ظهور متجددانه دو شهر ایرانی   در سرزمین های نفت خیز(بخش دوم)

 از مهندسی نفت تا مهندسی اجتماعی

ماجراي ماليات

دريافت ماليات از سوي شرکت نفت به همين جا ختم نشد بلکه دو سال بعد کارگزار محمره به وزارت امور خارجه درباره اعتراض روساي اصناف و کسبه عبادان نسبت به رفتار شرکت نفت، گزارشي ارسال کرد. آنان معترض بودند که علاوه بر پرداخت حق الارض به شرکت نفت، ملزم به پرداخت ماليات نيز شده اند. شرکت نفت با کمک سردار اقدس شيخ خزعل اهالي آبادان را مجبور به پرداخت مالياتي به نام حق الارض و عوارضي به نام عوارض صحيه نموده بود. شرکت نفت مدعي بود که پول به دست آمده از طريق اين ماليات ها را به مصرف نظافت و پاکسازي و بهداشت شهر مي رساند. ماليات صحيه در ازاي خدمات درماني بود که شرکت نفت به ساکنين آبادان ارائه مي کرد و حقالارض، وجهي بود که يک مالک ميتوانست از کساني که از ملکش استفاده مي کردند، دريافت کند. درواقع حقالارض دليل اثبات مالکيت شرکت نفت بر اراضي مورد نظر در آبادان نيز بود.تصميم روساي شرکت نفت براي دريافت عوارض صحيه در مقابل خدماتي همچون سرم ضد طاعون و برقراري قرنطينه و آتش زدن کپرهاي مبتلايان به بيماري و گندزدايي بود که در اين سال به اهالي آبادان و خرمشهر ارائه کرده بودند. با يادآوري اينکه در اين سال فقط از بيماري وبا 911 نفر در آبادان جان سپردند، اهميت اقدامات پيشگيرانه معلوم مي شود.

نوسازي و حاشيه نشينان بي خانمان

شيوع بيماري هاي واگير، گسترش شرکت شهر آبادان و حساسيت مديريت جديد بر روي شکل و مهندسي سبک معماري بناها در اين جزيره همگي سبب شد تا مديران شرکت نفت برنامه ريزي شهري تازه اي داشته باشند. از 1910م که شهر آبادان شکل گرفته بود تا سال1923 م به جز ساختمان هاي اداري شرکت، کارگاه ها، تراشکاري و آهنگري و..... و پالايشگاه و بنگاه ها، بيمارستان و باشگاه هاي کارمندي و ساختمان هاي خوابگاهي هنديان، بقيه شهر و اهالي براي مديران شرکت نفت اهميتي نداشت. اينکه چگونه ساخت و ساز انجام بگيرد، مصالح ساختماني چه باشد، کوچه ها و خيابان ها و مهندسي آن چگونه باشد، هيچ کدام مسئله اي نبود که بتواند توجه مسؤولين شرکت نفت را در اين سال ها به خود جلب کند. اين رشد ناموزون شهر و بي ترتيبي بناهاي کارگري و کسبه در اطراف پالايشگاه و محله هاي مخصوص شرکت نفت، بارها مورد اعتراض و انتقاد کارگزاري خوزستان و خرمشهر نيز قرار گرفته بود.يکي از معترضين به رفتار تبعيض آميز شرکت نفت در عريضه اي به مجلس شوراي ملي نوشته است: «منازل انگليسي ها عمارات عالي و تماما گلکاري و داراي مبل هاي تميز، منازل ايراني هاي کارگر کمپاني، کپرهايي است که از حصير بوريايي خودشان ساخته اند. محل کپرها در اماکن متعفن است، بواسطه اينکه بناي کپر منوط به اجازه شيخ است .... بعضي بيچارگان تمکن تهيه چند عدد بوريا و چوب را دارا نيستند. چند چوبي به هم دوخته خيمه مانندي ساخته در تحت ظل آن امرار حيات مي کنند...» اين وضعيت خانه ها و سرپناه ساکنين تازه وارد جزيره در سال1303بود. اما اوضاع قماره ها و مکان ها نيز بهتر از اين نبود. اگرچه اغلب صاحب درآمد خوبي بودند.

