تأثير  صنعت  نفــــت  بر داستان نويسی جنوب

يونس صادقي   ادبیات داستانی به دلیل توانایی در به تصویر کشیدن آمال و آرزوهای جامعه کارگری و صنعتی شهری، یکی از بهترین ابزارها برای به صدا درآوردن طبقه پایین جامعه است؛ طبقه ای که در تاریخ نگاری رسمی خاموش است. هنر هنرمند به بازگشایی قفل این سکوت است که نوعی رنج و محنت جامعه کارگری را به تصویر بکشد و ضمیرناخودآگاه جمعی تا سال ها بازگوکننده آن باشد.  صنعت نفت ايران، با بيش از يک قرن سابقه، در وجوه سياسی، اقتصادی و فرهنگي ايرانيان ريشه دوانده تا جايی كه بخش بزرگی از ادبيات داستان نويسی حوزه جنوب كشور، متأثر از رخدادهای تاريخی فرهنگي نفت شده است. نویسندگاني كه از اين حوزه جغرافيايي برخاسته اند، با تجربه زيسته در كنار صنعت نفت، به نوعی روايت حقيقی از همزيستی مردم جنوب با پديده مدرن قرن بيستم را انعكاس داده اند.  نجف دریابندری، یکی از کارکنان صنعت نفت در داستان «مرغ پاکوتاه» راوی سلمانی (کارگر) است که قربانی جامعه صنعتی شده است. اسماعیل فصیح در رمان «زمستان 62» فضای صنعت نفت در هنگامه جنگ ایران و عراق را بازگو کرده و هوشنگ گلشیری با تأثیرپذیری ازحوزه صنعت نفت، رمان «جن نامه» را به نگارش درآورده است؛ اسناد کاری این نویسندگان در مرکز اسناد و مدیریت موزه های صنعت نفت نگهداری می شود.  كتاب از «نفت.... تا داستان» روایت این همزیستی است. این کتاب، نوشته شبنم حاتم پور، استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر است كه از سوی انتشارات زعيم در سال 1399 به چاپ رسيده است. تلاش اصلی مؤلف متمركز بر تأثيرگذاري صنعت نفت ايران بر ادبيات داستان نويسی جنوب كشور است. از همين رو نويسندگانی كه در آثار خود، نفت را به عنوان تم اصلی داستانی خود به كار برده اند، به عنوان هدف پژوهش، انتخاب شده و آثار آنان مورد تحليل و بررسی قرار گرفته است. از مهم ترين نويسندگاني كه در اين كتاب مورد توجه بوده اند، می توان به نجف دريابندری، ابراهيم گلستان، اسماعيل فصيح، هوشنگ گلشيری، احمدمحمود، زويا پيرزاد، منيرو روانی پور، ناصر تقوایی و... اشاره كرد.  فصل اول كتاب با عنوان «صنعت نفت در ايران» در سه حوزه جامعه و صنعت، اكتشاف نفت در ايران و نفت و زندگي مردم تعريف شده است.

فصل دوم با عنوان «زمینه های تاریخی- اجتماعی - فرهنگی»، به مروری گذرا بر تاریخ یکصدساله معاصر ایران اختصاص داده شده است.

فصل سوم با عنوان «داستان»، به بررسی چند ژانر داستانی اعم از ادبیات داستانی، ادبیات کارگری و ادبیات بومی پرداخته و بیوگرافی نویسندگان ادبیات داستانی جنوب مانند ابراهیم گلستان، نجف دریابندری، اسماعیل فصیح، احمدبیگدلی، فتح الله بی نیاز و فرهاد کشوری آمده است.

فصل چهارم با عنوان «جامعه شناسی داستان های جنوب»، به مؤلفه های اقتصادی (اشتغال و مصرف گرایی)، سیاسی و فرهنگی (مهاجرت، مدارس، کتابخانه-سینما و زبان) و اجتماعی (اختلاف طبقات اجتماعی، نفت و آشفتگی مدرنیته) در حوزه نفت پرداخته شده است.

فصل پنجم به عنوان «سخن آخر»، به نتیجه گیری و اعلام نویسندگان جنوب اختصاص یافته است.

 نگاهی کلی به اثر

کتاب «از نفت .... تا داستان»، به عنوان یکی از جدیدترین پژوهش های حوزه نفت در سال 1399 به شمار می آید که مؤلف با تمرکز بر روزنامه هایی چون دنیای سخن، بیدار دلان، خوشه، اندیشه آزاد، مفید، گردون، چراغ، آرش، کانون نویسندگان ایران، پیام نوین، هنر و ادبیات جنوب، تکاپو، صنعت نفت، امید ایران، کار و هنر، آدینه، جهان نو و... به بررسی ادبیات داستانی جنوب با تمرکز بر مساله نفت پرداخته است.

