاری های اجتماعی تبدیل می شد.

هر قدر فضای شهری رسمی (بخش شرکتی) بر پایه اصول منظم شهرسازی و طراحی و سلسله مراتب اجتماعی بود، فضای شهری خودرو و غیررسمی (مناطق غیرشرکتی) آبادان بی نظم، مغشوش و قابل تأمل به چشم می آمد. از دیدگاه شرکت نفت، این فضاهای غیررسمی مخل نظم و مزاحم زندگی شهری بودند.

محله چادرآباد

در ابتدای تأسیس پالایشگاه آبادان، به دلیل کمبود مسکن شرکت نفت، بسیاری از کارگران در محلی به نام «چادرآباد» و در چادرهایی که برپا شده بود، زندگی می کردند. زندگی در آن چادرها در هوای گرم تابستان بسیار طاقت فرسا بود. آن منطقه و چادرها از حداقل امکانات زندگی بی بهره بودند . آب آشامیدنی و سیستم دفع آب های سطحی و فاضلاب شهری وجود نداشت. کودکان در میان خاک و گل در حال رفت وآمد بودند؛ در حالی که کارمندان خارجی شرکت نفت در بریم و بوارده در خانه هایی کاملا ویلایی به سبک معماری ایرانی زندگی می کردند.

محله حصیرآباد

بتدریج و با پیشرفت ساخت وساز در شهر، منطقه حصیرآباد در آبادان شکل گرفت. حصیرآباد، بیغوله ها یا زاغه های تنگ و تاریکی بودند که کارگران برای رهایی از گرمای سوزاننده داخل چادرها ساخته بودند. برخی کارگران شرکت نفت و نیز تعدادی از مهاجران تازه وارد جویای کار، زمستان های سرد و تابستان های گرم را در آنجا به سر می بردند. حصیرآباد هم محله ای بدون برنامه ریزی و کنترل بود و مردم رنج دیده به خاطر خانه های قفس مانند، حمام ها و مستراح های اشتراکی تابستان های دوزخ مانندی را برای یافتن تکه ای یخ سپری می کردند.

محله کاغذآباد

این محله را به دلیل آلونک هایی که با کاغذ و مقوا ایجاد شده بود، کاغذآباد می خواندند. روبه روی چادرآباد، منطقه ای آلوده وجود داشت که وضعیت آن، بسیار اسفبارتر و از چادرآباد بود. یکی از مشکلات عمده این محله، آتش سوزی بود؛ چرا که ساکنان آن داخل کارتن ها زندگی می کردند. ویژگی دیگر این محله با سایر محله های فقیرنشین این بود که بیشتر افراد مجرد در آنجا ساکن بودند.

محله احمدآباد

احمدآباد از محله های قدیمی آبادان است که جامعه متوسط شهری در آن سکونت داشتند. این محله با الگوی توزیع شطرنجی منظم، با تراکم متوسط و با ارزش تاریخی شکل گرفته بود که سابقه شکل گیری آن، همزمان با پالایشگاه و با کمک شرکت نفت بوده است. در خصوص شکل گیری این محله، روایت های متعددی وجود دارد. طبق یکی از روایت ها، معمار هندی به نام احمد این منطقه را بر اساس طرح شطرنجی طراحی کرد و شکل داد. طبق دومین روایت، شخصی ایرانی به نام احمد بهبهانی، اقدام به خریداری زمین و ساخت و ساز مسکن در آن محل کرد. این محله در قلب شهر آبادان قرار دارد.

بافت احمدآباد کاملا شطرنجی است. خیابان «لین یک» (لاین یک)، بازار و خیابان ۱۵ آن کاملاً مرفه نشین بود و در بقیه خیابان ها و کوچه ها افرادی از طبقات متوسط و پایین غیر شرکتی ساکن بودند. در وسط برخی از لین ها جوی های پهنی وجود داشت که روباز بود و فاضلاب خانه ها در آنها می ریخت و در نهایت به شط هدایت می شد. در برخی از کوچه های احمدآباد، بازارهای کاملا غیررسمی وجود داشت که در آن محصولات و کالاهای قانونی و غیر قانونی معامله می شد. احمدآباد، منطقه ای کاملا پرجمعیت بود و اقوام مختلفی در آن زندگی می کردند که ۶۰ درصد آنها، در استخدام شرکت نفت بودند.

آبادان در سال های 1330تا 1340

دومین مرحله تغییر و تحولات شهر از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۰ قابل بررسی است. با مقایسه عکس های هوایی سال های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ می توان به تغییر و تحولات انجام شده در بافت قدیم و پیرامون آن پی برد. تا سال ۱۳۴۰ شهر آبادان در سمت جنوب شرقی رشد کرده و در قسمت های جنوب غربی رشد قابل ملاحظه ای داشته است. تنها اقدام قابل توجه در بافت قدیم آبادان تا سال ۱۳۴۰، احداث خیابان «دبستان» بود که بافت را به2  قسمت شرقی و غربی تقسیم کرد و ارتباط سواره بین شمال و جنوب بافت را برقرار ساخت. تا سال ۱۳۴۰ مراکز آموزشی متعددی همانند مدرسه روبه روی بازار مرکزی کشتیرانی در محدوده بافت قدیم (در قسمت شمال خیابان دبستان)، اداره هایی مثل شهربانی، بانک ملی و دبستان در حد فاصل خیابان دبستان، خیابان امیری و کریم خان زند احداث شد.

