خارک  یـــا   خارگ ؟

جزیره مرجانی خارک از ابتدای شروع دریانوردی در خلیج فارس اهمیت بسزایی داشت و دریانوردان روزگار کهن در این جزیره پناه می جستند و از باغ های سرسبز و چشمه سارهای گوارای آن بهره مند می شدند. داریوش بزرگ بعد از فتح هندوستان به «اسکیلاکس» فرمانده نیروی دریایی خود دستور داد که ناوگانی در مصب رودخانه سند ایجاد کند و به این وسیله بر سواحل دریای عمان و خلیج فارس تا اروندرود فرمانروایی کند. جزیره خارک پایگاه مهمی در مسیر عملیات ناوگان مزبور به شمار می رفت.  بعد از دوران هخامنشیان، دریانوردان اسکندر مقدونی از طریق خارک بین ساحل خلیج فارس و هندوستان رفت و آمد می کردند و اسکندر یکی از سرداران خود به نام «اندروستیس» را مأمور کرد تا تمام جزایر خلیج فارس را شناسایی کند. افراد اندروستیس مدت زیادی در خارک رحل اقامت افکندند و معبد «آرتمیس» یکی از خدایان یونان را که مورد علاقه اسکندر بود در این جزیره بنا کردند كه آثار آن هنوز باقی است.  «استرابو» مورخ معروف در قرن اول قبل از میلاد وجود معبد آرتمیس را در خارک ذکر کرد. او می گوید یونانیان این جزیره را (ایکاریا) نامیدند که مشابه نام جزیره ای است در دریای اژه، که مقر پیروان آرتمیس بوده است.  «پلیمی» مورخ رومی در قرن اول بعد از میلاد این جزیره را به نام (آراکیا) ذکر کرد که با نام خارک، با در نظر گرفتن حذف (خ) از اول آن، نزدیک است. بنا به گفته «گیرشمن»، باستان شناس معروف، نام خارک از شهر تاریخی «خاراکس» که از سوی اسکندر برای تجارت با هند در مصب رود دجله و کرخه، کنار خلیج فارس ساخته شد، گرفته شده است. جزیره خارک در آن زمان قرارگاه کشتی های بادبانی بود که عازم تنگه هرمز و سواحل هند می شدند و شاید هم نام شهر خاراکس که مرکز تجارت مروارید خارک بوده از نام جزیره اقتباس شده است.

در قدیمي ترین کتاب هایی که از مورخین و جغرافی دانان ایران باقی مانده نام جزیره خارَک یا خارک ذکر شده است. یاقوت حموی در معجم البلدان آن را خارک ضبط کرده و گوید خارَک جزیره ای است در وسط دریای فارس که چون کوه بلندی در وسط دریا نمایان است. یاقوت نوشته است که به خارک رفته و در آنجا زیارتگاهی یافته که اهالی جزیره می گویند مقبره محمد بن حنفیه است.

چرا خارگ؟!

در اینجا این سوال پیش می یاید که چرا از زمانی که صنعت نفت به خارک وارد شده و بزرگترین تأسیسات بارگیری نفت را در آن به وجود آورده، بعضا اين جزيره خارگ ناميده شده است. واقعيت اين است كه نام این جزیره در متن های انگلیسی با گاف (Kharg) نوشته شده و این املاء در متن های فارسی نیز اثر گذاشته است. علت این موضوع را می توان در تحولاتی که طی قرن های 18 و 19 در خارک پدید آمد، همچنین در خصائص فونتیک زبانی جست وجو کرد.

چنانکه می دانیم خارک در قرن 18 مورد تهاجم هلندی ها قرار گرفت و مدتی در تصرف آنها بود و در شمال شرقی جزیره یک قلعه نظامی بنا کردند. پس از چندی «میرمهنا»، یاغی بندر ریگ به خارک حمله کرده و هلندی ها را از آنجا بیرون راند. در سال 1769 کریم خان زند، میرمهنا را شکست داد و حکومت خود را در آنجا مستقر کرد. بعدها انگلیسی ها بر این جزیره مستولی شدند. در نیمه قرن نوزدهم دوباره حاکمیت ایران بر خارک مسلم شد و محمد شاه قاجار حکومت آن را به ابومهریری ها که قبلا در جنوب شرقی عربستان زندگی می کردند، سپرد.