از مهم ترین ویژگی های اثر، ایده جذاب مؤلف است که کمتر مورد توجه پژوهشگران بوده و این اثر می تواند محرکی برای تحقیق پیرامون تاریخ اجتماعی نفت از منظر ادبیات باشد؛ چرا که کاوش در زندگی لایه های پایین جامعه نفتی جز از منظر ادبیات و تاریخ محلی قابل روایت نیست و جمع آوری آن به این شکل گامی مهم در پژوهش های بعدی است. دومین ویژگی مهم اثر، استفاده از منابع غیرتاریخ نگارانه همچون روزنامه های محلی و نشریات است که در کنار منابع تاریخ نگاری تاریخ نفت، قامت یک اثر پژوهشی را به کتاب بخشیده است. سومین ویژگی اثر، معرفی هرچند به اختصار نویسندگان حوزه نفت به صورت یکجاست که راه را بر محققان برای مطالعه در حوزه نویسنده مورد علاقه خود گشوده است.

ویژگی مهم دیگر کتاب «از نفت .... تا داستان»، دسته بندی موضوعی است. همانطور که در معرفی فصول به آن پرداخته شد، این کار سبب نظم ذهنی خواننده در خوانش اثر می شود. ویژگی دیگر اثر، ارجح دانستن توصیف بر تحلیل در کار خانم حاتم پور است که در فصول ابتدایی اثر بیشتر به چشم می خورد؛ اما در فصل چهارم با عنوان «جامعه شناسی داستان های جنوب»، حضور تحلیلی نویسنده در لابه لای کلمات بیشتر نمایان می شود. اگر این ویژگی توصیف همراه تحلیل به صورت یکدست در تمام فصول همراه بود، خواننده با اثری به مراتب عمیق تر مواجه می شد. در بخش پایانی اثر با اطلاعات زندگینامه ای از نویسندگان نفتی مواجه هستیم.

به لحاظ شکلی، این اثر فاقد تصاویر روزنامه های استفاده شده و نویسندگان است که به نظر می رسد اگر در بخش ضمیمه کتاب چنین عنوانی به کتاب اضافه می شد، بخصوص نشریاتی که کمتر در معرض دید خوانندگان بود، می توانست جنبه زیبایی شناسانه اثر را بالا ببرد و بر غنای آن بیفزاید. در مجموع، حوزه این نوع پژوهش های تاریخ اجتماعی نفت بسیارنوپاست و امیدواریم در آینده نزدیک، چنین کتاب هایی درحوزه نفت و ادبیات به نگارش دربیاید تا وجهی مغفول مانده از تاریخ مردمی صنعت نفت انعکاس وسیعتری پیدا کند.

 

عکس تاریخی

دكتر يانگ (نفر سمت چپ) به همراه هرولد نيكسون،كنسول انگليس و همسرش ويكتوريا مري سكويل - ميدان نفتون مسجد سليمان، سال 1306 شمسي. نخستين بيمارستان نفت در خاورميانه، سال 1293 شمسي ( 1914 ميلادي ) از سوی دكتر يانگ در مسجد سليمان تأسيس شد .

 

خبر

نصب تابلوهای معرفی آثار برجسته میراث صنعتی مسجدسلیمان

 

مسؤول موزه نفت مسجدسلیمان از نصب تابلوهای معرفی آثار برجسته میراث صنعتی مسجدسلیمان خبر داد و اظهار کرد: این امر با هدف معرفی موزه صنعتی مسجدسلیمان از سوی پایگاه منظر فرهنگی_ صنعتی و با مشارکت موزه نفت انجام شد. فرید کاوش با بیان اینکه تابلوی استاندارد معرفی آثار ثبت شده در فهرست آثار ملی کشورمان شامل چاه شماره یک، موزه کارخانه تقطیر، نیروگاه برق تمبی و چشمه های نفتی سی برنج نصب شد، افزود: تابلوی موزه نفت نیز در حال آماده سازی است. وی تصریح کرد: این کار بخشی از طرح میراث فرهنگی و پایگاه منظر است که با نصب تابلوهای راهنمای بین شهری، شهری و تابلوهای معرفی در مکان، طبق استاندارد میراث فرهنگی و به دو زبان فارسی و انگلیسی انجام می شود.

 

شی تاریخی

بخاری نفتی عالی نسب

با بحث ملی شدن صنعت نفت از سوی مرحوم مصدق، تحریم ها علیه ایران آغاز شد و شرکت های انگلیسی از فروختن نفت سوز به ایران خودداری کردند و کشور دچار مضیقه شد. در آن سال ها تاجر مطرحی به نام میرمصطفی عالی نسب متولد عراق و اهل تبریز، نخستین شرکت وسایل نفت سوز و گازسوز عالی نسب را در سال 1329 تأسیس کرد. اهمیت این موضوع آنچنان بود که محمد مصدق دستور داد دو عدد از سماورهای عالی نسب در کاخ نخست وزیری (کاخ گلستان) به عنوان نماد تولید ملی نصب شود. با کودتای 28 مرداد سال 1322 عالی نسب به خواست خود، شرکت را تعطیل کرد؛ اما سال ها بعد به خواست روحانیت و مردم،شرکت را دوباره تأسیس کرد که تا به امروز فعال است.

