
قرارداد کنسرسیوم بین دولت ایران و کنسرسیومی از شرکت های نفتی بین المللی
کوره برقی
تاونسن و مرسر، سازنده تجهیزات آزمایشگاهی از قبیل کوره های الکتریکی با بیش از 200 سال سابقه در انگلستان هستند که به الکتریکال رکورد تغییر نام پیدا کرد. کوره های الکتریکی قابلیت تولید حرارت بین 500 تا 1800 درجه را دارند. نمونه ای از این کوره در موزه کارآموزان نگهداری می شود که برای رساندن قطعات فلزی مورد نیاز به درجه حرارت مناسب در انجام کارهایی چون فلزکاری یا چکش کاری مورد استفاده قرار می گرفت.
موزه كارآموزان آبادان دومين طرح موزه هاي صنعت نفت در محل آموزشگاه آبادان است که از اتاق هاي پنجگانه، محوطه آموزشگاه و كارگاه هاي آموزشي، موتورهاي درون سوز، لوله و مبدل، مقدماتي يا پايه، نجاري، ابزار دقيق، تراشكاري و فلزكاري تشکیل شده است. قدمت آموزشگاه حرفه اي آبادان به سال ۱۳۱۲ خورشيدي (۱۹۳۳ ميلادي) برمي گردد.
نگاهی به چالش ها و مشکلات حراست از نفت پیش از انقلاب اسلامی
حراست از نفت و مناطق نفت خیز در همه ادوار تاریخ نفت از اهمیت بالایی برخوردار بوده و این مهم را قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، گروه های مختلف به عهده داشتند. اما با وجود این گروه ها ، همچنان سرقت از خطوط لوله و خرابکاری های گسترده ای وجود داشت که در برخی از این موارد نیروهای حفاظتی نیز از موضوع فساد در این اتفاق ها اطلاع داشتند. در این گزارش به گروه هایی که عهده دار چنین مسؤولیتی بوده اند، اشاره شده است.
حراست و صیانت از صنعت نفت، با پیشینه و تاریخی 114 ساله، موضوعی است بسیار مهم؛ آنقدر که طی این دوران از ابتدا تاکنون، همواره نیروهایی برای محافظت از بخش های مختلف آن اعم از اماکن صنعتی، غیرصنعتی و... به کار گرفته شده اند تا از همه آنچه در این صنعت وجود دارد، حفاظت و مراقبت شود.این نیروها که به برخی از آنها اشاره شده، مسؤولیت های مختلفی داشته اند.
گارد صنعت نفت (پترولیوم گارد)
افرادی مسلح که علاوه بر انجام خدمت سربازی، دوره های رزمی را در آموزشگاه گارد نفت در اهواز (کوت عبدالله) به مدت 9 ماه می گذراندند و آموزش های لازم را فرا می گرفتند. اينها به استخدام نفت درآمده و بین مناطق نفت خیز، شرکت گاز، پتروشیمی و پالایشگاه ها تقسیم می شدند. آموزشگاه گارد نفت در هر دوره 150 نفر فارغ التحصیل داشت.
رئیس نظامی حراست نفت مناطق نفت خیز
سرتیپی بازنشسته و برای هر منطقه، سرهنگی بازنشسته، سرپرستی گارد مسلح را به عهده داشت، اما شرایط استخدامی نیروهای گارد، به این صورت بود که براساس قانون کار و بیمه اجتماعی و از نظر استخدامی، کارگر رسمی نفت محسوب می شدند. درحالی که از نظر عملیاتی، نیروی نظامی محسوب به شمار آمده و تحت نظر سرتیپ یا سرهنگ بازنشسته انجام وظیفه می کردند.
اداره حراست عملیات صنعتی مناطق نفت خیز
مسؤولیت آنها انجام خدمات پشتیبانی گارد نفت، نظارت بر حراست از لوله های نفت و گاز و محل چاه های نفت پراکنده در حوزه عملیاتی کنسرسیوم بود که از سوی پیمانکاران بومی انجام می شد. همچنین به کار گرفتن افرادی برای حراست از مکان هایی که گارد مسلح حضور نداشت، از وظایف آنها به شمار می رفت.
