گفت وگو با بانوی فاتح قله لنین

در مسیر قله های 8 هزار پایی

مشعل  پگاه شاکرمی از کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران و فرزند کارمند بازنشسته محمدرضا شاکرمی است. او از سال 1375 تاکنون در رشته کوهنوردی فعالیت دارد و به بیشتر کوه های کشور در فصول مختلف سال صعود کرده است. این بانوی کوهنورد، چند سالی است که فعالیت در رشته کوهنوردی را به صورت حرفه ای دنبال می کند و برنامه های برون مرزی او شامل صعود به قله آرارات در کشور ترکیه، قله کازبک واقع در گرجستان، قله آیلندپیک در کشور نپال، قله کالاپاتار و بیس کمپ اورست در کشور نپال می شود. شاکرمی به تازگی موفق به فتح قله لنین با ارتفاع ۷۱۳۴ متر در کشور قرقیزستان شده است. به همین بهانه با این همکار کوهنورد گفت وگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.

با توجه به تجربه هایی که پیش از این داشته اید، از چه زمانی تصمیم به صعود قله لنین گرفتید؟

تصمیم صعود من به این قله، از سال گذشته گرفته شد که البته همان سال هم اقدام به صعود کردم؛ اما بنا به دلایل و مشکلاتی نتوانستم آن را کامل کنم. داستان از این قرار بود که برای صعود به این قله، با تیمی همراه شده بودم که همگی آقا بودند و متاسفانه درک درستی از شرایط یک زن و تفاوت آنها با مردان نداشتند؛ البته پیش از آن بارها پیش آمده بود با تیم هایی که همه مرد باشند، صعود کنم؛ اما هیچ گاه به چنین مشکلاتی برنخورده بودم. درست است که خانم ها بسیار قوی هستند؛ اما زمانی که در یک تیم مردانه حضور دارند، هرچقدر هم قدرتمند باشند، باز هم تفاوت هایی وجود دارد؛ چراکه مردها در کوهنوردی هم گام هایی بلندتر و هم قدرت فیزیکی بالاتری دارند. در آن تیم، همه مردان بلندقد بودند و با اینکه من کوتاه قد نیستم؛ اما چون آدم تندرویی در کوهنوردی نیستم، این تفاوت باعث شد با این تیم دچار مشکل شوم.

یعنی شرایط برای شما به قدری سخت شد که از صعود انصراف دادید؟

بله، متاسفانه آنها من را درک نمی کردند، درحالی که من به خوبی آنها را همراهی می کردم؛ اما همین فشارها سبب شد از نظر روحی، به هم ریخته شوم، به طوری که روز صعود به دلیل استرس زیاد، عینک توفان را دیر به چشمم زدم و چشمم آسیب دید و از صعود جا ماندم. در آن روز برای ساعاتی دید خود را از دست دادم و مجبور شدم به کمپ برگردم و به این ترتیب، فرصت صعود را از دست دادم. همه این شرایط سبب شد بعد از بازگشت به کشور، نتوانم تمرین ها را شروع کنم. فکر می کنم اوایل پاییز سال گذشته بود که تصمیم گرفتم صعود را با تیمی متفاوت تکرار کنم. به همین دلیل به سرعت تمرین ها را با مربی جدید آغاز کردم. به طوری که شش ماه قبل از صعود نهایی، هر هفته برای تمرین به دنا می رفتم که همین تمرین ها من را از نظر فیزیکی نسبت به سال قبل آماده تر کرد.

با توجه به تعریف شما، انتخاب تیم همراه برای کوهنوردی از اهمیت بالایی برخوردار است؟

بله، کوهنوردی یک رشته تیمی است. به همین دلیل باید در انتخاب تیمی که صعود با همراهی آنها صورت می گیرد، دقت شود. زمانی که کوهنوردان در قالب یک تیم تصمیم به صعود می گیرند، دیگر فرقی نمی کند چقدر ضعیف، قوی، آهسته رو یا تندرو باشید؛ بلکه مهم حمایت از یکدیگر در طول صعود است؛ البته نباید فراموش کرد که سرپرست تیم، مسئول یکدست کردن تیم برای صعود است، بخصوص صعودهای طولانی مانند این صعود آخر که 23 روز از خانه و زندگی خود دور بودم، از این رو انتخاب هم نوردان خوب می تواند به صعود فرد کمک کند، بخصوص اگر تنها خانم گروه باشید.

