دره خرسون دیگر خرس ندارد

فرشید خدادادیان   دره خرسون، گردنه پازنون، تنگ شیر کشی، چاه کفتر پرون و تل بزان، نام های مناطق مختلف کوه تپه های خوزستان و مناطق همجوار در کوهپایه های زاگرس مرکزی بودند. نام هایی که ساکنان بومی در سال های قبل از حضور صنعت نفت و به واسطه دیده ها یا شنیده های خود و نشانه هایی مبنی بر حضور خرس، پازن (بزکوهی)، شیر، کبوتر چاهی و... در مناطق بکر زاگرس، به این مناطق می دادند.

پس از حضور کاوشگران نفت و شکل گیری و توسعه صنعت نفت نیز همین اسامی، وجه تسمیه برخی مناطق عملیاتی شد، از جمله معروف ترین این مناطق، دره خرسون (دره خرس ها) در نقطه ای بود که با کشف نفت و فوران نخستین چاه نفت ایران و خاورمیانه در آن، شهرتی جهانی یافت؛ اما خرس های دره خرسون از شهرت و هیاهو و از دیده شدن و بدتر از آن جهانی شدن متنفر بودند!

دره خرسون، منطقه ای مشجر از درختان سدر (کنارkonar) و انجیر کوهی و درختچه های کوچک بود که در شیار یکی از کوهپایه های منطقه قشلاقی بختیاری ها در جنوب رودخانه کارون قرار داشت. از دیرباز و هنگامی که عشایر بختیاری در آن دره، خرس مشاهده و شکار کرده بودند، این محل در گویش محلی به «دره خرسون» موسوم شده بود.

منطقه قشلاقی بختیاری ها، سالانه از فروردین تا مهرماه، خالی از سکنه بود و این امر سبب شده بود حیوانات مختلف و از جمله خرس ها، در غیاب آنها، احساس امنیت داشته باشند؛ امنیتی که البته در شش ماه دوم سال دچار خدشه می شد. «مال کنون» (جابه جایی) و کوچ عشایر از ییلاق در آن سوی کوه های زاگرس، زنگ بیدار باش و هشیار باش حیات وحش قشلاق و از جمله خرس های دره خرسون بود و شش ماه بعد و با آغاز فصل گرما، ما ل کنون رفتن شان از قشلاق به سمت خنکا و علفزارهای ییلاق، زنگ راحت باش حیات وحش!

خرس های دره خرس نیز بعد از رفتن اهالی بومی، شش ماه گرم سال را در سایه سار انجیرهای کوهی و زیر نی های کنار چشمه آب تلخ دره و بوی تیز گوگرد که از خلل و فرج دره بیرون می آمد، سپری می کردند. بوی گاز، همزاد دره خرس بود و تابستان به همراه گاز و قیر طبیعی از خلل و فرج سنگ ها بیرون زده می شد.

دره خرسون هر غروب روزهای بهار، محل بازی توله خرس هایی بود که اواخر زمستان با نگرانی مادران باردارشان به دنیا می آمدند و با جثه های کوچک چند ماهه شان، میان بوته ها و کنار چشمه آب تلخ بازی می کردند و با تقلید از والدین شان سعی می کردند که از درخت های انجیر کوهی، انجیر بچینند و در نیزارها، ساقه های نی را برای خوردن مغز آن به دندان بکشند.

از شکارچیان چیره دست با تفنگ سرپر خبری نبود و خرس ها می توانستند به راحتی در طبیعت زیبا و بکر بازی کنند و نظاره گر پدر باشند که با لاشه بزی شکار شده از ارتفاعات بالای دره که اهالی بومی به آن «تل بزان» (tol-bozan) می گفتند، باز می گشت. پدر می دانست توله خرس ها علاوه بر انجیر و مغز ساقه نی به گوشت هم نیاز دارند.

فصل بهار اما، شرایط به گونه ای دیگر بود! صدای لرزش زمین، ناشی از چرخش مته حفاری انسان ها از زمستان سال پیش، خواب خرس ها را آشفته می کرد و رفت و آمد آدم ها، الاغ ها و اسب ها و هرازگاه هیولاهای متحرک آهنی که انسان ها به آنها «اتول» می گفتند، آرامش دره را برهم می زد. بعد از قطع کردن درختان سدر و انجیر، آدم ها درخت آهنی بزرگی درست می کردند و مشغول کندن جایی می شدند که از سوراخ آن گاز و قیر و بوی گوگرد بیرون می آمد. آدم ها مصمم بودند به گنج نهفته در آن دره بدبو، دست پیدا کنند.

