نگاهی به ویژگی های فردی روح الله الخمینی
چهاردهم خردادماه درتقویم ایران، مصادف با روزی حزن آلود است، روزی که یک ملت بر رفتن پیری فرزانه که معمار انقلابی بزرگ برپایه استکبارستیزی بود، اشک ریخت و با خمینی کبیر وداع گفت. این نوشتار، اشاره ای دارد به ویژگی حضرت امام خمینی(ره) که از سال 43 با انتقادهای صریح و بی پروای خود لرزه بر رژیم پهلوی انداخت و در سال 57 با تکیه بر دین و ملت حق طلب، نظام جمهوری اسلامی را بنا نهاد؛ نظامی که ریشه درخت آن امروز 44 ساله شده است. ویژگی های حضرت امام خمینی (ره) از ابعاد مختلف دینی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قابل بررسی است؛ در این نوشتار،تنها به جنبه ای از این بی شمار ویژگی پرداخته شده و تنها بخش از ویژگی های فردی ایشان مورد توجه قرار گرفته است.
وقت شناسی و نظم در امور
از آنجا که انسان موجودی است با گرایش های گوناگون و این گرایش ها در جامعه بشری در تقابل و ناسازگاری اند، آنچه می تواند انسان را از این تنش نجات بخشد، وفاداری و عمل به قانون و ارج نهادن به حقوق دیگران است.
امام خمینی (ره) ساعات شبانه روز خود را تقسیم بندی کرده بودند و ساعت عبادت، استراحت، مطالعه، رفت و آمد و ... ایشان مشخص بود و این تقسیم و برنامه ریزی، مبنای تنظیم برنامه خانواده امام(ره) نیز شده بود. توجه به رفتار و عملکرد امام نشان می دهد که ایشان در تمام امور، بسیار به رعایت نظم مقید بودند و با نظم و برنامه خاصِ از پیش معین شده، کارهای خود را انجام می دادند.
حسن خلق
در تعریف حسن خلق گفته اند: حالتی است نفسانی که از به هم پیوستن و در هم تنیده شدن صفات نفسانی حاصل می شود و آن، حسن صورت باطن است که همان صورت نفس ناطقه و درک کننده است چنان که حسن خلق، حسن صورت ظاهر و تناسب اجزا با یکدیگر است. با این فرق که حسن صورت ظاهر، اختیاری و اکتسابی نیست، اما حسن صورت باطن، ممکن است اکتسابی باشد؛ از این رو آیات و روایات بسیاری در تشویق و تحصیل آن وارد شده است. امام (ره) نیز این حسن صورت باطنی را به خوبی با الگوگیری از ائمه معصومین (ع)، کسب کرده و با تمام اشتغالات ذهنی و فکری که داشتند، هم اهل مزاح و شوخی بودند و هم از خلق و خویی بالا برخوردار بودند. این نرم خویی و آرامش در کلام و رقت قلب ایشان به گونه ای بود که همه افراد خانواده حتی بچه ها به خود اجازه شوخی و مزاح با ایشان را می دادند. ایشان همیشه در حال لبخند بودند تا جایی که نوه های امام، خانم ها نعیمه و عاطفه اشراقی نقل می کنند: همه ما فکر می کردیم که امام، ما را بیشتر از دیگران دوست دارد، چون به همه لبخند می زدند.
زهد و ساده زیستی
شیوه زندگی امامان شیعه (ع) این بود که اسیر دنیا و دلبسته به آن نبودند و در هر وضعی، این روحیه را با کمال قدرت حفظ و با این حال از مواهب دنیا استفاده می کردند. امام(ره) نیز از این حالت روحی مستثنا نبودند و این گونه زندگی کردن با روح او و پدرانش عجین شده بود. هیچ گاه از سطح کمترین فرد جامعه بالا نیامد و حتی حاضر نشد در گرمای طاقت فرسای نجف، پنکه ای بخرد و یا شب ها برای استراحت به منطقه خنک تری مانند کوفه برود. امام، حتی در پاریس نیز، با وجود سرمای هوا و کهولت سنشان، دستور دادند وسایل گرمازای منزل مسکونی شان را خاموش کنند تا با مردم ایران که در زمستان ۵۷ به علت کمبود نفت در مضیقه بودند و سرما را تحمل می کردند، همدردی کنند. زهد و سادگی امام، یادآور زهد و سادگی انبیای سلف صالح بود و همه را متحیر کرده بود. نکته مهم این بود که امام می توانست در بهترین شرایط، به لحاظ مادی، زندگی کند اما ساده می زیست.
