گفت وگو با همکار نفتی که برای رسیدن به اهداف بزرگ با محدودیت ها مبازره کرد

مربیگری شنا هدفی که به دنبال آن هستم

مشعل    صنعت نفت، با توجه به گستردگی که از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب دارد، کارکنان بسیاری را زیر پوشش خود قرار داده است؛ کارکنانی که چه در صف باشند و چه در ستاد، هریک داستان خاص خود را دارند که بی شک آنها را به انسان هایی خاص و متفاوت در خانواده، محیط کاری و جامعه تبدیل کرده است.  افرادی که با وجود سختی های بسیار، باز هم تمام تلاششان را می کنند که به بهترین شکل مسیر خود را ادامه داده تا به اهدافی که به دنبال آن هستند، برسند. در کنار کارکنان وزارت نفت، چه آنهایی که کارمندان اداری هستند و چه کسانی که به صورت اقماری به کشور خدمت می کنند، افرادی هم دیده می شوند که به دلیل شرایط خاص فیزیکی شان، تلاش می کنند به بهترین شکل ممکن، مسؤولیتی را که به عهده گرفته اند، انجام دهند. از جمله افرادی که در این زمینه می توان به آنها اشاره کرد، مهدی هراتیان است کارمند شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران در استان اصفهان. جوانی 36 ساله که در یک خانواده نفتی متولد شده و در اولین سال تولد، انحراف ستون فقرات در او تشخیص داده می شود و از همان سال ها پدر و مادرش، تمام تلاش خود را برای بهبود او به کار می گیرند.  او با محدودیت هایی که مشکلات جسمی و فیزیکی برایش به وجود آورده، مبارزه کرده و حالا با مدرک کارشناسی کامپیوتر در شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران زیرمجموعه شرکت پالایش و پخش در اصفهان مشغول به کار است. علاوه بر آن، ورزش شنا را از کودکی به عنوان رشته ورزشی خود برگزیده و در تیم جانبازان و معلولان منطقه خود حضور دارد و توانسته مقام هایی نیز کسب کند.   

  پیش از هر چیز خود را معرفی کنید و بگویید از چه زمانی به جمع کارکنان نفت پیوستید؟

  من متولد 30 شهریور 1366 در اصفهان هستم. پدر و مادر من پسرخاله _  دخترخاله بودند که با هم ازدواج کردند. در سن یک سالگی ام، والدینم متوجه شدند که پشت کمر من، قوز دارد که با مراجعه به پزشک، انحراف ستون فقرات به صورت مادرزادی تشخیص داده شد. همین مساله سبب شد تا در سن 4 سالگی جراحی کنم.  پدرم بازنشسته شرکت خطوط لوله منطقه اصفهان که در سال 1395 بازنشسته شد. مادرم نیز دبیر ریاضی و بازنشسته فرهنگی است. یک خواهر هم دارم که 11 سال از من کوچک تر است و رشته بهداشت محیط زیست می خواند؛ همان رشته ای که پدرم از آن فارغ التحصیل شده است.  خودم هم کارشناس رایانه با گرایش نرم افزار هستم و مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه اشرفی اصفهانی دریافت کردم. شروع کار من در حوزه نفت، از سال 1392بود و به عنوان کارمند مدت موقت در واحد مخابرات مشغول به کار شدم.  بعد از گذشت 5 سال و تبدیل وضعیت، کارمند رسمی وزارت نفت شدم و در حال حاضر نیز در واحد امور حقوقی و قراردادهای شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران که زیرمجموعه شرکت پالایش و پخش در اصفهان است، فعالیت می کنم.

 شما در شنا در بخش تیم های جانبازان و معلولان موفقیت هایی کسب کرده اید. چه چیز باعث شد شنا را به عنوان رشته ورزشی خود انتخاب کنید؟

با توجه به بیماری که داشتم، پدرم مرا از یک سالگی به استخر برد تا شنا یاد بگیرم. کم کم توانستم در این ورزش مهارت کسب کنم. طی این سال ها هم در مسابقات مختلفی حضور یافتم، حتی در مسابقات شنای اداره برق؛ البته شنا، تنها رشته ورزشی نیست که به آن علاقه مندم؛ بلکه فوتبال یکی دیگر از رشته های مورد علاقه ام به شمار می رود و طرفدار پروپاقرص تیم فوتبال استقلال تهران هستم. شاید یکی از دلایلی که به این تیم علاقه مندم، این باشد که خانواده مادری ام طرفدار استقلال تهران و سپاهان هستند و من نیز از بچگی به تیم استقلال علاقه مند شدم. سال 1391 در مسابقات شنای استان زنجان شرکت کردم. (مسابقاتی که برای فرزندان کارکنان وزارت نفت برگزار شده بود)، ضمن اینکه در مسابقات مختلف هم حضور داشته ام و مدال های مختلفی از جمله طلا و برنز کسب کرده ام.