تخريب محله هاي تهيدستان در آبادان

تا اين زمان براي ساخت و ساز و بناي خانه و قماره در آبادان، نياز به دريافت مجوز از شرکت نفت بود که معمولا در ازاي پرداخت وجه مشخصي اين اجازه صادر مي شد.به دليل آباداني آبادان در سال هاي جنگ جهاني اول و پس از آن، کار قماره ها آنقدر رونق يافت که در ميان اتباع ايراني از 800تا 1000روپيه خريد و فروش مي شد. در حالي که هر کارگر روزمزد ماهيانه فقط 30 روپيه حقوق مي گرفت.در سال1300ش /1921م بيست و پنج باب قماره توسط يک فرد بغدادي و با اجازه شرکت نفت تخريب و به جاي آنها دکان هاي اجري بنا شد.صاحبان اوليه قماره ها که با پرداخت وجه به شرکت مجوز ساخت قماره را در سال هاي قبل دريافت کرده بودند، معترض شدند. اما شرکت نفت پيشنهاد کرد تا مالکين اوليه از آن تاريخ در ازاي پرداخت بيست روپيه ماهانه از دکان آجري به جاي قماره هاي قبلي استفاده کنند.پس از شيوع بيماري هاي وبا و طاعون در خوزستان و بنادر جنوب، شرکت نفت که با مرگ و مير بسيار اهالي آبادان از اين بيماري ها غافلگير شده بود، ترجيح داد برنامه اي جدي براي بازسازي و نوسازي شهر و ادارهاي براي رسيدگي به بهداشت و نظافت شهر داشته باشد. چرا که تشکيلات بلديه در تمام کشور به صورت عام و در خوزستان به طور خاص هنوز بسيار ضعيف بود.در سال1302ش مجددا صاحبان دکان هاي آجري جديد، ملزم به پرداخت اجاره اي بيش از سال گذشته شدند و در پاسخ، شرکت نفت معترضين را تهديد به تخليه دکان ها نمود. همچنين چند قماره ديگر براي بازسازي و نوسازي به يک فرد هندي و تعدادي دکان ديگر نيز به يکي از مهاجرين رنگوني واگذار شد. اين دکان هاي چوبي نيز تخريب و با آجر و سيمان ساخته شدند و در اجاره متقاضيان قرار گرفتند.در ادامه طرح نوسازي شهر آبادان و تبديل آن به شرکت- شهر مدرن در اوايل تيرماه1303ش، طي اخطاريه هايي به صاحب خانه هايي که در اطراف پالايشگاه و در اراضي معروف به «اراضي کمپاني» بنا شده بودند اعلام شد که فقط 6 ماه فرصت تخليه خانه را دارند، زيرا کمپاني قصد برنامه ريزي براي اراضي خود را دارد. اقدام شرکت نفت مورد اعتراض کارگزاري خوزستان واقع شد، زيرا به عنوان يک شرکت خارجي حق برخورد و گفت وگوي مستقيم با اهالي و اتباع ايراني جز در موارد کاري در ادارات صنعت نفت را نداشت.

