نگاهی به تلاش های انگلستان برای محافظت از منافع خود در مناطق نفت خیز جنوب ایران

از خسارت های قشون جنوب تا حمایت های شیخ خزعل

مشعل: بریتانیا در دوران حضور و تسلط بر صنعت نفت ایران برای محافظت از منافع خود در منطقه جنوب ایران و حفاظت از چاه ها، تأسیسات و کارکنان صنعت نفت، هر اقدامی را که ممکن بود، انجام می داد. بختیاری ها و کشکولی ها در شمال و شمال غرب حوزه های نفتی و شیخ خزعل و سپاه مجهز و بزرگش در اهواز محمره و جنوب منطقه نفتی و قوای نظامی بریتانیا در غرب آن منطقه در مقابل سپاه عثمانی از منافع انگلستان محافظت می کردند. درادامه به بررسی بیشتر این موضوع پرداخته ایم که می خوانید.

عثمانی و آلمان در تلاش و تکاپو بودند تا بتوانند از ضلع شرقی مناطق نفتی و از طریق ایالت های فارس و اصفهان به منطقه مورد علاقه انگلستان رسوخ کنند و به متفقین آسیب برسانند؛ در نتیجه دولت بریتانیا برای مقابله با دشمنان و جلوگیری از ورود آنان به منطقه مورد نظر تصمیم های جدی گرفت. در بهار سال ۱۹۱۶ سر پرسی سایکس مأموریت یافت تا در بندرعباس یک قوای محلی تشکیل دهد که حافظ منافع انگلیس باشد. این نیروی نظامی که «پلیس جنوب» یا «قشون جنوب» نامیده می شد، از سربازان ایرانی و هندی - انگلیسی تشکیل شده بود.

مدارک فراوانی حاکی از مزاحمت های پلیس جنوب برای مردم بومی و عشایر وجود دارد. غارت روستای «دهچ» در ایالت یزد، قتل اهالی روستا و تخریب منازل و اسارت تعدادی از روستائیان آن روستا و حمله، غارت و قتل اهالی میمند از توابع یزد نیز از جمله فجایعی بود که در بحبوحه جنگ جهانی اول توسط پلیس جنوب رخ داد و در جراید و افکار عمومی تاثیر عمیقی به جا گذاشت.

افزون بر سربازان هندی و انگلیسی که در استخدام پلیس جنوب و بوشهر را تصرف کرده بودند، از اهالی شهرها و روستاهای مختلف نیز تعداد زیادی به عنوان سرباز به اجبار به خدمت پلیس جنوب درآمدند. همچنین برخی طوایف عشایر به طور دقیق و منحصر برای محافظت از ذخایر و چاه ها و تأسیسات نفتی به عنوان پلیس جنوب به استخدام درآمدند. اگرچه دولت ایران با نامه پراکنی و اعتراض های سیاسی به سفارت انگلیس کوشید تا آنان را متقاعد به انحلال یا حتی تعدیل این قوای نظامی کند، اما موفق به این کار نشد. وزیر امور خارجه در این مورد در یادداشتی به سفارت انگلیس نوشت: «... فی الحقیقه وجود این قوای غیررسمی را باید سرچشمه وخامت اوضاع کنونی دانست که نمی گذارد دوستی دولتین به سهولت جریان داشته باشد و به طور مطلوب مورد استفاده باشد. بالاخره وجود همین قوه است که اخیرا اسباب تجاوز عساکر یکی از دولت های متخاصم به ایران و موجب مصائب تازه تری شده است. حوادث فارس، کرمانشاهان و گیلان و کلیه خسارات مادی و معنوی که به طرق مختلف به این مملکت و اهالی آن وارد آمده و می آید، مستقیما یا غیرمستقیم مربوط به همین علت است، زیرا اگر این مانع بزرگ در میان نبود، دولت ایران می توانست در حال بی طرفی دوستی خود را با تمام دولت های نگاه داشته و به اصلاحات داخلی و تشکیل قوا و تکمیل امنیت طرق تجارتی که بالاخص متضمن منافع دولت بریتانیای کبیر است، بپردازد. جناب جلالتماب را متوجه اهمیت و لزوم فوری تسویه مسئله قوای موسوم به قشون جنوب نموده و تمنا دارم موافقت نظر خود را هرچه زودتر اشعار نمایند.»

در پاسخ سفارت انگلیس به این اعتراض، به صراحت به منافع بریتانیا در جنوب ایران اشاره شده و حضور قشون جنوب تا پایان جنگ در آن منطقه را لازم داشته است.

