سفر به تاریخ موزه های نفت جهان؛ پیشروان صنعت نفت در «انتاریو»
از چشمه سیاه تا طلای سیاه
مشعل موزه نفت کانادا در محل نخستین چاه تجاری نفت در آمریکای شمالی، یعنی شهر لمبتون در ایالت انتاریو واقع شده است و داستان پیشروان صنعت نفت این کشور را روایت می کند. مردم لمبتون در منطقه ای به نام «چشمه سیاه» از دیرباز با مایعی سیاه که از آن برای عایق کردن قایق هایشان استفاده می کردند، آشنایی داشتند، اما در سال 1858 حفاری شخصی به نام جیمز میلر ویلیامز برای آب به نفت رسید! کشف ویلیامز سبب شد به زودی نخستین هجوم برای کشف نفت در آمریکای شمالی شکل گیرد و نام این محل به «چشمه نفت» تغییر یابد. در سال های پس از کشف نفت منطقه لمبتون با حضور هزاران نیروی کار به منطقه صنعتی مهمی تبدیل شد.
تأسیس موزه نفت در لمبتون به سال 1957 و در پی سفر اعضای انجمن تاریخی شهرستان لمبتون و کمیته صدسالگی اویل اسپرینگز برمی گردد. ساخت و ساز این موزه در سال 1959 آغاز و یکم ژوئیه 1960 افتتاح شد. هنگامی که در موزه هستید، می توانید یاد بگیرید که چگونه شهر لمبتون جرقه نفت بین المللی را زد، افرادی را کشف کنید که در حین سفر برای به دست آوردن نفت، فناوری و مهارت های تخصصی را توسعه دادند. می توانید گالری ها، چادر حفاری بین المللی و ساختمان های تاریخی را ببینید.
تعیین مکان تاریخی ملی
چشمه های نفتی در سال 1925 از سوی هیئت مکان های تاریخی و بناهای تاریخی کانادا، گواهی مکان تاریخی ملی دریافت کرد. این موزه در محل یک چشم انداز صنعتی نادر قرار دارد که نشان دهنده آغاز صنعت نفت در کاناداست. این سایت دارای تعداد انگشت شماری از دستاوردهای ملی و بین المللی است. ثبت نخستین شرکت نفت جهان، نخستین چاه نفت تجاری در آمریکای شمالی، نخستین میدان نفتی تجاری در جهان و نخستین فوران نفت و گاز در کاناداست.
لوح تاریخی ملی
هیئت اماکن تاریخی و بناهای تاریخی کانادا در توصیف اهمیت تاریخی نخستین میدان نفتی تجاری در کانادا بیان کرده است؛ این سایت یک منظره صنعتی نادر و دارای تعداد زیادی بقایای مربوط به آغاز و تکامل صنعت نفت در نیمه دوم قرن نوزدهم در کاناداست و سایتی که زمانی استخراج، پالایش و بازاریابی فراورده های نفتی در آن انجام می شد، تأثیرات عمده ای از نظر مالی و فناوری نه تنها در کانادا، بلکه بر توسعه صنعت نفت در سایر کشورها داشته است. موزه نفت کانادا یک موزه غیرانتفاعی است که تحت مالکیت و اداره شهرستان لمبتون و از ساختمان های متعددی در 10 هکتار زمین تشکیل شده است.
نمایشگاه های دائمی ساختمان اصلی
گالری اصلی نمایشگاه دائمی اطلاعاتی از محیط طبیعی که منجر به کشف نفت می شود، تکامل لامپ ها و روغن های روشن کننده و روان کننده ها، روش های حفاری، ابزار و پالایش پیشگام، زندگی در یک شهرک نفتی در سال های اول تولیدو رابطه منطقه تولید نفت محلی با صنعت نفت بین المللی را در معرض دید علاقه مندان قرار داده است. بازدید از موزه با نمایش یک فیلم ویدیویی کوتاه آغاز می شود که با زبانی هنرمندانه سرگذشت کشف نفت و تاریخ منطقه را روایت می کند. نخستین چاه تجاری نفت در آمریکای شمالی، نخستین شرکت نفتی و نخستین پالایشگاه در جهان، از جمله عناوینی است که دست درکاران موزه نفت کانادا، آنها را به عنوان تاریخ صنعت نفت منطقه معرفی می کنند.