 اعتراض هاي ادامه دار

مدير شرکت نفت در پاسخ به سوال کميسر نفت و وزارت فوايد عامه، درباره افزايش قيمت ارزاق و دريافت اجاره بها از دکان ها و ديگر اعتراضات کسبه و اهالي آبادان، توضيح مفصلي دربارهي بازسازي دکان ها و تهيه گارد و حصارکشي اطراف آن براي امنيت بيشتر که طبعاً منجر به افزايش هزينه ها و در نتيجه افزايش اجاره بها شده بود، ارائه کرد.همچنين به پررونق بودن تجارت در شهر آبادان با توجه به قيمت هاي ارزاق و اجناس اشاره کرده و آن را علت اصرار کسبه به ادامه کار در آن منطقه دانست. او در پاسخ به اعتراض کاهش دستمزدها نيز جذابيت هاي ديگر کار در شرکت نفت همچون غذا و منزل و خدمات درماني رايگان براي کارگران را مطرح کرد.در عريضه اي تلگرافي جمعي از اهالي آبادان به مجلس شوراي ملي در تاريخ9سرطان/تير 1303 چنين نوشته بودند:کمپاني جديداً از مالکين به توسط اخطاريه تخليه خانه و دکان تقاضا مي کند. سواد اخطاريه پيوست است. اسامي مالکين ميرزا بابا قماره، علي قماره، سد عبدالکريم قماره، ميرزا علي اکبر قماره و خانه، حسن قماره، رحمن خانه....به اين ترتيب صاحبان خانه ها و قماره هاي اخطار گرفته از شرکت نفت، به کارگزاري خرمشهر و وزارت خارجه و مجلس شوراي ملي و وزارت فوايد عامه شکايت بردند و کمک خواستند. ادعاي معترضين اين بود که نظر به اين که هيچ موسسه خارجي نمي تواند براي رتق وفتق دعاوي خود با رعاياي دولت شاهنشاهي مستقيما مذاکره نمايد، علي هذا سکنه آبادان اين اقدام کمپاني را بي قانون و خلاف رويه دانسته و به وسيله آن مقام محترم جدا اعتراض مي نماييم و استدعا داريم که آن مقام به طور مقتضي از اين حرکات متجاسرانه که لطمه به حيثيت دولت ميزند جلوگيري بفرماييد.کمي بعد شرکت نفت نامه اي براي وزارت فلاحت وتجارت و فوايد عامه فرستاد که تغيير تصميم شرکت نفت مبني به عدم تخريب خانه هاي کساني که در اراضي کمپاني ساکن هستند، تا زماني که براي آنها از سوي شرکت منزلي تهيه شود را اعلام کرد. مهندسي که متخصص شهرسازي آبادان بود و بايد از لندن به منطقه نفتي مي آمد تا ترتيب نقشه و مهندسي شهر را بدهد، سفرش به تعويق افتاده بود و بنابراين برنامه هاي شرکت در نوسازي شهري نيز تغيير کرده بود.در گيرودار اين موضوع شورش و بلواي شيخ خزعل در خوزستان و قيام سعادت نيز آغاز شده بود. شرکت نفت از فرصت حداکثر استفاده را کرده و بدون اطلاع کارگزاري با کمک شيخ عبدالله نايب الحکومه، شيخ خزعل در آبادان و يک منشي، صاحبان خانه هاي مورد نظر را با کتک و تهديد مجبور به امضاي قرارداد فروش خانه کرد. خانه ها در ازاي مبلغي اندک بلافاصله تخريب و اراضي به کمپاني تحويل شد.در نتيجه شکايات مکرر اهالي آبادان و تلاش نمايندگان و وکلاي ايشان در وزارتخانه هاي فوايد عامه و امور خارجه و مجلس شوراي ملي بالاخره شرکت نفت مجبور به اعزام نماينده به «کميسيون رسيدگي به عرايض» با حضور کارگزار و وکيل کنسولگري انگليس در کارگزاري انگليس گرديد.پس از برگزاري هفت جلسه و انجام تحقيقات از صاحبان خانه هاي خراب شده، و گذشت چندين ماه بالاخره در آغاز سال 1304ش محق بودن ساکنين و صاحبان خانه ها و قماره هاي تخريب شده مورد تأييد قرار گرفت و شرکت نفت پذيرفت که مبلغ غرامت تعيين شده15000روپيه را به اهالي خسارت ديده بپردازد.گذشته از محروم ترين و ضعيف ترين افراد که قطعا تعدادشان نيز اندک نبوده است و در کپرها و خيمه ها زندگي مي کردند؛ که هيچ بحثي درباره خسارت ديدنشان مطرح نبود، آنهايي که «خانه خراب» شده بودند 139 خانواده بودند. از اين تعداد بسياري کارگران شرکت نفت بودند که بنا به مصالح شغلي خود، حاضر به شرکت در جلسات و تحقيقات کميسيون نشدند. بيست خانواده نيز از اهالي بين النهرين و يا هندي بودند که آنها نيز مشمول دريافت خسارت نبودند. مجموع خانواده هايي که حاضر به ادامه شکايت بودند 57 خانوار بودند. با اين همه، شرکت نفت از پرداخت مبلغ خسارت تعيين شده خودداري و اعلام کرد؛ مبالغ معين شده بيش از واقعيت بوده و شرکت ملزم به پرداخت آن نيست. زيرا هم خانه ها توسط شيخ عبدالله نايب الحکومه تخريب شده و هم اينکه رضايتنامه از مالکين در دست است، به ويژه اينکه تمام قرادادها و قولنامه ها با امضاي يک روحاني اعتبار يافته بود.