شیخ خزعل و دوستی با انگلستان

انگلستان تمام تلاش خود را برای محافظت از منافع موجود در جنوب ایران و منابع نفتی به کار بست. از انعقاد قرارداد مجدد با خوانین و تشکیل قوای جنوب برای ایجاد کمربند امنیتی حوزه های نفتی تا پیاده کردن نیروی نظامی در بنادر جنوب و اقدام به جنگ دریایی و زمینی با نیروهای متخاصم در آب های اطراف محمره و مرزهای غربی ایران.

هدایت جنگ با عثمانی به دست وزارت جنگ بریتانیا بود، اما سپاهی که در این میادین می جنگید، بیشتر متشکل از تفنگداران و سربازانی از طوایفی تحت فرمان شیخ خزعل بودند. تأمین مهمات و تسلیحات این ارتش و همچنین دستمزد و هزینه های آنان را دولت انگلستان به عهده گرفته و هماهنگی و فرماندهی آنان با شیخ خزعل متحد وفادار و قدیمی بریتانیا بود.

اگرچه برخی قبایل و طوایف ترجیح می دادند در سپاه مسلمانان عثمانی و با شعار جهاد و جنگ مقدس در مقابل آن کشور بایستند، اما اغلب آنها تحت سلطه و فرمان شیخ خزعل بوده و طبعا در جبهه دوستان انگلیس قرار داشتند. حتی طوایفی که اقدام به تخریب لوله های نفت کرده بود نیز از سوی شرکت نفت تطمیع شده و پذیرفتند که در مقابل حقوق و دستمزد از همان خط لوله انتقال نفت تا پایان جنگ محافظت کنند. در عین حال پشتیبانی شیخ خزعل از بریتانیا و شرکت نفت به شدت سبب رنجش خاطر دولت عثمانی از ایران و نامه هایی در مورد اتهامات شیخ خزعل از سوی سفیر عثمانی به وزارت امور خارجه نوشته شده بود.

قوای نظامی بریتانیا به کمک شیخ خزعل و سپاهش به سختی سعی داشتند ارتش عثمانی را عقب رانده و حدود و ثغور را حفظ کنند و از ورود و خروج مأموران دولت های متخاصم و مخالفین بریتانیا به محدوده آبادان، اهواز محمره و مسجدسلیمان که مناطق صنعت نفت بود، ممانعت می کردند. شیخ خزعل که در گزارش هایش خود را بی طرف و مطیع دولت مرکزی قلمداد می کرد، مبارزه همه جانبه و علنی علیه دشمنان بریتانیا در جنگ جهانی اول را عهده دار شده بود. او در یکی از گزارش های خود چنین نوشته شده است: «قشون عثمانی و اعراب 3 فرسخی امینیه، قشون انگلیس هم در امینیه آن طرف رودخانه ناصری، فدوی در حفظ بی طرفی ذره ای غفلت ندارد، ولی اختلاف فی مابین عشایر و طوایف داخله در ازدیاد، همه جا مشغول زد و خورد و نهب و غارت هستند.»

بعد از آنکه ناصری (اهواز) به تصرف قوای عثمانی درآمد، شیخ خزعل با کشتی پرسپولیس بین محمره و ناصری به حمایت انگلیسی ها در برابر «اعراب مجاهد» ایستاد. هنگامی که قوای نظامی بریتانیا پس از تخریب لوله ها و تأسیسات نفتی لازم دید تسلیحات و تجهیزات جنگی به مسجدسلیمان و حوزه های نفتی منتقل کند تا حفاظت از این تأسیسات مطابق دستور انجام شود، شیخ خزعل فرمان تهیه شتر و قاطر لازم برای حمل قورخانه انگلیس به مناطق مورد نیاز را صادر کرد.

کارگزار وزارت امور خارجه سپاه شیخ خزعل را که در محمره آماده فرمان بود، پنج تا شش هزار نفر گزارش کرده بود. در هر حال حمایت و وفاداری شیخ در داخل محدوده خوزستان و تلاش او برای محافظت از منافع انگلستان، نقش بسیار ویژه ای در پیشرفت اهداف بریتانیا در طی جنگ اول جهانی داشت. بی تردید ایجاد امنیت و تداوم سلطه بریتانیا در منطقه نفتی که لازمه ادامه و افزایش استخراج و صدور نفت مورد نیاز قوای نظامی بریتانیا، به ویژه در دریا بود، بدون کمک شیخ خزعل به سختی امکان پذیر می شد.

برگرفته از کتاب نفت و زندگی، نوشته ربابه معتقدی