حراست عملیات غیرصنعتی (شرکت ملی نفت)
حوزه عملیات این سازمان، حراست از منازل سازمانی، اماکن غیرصنعتی، ادارات شرکت ملی نفت و ... بود. کار از سوی پیمانکارانی انجام می شد که برحسب حوزه استحفاظی و تعداد نفرات مورد نیاز، قرارداد منعقد کرده و پول می گرفتند. در مواردی مشاهده می شد که مثلا با قراردادی 150 نفره، فقط 50 کارگر مشغول بودند؛ البته این موضوع جنبه کلی نداشت؛ اما گاهی پس از بازرسی، گلایه و شکایاتی در این ارتباط شنیده می شد.
گروه ژاندارم مأمور خدمت در نفت
به تقاضای کنسرسیوم، حدود 50 درجه دار و ژاندارم، برای همراهی و تأمین امنیت گروه های اکتشافی و لرزه نگاری، به اقصا نقاط کشور اعزام مي شدند. اين گروه ها مقدار متنابهی وجه نقد، مواد منفجره و لوازم باارزش به همراه داشتند و معمولا در نقاط دورافتاده و خالی از سکنه بايد به ساخت کمپ و انجام عملیات اکتشافی اقدام می کردند. از این رو هر گروه را دو نفر ژاندارم مسلح همراهی می کردند.
حراست از صندوق های حقوق و دستمزد
اين صندوق ها حاوی مقدار زیادی پول نقد بودند و هر دو هفته یک بار به کارگاه ها و اداره ها ارسال می شدند. یک ژاندارم مسلح، صندوق ها را همراهی می کرد. همچنين دو ژاندارم از منزل سازمانی مدیرعامل شرکت اکتشاف و تولید (اسکو) که در بیرون از منطقه مسکونی اهواز بود، حفاظت می کردند.
گردان ارتشی، مأمور خدمت در مناطق آغاجاری و گچساران
اين گردان، اعزامی از پادگان ارتشی چهل دختر سمنان بود و مأموريت حراست از لوله های جریانی نفت و گاز پراکنده در کوه ها و دره هاي خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد را به عهده داشت. حضور اين گردان از سوي کنسرسیوم نفت درخواست شده و مقر آن ستادي در آغاجاری امیدیه بود. سرپرستی آن را نيز یک سرگرد ارتشی به عهده داشت و در هر منطقه یک ستوان یا سروان، دسته های سرباز و درجه دار را سرپرستی می کرد. تأمین محل اقامت، غذا، ایاب و ذهاب و سایر نیازهای آنان نيز با کنسرسیوم بود و نيروهاي آنها هر سه ماه یک بار تعویض می شدند. علت اصلي درخواست شرکت نفت برای این مأموریت ارتشی، جلوگیری از سرقت لوله های نفت و گاز پراکنده در حوزه وسیعی از دو استان خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد بود که هرازگاهی، بخشی از لوله های خالی از سوی باندی مجهز، قطع شده و به سرقت می رفت.شیوه کار سارقان نیز این طور بود که شب ها با شناسایی لوله های خالی و کشیدن برزنت به دور محل قطع لوله ها، به وسیله بِرنِر (Burner) ، آنها را به قطعات کوچک تقسیم کرده و به سرقت می بردند. این باندها بندرت شناسایی یا دستگیر می شدند. به نظر می رسید، هدف از سرقت، فروش لوله های با قطر زیاد، برای احداث ساختمان یا کارهای عمرانی بود.با وجود حضور این واحدهای پنجگانه، گاهی سرقت و خرابکاری نیز اتفاق مي افتاد. از سوی دیگر، گرفتن پیمانکاران نیروی انسانی بومی نيز مي توانست مخاطرات و مفاسدي را به همراه داشته باشد. گاه اتفاق مي افتاد كه با اعلام فهرستي صوری، عملا عده کمتری به کار گرفته می شدند و وجوه مازاد بين كارگزاران مربوطه تقسیم مي شد. مسؤولان نيز هرچند از موضوع فساد اطلاع داشتند، اما این کار باجی بود براي اينكه از خرابکاری افراد بانفوذ محلی جلوگیری شود.