موزه افزون بر بخش های داخلی شامل گالری ها، از بخش هایی نیز در فضای آزاد برخوردار است که با حفظ بناهایی که قدمت آنها به سال ها قبل می رسد، شکل گرفته است. هر چند بازدید از بخش های بیرونی در برخی فصول سال و با توجه به شرایط آب وهوایی امکان پذیر نیست.
حفاری با دست
از جمله بخش های دیدنی موزه، چاه نفتی است که به عنوان نخستین چاه تجاری نفت در آمریکای شمالی از آن نفت استخراج شد. در این بخش می توان بسیاری از تجهیزات را دید که در حفاری های قدیمی مورد استفاده قرار می گرفته است؛ حفاری هایی که اغلب با دست انجام می شده و گاه تا عمق 60 پایی زمین می رسید.
موزه نفت کانادا، همچنین به معرفی افراد تأثیرگذار در صنعت نفت این کشور می پردازد، از جمله هنری فربنگ که در سال 1861 کمپانی فربنک را در لمبتون کانتی بینان گذاشت که اکنون به عنوان قدیمی ترین کمپانی نفتی در جهان شناخته می شود. فربنک همچنین مبتکر برخی روش ها در حفاری و استخراج نفت از چاه به وسیله موتورهای بخار بود که بخشی از فضای باز موزه به نمایش آنها اختصاص یافته است.
اقلامی با 50 سال قدمت
در گالری های موزه تجهیزات قدیمی اکتشاف، حفاری، پالایشی و ... به نمایش درآمده است؛ البته نمایش آثار در این موزه از قواعدی پیروی می کند که از جمله آنها قدمت حداقل 50 سال برای اشیا به نمایش درآمده است. همچنین اقلامی که از نواحی جغرافیایی دیگر جمع آوری شده اند باید نقش یا ارتباطی با صنعت نفت در این منطقه داشته باشد. البته در مورد قدمت اشیا استثناهایی هم وجود دارد و آن در مواردی است که یک شی یا سند از ارزش تاریخی خاصی برخوردار بوده یا وجود آن با حادثه ای مهم در صنعت نفت کانادا پیوند خورده باشد که در آن صورت با وجود نداشتن قدمت لازم نیز قابلیت نمایش در موزه را کسب خواهد کرد. به طور ایده آل اقلامی قابل اضافه شدن و نمایش در موزه هستند که به مهم ترین جنبه زندگی مردم منطقه و وقایعی که لمبتون کانتی به خاطرآنها شناخته شده و شهرت یافته است، بپردازند.
عکس تاریخی
بمباران سکوی رشادت در جنگ تحمیلی، منطقه لاوان، سال ۱۳۶۵
چراغ بادی
فانوس یا چراغ بادی، وسیله ای است که برای روشن کردن فضای بازمورد استفاده قرار می گرفته است، این وسیله به خاطر مقاومت در برابر باد به چراغ بادی هم معروف بوده است.
در ساختار کلی فانوس ها، عناصری مانند دسته قابل حمل، محافظ فلزی و مفتولی ضربه گیر و جلوگیرنده از شکستن شیشه، پایین بودن نقطه ثقل که آنها را نسبت به دیگر نفت سوزها پایدارتر می کند، ثبات بیشتر در استقرار شیشه که این دستگاه ها را در برابر حرکت و باد مقاوم تر می سازد، داشتنِ سرپوش، که سبب می شود از یک طرف در حمل، دست انسان را نسوزاند و از سوی دیگر، جلوی ورود باران و برف به داخل دستگاه گرفته شود و فنرِ بالا برنده شیشه که برای روشن کردن دستگاه به سهولت بالا و پایینی رفته و شرایطی فراهم می کند تا شیشه فانوس در زمانِ گرم بودن دست را نسوزاند، وجود دارد.
نمونه ای از این چراغ بادی در باغ موزه نفت کرمان نگهداری می شود. در باغ موزه كرمان به عنوان یکی از موزه های هفت گانه صنعت نفت مجموعه اي از چراغ ها، وسايل گرمايشي، اجاق هاي خوراك پزي نفت سوز و ... نگهداري مي شود.