طی این تحولات حکومتی و قومی که بر خارک روی آورده، بعید نیست اگر در نام خارک نیز تغییری پدیدآمده و به جای خارک، گاهی خارگ و یا به تلفظ عربی آن «خارج» گفته شده باشد که گاف را تبدیل به جیم کردند. (مثل جرجان به جای گرگان)

در دو مأخذ قدیمی فرنگی که خسرو خسروی در کتاب خود به نام (جزیره خارک) نقل کرده نام این جزیره خارج و کارک ذکر شده است.

یکی از این مأخذها کتابی است که کاستن نیبور (Caston Niebuhr) در سال 1772 راجع به نواحی خلیج فارس، در کپنهاک تألیف و چاپ کرده و در آن نوشته شده است که حدود سه ربع و یک میل ژرمنی در ناحیه جنوب جزیره ای است به نام «خارج» که اروپائیان آن را کارک (Karack) نامیده اند و این جزیره تحت حکومت میرناصر حاکم بندر ریگ است.

مأخذ دیگر فرهنگ جغرافیایی خلیج فارس و عربستان به قلم لوریمر Lorimer G. J. است که در 1908 در کلکته به چاپ رسیده. در این کتاب نیز ذکر شده که خارک را فرنگی ها (Karack) می گفته اند: «جزیره ای ست مهم در خلیج فارس که اعراب آن را «خارج» و انگلیسی ها در قدیم (Karack) می نامیده اند.»

جنوبی ترین نقطه آن حدود 55 کیلومتری شمال غربی بوشهر واقع است. سپس در این کتاب راجع به وضع خارک مطالبی نوشته شده از جمله آنکه در دهکده این جزیره که بر بقایای قلعه هلندی ها قرار دارد، حدود 120 خانوار زندگی می کنند و بیشتر آنها جاشو و صیاد مروارید هستند. مهارت جاشوان خارکی در دریانوردی قابل ملاحظه است و کشتی های بخار از آنان برای رفتن به بصره استفاده می کنند. مروارید خارک از لحاظ رنگ و جلا بر مروارید بحرین مزیت دارد. این جزیره تحت حکومت خان حیات داودی است ودولت اخیراً یک مرکز گمرکی در خارک دایر کرده است.

با وضع نابسامانی که تا حدود نیم قرن پیش درخارک وجود داشته بعید نیست که نام آن هم به گونه های مختلف که اثرات حکومت هلندی ها و میرمهنا و ابومهریری ها و غیره در آن پدید آمده تلفظ شده است. ولی دو مأخذ مزبور نشان می دهد که اروپایی ها نام این جزیره را همچنان با تلفظ قدیمی و صحیح خود با کاف می نوشتند و دلیلی ندارد که وقتی در دوران جدید خارک اهمیت شایسته خود را باز یافته و ایجاد تأسیسات عظیم نفتی در آنجا آغاز شده است، نام آن را به نحو دیگری گفته و یا نوشته باشند. مگر آن که یک دلیل ساده فونتیکی (مطالعه اصوات و تلفظ های یک زبان) را علت آن بدانیم که نزدیک بودن تلفظ کاف و گاف به یکدیگر و احتمال تبدیل آنها در اثرعوامل فونتیکی است.

چنانکه می دانیم، کاف و گاف هر دو با تماس قسمت عقب زبان با سق و متوقف ساختن جریان هوای دهان بدین وسیله، تلفظ می شود. تنها فرق این دو حرف این است که گاف صوتی است یعنی با ارتعاش حنجره تولید می شود و کاف بدون ارتعاش حنجره. حال اگر کاف بعد از حرف صوتی دیگری واقع شود که مخرج آن نزدیک باشد تا حدی شبیه به گاف می شود و ممکن است با آن اشتباه شود.

به هرحال با در نظر گرفتن اینکه خارک در طول تاریخ بس دراز خود با کاف نوشته می شده اگر هم در دوران های اخیر به اشتباه با گاف گفته یا نوشته شده باشد، ارجح است که اکنون با همان املای صحیح خود یعنی خارک نوشته شود.