ورزش
از جمله کسانی که بسیار به امر ورزش اهمیت می دادند و خود به آن عمل می کردند، رهبر کبیر انقلاب بود. ایشان تأکید زیادی بر ورزش سالم داشتند و می فرمودند: عقل سالم در بدن سالم است. ورزش همان طور که بدن را تربیت می کند، عقل را هم سالم می کند و اگر عقل سالم شد، تهذیب نفس هم دنبال او باید باشد. شما همان طور که ورزش می کنید و اعصاب خودتان را قوی می کنید و ان شاء الله برای مملکت و آتیه مملکت مفید خواهید شد، لازم است که همه ابعاد وجودی خودتان را تحت تربیت ورزشی درآورید. امام خمینی (ره) به بسیاری از رشته های ورزشی علاقه مند بودند، اما رشته خاصی را ترجیح نمی دادند. از جمله ورزش هایی که حضرت امام خود بیشتر به آن اشتغال داشتند، می توان به کوهنوردی، فوتبال در سنین نوجوانی، شنا، ژیمناستیک، پرش طول و ارتفاع و ورزش های باستانی و کشتی در سنین جوانی اشاره کرد. اما وقتی پا به سن گذاشتند، بیشتر به کوهنوردی و پیاده روی می پرداختند و هیچ گاه به خاطر برنامه ای، از ورزش نمی گذشتند و در توصیه هایشان به فرزندان و نوه های خود می فرمودند: «در ساعت تفریح، درس نخوانید و در ساعت درس خواندن، تفریح نکنید؛ هر کدام در جای خود».
شجاعت
شجاعت، در لغت، به معنای استواری و استحکام قلب و اراده در شرایط سخت و درگیری های طاقت فرساست. [۴۸] شجاعت، امری قلبی است و در فارسی، به معنای دلاوری و دلیری و ضد ترسویی و اضطراب است که از ناتوانی نفس و ضعف یقین، سرچشمه می گیرد. حجت الاسلام غیوری نقل می کند: هیچ گاه در برابر هیچ یک از مخالفین داخلی و خارجی، کوچک ترین ضعفی را از خود نشان ندادند و هر قدر مخالف قوی تر بود، ایشان سخت تر و طبق تشخیصشان، با تمام قدرت برخورد می کردند. آن روزی که ایادی طاغوت به مدرسه فیضیه یورش آوردند و بنا این بود که بعد از اتمام جنایاتشان در فیضیه، به منزل امام حمله ور شوند، حضرت راضی نشدند در خانه را ببندند.
سه عمل
همراه سه عمل؛
حدیثی زیبا از
حضرت رضا(ع)
امام رضا (ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِثَلَاثَةٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَةٌ أُخْرَى» خدا در قرآن سه چیز را کنار سه چیز قرار داده؛ یعنی اگر این هایی که کنار هم قرار گرفته یکی را معتقد باشی و دیگری را معتقد نباشی، آن یکی هم فایده ندارد. اگر شما دو لنگه در داشته باشی و یک لنگه اش را برداری خطرناک است، فرقی نمی کنند چه هر دو لنگه اش نباشد چه یک لنگه اش. دوچرخه ای که یک چرخش نباشد یا هردوی آن نباشد نمی شود با آن راه رفت. لذا فرمود: خدا سه چیز را به سه چیز مقرون کرده، اگر کسی یکی از این ها را منکر شد دیگری هم فایده ای ندارد، این موارد چه هستند؟
١. نماز و زکات
«أَمَرَ بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ» اولین موردش همراه بودن نماز و زکات است. در قرآن هرکجا نگاه می کنی غالباً نماز و زکات باهم است. «فَمَنْ صَلَّى وَ لَمْ یُزَکِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلَاتُهُ» کسی که نماز بخواند امّا وجوهاتش را ندهد، بگوید من نماز می خوانم ولی خمس و زکات نمی دهم، فایده ای ندارد؛ چون این دو مکمل هم هستند. مالتان را پاک کنید! نگذاریم اولاد اینجا مصرف کند ولی ما آنجا پاسخگو باشیم. مالتان را حلال کنید، بگذارید وجوهات مالتان پرداخت شود. شما اگر نماز خواندی زکات ندادی نمازت پذیرفته نیست.