خرس ها دیگر نه از صدای تفنگ سرپر شکارچی های فصلی، بلکه از صدای غرش نفت در آسمان دره در هراس بودند. دره خرسون دیگر جای امنی برای ماندن نبود! درختی نبود تا پشت آن پناه بگیرند و گودالی نمانده بود تا بتوانند در آن زندگی کنند. چشم آبی ها درخت ها را بریده بودند و با تجهیزات آهنی، درخت های آهنی ساخته بودند.

دیگر جای ماندن نبود! خرس های کوچولوی بهار 1287 سایه به سایه پدر و مادرشان شیب دره را به سمت بالا می پیمودند تا به «تل بزان» برسند و ازآ نجا شاید به رودخانه کارون و به دشت و کوهپایه های امنی که بختیاری ها آن را «شیمبار» و «بازفت» می خواندند، بروند. به بالای دره که رسیدند، برای آخرین بار پشت سرشان را نگاه کردند و دیدند بیشه کوچک دره خرسون به جنگلی از آهن و تاسیسات نفتی تبدیل شده است!

دره خرسون دیگر خرس ندارد! همچنان که تل بزان، بز ندارد و گردنه پازنان، پازن! اما تاریخ مناطق نفت خیز ایران، این نام ها را در گذر ایام از خاطر نخواهد برد.

 

پمپ بنزین «آوری هاردول»

اغلب گاراژداران پس از سال های جنگ جهانی دوم با دستگاه پمپ بنزین ساخته شده از سوی شرکت «آوری هاردول» مدل s آشنایی داشتند. سه طرح متنوع از این مدل وجود داشت: پیش آماده، استاندارد و کامپیوتر. سادگی در طراحی و ساخت به همراه صحت و درستی پایدار به کاربرد گسترده محصولات اندازه گیری «آوری هاردول» انجامید.

دو طرح اول، صفحه ای شبیه ساعت دیواری داشتند که عقربه های آن در جهت عقربه های ساعت حرکت می کرد. سیستم صفرکننده خودکار وجه مشخصه پمپ های مدل s  آوری هاردول است.

این پمپ از نوع تسمه ای است که روی جداکننده هوا قرار گرفته و دارای بازوی شعاعی است که بین قسمت فوقانی پمپ و حباب شیشه ای قرار گرفته است و می تواند چرخش ۳۶۰ درجه ای داشته باشد که شیلنگ و نازل به آن متصل هستند. این نازل متوازن قابلیت جلوگیری از پاشیده شدن سیال را در همه حال داشت.

پمپ بنزین «آوری هاردول» در موزه بنزین خانه آبادان نگهداری می شود. در موزه بنزين خانه آبادان  تمامی اسناد،  مدارك و اشيای مرتبط با پمپ بنزین مانند تلمبه ها، پيمانه ها، ظروف حلبي و ابزار و تجهيزات مرتبط و همچنين  روزنامه ها، مكتوبات، تصاوير و اسناد قديمي و اسكانس هاي منقش به تصاوير پالايشگاهي و تأسيسات نفتي  وجود دارد، پمپ بنزین آبادان در سال ۱۳۰۶ از سوي شركت بريتيش پتروليوم در آبادان بنا شد.

 