منبع: مجله «نامه صنعت نفت ايران»، بهار 1357

 

کارت تحویل دارو پرسنل کارگری سال 1942میلادی

 

 

پمپ Batchen

شرکت Batchen از سوی «دیوید بچن» در سال1966 در استرالیا تأسیس و ازسال ۱۹۹۱ از سوی پسرش اداره شد. این شرکت در ابتدای کار خود وارد سیستم های لوله کشی، پمپ ها و نصب مخازن صنعت گاز ال پی جی و بعدها تولید بخارساز، مونتاژ و اصلاح تانکرهای جاده ای شد.

دیری نپایید شرکت Batchen به دلیل ایجاد سطح بالایی از مهارت در حوزه پرتقاضای مهندسی به عنوان یکی از رهبران این صنعت شناخته شد و همچنین با به کارگیری مهارت های خود در صنعت گاز ال پی جی، تجارت فرآوری فلزات را با تمرکز بر تأمین محصولات تخصصی برای صنایع شیمیایی و معادن گسترش داد.

این شرکت دارای ۳۵ سال تجربه در تولید گاز مایع، ال پی جی خودرو، ساخت فلز و مهندسی ساخت است. فروش بیش از 50 درصد از مقدار بازار در استرالیا را تشکیل می دهد. یک نمونه پمپ Batchen که در سال ۱۹۹۳ تولید شد و دارای دو نمایشگر در دو جهت مخالف است در موزه بنزین خانه آبادان نگهداری  می شود.

در موزه بنزين خانه آبادان كليه اسناد، مدارك و اشيای مرتبط با پمپ بنزين مانند تلمبه ها، پيمانه ها، ظروف حلبي و ابزار و تجهيزات مرتبط و همچنين روزنامه ها، مكتوبات، تصاوير و اسناد قديمي و اسكانس هاي منقش به تصاوير پالايشگاهي و تأسيسات نفتي وجود دارد، پمپ بنزين آبادان در سال 1306 از سوي شركت بريتيش پتروليوم در آبادان بنا شد.

 

 وزارت یا کفالت! 

 (بخش 12 )