يک راي و چند نظر

در نهايت، اگر چه راي کميسيون به نفع شرکت نفت صادر نشد، اما مديران کمپاني نيز مبلغ خسارت تعيين شده را نپرداختند و منکر هر اقدام خلاف قانون شدند محله هاي خود ساخته و خودجوش آبادان به ويژه در اراضي مشهور به کمپاني تا پايان سال1303ش تخريب شده و نقشه هاي جديدي براي آنها کشيده شده بود. مرحله بعدي طراحي بازار ويژه شرکت شهر بود. در اوايل سال 1304ش طرح تأسيس بازاري نسبتاً مدرن به نام بازار شيخ توسط شرکت نفت به وزارت فوايد عامه ارائه شد تا جايگزين قماره هاي تخريب شده باشد. اين بازار طبق خواست شرکت نفت بايد در بيرون دروازه آبادان ساخته مي شد، تفسير بسيار دقيق و زيبايي از کارگزار سهام خارجه خوزستان در علت تخريب اين محله ها و تلاش شرکت نفت براي تأسيس دوباره شهر طبق اصول و نقشه جديد و مهندسي فضاها و کالبد شهري آبادان به شکل ديگر را با هم مي خوانيم:«البته خاطر مبارک مستحضر است درآبادان دو محله است، يکي محله معروف به کمپاني و ديگري محله معروف به شيخ، خانه ها و دکاکين که در اراضي معروف به شيخ مي باشد به حال خود باقي و فعلا هم موجود است و قسمت اعظم شهر عبادان دراين قسمت است و روز به روز هم از طرف اهالي در آبادي آن کوشش مي شود. در اراضي معروف به کمپاني هم قسمتي از خانه ها را خراب کردهاند هنوز دکاکين زياد و خانه هاي ديگر باقي است که کمپاني خيال دارد آنها را هم خراب کند ولي اقدامات لازمه به عمل آمده و کمپاني بايد رضايت صاحبان آنها را به عمل آورد و تا حال در خريد و تخريب آنها اقدامي نشده و به حالت خود باقي هستند. در واقع اقدامات کارگزاري براي اين بوده (که) خانه هايي که سابقا خراب کرده اند و از ميان رفته و اهالي را جبرا مجبور به امضا نموده اند، وجهي به عنوان خسارت اخذ شود، والا اين اقدام براي عموم خانه ها نبوده و قسمت اعظم شهر در دست اهالي و ايراني ها است. ... اما مقصود کمپاني از تخريب خانه هاي واقعه در اراضي معروف به کمپاني هنوز قطعاً معلوم نيست براي چه (مصرفي؟) اين اقدام را کرده است. بعضي ها عقيده دارند، مي خواهند ايراني ها را از محوطه خودشان خارج کرده باشند. بعضي ها مي گويند که مي خواهند در آن اراضي کانالي حفر نمايند که عمارات و کارخانجات خود را به وسيله کانال از شهر جدا نمايند. عقيده فدوي اين است که کمپاني نهايت سعي را دارد که وضعيت عبادان را مثل مسجدسليمان نمايد. يعني غير خودشان احدي در آنجا مستغلات نداشته باشند، زيرا در مسجدسليمان تمام خانه ها را خودشان ساخته و به عمله جات و غيره داده اند. بازاري هم خودشان بنا نموده اند، منتها دکاکين را به ايراني ها اجاره داده اند. اشخاص مختلف در آنجا خانه و دکان ندارند. به همين جهت اختيارات آنجا کاملاً در دست خودشان است. در عبادان هم بناهاي جديدي براي عمله جات کرده اند که در خارج شهر حاليه است و بازاري هم به اسم بازار شيخ مي خواهند بسازند و تفصيل آن در تحت تلگراف نمره 11 عرض شده و به اين وسيله تدريجاً شهر حاليه بي اعتبار خواهد شد. زيرا عمده معاملات توسط عمله جات  و مستخدمين کمپاني مي شود. وقتي که عمله جات را به محل خارج شهر منتقل کردند و بازار هم براي آنها ساختند، تدريجاً وضعيات شهر به هم خواهد خورد و کمپاني اصرار دارد، زودتر حکومت به آنها اجازه دهد بازار را بسازند. به عقيده فدوي حتي المقدور بايد از اين نيات کمپاني جلوگيري نموده و وضعيت عبادان مثل مسجدسليمان نشود. ولي از طرف ديگر هم بلديه عبادان که فعلاً عايداتي دارد و در دست حکومت است بايد در تنظيم کوچه ها و تنظيفات شهر نهايت جديت را بنمايد که بهانه براي کمپاني باقي نماند.»با تخريب و بازسازي محله هاي آبادان، همانطور که کارگزار امور خارجه خوزستان پيش بيني کرده بود، محله هاي مسکوني متعلق به شرکت نفت کاملا از باقي محله ها و ساکنين آبادان جدا شد. حصارها، کانال و خيابان هايي که بعدا ساخته شدند، فاصله اي ميان طبقات مختلف ساکن در اين شهر ايجاد کردند. گويي محله هاي شهر ادامه ترتيب و سلسله مراتب شغلي در شرکت نفت بود. هر محله به گروهي از مستخدمين و کارکنان تعلق داشت.

 برگرفته از کتاب نفت و زندگي، نوشته ربابه معتقدي