آبادان در سال های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰

با مقایسه عکس های هوایی سال های ۱۳۴۰، ۱۳۵۰، ۱۳۵۳، ۱۳۵۷ و برداشت ها و اطلاعات محلی مشخص شد که در محدوده زمانی ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ تغییر و تحولات قابل توجهی در بافت قدیم اتفاق افتاده است. بازار میوه فروش ها، ماهی فروش ها، بازار صفا و سایر مناطق تجاری همجوار آن در این محدوده زمانی، شکل امروزی خود را پیدا کرد. ساخت و سازهای جدید صورت گرفت و مظاهر شهرسازی جدید مثل هتل، مسافرخانه، بانک، پاساژ، مغازه، بوتیک و... احداث شد. در نواحی جنوب بافت قدیم نیز بتدریج ساختمان ها و تأسیسات جدید ساخته شد و نواحی مسکونی جدید شکل در همین محدوده زمانی اداره ها به استقرار در نواحی نوساز گرایش یافتند.

در همین محدوده زمانی، یکی از شدیدترین ضربه ها بر پیکر بافت شهری فرود آمد. در سال ۱۳۴۰، در پی تصمیم مسئولان مبنی بر ایجاد کشتیرانی در حاشیه غربی مرز ایران و عراق، قسمت هایی از بافت قدیم آبادان که نواحی مسکونی و بازار ساحلی کپرنشینی را نیز شامل می شد، تخریب  شد. در پی انجام این عملیات تخریب، بخش حاشیه ساحل اروند به طور کامل از بین رفت. طول محوطه تخریب شده ۸۰۰ متر و عرض آن ۶۰ متر بود که بعدها به اسکله ۱ تا ۹ برای تجارت بین المللی تبدیل شد. این زمین ها را پالایشگاه قبلا از شیخ خزعل خریداری کرده بود.

آبادان در سال های ۱۳۵۶ تا ۱۳۶۰

مرحله سوم تغییر و تحولات بافت قدیم آبادان در محدوده زمانی ۱۳۵۶ تا ۱۳۶۳ اتفاق افتاد. در این سال ها نوسازی حاشیه خیابان های واقع در محدوده بافت ادامه یافت. با جدا شدن حاشیه مرکزی بافت از سوی اداره بندر و تبدیل قسمتی از بازار قدیم (آهنگران) پارچه فروشان به خیابان، روند تخریب این بخش از بافت به علت بی توجهی به بافت منطقه شدت بیشتری پیدا کرد و قطعات مخروبه و بایر، به پهنه عریضی در جوار خیابان اداره بندر تبدیل شد. این تغییرات در بهترین حالت تنها هدف ترافیکی را مد نظر داشته و بدون در نظر گرفتن فرهنگ و اقلیم منطقه گذرهای فعال و سرزنده ای را ایجاد نکرد.

از سوی دیگر، وقوع جنگ تحمیلی و هجوم دشمنان بعثی عراق عامل مهمی در تخریب ساختمان ها و بافت قدیم بود؛ اگرچه ویلایی بودن و بافت پراکنده در بعضی نقاط مانند بافت بریم و بوارده، موجب شد خسارت های کمتری به این بافت ها وارد شود؛ زیرا خمپاره ها عموماً به قسمت باغ و زمین چمن کاری شده برخورد می کرد.بیشتر مناطق جنگ زده از محدوده محله های غیر شرکتی نفت بود که از سوی ساکنان به مرور زمان شکل گرفته بود.

در این مناطق بجز احمد آباد، «کفیشه» آبادتر بود که در مراحل اولیه شکل گیری، بیشتر ساکنان آن در استخدام شرکت نفت بودند.

 این منطقه پس از اجرای پروژه های بزرگ از قبیل خانه سازی شرکت نفت از بافت خودرو تخلیه شدند و دیگر شرکت نفت کنترلی بر این مناطق نداشت.

به همین دلیل در نوع ساخت و ساز آن تضاد آشکاری وجود دارد. بقیه مناطق غیرشرکتی در آبادان کم و بیش شبیه به همین محله های خودرو بودند. تمام محله ها فاقد سیستم فاضلاب بودند و لوله کشی آب شرب در منازل نبود؛ اما سر هر کوچه یک لوله آب آشامیدنی بود که به آن لوله فشاری یا (بمبو) می گفتند.

برگرفته از کتاب «تاثیر صنعت نفت بر الگوی معماری مناطق نفتی » نوشته ایمان اسپرغم