فردای روزی که شهید تندگویان دستگیرشد، از اهواز به تهران برگشتم. وقتی که شهید رجایی را (که البته از قبل موضوع را می دانست) در جریان دستگیری وزیر قرار دادم، او نیز در 12 آبان، طی حکمی مرا به عنوان کفیل وزارت نفت منصوب کرد. من هم به سرعت رؤسای هیئت مدیره سه شرکت نفت و گاز و پتروشیمی همراه با معاونان (وزارت) را به ستاد وزارت نفت دعوت و جلسه ای برگزار کردم.  دراین جلسه، پس از بیان ماجرای اندوهبار اسارت شهید تندگویان به آنان گفتم: متأسفانه این اتفاق رخ داده، بنابراین فشاری که اکنون بر ما وارد می شود خیلی بیشتر ازسابق است. باید بیشتر از قبل تلاش کنیم. برای من جالب بود که در نگاه همه عزیزان برق مقاومت و ایستادگی می درخشید. هیچکس ضعف نشان نمی داد و این نکته برای من خیلی ارزنده و فوق العاده بود. درحقیقت، فداکاری و دستگیری شهید تندگویان همه را مقاوم تر کرده بود.  ازهمان لحظه فعالیت های وزارت نفت را شروع کردیم. مسئولیت اداره وزارت نفت در آن شرایط خیلی سنگین بود. به ویژه که سه نفر از مؤثرترین نیروهای وزارتخانه را هم از دست داده بودیم.  هدف و برنامه هایم مشخص بود؛ حفظ صنعت نفت و حفظ مناصب و جایگاه این عزیزان. زیرا نمی توانستم مثلا جای مهندس بوشهری شخص دیگری را منصوب کنم. زیرا ایشان به هر حال معاون وزیر بود و باید که جایگاهش حفظ می شد. اگر در غیاب آنان، همان سمت ها را به اشخاص دیگری می دادم در این صورت ممکن بود درعراق اتفاق ناگواری برای آنها رخ دهد. می دانستم از لحاظ قوانین بین المللی این افراد هرچند در شمار اسرا محسوب می شوند، اما شأن و مرتبه ای دارند و من باید از جایگاه دوستان صیانت می کردم.  به عبارت دیگر، تصورم آن بود که اگر کسی به جای ایشان منصوب می شد، ایشان از شمول آن مقررات بین المللی که برای مقامات در اسارت وضع شده بود، خارج می شد و چه بسا خطر جانی ایشان را تهدید می کرد.  بنابراین، به جای مهندس بوشهری کسی را جایگزین نکردم و کاراو را که معاون نفت بود، خودم انجام دادم و نامه ها و صورت جلسات را از طرف وی امضا می کردم. در غیاب شهید تندگویان هم وظایف وی را انجام می دادم. در ضمن، رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفتکش و عضو هیئت مدیره شرکت پتروشیمی ایران ـ ژاپن هم بودم. به این ترتیب در آن زمان 5 سمت را به صورت همزمان برعهده داشتم که باید به همه آنها رسیدگی می کردم.  جالب اینکه، زمانی که از وزارت نفت رفتم، شش نفر را برای وظایفی که من انجام می دادم، منصوب کردند. یعنی یک وزیر نفت، یک قائم مقام وزیر، یک معاون برای شرکت نفت، یک معاون برای شرکت گاز، یک رئیس برای هیئت مدیره شرکت نفتکش و یک معاون در امور بین الملل و البته یک مسئول هم برای عضویت هیئت مدیره شرکت پتروشیمی ایران و ژاپن به جای من قرار دادند.  در کل مدتی که به عنوان کفیل وزارت نفت انجام وظیفه می کردم فقط یک نامه را به یاد دارم که با عنوان «سیدحسن سادات» امضا کردم. بقیه نامه ها را با عنوان «از طرف مهندس محمدجواد تندگویان» امضا می کردم. آن یک بار هم     تاریخ شفاهی وزرای نفت ایران؛ سید حسن سادات

 

 نهایی شدن دستورعمل ثبت میراث صنعتی نفت در آینده نزدیک

حسین شاملی، مدیرمرکزاسناد وموزه های صنعت نفت در دیدار با هادی میرزایی، سرپرست اداره کل موزه های وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، از نهایی شدن دستورعمل ثبت میراث صنعتی نفت در آینده نزدیک خبر داد.  تأکید وزیر نفت در «دستورعمل راهبری مدیریت مرکزاسناد و موزه های صنعت نفت» مبنی بر تدوین نظام نامه میراث صنعتی درحوزه صنعت نفت و شیوه نامه شناسایی، گردآوری، حفظ و نگهداری مستندات تاریخی و صنعتی وزارت نفت (اشیا، اسناد، تجربه و تاریخ شفاهی) ازجمله موضوعاتی است که شاملی در دیدار با میرزایی بر آن اشاره داشت.  تاکید براهمیت تعاریف میراث صنعتی و شهرموزه درصنعت نفت، ضرورت حفظ و ثبت میراث نفتی – صنعتی ومعرفی شهرهایی با قابلیت شهرموزه شدن مثل آبادان نیز از دیگرمواردی است که دراین دیدار دوساعته درباره آنها گفت وگو شد.  دراین نشست طرفین گفت وگو، ضمن بررسی و آسیب شناسی ساماندهی آثار، اشیاء و ابنیه تاریخی صنعت نفت درحوزه میراثی، با پرداختن به واکاوی راه های تسهیل دراجرای طرح موزه های نفتی، درباره تدوین دستورعملی برای ثبت میراث صنعتی نفت به توافق رسیدند.  مدیریت مرکز اسناد و موزه های اسناد صنعت نفت هم اکنون دارای موزه های دروازه دولت تهران، بنزین خانه آبادان، کارآموزان آبادان، صنعت پخش سبزوار، چاه شماره یک مسجد سلیمان، نفت سوزهای کرمان، موزه میراث صنعت نفت محمودآباد و نمایشگاه دائمی میراث صنعت نفت تهران است.