  از چه زمانی رشته شنا را به صورت حرفه ای دنبال کردید؟

به غیر از شنا، رشته ورزش دیگری را به صورت حرفه ای دنبال نکردم؛ اما یکی از علاقه مندی هایم، فوتبال بوده است؛ البته شنا را از 8 سالگی تاکنون به صورت حرفه ای دنبال کرده ام و در حال حاضر عضوتیم جانبازان و معلولان اصفهان هستم و برای این تیم مسابقه می دهم. علاقه بسیاری به فوتبالیست شدن داشتم؛ اما شرایط فیزیکی ام اجازه نمی داد و در نهایت تلاش بسیاری کردم تا در رشته شنا موفق باشم؛ البته هیچ وقت به این مساله فکر نمی کردم که شنا را به صورت حرفه ای دنبال کنم؛ اما حالا از این اتفاق خوشحالم؛ چراکه باعث ایجاد انگیزه در من شده است.

  تا به حال به این فکر کرده اید، با توجه به تجربه ای که در رشته شنا دارید، به عنوان مربی در این حوزه فعالیت کنید؟

اتفاقا بارها به این مساله فکر کرده ام که مدرک مربیگری بگیرم؛ البته زمانی که در این زمینه اقدام کردم، متوجه شدم یکسری محدودیت ها در این زمینه وجود دارد که امیدوارم بتوانم با پشت سر گذاشتن آنها، مدارک مورد نظر را دریافت کرده و به عنوان کمک مربی در تیم خود حضور داشته باشم و بعد به عنوان مربی به کار خود ادامه دهم. مربیگری، یکی دیگر از اهدافی است که به دنبال آن هستم و امیدوارم هرچه سریع تر به آن برسم.

  چه برنامه ای برای آینده زندگی شخصی و کاری خود دارید؟

در حال حاضر مجردم و به همراه خانواده ام زندگی می کنم. در تلاش هستم، علاوه بر فعالیت در حوزه نفت، شغل دیگری هم داشته باشم. در واقع پیش از اینکه به عنوان کارمند نفت فعالیت کنم، علاقه مندی ام این بود که یک دفتر فنی کامپیوتری داشته باشم و کارهایی مثل چاپ بنر و تبلیغات انجام بدهم؛ اما بعد به واسطه پدرم وارد صنعت نفت شدم.

به همین دلیل در نظر دارم، شغل دومی داشته باشم؛ چراکه حقوق ها کفاف زندگی را نمی دهد و در صورتی که ازدواج کنم، باید به فکر افزایش درآمد باشم. امیدوارم بتوانم همسر مناسبی برای خود انتخاب کنم و هرچه سریع تر خانواده تشکیل دهم.

  پدر و مادر شما تا چه اندازه در این مسیر همراهی و حمایتتان کردند؟

تمام موفقیت هایم را مدیون پدر و مادرم هستم؛ چراکه آنها برای اینکه بتوانند من را به انسانی که الان هستم، تبدیل کنند، تلاش بسیار کردند و خداراشکر که امروز در کنار هم سالم و سلامت زندگی می کنیم.  به خاطر دارم برای بهتر شدن بیماری ام در سن 8 سالگی به آلمان سفر کردم و جراحی شدم و خوشحالم که حالا می توانم راه بروم. تاکید می کنم که واقعا زندگی و سلامت خود را مدیون پدر و مادرم هستم.  زمانی که بیماری من تشخیص داده شد، باید لباس های مخصوصی به تن می کردم که ستون فقرات را محکم نگه می داشت تا انحراف زیاد نشود. این لباس را تا سن 18 سالگی به تن می کردم .

 در چنین شرایطی بود که شنا را یاد گرفتم. به هر حال خدا را شکر می کنم که می توانم راه بروم و این مساله بسیار مهمی است.

  محدودیت هایی که با آن مواجه بودید، تا چه اندازه شما را به چالش کشاند و چگونه توانستید از پس این موانع برآیید؟

تا چند سال پیش، جامعه ما یک جامعه کاملا سنتی بود و به فرد معلول نگاه متفاوتی می شد، به طوری که وقتی در جامعه حضور می یافتم، سنگینی نگاه ها احساس می کردم و با تبعیض هایی مواجه بودم که بر روحیه ام تاثیر بسیاری می گذاشت؛ اما توانستم با تبعیض و نگاه های متفاوت در جامعه کنار بیایم و راه خود را ادامه دهم.

  حرف ناگفته ای مانده که بخواهید بگویید؟

زندگی یعنی تلاش برای پشت سر گذاشتن موانع و محدودیت ها.

اینکه یک رشته ورزشی را برای خود انتخاب و تلاش کنید تا در این رشته موفق شوید، باعث ایجاد نشاط و انگیزه در شما می شود. من پیش از هر چیز به این انگیزه نیاز داشتم.  حالا او در 36 سالگی، اهداف دیگری را برای مسیر زندگی خود انتخاب کرده و در تلاش است با از بین بردن موانع پیش رو به این اهداف هم برسد. خوشحالم که با تمام محدودیت ها توانستم به اهداف بزرگی در زندگی ام دست یابم و از اینکه به چنین موقعیتی رسیده ام، خوشحالم.