مناسبتی: روز عفاف و حجاب
حجــــــاب رشد شخصیت و احساس ارزشمندی
بی تردید زندگی اجتماعی، خواه بر استدلال عقلی و خواه برخواسته فطری و خواه بر بنیان قراردادهای اجتماعی و… بناشده باشد، از تأثیر و تأثر متقابل افراد و عملکرد آنها تهی نیست. خوبیها و زیباییها برای فرد و خانواده و جامعه مفید و زشتیها و بدیها نیز به همه زیان میرسانند و تأثیر خود را بر تمام اعضا و ارکان جامعه به جا خواهند گذاشت.
حجاب و رشد شخصیت
شخصیت، مجموعه افکار، عواطف، عادت ها و اخلاقیات یک انسان است که به تمایز وی از دیگران می انجامد؛ به عبارت دیگر، مجموعه صفات و ویژگیهای جسمی، روانی و رفتاری که هر انسان را از انسانهای دیگر متمایز میسازد، شخصیت نام دارد، براین اساس، هر کس شخصیتی دارد که خود را با آن معرفی میکند و دیگران نیز او را به همان ویژگی ها میشناسند.
در «روانشناسی کمال»، انسان رشد یافته که انسان خواستار تحقق خود (actualizing person – The Self) معرفی می شود، این گونه توصیف شده است: انسانی که نیازهای سطوح پایین (نیازهای جسمانی، ایمنی، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاده، در صدد استفاده از توانایی ها و قابلیت ها و به فعلیت رساندن خود است.
اریک فروم، انسان رشد یافته را انسان بارور (Productive person) معرفی میکند و در تعریف او میگوید: وی انسانی است که نیازهای روانی اش را از راههای بارور، زایا و خلاق ارضا میکند.
به عقیده اریک فروم، مؤثرترین عامل در رشد شخصیت انسان، برآوردن معقول نیازهای روانی است که حیوانات پست این نوع نیازها را ندارند. انسان سالم نیازهای روانی، نه نیازهای جسمانی مانند گرسنگی، تشنگی، جنسی و… خود را از راههای خلاق ارضا میکند و اشخاص ناسالم از راههای نامعقول.
اکنون باید دید فرصت رشد شخصیت با رعایت حجاب بیشتر فراهم میشود یا با رعایت نکردن آن؟ انسانی که پیوسته نگران زیبایی خود است و بیشتر در جهت معرفی پیکر خود میکوشد، بهتر میتواند قابلیتهای خود را بشناسد و به فعلیت برساند یا آن که سر در باغ اندیشه دارد؟ آیا توجه به نیازهای جسمانی و سطحی به انسان امکان رشد میدهد یا توجه به نیازهای عالی و مخصوص انسانها؟ آیا غرق شدن در خود نمایی و جلب توجه دیگران مسیر منتهی به یافتن خویشتن است؟ انسانی که زندگیاش تحت فرمان و ارادهاش نیست، در حس هویت یابی خود (of Identity A Sense) دچار شکست شده است تا چه رسد به آن که هویتش را به کمال رساند، زیرا سلیقه و خواست دیگران در زندگیاش تأثیر میگذارد و چنان زندگی می کند که دیگران میپسندند، نه آنگونه که خود می پسندد.
بیحجاب در اندیشه نمایش خود و زیبایی خویش است. این امر که عقده حقارت (inferority complex) انسان را مینمایاند، زمینه رشد و تعالی وی را نابود میسازد؛ در حالی که زن مانند مرد یک انسان است و باید از نظر انسانی رشد و تکامل یابد. کسی که با نمایش زیبایی خود و گزینش پوششی ویژه در اندیشه جلب نظر دیگران به سر میبرد، در حقیقت میخواهد با تکیه بر جذابیتهای ظاهری خویش و نه اصالت ها و ارزش های متعالی خود، جایی در جامعه بیابد. در واقع او از این طریق اعلام میدارد، آنچه برایش اصل است و اهمیت دارد، «زن بودن» اوست نه انسانیت و اندیشه و لیاقت و کارآییاش. چنین فردی قبل از همه اسیر خویش است و به مغازه داری شبیه است که پیوسته در اندیشه تزیین ظاهر و تغییر دکور خود به سر میبرد و فرصت پرداختن به آرزوهای بزرگتر را نمییابد.
حجاب و حرمت خود
از نظر روانشناسی، قطعی ترین عامل رشد انسان «میزان ارزشی» است که هر فرد برای خود قائل است، به عبارت بهتر، نافذترین عامل رشد روانی و شخصیتی انسان، سطح حرمت خود (esteem – Self) او است. درجه ارزیابی فرد از خود، حرمت خود خوانده میشود و در واقع بازخوردی از مورد قبول بودن و مورد قبول نبودن به شمار میآید. این قضاوت در قالب رفتارهای کلامی و غیر کلامی بروز میکند و گسترهای است که فرد خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش یا ناموفق و بیارزش میداند.