نحوه آشنایی شما با گروه جدیدی که موفق به صعود قله لنین شدید، چگونه بود؟

سال گذشته که برای صعود به این قله رفته بودم، طی اتفاقی، با سرپرست تیمی که امسال با آنها قله را فتح کردم، آشنا شدم. بعد از اینکه چشم من آسیب دید، تیمی که همراه آنها آمده بودم، من را رها کردند و در همان شرایط، تنها به کمپ بازگشتم. هنگامی که به کمپ رسیدم، صدای ایرانی ها را شنیدم؛ چون از قبل، نام این سرپرست تیم را شنیده بودم، او را صدا زدم. وی به کمکم آمد و داروی مناسب برای بهتر شدن دید چشمانم را در اختیارم گذاشت. همین آشنایی سبب شد تصمیم بگیرم با این تیم، برای صعود دوباره تلاش کنم؛ البته این را هم بگویم که وی، اولین و تنها ایرانی است که همین قله را سال گذشته در زمستان فتح کرد. زمانی که به وی گفتم آماده ام دوباره صعود کنم، تشویقم کرد و فکر می کنم حضور او به عنوان سرپرست تیم، یکی از دلایل موفقیتم در این صعود است، چراکه به خوبی می تواند اعضای تیم را از نظر روحی حمایت کند.

تا چه اندازه این نوع حمایت روانی می تواند به صعود موفق فرد کمک کند؟

حتما چنین مساله ای تاثیرگذار است، معمولا می گویند در فرایند صعود، آمادگی ذهنی و روحی کوهنورد از اولویت و اهمیت بالایی برخوردار است و بعد از آن، آمادگی جسمانی می تواند به صعود او کمک کند. اگر یک کوهنورد در میانه صعود به خود بگوید که دیگر نمی تواند ادامه دهد، هیچ چیزی قادر نیست شرایط را تغییر دهد. این تجربه را من سال گذشته داشتم.

خوشبختانه تیمی که امسال به همراه آنها به قله لنین صعود کردم، از ابتدا، کار خود را با برنامه ریزی مناسب در خصوص آمادگی اعضای تیم آغاز کرد. به عنوان مثال صعودهای بسیاری را دربرنامه تمرین های گروهی قرار دادند تا اعضای تیم یکدیگر را به خوبی بشناسند و از نظر جسمی هم آماده صعود شوند، با اینکه راهم دور بود و نمی توانستم در همه برنامه های تیم که در تهران برگزار می شد، شرکت کنم؛ اما تمام تلاشم را کردم در چند صعود حضور داشته باشم و همین اردوها سبب شد با یکی از خانم های حاضر در گروه آشنا شوم.

شرایط آب و هوایی که در این صعود تجربه کردید، چگونه بودید؟

فکر می کنم یکی از بدترین آب و هواهایی که قله لنین به خود دیده بود، درست در زمان حضور ما برای صعود حاکم شد. شرایط بد جوی سبب شد تیم های کمی تصمیم به صعود بگیرند و البته حوادث بسیاری نیز رخ داد. شرایط آب و هوایی به گونه ای بود که پنجره هوایی مناسبی باز نمی شد که ما بتوانیم صعود خود را شروع کنیم. به همین دلیل سرپرست تیم، ما را زمان زیادی در کمپ نگه داشت تا بتوانیم در زمان مناسب به قله برسیم؛ البته زمانی که به قله رسیدیم، شرایط آب و هوایی در حال تغییر بود و باید با سرعت به پایین برمی گشتیم.

تا چه اندازه از حمایت صنعت نفت برای صعودهای مختلفی که تا امروز داشته اید، استفاده کرده اید؟

بی شک کوهنوردی در سطح حرفه ای، به گونه ای است که معمولا کسی با هزینه شخصی خود اقدام به صعود نمی کند؛ بلکه یک اسپانسر می گیرد یا از کارخانه یا یک نهاد خاصی حمایت می شود؛ اما اینجا یک شهر کوچک است که نه کارخانه ای و نه شرکت یا هتل بزرگی دارد که بخواهد به عنوان اسپانسر من را همراهی کند. من تنها کوهنورد نفت و گاز گچساران هستم که به صورت برون مرزی کار می کنم. در کنار آن، من جزو معدود زنان کوهنورد استان کهگیلویه و بویراحمد هستم؛ اما متاسفانه حمایت چندانی از من نمی شود. به همین دلیل همه کارها را از صفر تا صد، باید خودم انجام دهم. حال تصور کنید بعد از ساعت کاری باید به همه تمرین ها برسم و در کنار آن تجهیزات مورد نیاز را هم تامین کنم، درحالی که تا امروز حتی یک حمایت کوچک و حتی یک لوح تقدیر هم به من داده نشده است.

به عنوان کارمند این مجموعه، درخواستی هم برای حمایت داشته اید؟

بارها هم خودم و هم مسئول ورزش بانوان نفت و گاز گچساران درخواست حمایت کرده ایم؛ اما می گویند که نمی شود. در صورتی که این شرکت چند تیم ورزشی دارد که به خوبی از آنها حمایت می کنند؛ اما از من که تنها هستم، حمایتی نمی شود.

صعود بعدی شما به کدام قله خواهد بود؟

در تلاش هستم به قله هشت هزار پایی صعود کنم؛ اما هزینه این صعود، بالای سه میلیارد تومان می شود که تامین این هزینه نه تنها در توان من نیست؛ بلکه هیچ کسی بدون حمایت نمی تواند این کار را انجام دهد. به همین دلیل سعی می کنم قله هایی را که هزینه کمتری دارند، برای صعود انتخاب کنم.