هیچ وقت به اتاق شهید تندگویان نرفتم بخش (13)
آن یک بار هم در اثر اشتباه ناخواسته تهیه کننده نامه پیش آمد که در فرودگاه و درست قبل از پرواز برای جلسه اوپک آن را به من دادند و وقت تعویض نامه هم وجود نداشت و فوری بود که البته به تهیه کننده نامه تذکر لازم را در مراجعت از سفر دادم. در این دوران، همه وسایل و لوازم دفتر شهید تندگویان مرتب و سر جای خودش باقی ماند. در همه این مدت در دفتر خودم در دوران معاونت طرح ها می نشستم و از اتاق دفتر شهید تندگویان حتی یک بار هم استفاده نکردم. به یاد دارم یکبار که شهید رجایی به من تلفن زد و گفت: «چرا در دفتر خودت نیستی؟» پاسخ دادم: من در دفتر خودم هستم. او گفت: «پس چرا تلفن سیاسی را جواب ندادی؟» گفتم: تلفن سیاسی در دفتر جناب وزیر مهندس تندگویان است. وی به من گفت که تلفن سیاسی را به دفتر خودم منتقل کنم. پس از آن، فقط یک تلفن سیاسی با همان شماره (تلفن موازی) به دفترم آورده شد و تلفن دفتر مهندس تندگویان به جای خود باقی ماند. اما برای آزادی شهید تندگویان در زمانی که من کفیل وزارت نفت بودم، مهم ترین اقدامی که انجام دادیم، رفتن به جلسه اوپک بود. دو کشور ایران و عراق از اعضای اصلی و از بنیانگذاران اوپک بودند. یعنی در آغاز پنج کشور پس از توافق با هم اوپک را تأسیس کردند. اوپک در سال 1359، سیزده عضو داشت که دو عضو مؤسس، درگیر جنگ شده بودند. بعد از تاریخ تأسیس اوپک اصلا چنین امری سابقه نداشت که دو عضو مؤسس با هم درگیر شوند. حالا جنگ یک مسأله بود و موضوع مهم تر آن بود که اوپک در اصل یک مؤسسه بین المللی اقتصادی در زمینه نفت بود و ما قصد داشتیم در این مؤسسه اقتصادی و بازرگانی، هر طور شده موضوع دستگیری شهید تندگویان را مطرح کنیم؛ زیرا وزیر نفت، یکی از کشورهای مؤسس که باید در جلسه اوپک حاضر می شد و برای منافع مشترک نفتی همه اعضا تصمیم مشترک می گرفتند، از سوی کشور مؤسس دیگر ربوده و اسیر شده بود. چنین اتفاقی شاید در تاریخ همه کنفرانس های بین المللی بی نظیر باشد. نخستین جلسه اوپک که من در آن شرکت کردم، آذر 1359 در بالی اندونزی برگزار شد. رئیس جلسه اوپک، بالقاسم نبی، وزیر نفت الجزایر بود. قبل از آنکه به اوپک برویم، مسائلی مطرح شده بود که مثلا شاید ایران به عنوان اعتراض، هیأتی به آنجا نفرستد یا هیأتی که می فرستد، صرفا برای اعتراض در آنجا حضور پیدا کند. همچنین، شایع کرده بودند که هیأت ایرانی به صورت مسلح و با محافظ در اوپک شرکت می کند و شایعه دیگر - که عراقی ها خیلی به آن دامن زده بودند- آن بود که ایرانی ها می خواهند وزیر نفت عراق را بربایند! عراقی ها هم موضع گرفته بودند که اصلا ما اجازه نخواهیم داد مسائل حاشیه ای در جلسه اوپک مطرح شود. بعضی ها هم در صحبت های خود کمابیش گفته بودند که این مسائل ربطی به اوپک ندارد و جای مسائل سیاسی، شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل است.
از جهاتی منطق هایی هم در این حرف ها بود. دست کم از لحاظ حقوقی می توان گفت که آنها هم تا حدودی حق داشتند؛ اما ما نمی توانستیم در جلسه حضور داشته باشیم و در مورد دلیل غیبت وزیر نفت خودمان حرفی نزنیم.
به عبارت روشن تر حضور هیأت ایرانی در اجلاس اوپک در حالی که وزیر نفت در اسارت یکی از همان کشورهای عضو باشد ،خیلی عجیب به نظر می رسید.
تاریخ شفاهی وزرای نفت ایران؛ سید حسن سادات