«سطح حرمت خود» درسازش یافتگی هیجانی، اجتماعی و عاطفی تأثیر بسیار دارد و از عوامل تعیین کننده اساسی در شکل دهی الگوهای رفتاری و عاطفی است؛ به گونهای که تردید افراد در ارزشمندیشان به ناتوانی در رسیدن به زندگی عاطفی موزون میانجامد. این افراد همواره از آشکار شدن ناتوانیهایشان هراسناکند و صحنه را ترک میکنند. از طرفی خلاقیت با «سطح حرمت خود» رابطه کاملا مستقیم دارد، به راستی آیا برهنه شدن و کشاندن رفتارهای جنسی به کوچه و خیابان به آدمی ارزش میدهد و انسان را از احساس ارزشمندی بهرهمند میسازد؟ البته شاید احساس رضایت آنی و زود گذر پدید آورد، ولی کمتر کسی است که برخورداری از این حالت و رفتار را ارزش تلقی کند و شخص برخوردار از این روحیه را ارزشمند بداند. افزون بر این، تأمین هر خواسته همیشه با احساس رضایت همراه نیست. در جامعهای که برهنگی تمام شریانهای آن را پر کرده و زن و مرد همواره در حال مقایسه داشته ها و نداشته های خویشند، انسانها در تشویش مستمر و دلهره همیشگی فرو میروند، زیرا رقابت و مقایسه در میدانی رخ مینماید که ظرفیت رقابت ندارد و به این سبب، آدمی به تنوع طلبی حریصانه کشیده میشود. بیتردید تا وقتی این اندیشه فضای ذهن آدمی را آکنده است، فرصتی برای بروز خلاقیت و ابتکار باقی نمیماند.
ذهن مشغول به تصاحب دل دیگران و جلب نظر مردان و پسندیده شدن، هرگز اندیشه علمی را بر نمی تابد و نمیتواند یافت های تازه عرضه کند. او در پی آن است که در وضعیت موجود پسندیده شود نه آن که وضعیت را تغییر دهد و با ابتکار و خلاقیت، طرحی نو در اندازد.
از سوی دیگر، از آنجا که احساس بیارزش بودن تمام وجود این افراد را پرکرده است، در پی جبران این کمبود بر میآیند و چون آسانترین راه رسیدن به این احساس، مقبول دیگران واقع شدن است، از طریق روابط جنسی و عرضه پیکر خود دراین مسیر گام بر میدارند تا به شکلی، احساس ارزشمندی از کف رفته خود را جبران کنند؛ در حالی که شخص برخوردار از حجاب هرگز چنین نیازی را احساس نمیکند.
در نگاه او بهترین راه جبران احساس ارزشمندی آن است که خود را از دسترس بیگانگان دور نگه دارد و مقام و موقعیت خود را پایین نیاورد، از همین رو است که ویل دورانت میگوید: زنان دریافتند که دست و دل بازی، مایه طعن و تحقیر است؛ بنابراین، چنین افرادی هم ارزشمندی را از کف دادهاند و هم در جبران آن به بیراهه رفتهاند. راه رسیدن به احساس ارزشمندی پایدار، رفتن در پی کسب صفات ارزشمند و پایدار است.
انسان برخوردار از حجاب، با دور نگهداشتن خود از دسترس دیگران، سطح ارزشمندی خود را ارتقا میبخشد تا آنجا که مرد، نیازمندانه به آستان وی روی میآورد. بی تردید اگر زنان این مفهوم را به طور کامل درک کنند، به پوشیده داشتن و مخفی ساختن پیکر خویش بیشتر گرایش نشان میدهند و پی خواهند برد که راه احساس ارزشمندی در دسترس و مقبول بودن لحظه به لحظه نیست. راسل میگوید: از لحاظ هنری، مایه تأسف است که بتوان به آسانی به زنان دست یافت. ویل دورانت نیز میگوید: آنچه میجوییم و نیابیم عزیز و گرانبها میشود.
ویلیام جیمز به صراحت توصیه میکند: زنان عزت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند، خود را مبتذل نکنند و خود را از دسترس مردان، دور نگهدارند.
پس حجاب احساس ارزشمندی است که موقعیتی بلند مرتبه برای زنان پدید میآورد و مردان را در محدودیت فرو میبرد.