نمونه ای از بخاری نفتی عالی نسب در موزه بنزین خانه آبادان نگهداری می شود. در موزه بنزين خانه آبادان تمامی اسناد، مدارک و اشيای مرتبط با پمپ بنزين مانند تلمبه ها، پيمانه ها، ظروف حلبي و ابزار و تجهيزات مرتبط و همچنين روزنامه ها، مكتوبات، تصاوير و اسناد قديمي و اسكناس هاي منقش به تصاوير پالايشگاهي و تأسيسات نفتي وجود دارد. پمپ بنزين آبادان در سال ۱۳۰۶ از سوي شركت بريتيش پتروليوم در آبادان بنا شد.

 

از همان سال اول دستیار استادان بودم

 ( بخش دوم  ) 

اواخر مرداد سال 1342 رهسپار آبادان شدم. این دفعه به شهرستان ازنا رفتم و از آنجا با قطار به خرمشهر. در خرمشهر تاکسی گرفتم و به آبادان رسیدم. در بدو ورود به آبادان، ابتدا اتاق خوابگاه را تحویل گرفتم و سپس در دانشکده ثبت نام کردم و از فردای آن روز (شنبه، 29 مرداد 1342) سر کلاس ها حاضر شدم.

یک روز که به دانشکده رفتم، متوجه شدم در تابلوی اعلانات بخش مهندسی اطلاعیه ای زده اند مبنی بر اینکه دانشجویانی که مایلند در بخش مهندسی کار کنند، نام خود را ثبت کنند. من نیز (که شاید آخرین نفر بودم) نام خود را برای همکاری در فهرست داوطلبان نوشتم. از میان دانشجویان، تنها مرا که Freshman بودم، انتخاب کردند. علیرضایی فر، سرپرست دانشجویان (دستیاران استادان بخش مهندسی) - که در آن بخش کار می کرد- بعد از آن به من گفت که پروفسور شوارتز، رئیس دپارتمان مهندسی این انتخاب را انجام داده بود؛ زیرا دانشجوی سال یکم بودم و فرصت کافی برای تجربه اندوزی داشتم. بنابراین از این شانس برخوردار شدم که از همان سال یکم در آزمایشگاه های دانشکده همکاری کنم و دستیار استادان رشته مهندسی شوم.

در دپارتمان مهندسی، مثلا کنار پروفسور شوارتز - که آمریکایی بود- و استاد دیگری به نام پروفسور «هاردی» - که انگلیسی بود- و... تجربه اندوختم. من همراه این استادان به آزمایشگاه الکترونیک می رفتم و برای دانشجویان جعبه حاوی خازن، مقاومت و لوازم و تجهیزات آزمایشگاه را آماده می کردم. پس از مدتی کسب تجربه، این شانس را داشتم که در خدمت استادان با دستگاه های آزمایشگاه های مهندسی، هیدرولیک و ترمودینامیک آشنا شده و همکاری کنم. از این دوره به ایجاد آزمایشگاه مهندسی نفت در کنار استاد نصیری هم می توانم اشاره کنم.

در دانشکده، سختگیری های بجایی می کردند. در سراسر دوران چهار ساله تحصیل به یاد ندارم که من و دیگر همکلاسی ها یک شب را زودتر از ساعت یک بعد از نیمه شب خوابیده باشیم و تقریبا محال بود که دانشجویی زودتر از ساعت یک بامداد درس خود را تمام کرده و خوابیده باشد. در ایام تابستان، کلاس ها رأس ساعت 6 صبح و به طور جدی برگزار می شد و چنانچه دانشجویی مثلا پنج دقیقه دیرتر داخل کلاس می شد، انبوهی معادلات دیفرانسیل و انتگرال را روی تخته مشاهده می کرد.

طی این چهار سال، هر روز صبح تا عصر بدون وقفه و تعطیلی، کلاس، آزمایشگاه، کارگاه و... داشتیم. این مطالب به این معنی نیست که همه چیز ایده آل بود؛ اما آنچه که بود، نظم و تلاش زیاد بود. در یک سال تحصیلی، چهار ترم داشتیم و در پایان هر ترم پس از امتحانات، سه ـ چهار روز تعطیل بود و دانشجویان استراحت می کردند. این دانشکده در واقع محصول نوع مدیریت کنسرسیوم بود و کنسرسیوم در درجه نخست به رعایت نظم در همه اموری که به نفت مربوط می شد، توجه زیادی داشت. در واقع، همه تشکیلات صنعت نفت از یک نظم خاص برخوردار بود.

 

تاریخ شفاهی وزرای نفت ایران : سید حسن سادات