نامه فوق سری ستاد مشترک ارتش به وزارت نفت
بخش دهم
شب آغاز جنگ، از ستاد مشترک ارتش یک نامه فوق سری با مهروموم به وزارت نفت ارسال شد. موضوع نامه چنین بود که شعله های دو مشعل پالایشگاه تهران در جنوب شهر روشن است و این شعله ها سبب هدایت هواپیماهای دشمن به سمت تهران می شود. شما حتما باید مشعل ها را خاموش کنید. ما هم در ستاد مستقر در وزارت نفت، نامه ای به همان اسلوب خطاب به ستاد مشترک نوشتیم و یادآور شدیم که «با توقف فعالیت پالایشگاه آبادان تقریبا 55 درصد از سوخت مورد نیاز کشور از دست رفته است. ما به همه ظرفیت پالایشگاهی خود نیاز داریم. پالایشگاه ها آن گونه طراحی شده اند که بدون مشعل نمی توانند کار کنند. به علاوه، پالایشگاه ها آن گونه نیستند که بتوان با فرا رسیدن شب، آنها را خاموش کرد و با بر آمدن خورشید، آن را دوباره راه اندازی کرد. بنابراین منطقی نیست در شرایطی که همه وسایل جنگی و خودروهای رزمندگان نیازمند سوخت هستند، تولید سوخت خود را متوقف کنیم.»
و از آنها خواستیم در این موضوع تجدید نظر کنند. آنها باز پاسخ دادند که «مشعل ها هواپیماهای دشمن را هدایت می کند...» و خواسته بودند که خاموش شود و یا راه حلی برای حل مسئله پیدا شود. پس از جلسه و مشورت همکاران، این مشکل با اقدامی مبتکرانه حل شد و عزیزان ما در پالایشگاه تهران توانستند در آن اوضاع بحرانی آغاز جنگ، نخستین بار پالایشگاهی با مشعل روشن اما بدون نور را در شب ها اداره کنند. برای آنکه نورافکن ها و چراغ ها دیده نشوند نیز روی همه حباب های لامپ ها رنگ آبی زدند تا هواپیماها نتوانند آن را از بالا ببینند. به این ترتیب، کارکنان نفت در آغاز جنگ توانستند در نوری بسیار کم و ضعیف و با سختی، پالایشگاه ها را به طور فعال حفظ کنند. آنها در تاریکی شیفت می دادند و کار می کردند. بدیهی است که در پالایشگاه های دیگر نیز اقدام های مشابهی انجام گرفت. در همان دوران جنگ، یک بار به اتفاق هیئت مدیره وزارت نفت از پالایشگاه تبریز بازدید کردیم. زمانی که از آنجا به تهران بازگشتم به شهید رجایی گفتم: همکاران در پالایشگاه تبریز با توجه به خاموشی (نور کم) و سرمای زمستان خیلی زحمت می کشند و جا دارد از آنها قدردانی شود. به وی پیشنهاد کردم که در سفر به تبریز از پالایشگاه بازدید کند و از همکاران قدردانی شود. همچنین تأکید کردم که خبر این بازدید از رادیو و تلویزیون پخش نشود، زیرا صدام به این گونه اخبار حساسیت نشان می دهد و بهتر است حساسیت او برانگیخته نشود. جالب بود که بعد از این صحبت، وی به تبریز رفت و از پالایشگاه بازدید کرد. در مصاحبه های تلویزیونی، از تلاش برادران پالایشگاه تبریز قدردانی کرد، طولی نکشید که هواپیماهای عراقی به تبریز رفته، پالایشگاه تبریز را بمباران کردند. در این بمباران، اتاق کنترل پالایشگاه تخریب شده و از میان رفت. اتاق کنترل همانند مغز انسان عمل می کند و تا اتاق کنترل نباشد، پالایشگاه هم نمی تواند کار کند. کارکنان پالایشگاه تبریز در سرمای زمستان و در خاموشی های زمان جنگ، بدون داشتن اتاق کنترل، پالایشگاه را اداره کرده و اتاق کنترل پالایشگاه تبریز را بازسازی کردند. این کارها در نوع خود یک حماسه است.
تاریخ شفاهی وزرای نفت ایران؛ سید حسن سادات