بهترین دانستنی ها در کلام امام کـــاظم (ع)
امام کاظم (ع) فرمودند: «وَجَدتُ عِلمَ النّاسِ فی اَربعٍ: اَوَّلُها اَن تَعرِف رَبَّکَ، وَ الثّانِیَهُ اَن تَعرِفَ ما صَنَعَ بِکَ، وَ الثالِثَهُ اَن تَعرِفَ ما اَرادَ مِنکَ، وَ الرّابِعَهُ اَن تَعرِفَ ما یُخرِجُکَ مِن دینکَ؛ دانش مردم را در چهار چیزیافتم: اول: پروردگارت را بشناسی. دوم: بدانی با تو و برای تو چه کرده است. سوم: بدانی از تو چه خواسته است. چهارم: بدانی چه چیز، تو را از دینت بیرون می کند. (کشف الغمّه، ج۳، ص۴۵)
شرح حدیث
دامنه علم بسیار گسترده است و دانستنی های زیادی وجود دارد که می توان آنها را آموخت، ولی کدام علم نافع است و سرنوشت ساز؟ در فراگیری دانش ها هم باید «اولویت بندی» کرد و لازم ترین ها را برگزید.
آنچه امام کاظم(ع) در این حدیث بیان فرموده، خلاصه مهم ترین دانستنی هایی است که سعادت انسان را به ارمغان می آورد.
اولین گام خداشناسی است، سپس نعمت شناسی، آن گاه وظیفه شناسی و در مرتبه چهارم، آسیب شناسی و آنچه موجب گمراهی انسان می شود و انحراف اعتقادی پدید می آورد. تفکر در هر یک از اینها، آثار مهمی را در پی دارد.
کسی که خدا را شناخت، به عبودیت او می پردازد و برده دیگری نمی شود. کسی که نعمت های خدا را شناخت، شاکر خواهد شد و از طریق سپاس نعمت های او حق بندگی را ادا خواهد کرد. کسی که وظایف و تکالیف الهی را شناخت، با عمل به وظیفه، رضای خالق را به دست خواهد آورد. کسی هم که به عوامل انحراف آفرین و گمراه کننده آشنا شد، به راحتی از دین و عقیده اش برنمی گردد. پس بهترین دانستنی ها را بیاموزیم.
حجاب ضرورتی شرعی
حجاب یک ضرورت شریعتی است؛ شریعت است؛ ضرورت شرعی است؛ یعنی هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد؛ این را همه باید بدانند. این که حالا خدشه کنند، شبهه کنند که آیا حجاب هست، لازم است، ضروری است، نه، جای خدشه و شبهه ندارد؛ یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود، منتها آن کسانی که حجاب را به طور کامل رعایت نمی کنند، اینها را نباید متهم کرد به بی دینی و ضدانقلابی؛ نه. من قبلا هم گفته ام؛ یک وقتی در سفری از سفرهای استانی که می رفتم، در جمع علما گفتم این را علمای آنجا جمع بودند؛ گفتم چرا گاهی بعضی از شما این خانمی را که حالا فرض کنیدیک مقداری موهایش بیرون است یا به تعبیر رایج بد حجاب است ــ که حالا باید گفت ضعیف الحجاب؛ حجابش ضعیف است ــ متهم می کنید؟ بنده وارد این شهر شدم، جمعیت آمدند استقبال؛ شاید اقلا یک سوم جمعیت این جور خانم ها هستند، دارند اشک می ریزند؛ این را نمی شود گفت ضد انقلاب است؛ این چطور ضد انقلابی است که این جور با شوق و با حرارت و با انگیزه می آید و مثلا فرض کنید در فلان مراسم دینی یا فلان مراسم انقلابی شرکت می کند؟ اینها بچه های خودمانند، دخترهای خودمانند. من چند بار تا حالا در خطبه نماز عید فطر این را تکرار کرده ام که در مراسم ماه رمضان، در شب های احیا عکس هایش را برای من می آورند، حالا من که آنجاها را نمی توانم [بروم] اما تصویرش را برای من می آورند، زن ها با ریخت های مختلف، قواره های مختلف اشک می ریزند؛ من حسرت می خورم به آن جور اشک ریختن! می گویم ای کاش من هم می توانستم این جور مثل این دختر، مثل این زن جوان اشک بریزم؛ این را چطور می شود متهم کرد؟ بله، کار درستی نیست، بدحجابی یا ضعف حجاب درست نیست اما این موجب نمی شود که ما این [افراد] را از حوزه دین و انقلاب و مانند اینها خارج بکنیم و خارج بدانیم؛ چرا؟ البته همه ماها یک نقص هایی داریم، باید نقص ها را برطرف کنیم؛ هر چه بتوانیم برطرف کنیم، بهتر است. (14/10/1401)