۲. شکر خدا و احترام به والدین
«وَ أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَیْنِ» دومین موردش همراه بودن شکر خدا و احترام به والدین است. خداوند در قرآن کریم غالباً این دو را کنار هم قرار داده است، «أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوَالِدَیْکَ» و در جای دیگری هم آمده که به خدا شرک نورزید و پدر و مادرتان را احترام کنید. «أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» «فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ» اگر کسی پدر و مادرش را احترام نکند شکر خدا هم کرد به درد نمی خورد؛ چون یک لنگه در را زمین گذاشته، ناقص برخورد کرده، فرمود: شکر خدا با شکر والدین کامل می شود. قرآن که تصادفی آیاتش کنار هم نیامده است، اعتقاد ما این است که جمع آوری آن توقیفی است که به دستور شخص پیامبر (ص) چینش شده است. در چهار جای قرآن احترام به والدین را کنار توحید آورده است و در چند جای دیگر کنار شکر خودش آورده است. این سخن سلیمان پیغمبر است: «رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلى والِدَیَّ»
از امام صادق (ع) پرسیدند معنای «وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» چیست؟ امام صادق (ع) فرمودند: «وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» معنایش این است که نیکو سخن بگویی و قبل از آن که پدر و مادرت درخواست کنند تو مشکل شان را شناسایی و حل کنی. به تو زنگ نزند که دارو می خواهم که برایش بخری، بلکه خودت بروی و نیازشان را برطرف کنی. به تو زنگ نزند که مریضم و مرا دکتر ببر، تو باید بفهمی مریض است و او را دکتر ببری. نگوید برنج تمام شد، تو خودت بروی در آشپزخانه اش ببینی تمام شده بگیری بگذاری، این «وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» است؛ البته پدر و مادرها هم باید بچه را تحویل بگیرند، احترام کنند و تبعیض قائل نشوند. یکی از مفسرین می فرماید: خدا در مورد والدین مرتب ما را هل داده است، امّا در مورد اولاد دستور به توقف می دهد. شما در سرپایینی ها که می روید تابلو زده اند که با دنده سنگین حرکت کنید، سرعت را پایین بیاورید، مواظب باشید؛ در مورد اولاد هم همین طور با دنده سنگین حرکت کنید، مواظب باشید «إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَ أَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا» فتنه اند. چنین است. چنان اند. اگر اولادتان خلاف گفت حرفش را گوش ندهید. مرتب نفی گذاشتند؛ امّا در مورد والدین جز در موارد خاص مثل بحث شرک، توصیه به احسان دارد.
٣. تقوا و صله رحم
«وَ أَمَرَ بِاتِّقَاءِ اللَّهِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ» سومین موردش همراه بودن تقوا و صله رحم است. خدا در قرآن فرمان به تقوا داده، در بعضی از آیات دو بار به آن دستور داده، مثل سوره حشر. در قرآن مرتب «اِتَّقُوا اللّهَ» داریم. در خطبه های نماز جمعه باید «اتقوا الله» بگویند. این تقوا را در سوره نساء نگاه کنید «وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ» کنار هم است. «فَمَنْ لَمْ یَصِلْ رَحِمَهُ لَمْ یَتَّقِ اللَّهَ» فرمود: کسی که تقوا داشته باشد امّا فامیلش را تحویل نگیرد و صله رحم به جا نیاورد مثل این است که تقوا ندارد.