نمایش برخی اسناد فروش نفت  در نمایشگاه

 مدیریت موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت ایران، برخی از اسناد فروش نفت ایران در دهه60 را برای نخستین بار در بیست وهفتمین نمایشگاه بین المللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی با شعار «صنعت نفت؛ تولید فناورانه، مصرف بهینه» در سالن 8 و 9 در معرض دید علاقه مندان قرار می دهد.  بیست وهفتمین نمایشگاه بین المللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی ۲۷ الی ۳۰ اردیبهشت سال ۱۴۰۲در محل دائمی نمایشگاه های بین المللی تهران برگزار می شود. مدیریت موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت در این دوره از نمایشگاه ضمن نمایش اسناد و اشیای تاریخی صنعت نفت از اکتشاف تاکنون آماده  است در محل غرفه، شنوای روایت تاریخی و خاطرات پیشکسوتان از تاریخ صنعت نفت باشد.  در بیست وهفتمین نمایشگاه بین المللی صنعت نفت بیش از یکهزار و ۵۰۰ شرکت ایرانی و خارجی در بخش های مختلف از جمله شرکت های بالادستی نفت و گاز، اکتشاف و تولید، سازندگان داخلی، صنایع میان دستی و پایین دستی گاز، پالایش و پتروشیمی و شرکت های دانش بنیان، پارک های فناوری، دانشگاه ها، استارت آپ ها و سایر شرکت های مرتبط با صنعت نفت حضور دارند.

 

تخفیف بده نبودم (بخش دوم)

«بالاخره من این موضوع را جا انداختم که تولید نفت اوپک از 24 میلیون بشکه به16 میلیون بشکه کاهش یابد،  به نحوی که سهم عربستان تولید 5.5 میلیون بشکه و سهم ایران 2.4 میلیون بشکه در روز باشد. در مدت چهار سالی که وزیر نفت بودم، با این مصوبه، همیشه بیش از هزینه کشور درآمد داشتیم. من اوپک را تحت فشار قرار دادم و رقم 24میلیون را به16میلیون بشکه در روز رساندم؛ یعنی در مدت چهار سال مسؤولیت در وزارت نفت، مقدار تولید 8 میلیون بشکه نفت را در بازار جهانی کاهش دادیم و بعد هم قیمت نفت تثبیت شد.  در ابتدای وزارت من، نفت به قیمت 37 دلار فروش رفت و آخرین قیمتی که در اوپک تصویب شد 29 دلار و چند سنت بود.کشورهای غربی ادعا می کردند که افزایش شدید قیمت نفت سبب زیان می شود. همان کشورها با ما همراهی نمی کردند و اصلا حق دبیرکلی ما را در اوپک به رسمیت نمی شناختند. من نفت را از 29 دلار کمتر نفروختم و در مدت چهار سال مسؤولیت وزارت،120میلیارد دلار تحویل دولت دادم که در آن زمان از هزینه های دولت بیشتر بود.بالاخره از طریق صادرات نفت، ما سالی30 میلیارد دلار به دولت تحویل می دادیم؛ اما به اندازه مثلا یک اداره برق در هیأت دولت به حرف های من گوش داده نمی شد. در حالی که بالاخره کارهای خیلی عمده ای شد.  نفت از 10 تا 12 دلار پیش از انقلاب به حدود40 دلار رسیده بود.بعضی از این کشورها می آمدند و تخفیف می خواستند ما هم نمی توانستیم تخفیف بدهیم. من تخفیف بده نبودم. می گفتیم که مثلا این کشورها یک ماه بعد پول نفت را بپردازند.در این زمان، ماده واحده ای در دولت تصویب شد. غیر از دو کشور سوریه و ترکیه، جای دیگر را در نظر نداشتیم.  در آن زمان به کشورهایی مانند سوریه و ترکیه نفت نمی رسید و آنها هم توان پرداخت نداشتند. بعد هم ما نفت را به صورت نقد می فروختیم و آنها باید با پول نقد بدهی خود را تسویه می کردند. من هم محکم ایستاده بودم که همه خریداران باید نقد بپردازند؛ اما صحبت ها بیشتر به سمت مبادله کالا به کالا رفت و سرانجام دولت گفت به جای اینکه نقدی بدهند، معامله کالا با کالا داشته باشند.  در سوریه صنعت نساجی و یک مقداری هم وسایل الکتریکی رونق داشت. در ترکیه وضع قدری بهتر بود؛ اما مقدارش کم بود. بالاخره من مقاومت کردم و در مورد ترکیه، پول نقد گرفتم اما در مورد سوریه ...»

 تاریخ شفاهی وزرای نفت ایران؛ سید محمد غرضی

 

قرارداد دارسی یا امتیازنامه دارسی، قراردادی به مدت 60 سال در سال ۱۹۰۱ (۱۲۸۰خ) امضا شد.